شناسهٔ خبر: 15965 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

رویکرد واقع گرا به مواجهه اسلام با تکنولوژی

با رواج سبک زندگی غربی، تولید تکنولوژی یا استفاده از آن، در زندگی انسان‎ها به امری اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. لکن به نظر می‎رسد به همان گونه که به طور نسبی تغییر سبک زندگی ممکن است، تغییر خط تولید تکنولوژی به سمت تکنولوژی‎های غیرمخرب و یا تغییر در بهره برداری از تکنولوژی نیز ناممکن نیست.

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از مهر؛ متن کامل سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا در مراسم اختتامیه همایش ملی فرهنگ و تکنولوژی که ۲۲ اردیبهشت ماه در دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد، اکنون از نظر شما می گذرد.

به دلیل فرصت کمی که در اختیار دارم، تلاش می کنم خیلی فشرده به چند نکته مهم با عنوان کلی «رویکرد واقع گرا به مواجهه اسلام با تکنولوژی» اشاره نمایم. البته مطالب باید در جای خود و در زمانی وسیع، مورد مباحثه دقیق قرار گیرد.

ابتدا به عنوان مقدمه باید عرض کنم که ما حداقل از سه زاویه عمده می توانیم به موضوع فرهنگ و تکنولوژی بپردازیم؛ یک زاویه، نقشی است که فرهنگ، بالمعنی الاعم، در شکل گیری تکنولوژی می تواند داشته باشد. دومین زاویه، نقشی است که تکنولوژی می تواند در گسترش فرهنگ داشته باشد و سومین زاویه، فرهنگی است که برای کاربرد عمومی و صحیح انواع تکنولوژی باید در جامعه اشاعه پیدا کند. بنده سعی می کنم در این فرصت، عمدتاً حول زاویه اول نکاتی را بیان کنم.

رشد چشم گیر علم و تکنولوژی، یکی از آیات روشن الهی است

قبل از ورود به بحث، مایلم این مطلب را نیز به عنوان مقدمه خدمتتان عرض کنم که اولاً علم و تکنولوژی از همدیگر قابل تفکیک نیستند. چه بسا بتوان گفت که تکنولوژی مولود علم است، لذا بنده گاهی این دو را با هم ذکر می کنم. ثانیاً. اسلام، هیچ مشکلی با رشد چشم گیر علم و تکنولوژی ندارد. به بیان دیگر، اینگونه نیست که رشد علم و تکنولوژی، مادام که صحیح باشد و به زندگی فردی و جمعی انسان ها لطمه ای وارد نکند، تعارضی با باورهای دینی پیدا کند. اصولاً از منظر اسلام، پیشرفت انسان در حوزه علم و تکنولوژی، در هر حدّ و اندازه ای، آن هم با هدف دست یابی به زندگی مطلوب، خودش یکی از آیات روشن الهی است. بنابراین، هرقدر که علم و تکنولوژی در جهان بیشتر رشد می کند، بر خلاف آنچه که در بعضی ادیان الهیِ تحریف شده مطرح می شود، امکان تقویت ایمان انسان مسلمان، بیشتر فراهم خواهد شد.    

علم و تکنولوژی نمی توانند درباره «هست ها و نیست ها» قضاوت کنند

نکته مهمی که باید مد نظر قرار گیرد، این است که علم و تکنولوژی حاصل روش شناسی تجربی هستند؛ بنابراین، از صلاحیت صدور حکمِ اعتقادی درباره هست ها و نیست ها برخوردار نیستند. با این وصف، بایدها و نبایدهای علم و تکنولوژی اولاً نسبی اند؛ یعنی ممکن است در مواردی ظنّ قوی به شمار آیند لکن هیچگاه به مقام قطع و یقین نمی رسند؛ ثانیاً قلمرو علم و تکنولوژی، عمدتاً مربوط به جنبه فیزیکی و مادی زندگی انسان است نه جنبه فرامادی و متافیزکی زندگی او؛ پس اساساً نمی توانند به مسائل متافیزیکی ورود کنند چه رسد به اینکه بخواهند درباره آن قضاوت قطعی هم داشته باشد. برای مثال، ممکن است انسان روز به روز در عرصه هوش مصنوعی به پیشرفت های علمی و تکنولوژیکی بیشتری دست پیدا کند، ولیکن این پیشرفت ها از چنین صلاحیتی بهره مند نیست تا بخشی از باورهای انسان در قلمرو متافیزیک را انکار کند.    

