شناسهٔ خبر: 13742 - سرویس سینما و رسانه
نسخه قابل چاپ

نگاهی به فیلم «پیشتازان فضا به سوی تاریکی» ساختۀ «جی‌جی آبرامز»؛

تخیلاتی از آیندۀ بشر

پیشتازان پیشتازان فضا به سوی تاریکی، آینده‌ی بشریت وجهان را به نمایش می‌گذارد، آینده‌ای که به‌جز انسان‌ها موجوداتی نیمه‌ربات، نیمه‌انسان هم هستند که حس ندارند؛ اما در قامت یک انسان ظاهر می‌شوند. آینده‌ای از کره‌ی زمین که انسان‌ها به درجه‌ای از علم دست یافتند که قادر به کشف تکنولوژی «فراسرعت» شده و در عرض دقایقی نه‌چندان طولانی افراد را از کره‌ای به کره‌ی دیگر منتقل می‌کنند.

 

فرهنگ امروز/محمدجواد آشتیانی: چهار سال بعد از ساخت موفقیت‌آمیز فیلم سوپر 8، این بار «جی جی آبرامز» جسورانه به مقام کارگردانی بازگشته است و با وجود تمام مشکلات، فیلمی در ادامه‌ی فیلم قبلی ساخت که اگرچه بهتر از نمونه‌ی قبلی نبود؛ اما بسیار مورد تحسین قرار گرفت.

 فیلم با یک «بنگ» آغاز می‌شود، همان چیزی که به شلوغ‌تر شدن صحنه کمک می‌کند تا برسد به صحنه‌هایی که «کان» که سال‌های سال در تبعید انجمادی بوده خشمگین شود. این دنباله‌ی یک انتقام‌جویی است که جنگی را آغاز می‌کند.

پیشتازان فضا به سوی تاریکی، آینده‌ی بشریت وجهان را به نمایش می‌گذارد، آینده‌ای که به‌جز انسان‌ها موجوداتی نیمه‌ربات، نیمه‌انسان هم هستند که حس ندارند؛ اما در قامت یک انسان ظاهر می‌شوند. آینده‌ای از کره‌ی زمین که انسان‌ها به درجه‌ای از علم دست یافتند که قادر به کشف تکنولوژی «فراسرعت» شده و در عرض دقایقی نه‌چندان طولانی افراد را از کره‌ای به کره‌ی دیگر منتقل می‌کنند.

از نظر داستانی با توجه به قسمت‌های قبلی این «احتمالاً چندگانه» می‌توان گفت پیشتازان فضا به سوی تاریکی مانند یک ترن هوایی است که در مسیر خود از شور و شوق بسیار، اهداف بزرگ و حتی فوران‌های هیجانیِ بزرگ‌تر عبور می‌کند و این موضوع باعث می‌شود تا تازه‌واردان و مخاطبان عام سینما بیشتر از هر فیلم دیگری آن را بپسندند. با اطمینان خاطر می‌توان گفت بخش زیادی از فیلم به‌طور افراطی نوعی حرکات قهرمانانه را به کاراکترها در هر زمان ممکن تحمیل می‌کند. انسان‌ها در زمان جنگ درگیر تصمیم‌گیری بین افتخارآفرینی و وظیفه‌اند، علاوه بر آن نگران محافظت از خانواده‌ی خود می‌باشند.

این فیلم از آن دسته فیلم‌هایی است که به آینده‌ی بسیار دور زندگی انسان‌ها می‌پردازد ... زمانی که بشریت محدود و زندانی تکنولوژی‌ای است که خود درست کرده است و این پیشرفت تکنولوژی به گونه‌ای است که باعث سلطه‌ی تکنولوژی بر زندگی انسان‌ها شده است ...


این فیلم هم مثل دیگر فیلم‌های هالیوودی آینده‌ای نه‌چندان خوب را برای بشریت به تصویر می‌کشد. هالیوود اصرار بر این دارد که آینده‌ای تباه و منحط در مقابل بشریت قرار دارد، «پیشرفت تکنولوژی» نه تنها کمکی به بشر نکرده است، بلکه اوضاع را وخیم‌تر کرده و دست صاحبان قدرت را برای ظلم و اعمال قدرت بازتر و بازتر کرده است.

