شناسهٔ خبر: 13633 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

شبی که رحمانیان سورپرایز شد

در مراسم بزرگداشت محمد ررحمانیان، او همراه با مادرش منصوره نوذری روی صحنه رفت و این هدیه را تحویل گرفت. وی که از این مراسم شگفت زده شده بود، گفت: از روزی که این داستان بزرگداشت به واقعیت پیوست روزها و شبهای سختی را می گذرانم.

به گزارش «فرهنگ امروز»؛ به نقل از مهر؛ مراسم بزرگداشت محمد رحمانیان نویسنده و کارگردان تئاتر، شب گذشته 24 اسفند ماه در سالن آمفی تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان وزرا برگزار شد.

در این بزرگداشت که به همت دوستان، شاگردان و همکاران این هنرمند برگزار شده بود هنرمندانی همچون محمد چرمشیر، رضا کیانیان، امیر اثباتی، حمید امجد، مازیار میری، علی قربان زاده، محسن شاه ابراهیمی، حمیدرضا صدر، هوشنگ گلمکانی، رضا بابک، علی عمرانی، رکسانا مهرافزودن، هاله مشتاقی نیا، سیف الله صمدیان، امید سهرابی، عباس جهانگیریان، شکرخدا گودرزی، غزل شاکری، اشکان خطیبی، چکامه چمن ماه، رضا بهبودی، منوچهر محمدی، فقیه سلطانی، علی سرابی، لوریس چکناواریان، فردین خلعتبری، فرشته طائرپور، هنگامه قاضیانی و ... حضور داشتند.

احسان کرمی که اجرای این برنامه را بر عهده داشت در ابتدا از محمد چرمشیر همکار و دوست قدیمی رحمانیان خواست تا روی سن رفته و درباره ویژگی های وی صحبت کند.

چرمشیر در سخنانی عنوان کرد: میلان کوندرا نقل قولی از سروانتس دارد که خیلی دوستش دارم و هر وقت آن را می خوانم بی تردید یاد رحمانیان می افتم. او می گوید برخی آدم ها هستند که اجازه نمی دهند دنیا چیزی را که می خواهد به آن ها تحمیل کند بلکه این خودشان هستند که خواسته هایشان را به دنیا تحمیل می کنند. برای من رحمانیان کسی است که همیشه به هر چه خواسته رسیده است.

وی ادامه داد: جوان شورشی دهه 60 فردی بود که من با او آشنا شدم. نمی دانید او چه شوری داشت. امیدوارم همچنان این شور و اشتیاق را حفظ کند. ما در یک روز زمستان در منزل زنده یاد جمشید اسماعیل‌خانی با هم آشنا شدیم و این دوستی سی و اندی سال است که ادامه یافته است نمی دانید چقدر خوشحال و خوشبختم که با او و در کنار او زندگی می‌کنم.

این نمایشنامه‌نویس متذکر شد: رحمانیان فراز و نشیب‌های زیادی را در این سی و چند سال از سر گذرانده که من افتخار می کنم که از او شور را آموختم، جدی بودن در زمینه تئاتر، بی غرض به جهان نگاه کردن، جسارت داشتن را آموختم. همچنین آموختم هر کاری در جهان شدنی است و یاد گرفتم که ما در جهانی زندگی می‌کنیم که بر اساس ندانسته‌های ما پا بر جاست و ما می رویم که دانسته ها را در جهان برقرار کنیم. رحمانیان درس های بزرگی به تئاتر ما داده و امیدوارم تئاتر این ظرفیت را داشته باشد که از این ظرفیت ها استفاده کند.

چرمشیر در پایان صحبت هایش یادآور شد: همیشه به جوانان از حافظه، متانت و پشتکار رحمانیان می گویم و عنوان می کنم که شما با مردی طرف هستید که مردانه ایستاد و حرفش را زد. او با همه مسائل جنگید و امروز در کنار ماست. من به خانم رحمانیان مادر محمد برای داشتن چنین پسری تبریک می گویم.

