شناسهٔ خبر: 17641 - سرویس علم دینی
نسخه قابل چاپ

مظفر اقبال؛

طرح بحثی پیرامون اسلامی‌سازی علم

مظفر اقبال گسترش مرزهای جغرافیایی و در پسِ آن، فراورده‌ی فرهنگی، پیوسته تیزهوش‌ترین‌های زمانه را به پاسخ قاعده‌مند به حجم زیادی از سؤالاتی می‌کشاند که از میان مسائل دیگر برمی‌آمد، مسائلی همچون دغدغه‌های جدید دینی، نیازهاي خاص توده‌های تغییریافته و مهاجر و پدید آمدن مقررات اداری و مالی میان دولت و شهروندان.

 

می‌توان گفت که رابطه‌ی بین اسلام، دین و علم در طول این 3 دوره‌ی متمایز پیش رفته است:

 

الف) از صدر اسلام تا پیدایش علم مدرن؛

 ب) از پیدایش علم مدرن در سرزمین‌هاي اسلامی تا میانه‌ی قرن بیستم؛

 ج) از میانه‌ی قرن بیستم تاکنون. این مرحله‌بندي از پیشِ خود نیست، بلکه از ماهیت عینی تاریخِ خود علم برخاسته است؛ چراکه علم‌ورزي در قالب تغییرات مبنایی از زمان انقلاب علمی به پیش رفته است.

پیش از راهی شدن به این کاوش نکته‌اي را درباره‌ی خود اسلام باید گفت: اسلام با وجود حضور پررنگش در رسانه‌ها از ادیانی است که در دنیا کمتر فهمیده شده‌اند. اینکه فهم دین مسئله‌اي دشوار شده است از سویی به خاطر وجود رویدادهاي معاصر است که در فهم اسلام در غرب مشارکت دارند و از سوي دیگر به خاطر وجود بسته‌ی تاریخی‌اي است که در زیر چشم‌اندازهاي غیرمسلمین در باب دین مسکوت مانده‌اند. خود قرن بیستم نمایی تازه از چگونگی درك اسلام دیده است. در آغاز قرن بیستم براي آنکه جنبه‌ی تبلیغی اسلام فراموش شود افراد بسیاري بر روي آن پژوهش می‌کردند یا دست‌کم تبدیل به دینی شده بود بدون توان سیاست، آنچنان‌که بیشتر پیروانش در مستعمراتی زندگی می‌کردند که به اشغال و سلطه‌ی قدرت‌هاي اروپایی در آمده بود. در آغاز قرن بیست‌ویکم کلمه‌ی «اسلام» کلمه‌ی رایجی شده است و به ندرت روزي می‌گذرد که در تیتر اخبار اشاره‌اي به اسلام و مسلمانان نشود؛ اما این توجه زیاد، آن فهمی از دین را ایجاد نکرده که بر مبناي منابع آن باشد. پوشش گسترده‌ی خبري از حوادثی که مسئولیت آن‌ها به عهده گرفته شده، فضاي تحریف پیام اسلام را پر کرده است. پس ضروري است بررسی کوتاهی از ظهور اسلام در قرن هفتم میلادي در مکه، شهرکی دوردست در عربستان داشته باشیم.

 

ظهور اسلام

محمد (صلی ‌الله‌ علیه ‌و آله) که به زودي پیامبر اسلام می‌شد در مکه به دنیا آمد. مکه در آن هنگام در گذرگاه هیچ‌یک از تمدن‌هاي بزرگ نبود، بااین‌حال به خاطر وجود «کعبه» شهر بسیار بااهمیتی بود. کعبه پرستشگاهی بود که توسط ابراهیم (علیه السلام) و فرزندش اسماعیل (علیه السلام) در حدود 2500 سال قبل از تولد محمد (صلی الله علیه و آله) ساخته شد. محمد (صلی الله علیه وآله) در یک دوشنبه‌ی ماه آوریلِ سال 571 میلادي از مادرش آمنه به دنیا آمد. عبدالله شوهر آمنه چند ماه قبل از تولد این کودك در یکی از کاروان‌هاي تجاري در راه بازگشت از سوریه به خانه مرده بود. این کاروان‌ها مکه را دو بار در سال ترك می‌کردند، یک‌ بار در زمستان بهسوي یمن و یک بار در تابستان به‌سوي سوریه. عبدالمطلب پدربزرگ این کودك و از نسل ابراهیم و فرزندش اسماعیل بود. وي اندکی پس از تولد کودك، او را نزد کعبه آورد و او را محمد نامید.