 تکنولوژی، کپی برداری ضعیف و ناقص از نظام طبیعت است

انسان به ویژه طی یک سده گذشته، در عرصه تکنولوژی به پیشرفت های بزرگ و اعجاب آوری رسیده است اما وقتی به پیشرفت های تکنولوژیک نگاهی عمیق می اندازیم، چیزی فراتر از کپی برداری ضعیف و ناقص، آن هم از ذره ای ناچیز از نظام طبیعت، نمی بینیم؛ لذا جامعه انسانی باید بداند، علی رغم همه این پیشرفت ها، او در برابر خالق طبیعت و خودش، در شرایط فقر مطلق به سر می برد.

آیا می توان برای تکنولوژی «روح» قائل بود؟

مهم ترین سئوال در اینجا، سئوال از وجود روح برای تکنولوژی است. البته با برداشت های مختلفی که از وجود روح در اشیاء وجود دارد، هم می توان برای وجود روح در تکنولوژی جنبه حقیقی در نظر گرفت، و هم می توان برای آن جنبه اعتباری در نظر گرفت؛ لکن در هر حال باید توجه داشت، نمی شود از تأثیر فرهنگ، چه در ابعاد کلان مثل «جهان بینی»، و چه در ابعاد خُرد مثل ارزش های اخلاقی در عرصه سبک زندگی، صحبت به میان آورد، ولی به وجود روح در تکنولوژی قائل نبود. اینکه گفته می شود جهان بینی های متفاوت به تکنولوژی های متفاوت منجر می شود، یعنی اینکه تکنولوژی ابزار صرف نیست. بنده در اینجا تأملاتی داشته ام و گمان می کنم که هدف خالق اولیه ی یک تکنولوژی از ایجاد آن، که می تواند دلیلی برای غلبه یک کارکرد خاص از بین کارکردهای گوناگون در یک تکنولوژی هم به شمار بیاید، همان روح تکنولوژی است. با این فرض، اگر یک تکنولوژی با هدف یک کار ضداخلاقی بوجود آمد، کارکرد غالب در آن نیز با همان هدف هماهنگ است با این وجود، به سختی بتوان از آن تکنولوژی برای یک کار اخلاقی، یعنی صد در صد مخالف هدف خالق آن، بهره برد. بالاخره این تکنولوژی، مسائلی را بر استفاده کننده تحمیل می کند؛ البته ممکن است این مسائل از چشم استفاده کننده مخفی باشد اما خفا واقعیت را تغییر نمی دهد. با چنین نگاهی، می توان گفت، تکنولوژیِ برآمده از جهان بینی الحادی با تکنولوژی برآمده از جهان بینی الهی و اسلامی یکسان نیست.

