شناسهٔ خبر: 11399 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

تاریخ‌نگار بی‌طرف، تاریخ‌نگار مرده است

نویسنده کتاب «فراماسونری در ایران» با تاریخ‌نگاری بی‌طرفانه مخالف و معتقد است: آن که در آزمایشگاه کار می‌کند، دانسته‌هایش را که نتیجه پژوهش و کار است، ملاک قرار می‌دهد؛ اما تاریخ‌نگار با ذهنیت از پیش تعیین شده که بیانگر تجربه‌ها و باورهای اوست به سراغ تاریخ می‌رود و به جرات می‌توان گفت که تاریخ‌نگاری بی‌طرفانه ممکن نیست.

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از مهر؛ حمیدرضا شاه‌آبادی، نویسنده مجموعه ۱۰ جلدی تاریخ انقلاب برای نوجوانان، به این‌که در کشورهای پیشرفته، نخستین چیزی که پس از خواندن و نوشتن به بچه‌ها آموزش داده می‌شود، تاریخ است اشاره و بیان کرد: در حالی که دانش آموزان ما در کتاب‌های درسی خود با حجم گسترده‌تری از اطلاعات رو به رو هستند که دردی از آنها درمان نمی‌کند و به کارشان نمی‌آید

نویسنده کتاب «دیلماج» با اشاره به ضرورت تاریخ‌نگاری و آشنایی با تاریخ گفت: پیش از سخن گفتن درباره ویژگی‌های تاریخ نگاری، باید از ضرورت فهم و درک تاریخ و تاریخ نگاری سخن گفت. زیرا زندگی بهتر در جهان امروز، نیازمند آشنایی با گذشته است. به این معنی که تا ملت‌ها با پیشینه تاریخی خود آشنا نشوند، نمی‌توانند راه رسیدن به آینده‌ای بهتر را دریابند؛ از این روست که در کشورهای پیشرفته، نخستین چیزی که پس از خواندن و نوشتن به بچه‌ها آموزش داده می‌شود، تاریخ است؛ در حالی که دانش آموزان ما در کتاب‌های درسی خود با حجم گسترده‌تری از اطلاعات رو به رو هستند که دردی از آنها درمان نمی‌کند و به کارشان نمی‌آید.

شاه‌آبادی معتقد است ارائه اطلاعات بسیار، به کار مخاطبان در هیچ رده سنی نمی‌آید. برای مثال بررسی وضعیت ایران در دوره حکومت‌های متقارن، کار بسیار دشواری است و سخن گفتن از سلسله‌هایی که همزمان بر نواحی مختلف ایران، حکومت می‌کرده‌اند، هیچ جذابیتی ندارد؛ تنها ذهن خوانندگان را از اسامی و نام‌هایی که هرگز به کارشان نمی‌آید، پر می‌کند. امایکی از روش‌هایی که برای حل این مشکل، می‌توان به آن پرداخت، بهره گرفتن از نویسندگانی است که به جز تاریخ با ادبیات و عناصر داستانی آشنا هستند و می‌توانند تاریخ را به قالب داستان درآورند.

نویسنده کتاب«وقتی مژی گم شد» در پاسخ به این که بعضی نویسندگان، وفاداری به تاریخ را سد راه خیال‌پردازی می‌دانند گفت: آنچه اهمیت دارد این است که داستان جذابی بنویسیم و از ابزاری فراگیر برای انتقال آن استفاده کنیم. برای مثال «یانگوم»، نخستین پزشک زن دربار کره بوده که در تمام کتاب‌های تاریخی آن دیار، بیش از چند خط درباره‌اش نوشته نشده و این هنر کسانی بوده که زندگی او  را بهانه‌ای برای پرداختن به تاریخ اجتماعی این کشور در دوره‌ای از تاریخ قرار داده‌اند.

به گفته شاه‌آبادی پرداختن به شخصیت‌ها و ماجراهای فرعی، هیچ منافاتی با مستند بودن وقایع تاریخی ندارد و به اصل تاریخ، خدشه‌ای وارد نمی‌کند و نویسندگان ما ضمن پرداختن به شخصیت‌های فرعی و رخدادهای حاشیه‌ای به راحتی می‌توانند از حقایق تاریخی سخن بگویند. با این روش هم به جذابیت متن می‌افزایند و هم بر کاستی‌های خود در زمینه اطلاعات تاریخی سرپوش می‌گذارند؛ با این همه تاکنون جدای از برخی استثنائات، داستان تاریخی جذابی به ویژه برای نوجوانان نوشته نشده‌است. در حالی که بسیاری از رویدادهای تاریخی ما جذاب و خواندنی هستند و قابلیت دراماتیزه شدن دارند.

نویسنده کتاب «لالایی برای دختر مرده» با تاریخ‌نگاری بی‌طرفانه مخالف و معتقد است: آن که در آزمایشگاه کار می‌کند، دانسته‌هایش را که نتیجه پژوهش و کار است، ملاک قرار می‌دهد؛ اما تاریخ‌نگار با ذهنیت از پیش تعیین شده که بیانگر تجربه‌ها و باورهای اوست به سراغ تاریخ می‌رود و به جرات می‌توان گفت که تاریخ‌نگاری بی‌طرفانه ممکن نیست. اما حساسیت‌هایی که درمورد تاریخ معاصر و به ویژه انقلاب وجود دارد بیشتر است چراکه بسیاری افراد این دوره را به خاطر دارند.

به گفته این نویسنده ادبیات نوجوان، جدای از برخی استثنائات، تاکنون داستان تاریخی جذابی به ویژه برای نوجوانان نوشته نشده‌است. از سوی دیگر، برخی محافل دانشگاهی، عمده وقت خود را درگیر تاریخ گذشتگان می‌کنند در حالی که تاریخ معاصر، ذهن افراد بیشتری را به خود مشغول کرده و از حساسیت بیشتری برخوردار است. ضمن این که انقلاب اسلامی ایران هم سیاسی بود و هم ایدئولوژیک چراکه از باور و اندیشه‌ دینی مردم، نشات گرفته بود و پژوهشگرانی که می‌خواهند به این دوره تاریخی بپردازند باید به همه این جوانب بپردازند.

نظر شما