در 40 سالگی زمانی که از ازدواج محمد (صلی الله علیه وآله) با بیوه‌زن ثروتمندي از مکه 15 سال می‌گذشت، نخستین وحی خود را دریافت نمود. درحالی‌که در غاري در قله‌ی کوه نور در حدود 5 کیلومتري پرستشگاه کعبه خلوت کرده بود به او وحی شد: «بخوان. بخوان به نام پروردگارت که آفرید. انسان را از لخته‌ی خون (علَق) آفرید. بخوان و پروردگارت کریم‌ترین است. همان‌کس که به‌وسیله‌ی قلم آموخت. آنچه را که انسان نمی‌دانست به او آموخت» (سوره‌ی علق، 1 تا 5) این بود آغاز نزول قرآن، کتابی که در نهاد و قلب همه‌ی چیزهاي اسلامی است.

وحی در طول 23 سال بعد ادامه داشت تا آنکه چند روز پیش از وفات پیامبر در «مدینه» به کمال رسید. مدینه یک آبادي در مسیر کاروان‌هاي سوریه بود در حدود 4 هزار کیلومتري مکه، همان جا که پیامبر در سپتامبر سال 622 به آنجا مهاجرت کرد. این مهاجرت «هجرت» نامیده شد که نشانه‌ی آغاز تقویم اسلام است، همان‌گونه که این مهاجرت سبب تأسیس اولین دولت اسلامی گشت. در زمان وفات پیامبر در 63 سالگی یعنی ژوئن سال 632، این دولت تمام عربستان سعودي را دربرگرفته بود و لشکري هم در راه سوریه، یعنی مرز جنوبی این دولت نوپا روانه کرده بود. تا یک قرن پس از وفات او، اسلام در سرتاسر خاورمیانه، بیشتر آفریقا و آسیا و تا ناربون در جنوب فرانسه گسترش یافته بود. این گسترش مرزهاي جغرافیایی جهان اسلام در دو مرحله رخ داد، بار اول بین سال‌های 632 تا 649 بود و مرحله‌ی دوم بین سال‌های 693 تا 720.

این گسترش سریع مرزهاي جغرافیایی دولت اسلامی سبب شده که مورخان غربی غالباً دین اسلام را دینی ببینند که با زور شمشیر توسعه یافته است. این نما از اسلام در طی قرون وسطی در پیش‌زمینه‌ی جنگ‌هاي صلیبی تصویر شده بود و تا به امروز در سنگر جبهه‌ی غرب باقی مانده است ( Grant, 2004, 213). تا آنجا که مسلمانان دخالت داشته‌اند، این حقیقت ذاتی پیام اسلام بود که آن را در این پهنه‌ی وسیع گستراند، نه جنگ‌هاي نظامی. پهنه‌اي که از طرفی از مکه تا جنوب فرانسه کشیده شده بود و در طرف دیگر از دشت‌هاي آسیاي مرکزي تا بیابان‌هاي خشک آفریقا. با یک بررسی جدي از گسترش سریع اسلام در قرن نخست آن به پاسخی متفاوت از این زورگویی بی‌رحمانه می‌رسیم؛ زیرا این ضد عقل و مخالف تاریخ است که تعداد کمی از لشکر عرب که حداکثر چند هزار بودند با گذر از راه‌هاي ویژه و برگزیده‌ی جهان باستان بتوانند آن تعداد زیاد از مردم را در زیر پرچم اسلام درآورند. به‌هرحال، براي مقصود کتاب ما دو انقلاب مختلف اهمیت بیشتري دارند: یکی انقلاب بزرگ اجتماعی که در همین قرن نخست اسلام رخ داد و دیگري انقلاب فکري برتري که جامعه‌ی چادرنشین عرب را در دو نسل پدید آورد.

