شناسهٔ خبر: 10473 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

دفاع ضرغامی از روحانی: هنر امیدبخش نیاز امروز ماست

رئیس سازمان صداوسیما در اختتامیه سومین دوره جشنواره جام‌جم با اشاره به نقد برخی افراد به سخنان رئیس جمهور در دیدار با هنرمندان به دفاع از روحانی پرداخت و گفت: هنر امیدبخش نیاز امروز ماست.

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از تسنیم؛ عزت‌الله ضرغامی، رئیس سازمان صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران با حضور در جمع هنرمندان، برنامه‌سازان، تولیدکنندگان و مدیران این سازمان که در مراسم اختتامیه سومین دوره جشنواره تلویزیونی جام‌جم حضور پیدا کرده بودندف به ایراد سخنرانی پرداخت. متن کامل سخنان ضرغامی در این جلسه را در ادامه می‌خوانید:

در ابتدای کلام عرض احترام، ادب و تواضع دارم خدمت همه عزیزان و بزرگان حاضر در این جلسه. در نشست امشب که به نظر بنده یک نشست استثنایی است و جمع کثیری از بزرگان هنر و رسانه دور هم جمع شده‌اند، جا دارد از حضور گرم همه شما به خصوص بزرگان و پیشکسوتان تشکر کنم.

همین جا عرض کنم که هنرمند ارجمند جناب آقای محمدعلی کشاورز هم علی‌رغم کسالتی که داشتند دعوت مار پذیرفتند و در جمع ما حاضر شدند اما از آنجائی‌که حال ایشان مساعد نبود اصرار کردیم که تشریف ببرند و از همین حضور گرم ایشان قدردانی کردیم. مجدداً از محبت ایشان به این جمع شایسته تشکر می‌کنم. استاد ارجمند دیگری که در جمع ما حضور دارند، جناب آقای علی نصیریان هستند که نامشان برده شد به دلیل اینکه قرار بر این بود که سرو جشنواره ما قرار بود با قرار دادن آخرین قطعه پازل که در دستان ایشان بود، تکمیل شود که متأسفانه به دلیل ترافیک به این جلسه با تأخیر رسیدند. همین جا عرض کنم که ایشان در کنار همه شایستگی‌هایشان بسیار منظم و مقیدند در شرکت در این سبک از جلسات و حضور منظم ایشان برای دیگران الگو است.

در رابطه با جناب آقای نصیریان باید عرض کنم که مطلبی را به یاد دارم که دریکی از انتخابات‌های گذشته، ایشان را دیدم که رأس ساعت و در همان ابتدای زمان آغاز انتخابات برای حضور در انتخابات حضور بهم رسانه بودند. یکی از خبرنگاران ما در گفت‌وگو با ایشان از آقای نصیریان پرسیده بودند که چرا انقدر زود تشریف آوردید؟ که ایشان در پاسخ به خبرنگار گفتند که «در کار خیر باید عجله کنیم. این وظیفه‌ای است که بر عهده ما است.» به خاطر دارم که چند دقیقه بعد که فرمایشات رهبر معظم انقلاب در هنگام رأی دادن ایشان از رسانه ملی پخش شد اولین توصیه مهم رهبر معظم انقلاب هم همین بود که در کار خیر باید عجله کنیم و بنده ترجیح دادم همین ابتدای صبح در این انتخابات شرکت کنم.

آقای نصیریان در عرصه هنر هم کارهای بسیار بزرگ و خوبی داشتند. در همین رابطه بازی شایسته ایشان در فیلم سینمایی «شکارچی شنبه» ساخته آقای پرویز شیخ طادی که در جمع ما حضور دارند را یادآوری می‌کنم. بازی فاخر ایشان ارزش دیگری به این کار داد. چندین بار از لسان رهبر معظم انقلاب شنیدم که فرمودند بازی جناب آقای نصیریان این فیلم را باورپذیرتر کرد. در یک نمونه دیگر به یاد دارم که در سال ۱۳۷۵ برنامه‌ای برای رفتن به گلزار شهدا داستیم که در هتل لاله قرار ما برای عزیمت به گلزار شهدا بود. در آن روز ایشان اولین فردی بود که تشریف آوردند اما ایشان از سر یک صحنه فیلمبرداری از یزد آمده بودند و به جمع همکاران خود در یزد گفته بودند که برنامه سازمان این است که برای تجدید میثاق با شهدا و امام بروند و من باید خودم را برسانم. به یاد دارم بعد از برگزاری مراسم ما از ایشان برای ناهار دعوت کردیم که گفتند بلیط برگشت دارند و فرصت حضور ندارند. باید به یزد برای ادامه فیلمبرداری برمی‌گشتند. باز هم به این مناسبت از ایشان تقدیر و تشکر می‌کنم.

