شناسهٔ خبر: 4917 - سرویس آرشیو
نسخه قابل چاپ

تاثیرشاهنامه بر فرهنگ و منش ایرانی در گفتگو با استاد فریدون جنیدی؛

اين دم، دم گرم جان نياکان است آن را فروبريد

اين دم، دم گرم جان نياکان است آن را فروبريد <span dir="RTL">دکترفریدون جنیدی:"</span> <span dir="RTL">ریشه تمام کلمات ما در زبان اوستایی روشن است و همین زبان بوده که فردوسی، ابن سینا، خیام و ابوریحان را پرورانده است. فارسی در عین حال تواناترین و ساده ترین زبان است."</span>

هانی شرار
در حوالي دانشگاه تهران و در پس کوچه هاي خلوت آن  ساختمان زيباي" بنياد نيشابور" خودنمايي مي کند. بنيادي که سرپرست آن دکتر فريدون جنيدي است . کسي که عمر خود را صرف شاهنامه و فرهنگ ايران کرده و با کارنامه ارزشمند خود مايه مباهات ايران است. وقتی از شاهنامه حرف می زند آنچنان پرشور و باغیرت می گوید که دوست داری ساعت ها بنشینی و از گذشته ات بیشتر بشنوی. به بهانه 26 ارديبهشت ماه، سالروزبزرگداشت فردوسي گفت و شنودي درباره تاثير شاهنامه در زندگي مردم داشتيم.
 
شاهنامه سال 400 هجری ، معادل با 388 خورشیدی به پایان می رسد و شاهنامه من در سال 1388 چاپ شد یعنی درست هزار سال بعد و شگفتا که دقیقا در روز 25 اردیبهشت یعنی روز فردوسی.


 
علیرغم ظرفیت بالای زبان فارسی در معادل سازی چرا اجازه دادیم این همه کلمات وارد زبان فارسی شود ؟
 زبان فارسی کاملترین ،بهترین و ساده ترین زبان جهان است و تنها زبانی است که ریشه های روشنی دارد. زبان اوستایی ریشه تمام زبان های آریایی است. در واقع می توان گفت ریشه تمام کلمات ما در زبان اوستایی روشن است و همین زبان بوده که فردوسی، ابن سینا، خیام و ابوریحان را پرورانده است. فارسی در عین حال تواناترین و ساده ترین زبان است. مثلا همگی زبانها چهار یا پنج آوا یا سیلاب دارند اما زبان فارسی یک یا دو سیلاب دارد و این باعث روانی و سهولت بیشتر زبان می شود. در زمان امیرکبیر تعدادی برای تحصیل به فرنگ رفتند که یا برنگشتند یا با خود فرهنگ غربی را وارد کردند و فرهنگ ایرانی را به باد ریشخند گرفتند. مانند نمایشنامه جعفرخان از فرنگ برگشته، که شما وقتی این نمایشنامه را بخوانید می بینید که چطور این ها فرهنگ ایرانی را مسخره می کردند. این روال ادامه پیدا کرد و ما خود هم احساس عقب افتادگی می کردیم در صورتی که  در کلمات و واژه ها نقصی نداریم اما اگر نیک بنگریم می بینیم در حوزه های مختلف دانش جهانی بیشتر، ایرانیان هستند که کارهای ارزشمند می کنند.
به هر حال ما با گستره ی زیادی از واژه های غیر فارسی و مخصوصا عربی مواجهیم. آیا می توانیم همه تقصیر را به گردن فرهنگستان یا متولیان فرهنگی بیندازیم یا مردم هم به دلیل به کارنبردن کلمات فارسی مقصرند ؟
این روند آهسته آهسته درست خواهد شد. ما از دوره مغول ، تیموری ، اتابکان و قاجاریه گذشتیم و انتظار نمی رود که مردم به زبان تاریخ بیهقی سخن بگویند. اما کم کم به آن دوران برمی گردیم. مثلا من خودم بجای واژه سلام می گویم درود.
 شاهنامه چقدر در ارائه واژگان فارسی نقش داشته است؟
 تاثیر مهم شاهنامه بر مردم ایران است. اگر نیک بیندیشیم فردوسی مانند برترین پهلوان جهان، بر دماوند ایستاده و ازفرهنگ ایران نگاهبانی می کند. ما در دوران مختلف مثل قاجار و صفویه نیمی از ایران را از دست دادیم . پس چه کسی ایران را حفظ کرد؟ شما اگر به هر کجای این سرزمین سفر کنید و بپرسید پهلوانتان کیست همه می گویند رستم.