 

دو انقلاب

در هم آمیختن سریع فرهنگ‌هاي بسیار در زیر پرچم اسلام فرایند انقلاب اجتماعی را سرعت بخشید. در آن چند قرن نخست در سرزمین‌هاي باستانی آسیا، آفریقا و آسیاي مرکزي تعداد بسیار زیادي از تحولات خُرد رخ داد. این تحولات، تکه‌هاي اجتماع و فرهنگ جدیدي را به وجود آورد. همین جامعه‌ی چندفرهنگی، چندنژادي و حتی چندمذهبی بود که 7 قرن شرایط را براي بنیان نهادن علم در تمدن اسلامی مهیا کرد. این تغییرات گسترده در قرن هشتم نتیجه‌ی تحولات گروهی، مهاجرت‌ها، ایجاد شهرها و نهادهاي مالی و اداري جدید و یک قرارداد اجتماعی جدیدي بود که اسلام با اقلیت‌هاي یهودي و مسیحی بسته بود. نظام اعتقادي اسلام به خاطر ماهیت همگانی و فراگیرش می‌توانست جوامع و سنت‌هاي فرهنگی مختلف را با هم درآمیزد. به همین خاطر چه با وجود آیین‌های شکار در قبایل چادرنشین آسیاي مرکزي و چه با وجود مراسم مرگ و ازدواج در سنت شهرنشینان بین‌النهرین، اسلام می‌توانست براي این ظواهر اجتماعی و فرهنگی مردمان مختلف، طرح دوباره بریزد. این طرح‌ریزي دوباره به‌وسیله‌ی هدایت آن‌ها به عقیده‌ی سازش‌ناپذیر توحید بود؛ یعنی فرایندي که هرگونه آثار شرك را می‌زدود و اغلب از کنترل و دسترس خارج می‌بود. این امتیاز، فرهنگ‌هاي متنوع را دل‌گرم می‌کرد و فراورده‌ی بزرگی از فرهنگ‌هاي بسیار متعدد بر پهنه‌ی بسیار وسیعی از جهان گذشته فراهم می‌آورد.

گسترش مرزهاي جغرافیایی و در پسِ آن، فراورده‌ی فرهنگی، پیوسته تیزهوش‌ترین‌هاي زمانه را به پاسخ قاعده‌مند به حجم زیادي از سؤالاتی می‌کشاند که از میان مسائل دیگر برمی‌آمد، مسائلی همچون دغدغه‌هاي جدید دینی، نیازهاي خاص توده‌هاي تغییریافته و مهاجر و پدید آمدن مقررات اداري و مالی میان دولت و شهروندان. گسترش سریع جغرافیایی سؤالات جدید دیگري پیش آورد که به چنین مواردي مربوط می‌شد: تعیین درست جهت «قبله» (جهت مستقیم به سوي کعبه در مکه) از شهرِ دور براي 5 وعده نمازهاي واجب روزانه، روش محاسبه‌ی مبلغ درست «زکات» (صدقه‌ی واجبی که بر دارایی و اموال مادي می‌آید) که بر اموالی می‌آمد که در مدینه در طول زندگانی پیامبر وجود نداشت و حکم آن در قرآن و سنت نبوي به روشنی یافت نمی‌شد، چگونگی اجراي قواعد قرآنیِ ارث نسبت به موقعیت‌هاي پیچیده‌اي که تا آن زمان در زندگی جامعه‌ی مسلمانان مدینه وجود نداشت. این‌ها و بسیاري دیگر از مسائل مستحدثه و نوپدید که از توسعه‌ی سریع افق‌هاي اجتماعی و سیاسی و اقتصادي برمی‌آمد چنان شور و اشتیاقی در فعالیت فکري ایجاد نمود که به تولید رشته‌هاي جدیدي از دانش انجامید.

انقلاب فکری که در همین نخستین گام در جهان اسلام رخ داده در حد و اندازه‌ی توان درونی اسلام بود که در تاریخ فاش شده است، آنجا که این انقلاب فکری از مواجهه با برخی از غنی‌ترین سنت‌های فکری جهان باستان پدید آمد. تا زمان زندگانی پیامبر، علوم قرآن (علوم قرآنی) به‌صورت یک شاخه‌ی خاص و متفاوت فراگیری پدید آمده بود. اندکی پس از وفات ایشان، تلاش‌های سخت و متمرکزی در حفظ، تفسیر و بررسی حدیث به وجود آمد.