 انسان‌ها به خاطر استفاده‌ی بیش از اندازه‌ از تکنولوژی و مشتقات آن، آن‌قدر احمق و تنبل شده‌اند که وقتی یک انسان معمولی که 100 سال پیش به جرم خاصی منجمد و به فضا تبعید شده و حال با توطئه‌ی قدرت‌طلبی بیدار شده است، آن فرد چند درجه از انسان‌های معمولیِ «حال» باهوش‌تر و قوی‌تر است، به‌طوری‌که به او به‌عنوان یک راه‌حل نگاه می‌کنند و اساساً برای همین هم او را بیدار کردند که دشمنان جدید را با توجه به نظریات او نابود کنند؛ اما خود درگیر انتقام‌جویی او می‌شوند.

دست‌اندرکاران هالیوود برعکس تمام ادیان الهی به‌خصوص اسلام که آینده‌ی بشریت را آینده‌ای زیبا و پر از کمال بشارت داده‌اند، سعی بر نشان دادن آینده‌ای تاریک و تباه از دنیا دارند، چه در این‌گونه فیلم‌ها و چه در فیلم‌های ژانر آخرالزمانی که روزبه‌روز به تعدادشان افزوده می‌شود.

در فیلم‌هایی که غالب آن‌ها از سال 2002 به بعد ساخته شده، مسئلهی آینده‌ی تباهِ جهان هستی این‌قدر افراطی پی‌گیری می‌شود که خودبه‌خود در ذهن بیننده این سؤال‌ها را به وجود می‌آورد که پس خدا کجاست؟ چرا خدا هیچ کاری نمی‌کند و هدایتی در کار نیست؟ چطور کار جهان به اینجا کشیده شد که جز ظلم و کشتار و نابودی انسانیت چیز دیگری در آن نیست؟

با شناختی که از کارهای آبرامز داریم بعید نیست در پی رساندن همین پیام باشد که استفاده و پیشرفت روزافزون تکنولوژی شاید موجبات آسایش و راحتی انسان را فراهم کند؛ اما روزبه‌روز از کمال واقعی انسان کم کرده و انسان را احمق‌تر از پیش می‌کند.

یکی از مشکلاتی که اکثر فیلم‌های این ژانر به‌خصوص این فیلم دارد، در صحنه‌های آن کمتر به جزئیات توجه می‌شود و همه‌ی هم و غم کارگردان صحنه‌های مربوط به اکشن‌های آن است و همین مسئله باعث می‌شود که طرح و مفهوم کلی داستان فیلم در برخی سکانس‌ها به شدت ضعیف و غیرقابل درک شود و حتی گهگاهی به دور از واقعیت.

پیشتازان فضا به سوری تاریکی، شبیه فیلم‌های سفرهای فضایی نیست، فیلم بیشتر حول محور اکشن و ماجراجویی صرف می‌شود، نیروهایی فضایی آن به جای اینکه تدریجی شکل بگیرد به‌ سرعت برق و باد آغاز و به همان سرعت هم تمام می‌شود.

کاپیتان «کیرک» که متعصب و جسور است به خاطر انسانیت و شجاعتش از مقام کاپیتانی عزل می‌شود، اینجاست که فیلم‌نامه می‌خواهد فرق بین انسانیت و غیرانسانیت را نشان دهد، کیرک در سکانس‌های آغازین خیلی راحت می‌توانست برای مصلحت بزرگ‌تر، جان یک نفر را فدا کند؛ اما تن به مصلحت‌گرایی نداد و همین باعث عزلش شد، ولی خیلی زود این عنوان را پس می‌گیرد و می‌رود تا کسی را که به منطقه و سفینه حمله کرده، گوشمالی بدهد. این داستان می‌تواند کلیشه‌ای‌ترین داستان ممکن باشد؛ اما هنرمندیِ کارگردانی جی جی آبرامز این داستان کلیشه‌ای و قدیمی را به همراهی جلوه‌های ویژه و اکشن زیبا و دادن مفهوم‌های فلسفی خاص، طوری به تصویر کشیده است که مخاطب محو تماشای آن می‌شود.

شاید مدت‌ها باشد که فیلم‌نامه‌ای نتوانسته حتی در دقیقه‌های آخر بر احساسات مخاطب تأثیر بگذارد و پیش برود؛ اما در صحنه‌ی مرگ کاپیتان کیرک و واکنش یک نیمه‌انسان به این مرگِ فداکارانه‌ی او، ما شاهد برانگیختگی این احساسات هستیم.

جی جی به طرز حیرت‌باری بعضی از اصول را زیر پا می‌گذارد تا اثری متفاوت را خلق کند. این اثر در مجموع جزء آثاری قرار می‌گیرد که هم می‌توان آن را در ژانر تخیلی قرار داد و هم در ژانر فیلم‌هایی با مفهوم و پیام خاص؛ اما برای سرگرمی هم که شده دیدن این فیلم خوب را از دست ندهید.

 

نظر شما