 در هر شهر تعدادی واژه استفاده می شود که بر اساس ادعای ساکنین آن، این کلمات کاملا فارسی

جشن سپندارمزگان  که متاسفانه برای تخریب آن جشن های مشابه و دروغین ساختند مثل ولنتاین که نزدیک سپندارمزگان هست یا آمدن بابانوئل و جشن آن که نزدیک شب چله ی ماست. ما 6000 سال است که این جشن شب چله را داریم و یا نوروز که برترین روز است و به ثبت جهانی رسیده است.
اصیل است آیا این ادعا درست است ؟
این کلمات از خودشان است. این خوب است که همه خودشان را متعلق به این فرهنگ می دانند، ریشه تمام کلماتشان چه کرد و لر و بلوچ و ... اوستاست.
آیا فردوسی این زبان را به سامان رسانده یا افراد دیگری هم بوده اند که قبل از او این کار را کرده باشند؟
متاسفانه استادان دانشگاه و کسانی که شاهنامه درس می دهند و حتی شاهنامه گردآوری می کنند به این نکته توجه ندارند که گردآورنده اولیه شاهنامه، ابومنصور دقیقی توسی است. البته اگر شاهنامه را ایشان می سرود کاری می شد در حد گرشاسب نامه نه شاهنامه. شمشیر بران گفتار فردوسی بوده که شاهنامه را به این جا رسانده است. در دوره قاجار مردم بازاری و عوام، داستانی به نام امیرارسلان را جایگزین شاهنامه کردند. این داستان در کنار شاهنامه جلو آمد اما دوباره همین مردم به شاهنامه روی بیشتری نشان دادند. من بیش از سی سال برای شاهنامه زحمت کشیدم و نسخه ای با ویرایش نو به دور از ادبیات زاید و داستاهایی که  وارد شاهنامه  شده بود، گردآوری وچاپ کردم. شاهنامه سال 400 هجری ، معادل با 388 خورشیدی به پایان می رسد و شاهنامه من در سال 1388 چاپ شد یعنی درست هزار سال بعد و شگفتا که دقیقا در روز 25 اردیبهشت یعنی روز فردوسی.
 چرا شاهنامه با زبانی ساده مانند داستانهایی با زبان روان و یا فیلم وانیمیشن  با مردم ارتباط برقرار نمی کند؟ 
در سال 55 من با خودم اندیشیدم که چطور باید یک شاهنامه ی 4 کیلویی را به یک کودک یا نوجوان بدهم و انتظار داشته باشم آن ‌را بخواند. داستان رستم را انتخاب کردم و 11 داستان استخراج کردم . چون داستان رستم همه چیز دارد. راستی ، درستی ، مهر میهن، جانفشانی  و .... چند سال طول کشید تا این کار به سرانجام برسد و چاپ شود و الان جوانان و حتی نوجوانان می توانند از این کتاب لذت ببرند. اما در مورد بازیهای کامپیوتری و انیمیشن خودم هم در متعجبم که چرا این کار انجام نشده و این پرسش من هم هست.
 ما هنوز آدابی مثل آتش زدن اسپند، چهارشنبه سوری و... داریم. چقدر شاهنامه این آداب و رسوم امروزی ما را تحت الشعاع خودش قرار داده است؟
 چهارشنبه سوری بعد از اسلام پدید آمد. ایرانی ها بر این باور بودند که روان نیاکان ما به ما سر می زنند که ببینند اجاقمان روشن باشد، تنور گرم باشد، خانه تمیز باشد ، لباس خوب بر تن داشته باشیم و از اینکه در خانه شان شادی هست شادمان شوند. یعنی ما ایرانیان شادی را بهترین دهش خداوندی می دانیم؛ یا جشن سپندارمزگان  که متاسفانه برای تخریب آن جشن های مشابه و دروغین ساختند مثل ولنتاین که نزدیک سپندارمزگان هست یا آمدن بابانوئل و جشن آن که نزدیک شب چله ی ماست. ما 6000 سال است که این جشن شب چله را داریم و یا نوروز که برترین روز است و به ثبت جهانی رسیده است.
برخي از پژوهش هاي استاد جنيدي:
- داستانهاي رستم پهلوان(دوره 11 جلدي(
- زندگي و مهاجرت آريائيان بر پايه گفتارهاي ايراني  
-
نقش جانوران در سخن سعدي  
-
نامه پهلواني، خودآموز خط و زبان پيش از اسلام
- زمينه شناخت موسيقي ايران                                 
-
زروان، سنجش زمان در ايران باستان                     
-
کارنامه ابن سينا                                               
-
نبرد انديشه ها در ايران پس از اسلام                    
-
فرهنگ هزوارش‌هاي دبيره پهلوي
- ويرايش شاهنامه فردوسي (دوره شش جلدي)
- گذري و نظري بر احوال دکتر فريدون جنيدي
- کاپيتولاسيون و ايران سال 1290 شمسي، نوشته‌ دکتر محمد مصدق، با مقدمه و حواشي و تعليقات فريدون جنيدي
- برنامه  بنياد نيشابور
  سرپرستی‌ها و همكاري هاي پژوهشي :
  - فرهنگ واژه هاي اوستا (اوستايی- پهلوی – فارسی – انگليسی) - احسان بهرامی/ فريدن جنيدی
 - فرهنگ بيذوی، برادران مزرعتی، با پيشگفتار و ياوری فريدون جنيدی
 - واژه نامه ی رومانو، شيرعلی تهرانی زاده  قوچانی، با پيشگفتار و ياوری فريدون جنيدی
 - واژه نامه ی راجی (گويش دليجان)، حسين صفری، با پيشگفتار و ياوری فريدون جنيدی
 - نامه فرهنگ ايران(دفتر يکم)،‌ گردآوري : فريدون جنيدی                         
 -
نامه فرهنگ ايران(دفتر دوم، گردآوري : فريدون جنيدي  )
 -  نامه فرهنگ ايران ( دفتر سوم، گردآوري : فريدون جنيدي)