قرآن شامل حدود 70 هزار کلمه است. اتفاق‌نظر است که متن آن در طول سال‌های وجودش دست‌نخورده باقی مانده است. تا زمان حیات پیامبر برخی از صحابه آن را حفظ می‌کردند و برخی از آنان هم اندکی پس از وفات پیامبر دست‌نگاشته‌هایی نوشته بودند که بین دو پوشش (ما بین‌الدفتین) بود (Azami, 2003). بااین‌حال در یاد هزاران نفر احادیثی بود که این تنها بخشی از این گفتارهاي پیامبر بود که در دوان حیات ایشان به‌صورت نوشته درآمده بود. صحابه‌ی پیامبر پس از مرگ ایشان شروع به گردآوري و تدوین این گفتارها نمودند، گفتارهایی که به پیدایش یک سنت غنی از مطالعات حدیثی رهنمود می‌کرد، گفتارهایی که به اقتضای خود به گسترش اصول و روش‌هاي دقیقی براي قبول و حجیت، تبویب و فصل‌بندي و شرح حدیث به حدیث (درونی) تعداد زیادي از گفتارهاي ویژه‌ی پیامبر فرامی‌خواند. فعالیت‌هاي این گردآوري، توجهات متمرکز و طاقت‌فرسایی را از نسل‌هاي پیاپی مسلمانان تا حدود نیمه‌ی قرن سوم اسلام جلب می‌کرد. این فعالیت‌ها برخی اصول تحقیقی را به دست داد که بعداً توسط دانشمندان و فلاسفه در زمینه‌هاي دیگر مانند «علوم دقیقه» 1 به ‌کار گرفته شد.

قرآن و «سنت» 2 که بدنه‌ی گفتارهاي پیامبر و سنت ایشان را شکل می‌دهند، دو منبع اصلی اسلام هستند و هر دو 14 قرن در قلب سنت اسلامی باقی مانده‌اند. 3 براي مقصود این مقاله، یادآوري این نکته مهم است که در تمدن اسلامی شاخه‌هاي مختلف آموزشی که با این دو منبع اصلی سروکار داشتند پیش از هر شاخه‌ی دیگري از دانش پدید آمد. همچنین در تمام زمینه‌هاي دیگر از جمله علوم طبیعی از راه‌هاي مستقیم و غیرمستقیمِ زیادي تأثیر گذاشت. ازاین‌رو، پیش از آنکه مطالعات طبیعت در تمدن اسلامی به‌صورت یک جریان سازمان‌یافته و شناخته‌شده ظاهر شود، علوم دینی بناي محکمی پیدا کرده بود. به‌این‌ترتیب، خود را در چارچوب به‌کارگرفته‌شده براي کشف طبیعت نشان می‌داد.

خود قرآن، یک نگاه جامع و فراگیر از جهان طبیعت پیش می‌نهد که همین نگاه، در فرآیند ساخت سنت علمی در تمدن اسلامی، نقشی بنیادین ایفا کرد. به همین خاطر بر آنیم که در راستاي توسعه‌ی یک روش تحقیق در جنبه‌هاي خاص میان اسلام و علم، یادآوري مختصري از نگاه قرآنی به طبیعت داشته باشیم.

 

قرآن و جهان طبیعی

اگرچه هر 3 دینِ توحیدي ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام مقداري مشابهت خاص از اعتقاد به تک‌خدایی و جوانب خاص خلقت پیش نهاده‌اند؛ ولی نگاه آن‌ها به جهان طبیعی و ارتباط آن با انسانیت بسیار متفاوت و جداست (Nasr,1996,53).

در مورد اسلام باید گفت که نگاه قرآنی در پیوند وجودشناختی و ریخت‌شناختی 4 با هر تصوري از خدا شکل گرفته است، پیوندي که با نشانه‌ی (آیه و آیات) ساختن جهان طبیعت که اشاره به واقعیتی متعالی دارد به آن بهره‌ی ویژه‌اي از تقدس می‌دهد. البته همان‌گونه که قرآن جهان طبیعت را به‌عنوان یک نشانه و آیه به انسان نشان می‌دهد، همچنین حرف‌هاي آهنگین و منظم خود را هم «آیات» می‌خواند، این ارتباط معنایی در میان توصیفات و روش‌هاي ابلاغ قرآنی تقویت بیشتري یافته است. در دیدگاه قرآن، خداوند با «نزول» آیاتش ابلاغ و ارتباط برقرار می‌کند. ایزوتسو 5 چنین نوشته است:

«در این جایگاه مبنایی، هیچ تفاوت اصلی و اساسی بین نشانه‌هاي زبانی و غیرزبانی وجود ندارد، هر دو نوع، آیات همسان الهی هستند ... که این یعنی همه‌ی آنچه که ما آن‌ را معمولاً تجلیات طبیعت می‌نامیم در معنایی که قرآن می‌رساند وجود دارد؛ مانند باران، باد، بناي آسمان و زمین، اختلاف لیل و نهار، آمدوشد شب و روز، گردش باد و غیره. فهم همه‌ی این‌ها به ‌سادگیِ پدیده‌هاي طبیعی نیست؛ اما نشانه‌ها و نمادهاي زیادي هستند که به ربوبیت و مداخله‌ی الهی در امور انسان اشاره دارند و گواه و برهان هستند بر مشیت، مراقبت و حکمت الهی که خداوند براي صالحین و ابرار و خوبان در زمین نمایش داده است» (Izutsu,1964,142-143).