با وجود اثر جهان بینی الحادی بر تکنولوژی، از آن می توان برای اهداف الهی بهره برد

من ابتدا سعی کردم اثر فرهنگ بر تکنولوژی را به زبان ساده بیان کنم و آن را اجتناب ناپذیر توصیف نمایم. بر این اساس، کسی نمی تواند از عرایض بنده به این جمعبندی برسد که فرهنگ، اثری در شکل گیری تکنولوژی نداشته است یا ندارد. با این وجود، می خواهم عرض کنم، رویکرد واقع بین اقتضا می کند، تا با تکنولوژی های برآمده از جهان بینی الحادی قهر نکنیم، و تمام سعی و تلاش خود را مصروف بهره برداری مناسب از این تکنولوژی ها به نفع اهداف الهی و اسلامی بکنیم. برای اینکه بتوان چنین رویکردی را رویکرد «واقع بین» توصیف کرد، دو دلیل ذکر می کنم. اولاً. به طور مبنایی، انسان، چه جهان بینی الهی داشته باشد و چه نداشته باشد، مفطور به فطرت الهی است و لذا محصول کار او عمدتاً به سمت «خیر» و «خوبی» تمایل دارد؛ نشانه بارز این مطلب هم این است که نزدیک به نود درصد از تکنولوژی های جهان متجدد، تکنولوژی هایی نیستند که مثلاً با هدف ضد اخلاقی بوجود آمده باشند. ثانیاً. تفاوت جهان بینی اسلامی و غیر اسلامی، موجب نمی شود تا مسلمانان در نوآوری های تکنولوژیکی خود، لزوماً مسیر صد در صد متمایزی را طی کنند یا به تکنولوژی های کاملاً متفاوتی- با آنچه امروز انسان مدرن به آن رسیده است-دست پیدا کنند. لذا عقل حکم می کند به جای پشت کردن به تکنولوژی های فعلی، در حد امکان و نه صد در صد، به اصلاح آنها مبادرت نمود.

اسلام از بدو تولد، نسبت به امضاء محصولات مفید و مثبت جهان کفر، ابایی نداشته است

شما اگر به تاریخ صدر اسلام یعنی عصر حضور معصوم(ع) نگاهی بیندازید، تایید خواهید کرد که اسلام، برخی از سنتها اعم از رفتارها و روشهای نسبتاً مثبت جهان کفر را امضاء نمود. یعنی ضمن اصلاح و تکمیل آن سنتها، از آنها برای تحقق اهداف اسلامی بهره برد. امضاء این معدود سنتها در اسلام، می تواند یک قاعده کلی در اختیار ما قرار دهد که تکنولوژیهایی که زیر چتر جهان بینی الهی و اسلامی شکل نگرفته اند، مادام که به طور نسبی به سمت خیر و خوبی گرایش داشته باشند، یا قابلیت چرخش به این سمت در آنها باشد، توأماً قابل اصلاح و بهره برداری می باشند.

فقدان یا ضعف فلسفه و علوم عقلی، زمینه ظهور تکنولوژی ستیزی را در بخشی از جامعه اسلامی فراهم می کند

حالا ممکن است سئوال بفرمائید چرا بعضی از طیفهای اسلام گرا، منظور نخبگان، در بعضی از برهه های تاریخی و حتی الآن، بر روی تکنولوژی های جدید چه آن دسته از تکنولوژی هایی که در جامعه اسلامی و با جهان بینی الهی بوجود آمده اند و چه آن دسته از تکنولوژی هایی که در خارج از جامعه اسلامی و با جهان بینی غیر الهی بوجود آمده اند- به طور مطلق- خط بطلان کشیده اند چنانچه از رفتار آنها، نوعی مخالف اسلام با مطلق تکنولوژی برداشت شده است؟ پاسخ اجمالی بنده به این سئوال این است که، اگر از بین نخبگان دینی ما، فلسفه اسلامی منزوی شود و به آن، به چشم دشمن دین نگاه شود، مطمئناً باید منتظر ظهور انواع و اقسام کج فکری ها و جمودهای فکری بود و این، یکی از مصادیق کج فکری است. در حقیقت، فلسفه اسلامی است که به ما قدرت شناخت ماهیت و هویت تکنولوژی و سپس، تعیین نوع مواجهه با آن را می دهد.   

غلبه کارکردی یک تکنولوژی در امور فاسد، یا تبدیل شدن آن به نماد فساد، مانع از بهره برداری از آن تکنولوژی در جامعه اسلامی می شود