از همه همکاران، هنرمندان پرتوان و ارزشمند کشور به ویژه فعالان در خانواده بزرگ صداوسیما که امشب صدها چهره برجسته کشور را در حوزه‌های مختلف هنری از میان آنان می‌بینیم و جمعی از آنان در این جشن حضور دارند، به واسطه تلاش‌هایشان تشکر می‌کنم. همگی این بزرگواران از بیت‌المال مسلمین و کشور اسلامی محسوب می‌شوند و چه سرمایه‌ای از کارهای فاخری که به وسیله آنان انجام شده است، بزرگتر است. در این ۳ ساعتی که برنامه را دیدم مشاهده کردم چه کارهای بزرگی در صداوسیما صورت گرفته که هر برنامه آن مخاطبان خاص و زیاد خود را دارد. از برنامه های گفتگو محور گرفته تا برنامه‌های نمایشی و سریال‌ها و ... . جمع محدود شما، نمایندگانی هستند از هزاران و ۱۰‌ها هزار نفری که در جمع رسانه ملی تلاش می‌کنند و مدیریت افکار عمومی جامعه و مسئولیت فرهنگ به دست شماست. در این جلسه فرصت را مغتنم می‌شمارم و به نوبه خود از همگی شما قدردانی می‌کنم.

همچنین از حضور خانواده معظم شهدا که صاحبان اصلی هنر هستند، تقدیر می‌کنم. همانطور که امام راحل(ره) فرمودند: شهادت هنر مردان خداست و بالاترین مرتبه هنرمندی را شهدا آفریدند که با مقاومت و ایثار جان خود راه را برای سعادت ملت ایران باز کردند. از همه سپاسگزارم به ویژه از استاد ابراهیم دینانی که به همراه خانواده خود در این جمع حضور پیدا کردند. خیلی‌ از افراد تحمل اینکه یک هفته برنامه ایشان نباشد، را ندارند.

تصمیم داشتم دو مطلب را در این جلسه عرض کنم که به علت کمی وقت از یک مطلب عبور می‌کنم. مطلبی که درباره جایگاه هنر و هنر متعالی با استناد به کلام حضرت امام تهیه کرده بودم.

رئیس سازمان صداوسیما بخش اصلی سخنان خود را به واکنش به صحبت‌های بحث‌برانگیز حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران در دیدار با هنرمندان اختصاص داد، به ویژه بخشی از صحبت‌های روحانی که در آن از هنرمندان خواسته بود که برنامه هایشان را امیدوارکننده بسازند و مردم را امیدوار کنند.ادامه صحبت‌های ضرغامی را بخوانید:

 بعد از فرمایش آقای رئیس‌جمهوری، یکی از همکاران ما که هم در سینما و هم در تلویزیون سابقه زیادی دارد؛ به حرفهای آقای رئیس جمهور اعتراض کرد. با این دو استدلال. اول اینکه  اعتراض کردند که اینجور صحبت کردن‌ها؛ بخش ‌نامه‌ای و دستورالعملی است و داشتن لحن آمرانه در گفتگو  باهنرمندان نگاه درستی نیست؛ هنرمند باید آزاد باشد و آن چیزی که خودش انگیزه دارد را خلق کند و هرگونه اجبار به یک کار خاص، خلاف آزادمنشی در فضای هنری است.نکته دومی که منتقدان به حرف رئیس‌جمهور، استدلال می‌کنند هم این است که هنرمند باید واقعیت‌های جامعه و آسیب‌ها و مشکلات را ببیند و در مورد آن کار بسازند.