بنابراین، علم یک مطالعه‌ی سازمان‌یافته درباره‌ی طبیعت است و به دلیل آنکه در تمدن اسلامی گسترش یافته بود، نمی‌توانست با ماهیت و جنبه‌ی مطالعه‌ی خودش همچون موجودي بیگانه با اسلام رفتار کند. از این گذشته، ماهیت نگاه‌هاي قرآنی همچون یک سیستم گسترده‌ی باردار هستند که نه یک جنبش بی‌تحرك، بلکه جنبشی در تکاپو را دارا هستند. طبیعت به فرمان‌هاي الهی گردن می‌نهد و طبق آن عمل می‌کند همانند هرآنچه میان آسمان و زمین است. ظرفیت‌هاي ماورائیِ ممتاز طبیعت پیشکش این نگاه به طبیعت است. طبیعت در قرآن به جای آنکه موجودي قائم‌به‌خود، خودکار و یا تصادفی باشد، ساختار پیشرفته‌اي معرفی شده که اجزائش به‌هم‌پیوسته، سازگار، یک‌پارچه و پرتکاپو هستند که در نگاه وجودشناسی همه‌ی آن‌ها به خالق وابسته‌اند و در مسیر خاص خود تمجید و تسبیح او می‌گوید (سوره‌ی نور، 41). 6 یک هشدار بسیار تکرارشده از قرآن به ما می‌گوید که «هفت و آسمان و زمین و هرآنچه میان آن است آواز عزت و شکوه خداوند را می‌خوانند». به‌هرحال، باید یادآور شد که این وابستگی و سرسپردگی طبیعت به خداوند یک موضوع و ازاین‌رو، اتفاقی نیست؛ چراکه در روش‌ها و قوانین و سنت‌هاي خداوند، تبدیل و جایگزینی نیست (سوره‌ی احزاب، 62) 7 و ازاین‌رو، مجموعه‌ی جهان طبیعت بر پایه‌ی قوانین و سنت‌هاي بی‌بدیلی می‌چرخد که می‌تواند در بررسی طبیعت یافت شود. از آنجا که این قوانین هم یک‌پارچه و هم قابل شناخت هستند و نیز از آنجا که طبیعت به چیزي فراتر از خود اشاره می‌کند که در واقع خالق خودش باشد، در نتیجه، مطالعه‌ی طبیعت به فهمی از خداوند رهنمود می‌کند و خود این در واقع نوعی عبادت است.

براي درك این روابطی که در قرآن ترسیم شده، باید این نکته را بازگو کرد که مسلمانان قرآن را سخن حقیقی خداوند در نظر گرفته‌اند که توسط فرشته‌ی مقرب جبرئیل بر قلب پیامبر افاضه شده بود، سپس پیامبر همان‌گونه که آن ‌را دریافت نموده بود انتقال داد. ازاین‌رو، متن قرآن عین حقیقت کلمات الهی است نه بازگوي رونوشت‌هاي الهامی و ازهمین‌رو، تصورش از جهان طبیعت ریشه در ایمان استوار مسلمانان دارد. همچنین باید یادآور شد که مطابق با نظر قرآن خداوند بشریت را به‌عنوان جانشین (خلیفه) خود در دنیایی مادي خلق کرده بود که در محدوده‌ی خاصی از زمان قرار داشت ... و بسیاري از قوانین بندگی خداوند از آن‌ها بندگانی (عبد و عباد) براي او ساخته بود تا با پیمان ازلی (میثاق) که آنان اجابتش نموده بودند و امانتی که تا ابد زیر بار آن رفته بودند، متصدي و نگه‌دار تمامی جهان طبیعی باشند. بنابراین بشریت در تعالی و برتري بود تا آن زمان که زیر بار تجاوز به معیار حق (قَدر) و تعادل (میزان) که خداوند در سراسر دنیاي بزرگ‌تر خلق کرده بود، نرفتند (Haq,2001,112).