نکته ظریف در اینجا، مربوط به آن دسته از تکنولوژیهایی است که غلبه کارکردی در امور منفی و مضر پیدا کرده اند و یا به هر دلیل به نماد فساد تبدیل شده اند. در این موارد، هرچند کارکرد مثبت هم برای آن تکنولوژی قابل فرض باشد و حتی نشانه های عینی هم برای آن وجود داشته باشد، لکن این موضوع، عقلاً و شرعاً مانع از بهره برداری انسان مسلمان و جامعه اسلامی از آن تکنولوژی می شود. برای مثال، می توان به حرمت شرعی استفاده از آن دسته از ابزارهای موسیقیایی اشاره داشت که غلبه کارکردی آنها به سمت مجالس لهو و لعب است و یا در بین ابزار آلات موسیقی، به نمادی برای یک رفتار غیراخلاقی و غیرشرعی بدل شده اند. به نظر می رسد، تبدیل این موضوع به یک قاعده، تکلیف انسان مسلمان و جامعه اسلامی را با بخشی از تکنولوژی ها، خصوصاً در عرصه فرهنگ و کار فرهنگی، روشن می کند.

تخریب محیط زیست یکی از خط قرمزهای اسلام در تولید یا بهره برداری های تکنولوژیکی است

وقتی صحبت از فساد می کنیم، قطعاً تخریب محیط زیست و تضییع حقوق انسانها و سایر موجودات این عالم اعم از نسلهای فعلی و نسلهای آینده نیز یکی از مصادیق بارز فساد است و لذا در اسلام، شکل گیری تکنولوژیهای مخرب محیط زیست یا بهره برداری از این نوع از تکنولوژی ها مجاز نیست. طی چند دهه گذشته، شاهد تولد تکنولوژی های دوستدار محیط زیست بوده ایم. یعنی بشر با تولید تکنولوژی های موافق محیط زیست مشکلی ندارد ولیکن نظام سرمایه داری، به دلیل به خطرافتادن منافع خود به ویژه در زمینه پایان دادن به مصرف سوخت های فسیلی، مانع از رونق این نوع تکنولوژی ها در جهان شده است.

نوآوری های تکنولوژیکی در جهان اسلام، به بهره برداری از تکنولوژی های محصول غرب ترجیح دارد

اگر به اثر فرهنگ بر روی شکل گیری تکنولوژی قائل هستیم، باید به سمت تولید و نوآوری تکنولوژیک در جهان اسلام نیز حرکت کنیم ضمن آنکه این حرکت، منافاتی با رویکرد واقع بین در جهت اصلاح و بهره برداری از تکنولوژی های برآمده از جهان بینی غیر الهی ندارد بلکه قدرت جهان اسلام را برای ریل گذاری صحیح در جامعه آن هم بدون اثرپذیری از غیر، به نحو ممتازی افزایش خواهد داد. علاوه بر این، ما معتقدیم، جهان بینی الهی، به حرکت تولید و نوآوری تکنولوژیکی، سرعت و شتاب چشم گیری خواد داد و شاید این یکی از دلایل باز شدن دهها و بلکه صدها باب بسته از علم و به تبع آن، تکنولوژی، در دوران ظهور مهدی موعود (عج) به حساب آید.

امروز سلطه نظام سرمایه داری بر روی بخش مهمی از تکنولوژی ها، قابل انکار نیست

واقعیت این است که نظام سرمایه داری غرب، بر روی اغلب تکنولوژیها تسلط کامل دارد؛ چه در حوزه تولید و نوآوری و چه در حوزه بهره برداری؛ البته این تسلط، بر می گردد به نیاز حیاتی این نظام به توسعه مداوم و بدون مرز. به هرحال، محصول این تسلط، علاوه بر اینکه به قربانی شدن بخش مهمی از ارزش های والای اخلاقی بوسیله تکنولوژی ها منجر شده است، محیط زیست ما را نیز روز به روز آسیب زده تر از گذشته کرده است. در چنین شرایطی، ضرورت تلاش مسلمانان و جامعه اسلامی برای به راه انداختن حرکت قوی در تولید تکنولوژی های سالم و غیر مخرّب، و همچنین رخنه در سیستم های بهره برداری از تکنولوژی های برتر در جهان، به منظور شکستن این انحصار ناعادلانه، واضح تر خواهد بود.