بعد از صحبت های چرمشیر، مهتاب نصیرپور سه دقیقه از نمایشنامه «روز حسین» را که چند سال پیش رحمانیان نتوانسته بود به صحنه ببرد، اجرا کرد. پس از آن نماآهنگی درباره رحمانیان پخش شد که در آن هنرمندانی چون عباس جوانمرد، امیر اثباتی، فرهاد آئیش، شهرام زرگر، رضا بابک، فرشته طائرپور، گلاب آدینه، اصغر فرهادی، محمد حاتمی، حمیدرضا صدر، لوریس چکناواریان و فریده سپاه منصور درباره ویژگی های این هنرمند و بیشتر از همه درباره ریش انبوه و پرپشت او صحبت کردند.

پس از آن پیام بهرام بیضایی نویسنده و کارگردان شناخته شده تئاتر ایران که چند سالی است در آمریکا به سر می برد توسط حمید امجد خوانده شد. بیضایی در بخشی از یادداشتش آورده بود: محمد رحمانیان راهی را پیدا کرد که نسل ما گم کرده بود. هنر او در غلبه بر زبان است.

در بخش دیگری از مراسم، هوشنگ گلمکانی نویسنده و منتقد سینما پشت میکروفن قرار گرفت و با اشاره به کاغذهایی که در دست داشت عنوان کرد: این کاغذها که می بینید صحبت هایی بود که می خواهم درباره رحمانیان در یک هزار و سیصد و بیست و سه بیت ارائه کنم البته قبل از خواندن بخش مکتوب می خواهم مقدمه ای کوتاه بیان کنم. در چند سال اخیر جریانی در تئاتر ما به وجود آمده که بیشتر بر ابهام و انتزاع استوار است که احتمالاً آقای چرمشیر بیشتر می تواند درباره اش صحبت کند.

وی ادامه داد: زمانی که من در حال دیدن نمایشی هستم بعد از نیم ساعت اول مدام ساعتم را نگاه می کنم که نمایش کی تمام می شود، صندلی سالن های ما هم طوری ساخته شده که نمی توان به آن ها تکیه داد و چرت زد بنابراین مجبورم سر را روی ستون فقرات ثابت نگه دارم و تا انتها نمایش ها را تحمل کنم اما در نمایش های رحمانیان برعکس هیچ گاه ساعتم را نگاه نمی کنم و وقتی تمام می شود حسرت می خورم که چرا بیش از این نبوده است.

وی در پایان صحبتهایش گفت که از خواندن 1323 بیت شعر درباره رحمانیان می گذرد و اجازه می دهد کاغذهای در دستش به عنوان آکساسوار صحنه شناخته شود. در ادامه این برنامه اشکان خطیبی مونولوگی از نمایشنامه «هامون بازها » را خواند که باز هم سال ها قبل قرار بود توسط رحمانیان به صحنه برود اما این اتفاق به دلایلی رخ نداده بود.

خطیبی بعد از خواندن این قسمت عنوان کرد: زمانی که در حال مرور این بخش ها برای اجرا بودن متوجه شدم که بخش زیادی از مغز من را متن های اجرا نشده آقای رحمانیان به خودش اختصاص داده امیدوارم متن های او زودتر اجرا شود تا این بخش از ذهن من هم بتواند به آزادی برسد.

رضا کیانیان نیز خطاب به رحمانیان گفت: من همیشه به تو حسودیم می شده. به تو، حمید امجد و محمد چرمشیر. چون شما خیلی می دانید و من نمی دانم. من در زندگی به اکثر چیزهایی که می خواستم رسیدم و حسرت زیادی در دل ندرم اما این حسرت همیشه در دلم هست که چرا مثل شما نیستم.

وی افزود: محمد رحمانیان را همه می بینند چه در دنیای نمایشنامه نویسی، چه کارگردانی و چه زمانی که در تلویزیون کار می کرد. تو همیشه دیده می شدی و وقتی که نیستی بازهم هستی. امیدوارم این بودنت همیشه ادامه داشته باشد.

در ادامه بخش های از نمایش «شهادت خوانی قدمشاه مطرب در طهران» به کارگردانی رحمانیان و بازی زنده یاد احمد آقا که تنها یک شب به صحنه رفته بود، پخش شد. پس از آن نیز صدای ضبط شده رحمانیان در حال خواندن نمایشنامه «ترانه های قدیمی» روی تصویرش نمایش داده شد که این صدا بدون اطلاع رحمانیان ضبط شده بود.

