شناسهٔ خبر: 15656 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

عماد افروغ: استاد مطهری روشنفکر بود

نماینده سابق مجلس، استاد مطهری را روشنفکر خواند و اظهار کرد: جا انداخته‌اند که روشنفکر تحت تأثیر روشنگری غرب است؛ اما روشنفکر کسی است که در خدمت نیازهای مردم است و با شبکه اغوائی و القایی قدرت در می‌افتد و آگاهی‌بخشی می‌کند.

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از مهر، دکتر عماد افروغ، پژوهشگر و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در نشست رونمایی از دو اثر استاد شهید مرتضی مطهری، با عنوان‌های «خدا در اندیشه انسان» و «خدا در زندگی انسان» که شامگاه دیروز ۱۶ اردیبهشت‌ماه در فرهنگسرای شفق برگزار شد، ضمن اینکه سخن گفتن از شخصیتی که حیات معقول خود را مدیون به اوست، دشوار دانست، به بیان نکاتی در باب شخصیت شهید مطهری و آراء آثار وی پرداخت.

عمق فلسفی دیدگاه و آثار استاد مطهری

افروغ یکی از ویژگی‌های مهم شهید مطهری را عمق فلسفی دیدگاه و آثار ایشان عنوان کرد و گفت: این می‌تواند مهم‌ترین ویژگی یک نویسنده باشد. اگر کسی نگرش فلسفی داشته باشد، اصلاً زمان و مکان نمی‌شناسد؛ چون فلسفه زمان و مکان نمی‌شناسد و برای مثال آثار جامعه‌شناسانی باقی مانده است که صبغه فلسفی داشته‌اند و یک نظریه‌پردازی فلسفی و بنیادین پشت سر آن‌ها بوده است و نه جامعه‌شناسانی که رویکرد پوزیتویستی و آماری داشته‌اند.

وی در مورد نگرش فلسفی استاد مطهری نیز گفت: نگرش فلسفی ایشان صدرایی است و این نگرش صدرایی یک دیدگاه کل‌گرایانه توحیدی ناثنویت‌گرا به ایشان داده است که با آن می‌شود خیلی از مسائل را تبیین و تحلیل کرد.

باور مطهری به جامعیت محتوایی و فراگیری اسلام

افروغ با بیان این‌که ویژگی دوم استاد این بود که واقعاً به جامعیت محتوایی و فراگیری اسلام اعتقاد داشت، اظهار کرد: ایشان دین اسلام را دین جامعی می‌دانستند که قادر است مسائل اصلی ما را پاسخ دهد؛ البته تا مسئله چه باشد، چون هر مسئله‌ای را نمی‌شود مسئله به حساب آورد و مسئله آدم بزرگ، بزرگ است و مسئله آدم کوچک، کوچک است.

حقیقت‌گرایی و دوری از مصلحت‌اندیشی

این استاد دانشگاه حقیقت‌گرایی و دوری از مصلحت‌اندیشی را یکی دیگر از ویژگی‌های استاد مطهری دانست و گفت: ایشان به شدت حقیقت‌گرا و به شدت از مصلحت‌اندیشی و مصلحت‌گرایی بیزار بودند. این یک نکته است که باید به آن توجه شود. ایشان به کرات بر این مسئله تأکید دارند که اسلام در ذات خود یک حقیقت است، نه یک مصلحت و باید مراقب بود که اسیر مصلحت‌اندیشی‌های کاذب نشویم.

باور استاد مطهری به قابلیت و حق انسان

مورد دیگری که افروغ به آن اشاره کرد، عقل‌گرایی استاد مطهری و باور ایشان به قابلیت انسان بود و در این باره عنوان کرد: باور به انسان و توانایی‌های او و بالطبع باور به حق او یکی دیگر از ویژگی‌های فکری استاد است. این نگاه در مقابل نگاهی مطرح می‌شود که صرفاً تکلیف‌گراست و هیچ باوری به حق انسان ندارد. از همین زاویه است که شما نمی‌توانید رگه‌ای از اخباری‌گری و سطحی‌نگری و جمود فکری و تهجر در ایشان ببینید.

تأیید استاد مطهری نسبت به توجه غرب به حق

وی درباره این که استاد مطهری با التقاط مبارزه کرده یا با تحجر، گفت: یکی از تجلیات تفکر التقاطی می‌تواند تحجر باشد، حتی یک قرائت مقابل با التقاط‌گرایی هم می‌تواند تحجر باشد. استاد مطهری در یک ساحت با التقاط مخالف است، اما در یک ساحت دیگر اگر امر مثبتی در غرب دیده است، گفته است.

افروغ یکی از همین موارد را توجه غرب به حق دانست و گفت: استاد معتقد بود که غربی‌ها خوب فهمیده‌اند که انسان حق دارد، اما متوجه نشده‌اند که این حق یک تکیه‌گاه خدایی می‌خواهد. نفهمیده‌اند که خدا و انسان با هم هستند و جدایی‌ناپذیرند.

