شناسهٔ خبر: 12121 - سرویس سینما و رسانه
نسخه قابل چاپ

نقدی بر آثار جشنواره(28)/ «شیار143» ساختۀ نرگس آبیار؛

روایتی زنانه از ایثار

شیار143 فیلم «شیار 143» به‌خوبی توانسته غم انتظار یک مادر را نشان دهد که در این انتظار عمرش سپری می‌شود. نرگس آبیار ثابت کرد که کار زینبی کردن درباره‌ی هر حقیقتی صدق می‌کند.

 

 

فرهنگ امروز/زینب سیاوشانی: «شیار 143» داستان مادران این سرزمین است که با گذشتن از جگرگوشه‌هایشان امنیت را برای مردم ایران به ارمغان آورده‌اند، مادران دل‌سوخته‌ای که به رضای خدا راضی‌اند.

الفت در جوانی شوهر خود را از دست می‌دهد و به تنهایی 2 فرزند خود، فردوس و یونس را بزرگ می‌کند. یونس سال اول مهندسی معدن است که تصمیم می‌گیرد تا به همراه 3 تا از دوستانش راهی جبهه شود، بدون اینکه از قبل چیزی به مادرش بگوید، می‌رود و تنها نامه‌ای برای اطلاع مادرش می‌گذارد. بعد از دوره‌ی آموزشی بازمی‌گردد و الفت گویی جان تازه‌ای می‌گیرد؛ اما یونس به جبهه اعزام می‌شود. عملیات والفجر مقدماتی لو می‌رود و خبری از یونس نیست! سال‌های سال می‌گذرد و الفت با هر زنگی منتظر است که یونس پشت در باشد یا خبری از او بیاورند تا اینکه تکه استخوان‌های او را پیدا می‌کنند.

«شیار 143» جزئیات زندگی الفت را به رخ مخاطب می‌کشد، جزئیات زندگی مادر یک مفقودالاثر از زاویه‌ای تازه. در دوران جنگ گرچه جهاد بر زنان واجب نبود، ولی زحمتی کمتر از جهاد نکشیدند. آن‌ها یونس و یونس‌ها را تربیت کردند و در راه خدا قربانی‌شان کردند. الفت با اینکه دل‌بستگی شدیدی به یونس داشت به‌طوری‌که برای دیدن همبندی یونس بدون اینکه متوجه باشد پابرهنه راه می‌افتد، ولی در آخر با دیدن استخوان‌های یونس آرام می‌شود تا حدی که به دیگران نیز دلداری می‌دهد. او ارزش کاری که پسرش کرده است را می‌داند. در دیالوگی فردوس، دخترش می‌گوید: «این غم الفتو بزرگ کرده بود، کنارش که می‌شِستم احساس کوچکی می‌کردم»، اولاد نعمتی است مانند بقیه‌ی نعمت‌ها و خداوند هر نعمتی را بخواهد می‌گیرد، این فلسفه‌ایست که با آن الفت آرام می‌گیرد. سید علی بمون این را به الفت یادآور شد: «بدان که اموال و اولادتان برای امتحان است و نزد خدا اجری عظیم است.»

قبل از پیدا شدن استخوان‌های یونس، انتظار می‌رفت یونس مانند حضرت یونس (علیه السلام) پس از سال‌ها بازگردد؛ ولی همین بازنگشتن او، بهانه‌ایست برای کارگردان تا به شبهه‌هایی که وجود دارد پاسخ دهد که چرا بعد از این‌همه سال ما به دنبال استخوان‌های رزمنده‌ها می‌گردیم و همان‌طور که مرد مصاحبه‌گر گفت: «هیچ جای دنیا این کارو نمی‌کنن!» ولی در پایان‌بندی فیلم با دیدن آرامشی که الفت پس از پیدا شدن استخوان‌های یونس پیدا می‌کند می‌توان دلیل این همه صرف وقت و انرژی را فهمید. این مادرها که از پاره‌ی تنشان گذشته‌اند تا از کشورشان دفاع شود، مستحق این آرامش هستند. مادری که سال‌ها دلخوش به شنیدن کوچک‌ترین خبری از پسرش است و برای همین است که رادیوی یادگار یونس را همیشه به کمرش بسته تا شاید نام یونس را در بین نام اسرا بخوانند.

جدا از الفت، مریم و فردوس هم با رفتن این جوان‌ها زندگی‌شان دستخوش تغییر می‌شود، مریم که شیرینی‌خورده‌ی یونس است بعد از مدت‌ها که منتظر یونس می‌ماند با رضایت الفت با مرد دیگری ازدواج می‌کند. فردوس هم که از یکی از دوستان یونس خوشش می‌آید با رفتن او به جبهه، پس از مدتی با مرد دیگری ازدواج می‌کند. برای دیدن باقی‌مانده‌ی بدن یونس که می‌روند مریم هم با آن‌ها می‌رود، او که از بچگی با یونس بزرگ شده است، عزادار این واقعه است.

استخوان‌های یونس را سربازی 6 ماه خدمت پیدا می‌کند. شاهرخ که پیش از آمدن به مناطق جنگی افسردگی داشته از وقتی به این مناطق منتقل شده است به قول خودش به خاطر سکوت و آفتاب حالش بهتر شده است. شاهرخ شبی در خواب مرد جوانی را می‌بیند که از او می‌پرسد: «شیار 143 رو چی؟ اونجا رو گشتی؟» و او در جواب می‌گوید: «نه ماشین نمیره توی اون شیار، اونجا رو نگشتم»، جوان باز می‌پرسد: «کسی نمیاد اونجا دنبال من؟» و شاهرخ از خواب می‌پرد. کسی خواب او را جدی نمی‌گیرد؛ ولی شاهرخ با تکرار خوابش خودش دست به کار می‌شود و داخل شیار پر از مین می‌شود و یونس را پیدا می‌کند. این اتفاق، یعنی خبر دادن یک شهید از جای بدنش، بارها در واقعیت اتفاق افتاده است.

فیلم «شیار 143» به‌خوبی توانسته غم انتظار یک مادر را نشان دهد که در این انتظار عمرش سپری می‌شود. کارگردان ثابت کرد که کار زینبی کردن درباره‌ی هر حقیقتی صدق می‌کند. 

نظرات مخاطبان 0 2

  • ۱۳۹۲-۱۱-۲۳ ۱۰:۱۱نفس 0 1

    واقعا فیلم قشنگی بود.خانم آبیار متشکریم! خانم زارعی متشکریم!!
                                
  • ۱۳۹۲-۱۱-۲۴ ۱۹:۵۶خرمشهر 0 0

    من فیلم را ندیدم اما تعریف حاتمی کیا و بغض و گریه خانم زارعی یاعث شده ندیده شیفته دیدن این فیلم باشم . به این حرکت میگن یه حرکت ارزشمند که فارغ از هر گونه جنجال و کارت هدیه !!؟؟ کارگردان و بازیگران و عوامل فیلم قدمهای ارزنده ایی برای دفاع از ایران و انقلاب بردارند ممنون و دست شما درد نکند . خانم زارعی شما را به عنوان الگوی به دخترم معرفی کردم.
                                

نظر شما