 من این مطلب را بهانه کردم که در دفاع از رهنمود رئیس جمهوری و در نقد نقد ایشان مطلبی را عرض کنم. چون معتقدم که نباید در جامعه  بحث‌های مجادله‌امیز به شکلی انجام شود که شفافیت از بین برود و منازعه حیدری نعمتی راه بیافتد و عده‌ای با کاسبکاری و عده‌ای هم با نیت درست راه بیفتد و در جامعه دعواهایی بدون مبنا راه بیندازند. درست مثل  همان بحثی که در اویل انقلاب در مورد فقه پویا و فقه سنتی راه افتاده بود و هر کدام برای خودشان استدلال‌هایی داشتند و دعوایی در سطح جامعه راه افتاده بود که حضرت امام با یک جمله دعوا را حل کرد. امام گفت: فقه سنتی جواهری در ذات خودش پویاست. پویایی ذاتی فقه سنتی است. همه منتظر یک دم مسیحایی بودند که این دعوا را خاتمه بدهد و امام این مساله را حل کرد. اینجا هم همین‌طور، من فکر می‌کنم باید حتما در مورد این مساله حرف زده شود تا تبدیل به یک منازعه بی‌فایده نشود.

من  حتما باید در مورد امید چند جمله کوتاه بگویم؛ چون امید و امیدسازی از اولویت‌های مهم رسانه ملی است. شاید مهمترین استدلالی که بر نقد سخنان رئیبس جمهوری قابل طرح بود این بود که هنرمند باید آزاد باشد و نباید اجباری روی هنرمند باشد و اگر اجباری باشد انگیزه هنرمند از بین می‌رود. در ادامه همین بحث هم هست که چیزی به نام کار سفارشی در فضای منتقدان ما مطرح می‌شود و با این برچسب خیلی از کارهای خوب کنار گذاشته می‌‌شود و نکته دوم هم این بود که آیا یک هنرمند نباید واقعیات را ببیند؟ نباید آسیب ها و مشکلات مردم را ببیند و رصد کند و طرح کند؟

چه کسی گفته است که منظور کسانی که می‌گویند کار امیدوارانه انجام دهد این است که در اثر هنری نباید نقد نباشد و نگاه نباید به واقعیات جامعه باشد؟ در این مساله هیچ اختلاف نظری وجود ندارد. اتفاقا این ویژگی یک نظام قدرتمند است که میل به آسیب شناسی داشته باشد و نقدپذیر باشد. همه بر کار مسطلند؛ کار را جلو می برند و نیاز به اصلاح و نقد هم دارند. بنابراین اصل مطلب اساسا این نیست که در تولیدات هنری نگاه به واقعیت و آسیب‌ها نباشد. بلکه حرف اصلی این است که همه اینها باید در بستری از امید تولید شود و به مردم عرضه شود؛امید همه چیر انسان است؛ وقتی امید هست همه چیز هست. مادر با امید به فرزندش شیر می‌دهند. کشاورز با امید بذر در دل زمین می‌کارد و هر کس حرکتی می‌کند چشم به امید دوخته است. اتفاقا در بسیاری از فیلم‌های هالیوودی، امید شاخصه برجسته است. بنابراین اگر بحث امید انجام می‌شود به این دلیل است که یک هنرمند در نگاه متعهدانه خود به گونه‌ای حرکت کند که کسی که در مقابل اثر قرار می‌گیرد نهایتا بعد از استفاده از اثر هنری یک قدم به امیدواری نزدیک شود"

 اینکه هنرمند نباید مورد اجبار و زور قرار گیرد و آنچه خودش به آن می‌رسد باید حرف اول را بزند،چیزی نیست که مورد اختلاف ما باشد. اصل انگیزه و  اصل رسیدن به یک موضوع روشن در دل و جان هنرمند؛ چیزی است که همه به آن معتقدیم. هنرمندی که هنری خلق می‌کند باید با همه وجود احساس کند که به آن رسیده است تا آن را خلق کند.مولانا می‌گوید" آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست" این حرف و تفسیر زیبای آیت الله جوادی آملی از آن هم دقیقا به همین معناست که وقتی کسی تشنه می‌رود دنبال آب می‌رود؛ اگر کسی دنبال علم باشد تا چین می رود و این همان بحث انگیزه است.