نسبت نگاه صرفاً تکلیف‌گرا با اومانیسم و نیهیلیسم/ چنگ زدن به خرد خدابنیاد؛ راه مقابله با اومانیسم

وی افزود: بر این اساس، آن کسی که درد انسان دارد، درد خدا دارد و آن کسی که درد خدا دارد، درد انسان دارد و نباید به نام خدا انسان را ذبح کرد و نباید به نام مقابله با اومانیسم و لیبرالیسم برگردیم به یک دوران قرون وسطایی و یک نظرگاه صرفاً تکلیف‌گرا که به اومانیسم ختم شد و اومانیسم هم به نیهیلیسم ختم شد و با چنگ زدن به ریسمان پوسیده نیهیلیسم و قرائت‌های پست‌مدرنیستی میشل فوکویی و هایدگری که نمی‌شود با اومانیسم مقابله کرد. نیهیلیسم میوه اومانیسم است و اگر می‌خواهید با خرد خودبنیاد مقابله کنید، باید به خرد خدابنیاد چنگ بزنید. این چیزی است که از مضمون و محتوای آثار استاد مطهری هم بر می‌آید.

مقابله با عوام‌زدگی، خرافه‌گرایی، سنت‌ها و عقاید غلط توسط شهید مطهری

این استاد دانشگاه با اشاره به یکی دیگر از ویژگی‌های شهید مطهری، بیان کرد: ویژگی دیگر ایشان مقابله با عوام‌زدگی، خرافه‌گرایی، سنت‌ها و عقاید غلط است. ایشان به دلیل همان تأکیدی که بر قابلیت انسان دارد تأکید زیادی بر آزادی تفکر دارد، اما هر عقیده‌ای را ناشی از تفکر و آزادی تفکر نمی‌داند. بنابراین اسیر قرائت‌های هرمنوتیک چه تحلیلی و چه قاره‌ای نمی‌شود که صرفاً بگوئیم آن چه هست زیست‌جهان است و هر فرهنگی برای خودش محترم است. نه، در لایه‌هایی این قضیه درست است اما در لایه‌هایی این طور نیست. این بحث بسیار مهمی است.

نظر استاد مطهری درباره آزادی

افروغ در مورد نظر استاد مطهری درباره آزادی نیز گفت: ایشان آزادی را قراردادی نمی‌داند و معتقد است که هر چیزی برای همان چیزی که خلق شده است باید آزاد باشد. مغز برای فکر کردن است و زبان برای بیان است. قرارداد نیست که عده‌ای قرارداد کنند و به این‌ها آزادی بدهند و عده‌ای این آزادی را سلب کنند. اما حق فقط ناظر به این‌ها و حیات فردی نیست.

نقد عالمانه و منصفانه و نگرش انتقادی استاد نسبت به صنف خود

وی نقد عالمانه و منصفانه را یکی دیگر از ویژگی‌های استاد مطهری عنوان کرد و بیان کرد: ایشان مطالبی را که در نقد مطرح می‌کنند، به دلیل داشتن ذهنیت فلسفی و منصفانه و متعادل خود، به گونه‌ای پیش می‌برند که انگار با آن کسی که می‌خواهند او را نقد کنند همنوا هستند. نکته مهم در این زمینه این است که ایشان نقد فکر می‌کنند و نه تخریب شخصیت. این مهم است. ما هنوز در این مسئله مشکل داریم و نمی‌توانیم فکر را نقد کنیم و چون خودمان فکر نداریم و بزرگ نیستیم به همین دلیل نقد شخصیت می‌کنیم.

این استاد دانشگاه از نگرش انتقادی استاد نسبت به حتی صنف خودش به عنوان یکی دیگر از ویژگی‌های استاد سخن گفت و گفت: ما باید ببینیم که آیا در شرایط فعلی نیاز به همین نگاه نداریم؟

استاد مطهری یک روشنفکر بود، نه یک فیلسوف برج عاج نشین/ آگاهی‌بخشی سقراط وار شهید مطهری

وی در ادامه استاد مطهری را یک روشنفکر خواند و اظهار کرد: این گونه جا انداخته‌اند که روشنفکر کسی است که تحت تأثیر روشنگری غرب است؛ در حالی که روشنفکر یک تعریف مفهومی و اصطلاحی دارد و در واقع کسی است که در خدمت نیازهای مردم است و با شبکه اغوائی و القایی قدرت در می‌افتد و آگاهی‌بخشی می‌کند.

افروغ در پایان سخنانش بیان کرد: شهید مطهری یک فیلسوف برج عاج نشین نبود و به دلیل اینکه تفکر منظومه‌‌ای داشت، سقراط‌وار وارد عرصه اجتماعی می‌شد و آگاهی‌بخشی می‌کرد و با زبان عامیانه و همه‌فهم حرف‌های سخت را می‌زد. ایشان رسالت احساس می‌کرد و فلسفه را مانند آن چه امروز مطرح است، برای این نمی‌خواست که پز بدهد و مرتبت علمی پیدا کند و درآمدش افزایش پیدا کند. برای انسان بزرگی که یک رسالت تاریخی بر دوش دارد این‌ها اهداف بسیار کوچکی هستند که شاید امروز به عنوان بزرگترین اهداف در آمده‌اند و باعث شکاف میان مردم و قدرت شده‌اند.

نظر شما