جهانی شدن اسلامی، اهمیت نوآوری ها و اشراف تکنولوژیکی توسط مسلمانان را مضاعف ساخته است

روشن است که اسلام، یک دین جهانی است؛ یعنی، هم گسترۀ آن جهانی است و هم هر آنچه برای جهانی شدن نیاز دارد را بالقوه یا بالفعل در اختیار دارد. مهم ترین دارایی اسلام برای جهانی شدن، فرهنگ و اندیشه زنده و پویای اسلامی است که در واقع، نقش موتور محرکه اسلام را برای جهانی شدن ایفا می کند. موضوع مهمی که با بیان این مطلب قصد دارم به آن اشاره کنم، اهمیت فوق العاده دست یابی به انواع تکنولوژی های نو و یا اشراف بر روی  تکنولوژی های موجود خصوصاً تکنولوژی فرهنگی در جهت جهانی شدن اسلام است. به بیان دیگر، ما، هم به تکنولوژی های تازه و کارآمد در عرصه فرهنگ نیاز داریم که باید قدرت تولید و نوآوری را در خودمان بوجود بیاوریم، و هم باید با رخنه هوشمند در تکنولوژی های فرهنگی موجود نظیر تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطاتی، از آنها به نفع بسط و رواج فرهنگ اسلامی در جهان و مقابله با هجمه فرهنگی غرب به خودمان استفاده نماییم.  

تبدیل فرهنگ به یک کالا یا سرویس اقتصادی، یکی از تبعات شکل گیری تکنولوژی های فرهنگی در محیط نظام سرمایه داری است

همانطور که اشاره شد، طبیعی است که ما امروز در محیط نظام سرمایه داری، با گسترش تکنولوژی هایی روبرو هستیم که از آنها می توان به تکنولوژی فرهنگی تعبیر کرد. تکنولوژی فرهنگی، به تکنولوژی هایی اطلاق می شود که کارکرد آنها، عمدتاً تولید، بازتولید و یا عرضه فرهنگ است. اتفاقی که امروز در این تکنولوژی ها افتاده است، تبدیل فرهنگ به عنوان یک امر اقتصادیِ صرف، و ابزاری برای پول درآوردن است. در چنین شرایطی، می بینیم که روز به روز جنبه های ارزشی از ساحت فرهنگ رخت بر می بندد و لیبرالیسم اقتصادی قلمرو خود را به فرهنگ گسترش می دهد. بنابراین، اگر در گذشته فرهنگ نقش اکسیژن رایگان را برای روح آدمی بر عهده داشت که مانند اکسیژن موجود در هوا می بایست بدون هرگونه محدودیت، و به عنوان یکی از لوازم حیات در اختیار انسان قرار بگیرد، امروز فرهنگ کالایی است که صرفاً در ازای پرداخت پول به افراد تحویل می شود آن هم کالایی که با هدف سودآوری، روز به روز با طبع حیوانیِ انسان اُنس و الفت بیشتری پیدا می کند و انسان را بیش از پیش در قبال کمالات خود، در شرایط غفلت و خودفراموشی قرار می دهد. حال اگر فرض کنیم می خواهیم با انگیزه ای متفاوت با انگیزه نظام سرمایه داری به سمت تولید تکنولوژی فرهنگی حرکت کنیم، در اینصورت، تکنولوژی فرهنگی مثلاً شبکه اینترنت، چه تغییراتی نسبت به وضع الان خود پیدا می کرد؟ این یکی از سئوالات مهمی است که ما امروز در مواجهه با تولید تکنولوژی های فرهنگی از پایگاه اسلام با آن روبرو هستیم.

یکی از بیماری های جهان امروز، تکنولوژی زدگی است

باید توجه داشت که با وجود ثمرات غیرقابل انکار تکنولوژی در بهبود زندگی انسان، تکنولوژی با سبک زندگی پیوندی عمیق خورده است. شاید بتوان گفت، بخش عمده ای از تکنولوژی های رایج در دنیای امروز، هماهنگ با نیازها و اقتضائات شهرهای بزرگ، خصوصاً کلان شهرها به وجود آمده و سپس دائماً رشد کرده اند؛ این در حالی است که اصل توسعه شهرنشینی و ظهور کلان شهرها، از جهات فرهنگی محل تأمل جدی است. به بیان واضح تر، چه کسی گفته است، شهر نشینی و ترک افراطی زندگی در روستاها و شهرهای کوچک، برای انسان ها یک ارزش تلقی می شود؟ اگر پاسخ انسان به این سئوال این باشد که توسعه شهر نشینی و شکل گیری کلان شهرها لزوماً به نفع انسان نیست، در اینصورت، بسیاری از تکنولوژی ها نیز ارزش ( فایده ) ذاتی خود را از دست خواهند داد و نهایتاً می توان برای آنها ارزش عارضی و موقت قائل بود.