در بخش دیگری از این برنامه تعدادی از هنرجویان رحمانیان در یک قطعه نمایشی بخشی از نمایشنامه «عشقه» وی را اجرا کردند. پس از آن نمایش اسلایدهای عکسی از پشت صحنه نمایشهای «ترانه های قدیمی» و «در روزهای آخر اسفند» پخش شد که افرادی چون مسعود کیمیایی، هانیه توسلی، آنا نعمتی، عباس کیارستمی، بهرام عظیمی، مهناز افشار، هومن بهمنش، حمید نعمت الله، حجت الله ایوبی، احمد مسجد جامعی و.... را نشان می داد که به دیدن این آثار آمده بودند. همچنین در این نماهنگ همخوانی رحمانیان با بازیگران نمایش «ترانه های قدیمی» نیز پخش شد که تصنیف «ایران ایران» را می خواندند.

همچنین در ادامه مراسم علی زندوکیلی نیز تصنیف «تا بهار دلنشین» را بدون موسیقی روی صحنه اجرا کرد که مدعوین حاضر در سالن در بخشهایی او را همراهی می کردند. پس از آن یک قطعه نمایشی با نام «خط خطی روی خط» به نویسندگی و کارگردانی حمید امجد و با بازی علی عمرانی، علی سرابی، هنگامه قاضیانی، پریسا قهرمانی، بهرنگ علوی و خواهرزاده رحمانیان و با صدای مهتاب نصیرپور، حبیب رضایی و افشین هاشمی اجرا شد.

بعد از نمایش این قطعه کیانیان خطاب به حمید امجد گفت: باید از رحمانیان تشکر کنیم که بالاخره باعث شد شما یک نمایش را روی صحنه ببرید.

پس از آن به درخواست کرمی، حسین هدایتی سرمایه دار و مدیر ورزشی که حامی مالی این مراسم نیز بود روی صحنه رفت و در سخنانی کوتاه عنوان کرد: من نمی توانم مثل این هنرمندان به درستی صحبت کنم اما بسیار خوشحالم که در این مراسم حضور دارم. امیدوارم چنین برنامه هایی تکرار شود و ما قدردان بزرگان و اساتید هنر باشیم.

بعد از آن وی به رسم یادبود هدیه ای به محمد رحمانیان اهدا کرد. رحمانیان همراه با مادرش منصوره نوذری روی صحنه رفت و این هدیه را تحویل گرفت. وی که از این مراسم شگفت زده شده بود، گفت: از روزی که این داستان بزرگداشت به واقعیت پیوست روزها و شبهای سختی را می گذرانم. دوست داشتم این برنامه اگر هم قرار است برگزار شود در حاشیه مراسم دیگری باشد. الان دارم مثل شمع آب می شوم و واقعا خجالت زده ام.

وی افزود: از همه شما سپاسگزارم. از حمید امجد عزیز که سالها بود نمایشی از او روی صحنه ندیده بودم. بخشی از دلیل نوشتن نمایشنامه های مذهبی مثل «امیر»، «پل»، « اسبها»، «عشقه» و «روز حسین» به خاطر مادرم بوده است چون او از من می خواست که در این باره بنویسم. از مهتاب سپاسگزارم که تکه ای از نقش ام البنین در «روز حسین» را اجرا کرد، نمایشنامه ای که باعث کوچ اجباری ما شد.

رحمانیان با چشمانی اشکبار ادامه داد: شما من را با یک روی پر بغض اینجا رها کردید. چیزی جز تشکر نمی توانم بگویم و اینکه لایق مهربانی شما نیستم. سال گذشته که همین موقع با خون و اشک داشتم نمایشنامه «شب سال نو» را با طرحی از حمید امجد می نوشتم، فکر نمی کردم سال بعد اینجا باشم و برایم بزرگداشت بگیرند.

در انتهای برنامه، تابلو نفیسی هدیه حسین فوده رییس سابق بیمارستان روانی آزادی که در نمایش « آرش ساد» منبع الهام رحمانیان قرار گرفته بود توسط رضا کیانیان به وی اهدا شد.

نظر شما