 اما این جا یک نکته ظریف وجود دارد: آیا صرف یک انگیزه شخصی و یک اولویت فردی در دنیایی که موضوعاتی و مسائل به شدت متنوع و گسترده و کثیر شده است برای خلق یک اثر هنری کفایت می‌کند؟ یا دیگران هم می‌توانند در این مسیر به هنرمند کمک کنند و به او مشاوره بدهند. کسی که در حال حرکت است نیاز به راهنمایی و مشورت دارد. رابطه بین مدیران و هنرمندان هم در واقع همین است. خارج از تعارفات با بار ارزشی مثبت کلمه؛ کار مدیران صرفا یک کار اداری نیست. مدیران مشاور و همفکر هنرمندان هستند و به آنها کمک می‌کنند اینها در واقع حلقه‌های یک زنجیرند. هنرمند، تهیه‌کننده، برنامه ساز، رئیس شبکه، مدیرگروه، معاونت ، همه و همه با هم یک مسیر را می‌روند. من در دفاع از همه مدیران فرهنگی در همه نهادهای فرهنگی این را می‌گویم که ما باید جایگاه خودمان را خوب بشناسیم، گاهی اوقات هنرمندی کاری می‌خواهد بسازد؛ اما این مطلب نیاز به یک روتوش مدیریتی دارد برای عرضه به جامعه در رسانه. اگر این مشاوره‌ها داده نشود خیلی از اثرها معلوم نیست به کجا می‌رود و چه سرنوشتی پیدا می‌کند.

من خودم خیلی فیلم‌ها را دیده‌ام که به نظرم بهترین فیلم دوران زندگی‌ام آمده‌اند اما به دلیل برخی سو‌ءتفاهمات در جامعه بد نشان داده‌ شده‌اند و نابود شده‌اند؛ چون اولویت‌بندی درستی نشده‌اند؛ مشاوره درستی به آنها داده نشده است؛ البته برخی خط قرمزهای بیخود هم این وسط وجود دارد که نیاز به جسارت برای عبور دارند. مثلا به نظر من فیلم سینمایی «سفر سنگ» یکی از بهترین فیلم‌های انقلابی و دینی ماست؛ اگر ما ده تا فیلم انقلابی به معنای واقعی کلمه داشته باشیم یکی از آنها فیلم سفر سنگ است که سعید راد که هم‌اکنون اینجاست در آن بازی کرده و مسعود کیمیایی آن را ساخته، اما مدت‌ها به خاطر یک بازیگر بی‌حجاب یا بازیگر ضدانقلاب فراری آن را نشان نمی‌دادند، ما جسارت کردیم و آن را با روتوش که دیگر در فن‌اش استاد شده‌ایم اصلاح کردیم و نشان دادیم و خیلی‌ها استقبال کردند و گفتند خیلی از فیلم‌هایی که الان ساخته می‌شود و مدعی فیلم‌های انقلابی و دینی هستند اصلا  به پای این نمی‌رسند.

در نهایت باید گفت که امکانات و ظرفیت‌های ما چه در حوزه شخصی خود هنرمند و چه در حوزه امکانات نظام محدود است و بنابراین نیاز به اولویت بندی کاملا حس می‌شود.این اولویت‌بندی با مشاوره همفکری و همراهی مدیر با هنرمند هماهنگ می‌شود.مثلا الان نیاز به افزایش جمعیت در کشور ما احساس می‌شود؛ این کار در صداوسیما از طرق مختلف مثل آوردن کارشناس انجام می‌شود اما بخشی از کار هم به عهده هنرمند و کار هنرمندانه است. مثل کاری که در «نسیم شما» انجام می‌شود. کاری که خیلی از جامعه‌شناسان ما آمدند وبه ما گفته‌اند که این بهترین تبلیغ است برای ریختن ترس بچه‌دار شدن؛ برای تبلیغ افزایش جمیعت. یا مثلا در خبر ما می‌آید که خاله شادونه سومین بچه‌اش به دنیا آمده است. چه تبلیغی بهتر از این برای افزایش نسل؟ وقتی بیننده ما می‌بیند که یک مجری پرتحرک فعال بچه دار شده است. کار هنری دقیقا همین است؛ چیزی که در ظاهر نباید دیده شود و در باطن هدایت عمیق کند.آن وقت خیلی‌ها به ما هم اعتراض کردند که این چه خبری بود و چرا این موضوعات سبک را نشان دادید. جالب اینجاست که همیشه همان‌هایی به ما اعتراض می‌کنند که چرا فلان چیز پخش شده است که مهمترین مدعیان آزادی بیان در کشور هستند.