 درباره بنیاد نیشابور....
بنیاد نیشابور به عنوان سازمان پژوهش فرهنگ ايران ، به وسيله استاد جنیدی در سال 1358 افتتاح شد که به گفته ی" فاتح عبدالله(اردمهر)" این بنیاد ذاتا کارهايي را به سامان مي رساند که در دوران ساسانيان فرهنگستان گندي شاپور و در ايام عباسيان انجمن اخوان صفا در پيشگاه ملت ايران و مسلمان انجام داده بودند. جايگاهي که در آن به گونه علمي و پژوهشي به ايران و فرهنگ ايراني پرداخته مي شود، تنها جايگاهي که  به راستي با زندگي و سرنوشت و سرگذشت
 
برپاي خيزيد و فرهنگ خويش باز شناسيد، جايگاه خويش  و کشور خويش را در جهان بازيابيد و ارزش دستاوردهاي بي شمار فرهنگي پدران و مادران خويش را در پهنه ميدان فرهنگ جهاني باز بينيد. در اين زمان که هياهويی خفيف، از جنبش آبخيزهاي ژرفاي درياي جان ايرانيان به گوش مي رسد، و از همه سو جنبش هاي فرهنگي تازه را پديد مي آورد، اين زمان زرين را، که همهمه نهفته بيداري جان ايرانيان، نرم نرمک آشکار مي شود از دست مدهيد! اين تپش، تپش دل فرهنگ ايران است، آن را دريابيد! اين دم، دم گرم جان نياکان است آن را فروبريد.

 
استاد توامان است. همان شاهراه و جايگاه شگفتي که بر فراز بلنداي چکادهايش چنين ندا در داد :" برپاي خيزيد و فرهنگ خويش باز شناسيد، جايگاه خويش  و کشور خويش را در جهان بازيابيد و ارزش دستاوردهاي بي شمار فرهنگي پدران و مادران خويش را در پهنه ميدان فرهنگ جهاني باز بينيد. در اين زمان که هياهويی خفيف، از جنبش آبخيزهاي ژرفاي درياي جان ايرانيان به گوش مي رسد، و از همه سو جنبش هاي فرهنگي تازه را پديد مي آورد، اين زمان زرين را، که همهمه نهفته بيداري جان ايرانيان، نرم نرمک آشکار مي شود از دست مدهيد! اين تپش، تپش دل فرهنگ ايران است، آن را دريابيد! اين دم، دم گرم جان نياکان است آن را فروبريد." اکنون استاد فريدون جنيدي به همراهي ديگر ياران و استادان بنياد با سرافرازي بسيار در برابر روان نياکان، در بيست و پنجمين سال بنياد نهادن بنياد نيشابور با انبوهي از بي مانند ترين پژوهش هاي گرانسنگ در راستاي فرهنگ ايران باستان و ايران پس از اسلام، اقوام ايراني و گويش شناسي، شاهنامه پژوهي، زبانهاي باستاني و... که از سوي نشر بلخ ( وابسته به بنياد نيشابور ) منتشر گشته و  با برگزاري انجمن هاي آموزش خط و زبانهاي پهلوي و اوستايي و فارسي باستان و انجمن هاي شاهنامه خواني، براي آگاهي مردمان ايراني از چگونگي و چند و چون پرداختن به دانش ايرانشناسي،  خويشکاري (مسئوليت) خويش را به ياري يزدان ادامه مي دهد.