انسان مسلمان، مغلوب هر نوع تکنولوژی ای نمی شود

با رواج سبک زندگی غربی، تولید تکنولوژی یا استفاده از آن، در زندگی انسانها به امری اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. لکن به نظر می رسد به همانگونه که به طور نسبی تغییر سبک زندگی ممکن است، تغییر خط تولید تکنولوژی به سمت تکنولوژیهای غیرمخرب و یا تغییر در بهره برداری از تکنولوژی نیز ناممکن نیست. به بیان دیگر، استفاده از تکنولوژیهای رایج اعم از مثبت و منفی یا پرفایده و کم فایده، سرنوشت محتوم بشر خصوصاً انسان مسلمان که بنای بر انتخابگری دارد، نیست.

باید همیشه در بهره برداری از تکنولوژی های پیشرفته، محتاط بود

هر تکنولوژی ای، در کنار فوائدی که برای آن متصور است، مضراتی نیز برای آن متصور است. البته در ارتباط با بعضی تکنولوژیهای نوظهور، بشر تا سالهای متمادی قادر به درک صحیح فوائد و مضرات آنها نیست و این امر، تدریجی و با پرداخت هزینه از سوی انسان و جامعه انسانی حاصل می شود. در چنین شرایطی، تبدیل استفاده از تکنولوژیهای جدید به بخش جدایی ناپذیری از شخصیت انسان و جامعه انسانی و دست زدن به قضاوت ارزشی درباره استفاده و یا عدم استفاده از آن، از منطق صحیحی پیروی نمی کند. امروز، مَثَل کسانی که بدون ارزیابی منطقی، آغوش خود را به سوی تکنولوژیهای پیشرفته ـ خصوصاً در عرصه فرهنگ ـ باز می کنند، مَثَل آن منجمی است که به قول سعدی، با آنکه به زعم خود، هفت آسمان را رصد می کند، جلوی پای خود را نمی بیند و به درون چاله می افتد. سعدی خطاب به این منجّم پرمدعا می گوید : تو که هفت آسمان را رصد می کنی، چطور شده است که حتی قادر به دیدن جلوی پای خود هم نیستی؟! عرض اصلی بنده در این قسمت پایانی از عرایضم، این است که استفاده شتاب زده و تمام عیار از یک تکنولوژی به ویژه زمانی که آن تکنولوژی فرهنگی است، لزوماً نشانه رشدیافتگی فرد و جامعه نیست.   

همانطور که در آغاز سخن اشاره کردم، موضوع فرهنگ و تکنولوژی، از جمله موضوعاتی است که باید حول آن بحثهای مفصلی شکل بگیرد، بدون آنکه از این بحثها در کوتاه مدت انتظار نتیجه بخشی داشته باشیم. بنده در اینجا، فقط سعی کردم ذهنها را به سمت اندیشه ورزی بر روی یکسری مسائل سوق بدهم؛ خودم هم ادعا نمی کنم که پاسخ همه این مسائل را در اختیار دارم لکن به نظر می رسد، در کارهای مطالعاتی، طرح مسأله و صحبت درباره ابعاد و زوایای آن، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. امیدوارم این همایش ها فرصتی را فراهم کند تا کشور که مسائل تکنولوژی، مسائل مبتلابه آن است، سرمایه گذاری مطالعاتی مناسبی را بر روی موضوع ابعاد نظری تکنولوژی آغاز کند. از تصدیعی که دادم پوزش می طلبم.

نظر شما