در سینما هم ما چیزی به نام سینمای شخصی داریم.سینمایی که اولویتش را خود ذهن شخص معلوم می‌کند. البته سینمای شخصی هم خوب است . یعنی ممکن است کشور را هدایت کند اما امروز علم و پیشرفت های بشری نشان می‌دهد که همه چیز گروهی شده است و با مشورت جلو می‌رود. امروز علم و فناوری هم گروهی است. همه نیاز به مشورت دارند.

حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می‌فرمایند که هیچ پشتیبانی چون مشورت کردن نیست و مدیران صادق و امین ما مهمترین پشتیبانان هنرمندان ما هستند. من حتما باید بگویم که مدیران ما کار اداری انجام نمی‌دهند، آنها در یک کار هنری سهیم هستند؛ بلدند و می‌دانند که از چه چیزی حرف می‌زنند؛ من بعضی اوقات می‌گویم که کسی می‌آید در سینما و تلویزیون حداقل فرق بین محمد علی طالبی و ابوالقاسم طالبی و نادر طالب زاده و علیرضا‌طلب زاده و طالبی منتقد را بشناسد تا اجمالا چیزی از سینمای بداند. مدیریان ما هم سیاست‌های نظام را می‌شناسد هم هنرمند و ذائقه را می‌شناسد.رهبر انقلاب در نشستی که با رئیس جمهور داشتیم تاکید کردند که بعضی ها بین حکومت دینی و دین حکومتی تفاوت می‌گذارند در حالی که دین حکومتی همان حکومت دینی است.مگر حکومت چیزی جدای از مردم است که فرقی بین این دو وجود داشته باشد.

جایگاه ها باید مشخص باشد. مدیری که کارش را خوب می‌داند، می‌داند که هنرمند را باید برساند به آنجایی که خود آن هنرمند این ئموضوع را بپذیرد و بهترین کارش را ردباره آن انجام دهد. تردید نکیند اگر هنرمند کاری را قبول نداشته باشد آن کار اثربخش نخواهد بود.

برای نمونه در همین عرصه فلسفه افراد زیادی بودند که تلاش کردند اما موفق نبودند. اما افرادی هم مانند هیمن استاد دینانی بودند که ابتدا همه فلسفه را هضم کردند و سپس ذره ذره به مردم گفتند. فلسفه قامض و پیچیده است. خیلی‌هایی که به فلسفه وارد شدند از میانه راه کار را رها کردند. به یاد دارم دورانی برنامه ریختیم ۵ جلد کتاب فلسفه و روش رئالیسیم شهید مطهری را با احمد حجاریان می‌خواندیم. شاید یکی دوسال خواندیم اما بعدها رها کردیم وقتی امثال استاد دینایی صحبت می‌کنند خواص و عوام با هر اندیشه‌ای می‌نشینند پای کلام ایشان که عین توحید و خداشناسی است. درس ایشان باعث شادابی مردم می‌شود. آیا افراد دیگری هم این سطح از توان را دارند که بتوانند این کار را انجام دهند.

این که می‌گویند هنرمند را باید قدر دانست و بر صدر نشاند همین جاست. آن کسانی که حق مطلب را ادا می‌کنند این‌گونه‌اند. کم هم نیستند از این دست هنرمندان، بازیگرانی که در این جلسه هم جمع قابل توجهی از آنان حضور دارند. رهبر معظم انقلاب می‌فرمودند ببینید این انقلاب چه کرد که یک سرباز صفر، یا یک دانشجو درس و مشق را رها می‌کند و ظرف یک سال به یک تئوریسین بزرگ نظامی تبدیل می‌شود. شهید حسن باقری که شاید یک تیر هم تا پیش از جنگ شلیک نکرده بود به یک شخصیتی تبدیل شد که جنگ را اداره می‌کرد. این افراد را از یک طرف وقتی می‌بینید از طرف دیگر هنرمندی مثل آقای جوزان را می‌بیندی که امروز خودش می‌رسد به شخصیت برجسته این شهید. او خودش به من گفت مطالعه کردم دیدم که عجب شخصیت دوست داشتنی‌ای این شهید حسن باقری دارد. ایشان در فیلم «در چشم باد» روی حسن باقری متمرکز شد. اثر هنری و درام خود را با مستند آمیخته کرد و اثری فاخز خلق کرد. برخی اما و اگر می‌آوردندند اما آقای جوزانی هنرمندی بود که درام را می‌فهمید و کار را جلو برد. او استاد خیلی از بزرگان است و تصاویرمستند انتخابی ایشان از شهید حسن باقری غوغا کرد.

