شناسهٔ خبر: 10812 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

تأکيد بر دوگانگی ميان عينيت و ذهنيت ملازم با انفعالی نگريستن به دنيای ذهن است

تأکيد بر دوگانگی ميان عينيت و ذهنيت، ملازم با فردی و انفعالی نگريستن به دنيای ذهن نيز هست و گام برداشتن در مسير برداشتن اين دوگانگی و اصلاح نگرش به ذهن، غالبا از طريق يک موقعيت ميانی امکان پذير گشته است: ذهنيت جمعی و ذهنيت فعالِ ارتباطی.

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از مهر؛ به همت معاونت پژوهشی و آموزشی خانه هنرمندان درسگفتار هم تخيلی: از شناخت تا معناسازی، با تدریس دکتر احمد پاکتچی استاد دانشگاه امام صادق(ع) از ۵ بهمن ماه آغاز و شنبه ها از ساعت ۱۶ تا ۲۰ در سالن استاد اميرخانی برگزار می شود.

دکتر پاکتچی در ارائه طرح درس در یادداشت کوتاهی نوشته است: نگرشی رايج مبتنی بر دوگانگی ميان دنيای واقع و ذهن، غالبا راه بدين سو می گشايد که دنيای واقع امری است جمعی و مشترک و در مقابل دنيای ذهن امری است فردی و نامشترک. گويی واقعيات دنيای خارج است که انسان را از پندارهای شخصی جدا می کند، به او نهيب می زند و او را در موقعيت ارتباط با ديگران قرار می دهد. اين در حالی است که زبان کلامی و همه نظامهای نشانه ای ديگر که ابزار ارتباط بين انسانها را فراهم می آورند، وابستگیِ مستقيم به دنيای واقع ندارند.

دانشهای مختلفی از روانشناسی و فلسفه گرفته تا علوم اجتماعی و علوم زبانی که درگير بحث از رابطه ميان ذهن و واقعيت شده اند، به دنبال نوعی ارزشيابی درباره رابطه ميان امور ذهنی و امور واقعی به يک نظام اصطلاحی راه جسته اند، مانند اين که اگر امر ذهنی صورت تجريد شده ای از امر واقعی باشد، انتزاع[۱] خوانده شود، اگر صورت ترکيب شده ای از امور بيرونی باشد، تخيل[۲] نام گيرد و اگر کاملا برساخته و گسسته از دنيای واقعی باشد، توهم[۳] انگاشته شود. با دانش امروزی، هم دوگانگی ميان دنيای عينيت و ذهنيت مورد انتقاد است و هم گسستگی ميان انتزاع و توهم و تخيل. در اين مطالعه، اصطلاح تخيل را در يک کاربرد گسترده برای همه اين اقسام سه گانه که معتقديم مرزی هم بين آنها وجود ندارد، به کار خواهيم برد.

تأکيد بر دوگانگی ميان عينيت و ذهنيت، ملازم با فردی و انفعالی نگريستن به دنيای ذهن نيز هست و گام برداشتن در مسير برداشتن اين دوگانگی و اصلاح نگرش به ذهن، غالبا از طريق يک موقعيت ميانی امکان پذير گشته است: ذهنيت جمعی و ذهنيت فعالِ ارتباطی. به ديگر سخن ما در دنيايی زندگی نمی کنيم که تلاش داريم آن را بشناسيم، ما در دنيايی زندگی می کنيم که به عنوان مجموعه ای از انسان ها هم می کوشيم آنرا بشناسيم و هم خود در ساختن آن مؤثر هستيم، بلکه سازنده ای جدی هستيم؛ برآيند آنچه دريافت می کنيم[۴] و آنچه می سازيم،[۵] قوام گرفتن معناهاست و همين ويژگی است که دريافت و پرداخت را به مثابه يک رابطه رفت و برگشتی در مسير فرآيند ساخت معنا يا نشانگی[۶] مطرح می سازد. چنين نگرشی از سوی فيلسوفان معاصر، مانند علامه طباطبايی در نظريه اعتباريات، هابرماس در عقلانيت ارتباطی[۷] و کاستوريادس در نهاد تخيلی جامعه[۸] مطرح شده و معناشناسان و نشانه شناسانی مانند اوکسکول در نظريه چرخه کارکردی،[۹] وايسگربر در جهان بينی زبانی[۱۰] و لوتمان و اوسپنسکی در سپهر نشانه ای[۱۱] بدان نزديک شده اند؛ با اين حال هنوز اين پازل در حيطه نشانه شناسی صورت تدوين يافته ای به خود نگرفته است.

به نظر می رسد محور اصلی يک نظريه مدون در اين باره بر محور تخيل ـ آن هم با ويژگی جمعی ـ است؛ می دانيم هم برای دريافت از جهانی که در آن زندگی می کنيم و هم برای ساختن و پرداختنِ آن، اين قوه تخيل انسان است که کارکردی محوری دارد و اکنون در يک نظريه فلسفی- نشانه شناختی می توان از يک فعاليت دو سويه شناخت- تعريف[۱۲] سخن گفت که بر مبنای هم تخيلی يک جامعه انسانی نهاده شده است و حاصل آن يک جهان بينیِ مضاف به آن جامعه است.

در اين سلسله نشست ها، از سويی کوشش می شود اين نظريه ذيل عنوان هم تخيلی[۱۳] به عنوان نظريه ای مدون ارائه شود و از سوی ديگر، دورنمايی به دست داده شود که تا اندازه ای اين نظريه می تواند در تحليل دستاوردهای فرهنگی از هنر تا روابط اجتماعی مؤثر افتد. در راستای تبيين اين نظريه، نخست به خاستگاه درونداد قوه تخيل می پردازيم، يعنی دروندادی که تخيل از آنها استفاده می کند و در آن ميان، بر دروندادی متمرکز می شويم که انسانها را به سوی معنای مشترک و هم تخيلی پيش می برد: همگانی های انسانی و مشترکات فرهنگی اعم از حافظه فرهنگی مشترک و همصدايی[۱۴] در توليد نشانه ها.

تحقق هم تخيلی مستلزم صرف انرژی است و بخش بعدی نظريه بر اين مسئله متمرکز خواهد بود که ميزان و نوع انرژی در هم تخيلی چه تناسبی با نوع درونداد تخيل دارد و نوع انرژی و ميزان انرژی بری در گونه های مختلف خلاقيت فرهنگی چگونه تعيين می شود. در مرحله پايانی، الگويی ارائه خواهد شد که بتوان بر اساس آن نشان داد که فرهنگ ها در مسير توليد نشانه ها و سامان دهی به خلاقيت ها، در مسير استفاده از انرژی های ذخيره شده در حافظه يا انرژی های حاصل از فعاليت همزمان[۱۵] و هم افزايی،[۱۶] چه انتخاب هايی دارند و رابطه اين انتخاب ها با خصوصيات ساختاری آن فرهنگ چيست؟

پی نوشتها:

[۱]-Abstraction

[۲]-Imagination

[۳]-Hallucination

[۴]-Perception

[۵]-Production

[۶]- Semiosis

[۷]-Communicative rationality

[۸]-Imaginary institution of society

[۹]-Funktionskreis

[۱۰]- Sprachliche weltanschauung

[۱۱]- Semi sphere

[۱۲]-Cognition- definition

[۱۳] - معادل پيشنهادی: co-imagination

[۱۴]- Resonance

[۱۵]- Synchronic activity

[۱۶]- Synergy

 

نظر شما