در حوزه مستند اثر ماندگار «آخرین روزهای زمستان» خط جدیدی در مستند داستانی باز کرد. در کار مدیریت فردی که تصمیم‌گیری می‌کند، مهمترین کار را انجام می‌دهد. برخی علمای علم مدیریت می‌گویند مدیریت همان تصمیم‌گیری است. مدیری که تصمیم نمی‌گیرد یا نمی‌تواند بگیرد، به درد نمی‌خورد. مدیر باید بتواند تصمیم بگیرید، درست تصمیم بگیرد و در زمان خودش تصمیم بگیرد. تصمیم علمی بگیرد. تصمیم‌گیری بر می‌گردد به فرآیند حل مسأله. اینکه مدیر بفهمد مسأله‌ای وجود دارد یا نه. ابعاد آن را بشناسد. بعد راه حل‌ها را مشخص کند و بعد راه حل دقیق را انتخاب کند.

هنرمند واقعی؛ کلمه متعهد را به کار نمی‌برم. هنرمند به معنای هنرمند، آن فردی است که مسأله را بفهمد و برای حل آن و پیگیریش تلاش کند. خیلی‌ها در مسئله‌یابی گیر می‌کنند. مسئله ایجاد می‌کنند. مسئله باید انتخاب شود بعد تحلیل شود. مانند جراحی که می‌خواهد غده‌ای را در بیاورد. فقط همان محل را جراحی می‌کند. بقیه جوارح را زخمی نمی‌کند. همکاران عزیر هنرمند هم از این مسئله جدا نیستند. برای شناسایی مسئله و کار هنرمندانه و کار ماندگار هنرمند نیاز به مسئله شناسی داریم. ممکن است کاری تهیه شود که اولویت پخش ندارد. بسته به موقعیت و شرایط کلی کشور موقعیت پخش ندارد.

اگر با هنرمند مشاوره بشود و با او تعامل و گفتگو شود ممکن است به این نتیجه هم برسیم که اشتباه از مدیران باشد. همیشه رهبر معظم انقلاب نگاه عالمانه‌ای به هنر داشتند. ایشان بارها به بنده گفتند برای ارزیابی یک اثر  نگاه کنید به کل اثر؛ اگر در مجموع برآیند این اثر این است که جامعه را هدایت می‌کند؛ به مردم آموزش می‌دهد؛ اگر اشکالات کوچکی هم دارد قابل اعتنا نیست نه اینکه ایشان به آن بی‌توجه باشند، بلکه ایشان نگاه بازی دارند. به این جزئیات برخی آثار را می‌بینندو برخی اوقات به یک دیالوگ بهترین کارهای ما دچار حاشیه می‌شوند. البته استثناء هم دارد. البته تا حدی حاشیه باعث شده این آثار دیده هم بشوند اما به بهای خون جگر شدن مدیران ما و برخی هنرمندان. به همکار عزیز و بزرگوارم می‌گویم اگر رئیس‌جمهور می‌گوید امید در کار هنرمندان باشد به این معنا نیست که هنرمند مجیزگویی کند.  این که ایشان می‌گوید در بستری از امید خلق آثار هنری شکل بگیرد با عنایت به شرایط جامعه و احیای این روحیه میان مردم گفته می‌شود. این حرف درستی است و به معنای تحکم نیست چرا که ایشان قائل به آزادی بیان هستند. تا اینجا در رابطه با این دوست عزیز سخن گفتم نام ایشان را هم بیاورم جناب آقای ابوالحسن داوودی و از ایشان دعوت می‌کنم که اگر در این رابطه سخنی دارند خوشحال می‌شویم با حضور در برنامه هفت به بیان آن بپردازند.

نظر شما