در دیدگاه قرآنی رابطه‌اي که میان جهان طبیعت با خداست با رابطه‌اي که میان جهان طبیعت با بنی‌آدم است بسیار پیچیده می‌باشد.

مسئله‌ی برتري حضرت آدم (علیه السلام) بر دیگر خلایق و برتري نسل او بر طبیعت در پیوندش با ابعاد ماورائی، اخلاقی و علوم طبیعی در آن از جریانی بسیار بغرنج به وجود آمده که روشن است که چارچوب نظري در اینجا با آنچه که در کتاب عهد عتیق و انجیل آمده بسیار متفاوت می‌باشد (Haq,2001,112).

یکی دیگر از جنبه‌هاي نگاه قرآنی به طبیعت، پیوندي ذاتی با یکی از نام‌هاي خداوند یعنی «الرحمن» به معنای مهربان‌ترین است -این یکی از دو نام مهربانی است که در «بسمله» یافت می‌شود، عبارتی که در اول هر فصل (سوره) آمده است: «بسم الله الرحمن الرحیم»؛ به نام خداوند مهربان‌ترین نیکوکارترین-. 8 این نکته پیوسته آمده است که در مجموعه‌ی تعالیم قرآنی مهر و رحمت خداوند و قدرت مطلق او جدایی‌ناپذیرند (Haq 2001,118) و نیز این نکته که این دو صفت مطلق دوسویه‌ی فعل الهی هستند که در یک زمان در برابر یکدیگر و مکمل یکدیگر می‌باشند (Gardet,1987,30). طبق قرآن، فعل از عدم به وجود در آوردن در بسیاری از موارد فعلی است از روي مهر. علاوه بر این، دیدگاه قرآنی به وجود نه تنها ناظر به این فعلِ مهربانانه‌ی نخست است، بلکه همچنین شامل نگاهی می‌شود که در آن ادامه‌ی وجود اشیاء، همه به این خاطر است که وجود آن‌ها توسط خدا حفظ می‌شود که در قالب یکی از اوصاف او یعنی رب می‌باشد، صفتی که در قالب آن روزي می‌دهد و نگه‌داري می‌کند. ازاین‌رو، مطابق با نظر قرآن نه تنها فعل خلقت، بلکه فعل تأمین روزي براي ادامه‌ی وجود هم فعلی مهربانانه است و از آنجا که طبیعت تجلی مهر خداست، هرآنچه در آن باشد از سوي وجود سراسر بخشنده‌ی اوست که این نشانه‌اي غیر قابل انکار از وجود و مهر خداوند است.

سخن از رحمت و مهر ارتباط ویژه‌اي با موضوع ما دارد. در سوره‌اي از قرآن به نام الرحمن، طیف گسترده‌اي از پدیده‌هاي جهان طبیعت، خورشید و ماه، رودها، اقیانوس‌ها، میوه‌ها و چهارپایان به‌عنوان الطاف و نعمات فراوان الهی بیان شده‌اند، سپس قرآن در 33 بار انذار شدیدي که تذکر می‌دهد این را می‌پرسد که پس کدام‌یک از نعمات و آلاء پروردگارتان را تکذیب می‌کنید؟ (سوره الرحمن، 13) 9

در واقع می‌توان گفت که محور اساسی نگاه قرآن به طبیعت و رابطه‌ی آن با خدا بر 3 مفهوم می‌چرخد و تکیه دارد: توحید (یگانگی خدا) و مفاهیم پیوندخورده با آن که از تجلی اوصاف الهی برمی‌آید؛ امر (فرمان) خداوند در زمینه‌هاي اجرایی؛ وجود درهم‌پیچیده‌ی قَدر (معیار [حق]) و میزان (تعادل) در جهان مادي (Haq, 2001). این 3 مفهوم قرآنی نه تنها آموزه‌هاي مرکزي و اساسی اسلام هستند، بلکه اهمیت بسیار زیادي هم در فهم رابطه‌ی میان اسلام و علم دارند. اگرچه اسلام همانند یهودیت، مسیحیت، هندوئیسم و بسیاری ادیان دیگر طبیعتاً مدارس زیادي را براي اندیشه‌هایی چون اندیشه‌هاي کلامی، فلسفی، علمی و عرفانی افزوده (Nasr,1996,60)؛ اما باز هم این 3 مفهوم در مرکز همه‌ی مکاتب اسلامی باقی مانده است.

با توجه به رابطه‌ی ذاتی میان خدا، انسان و طبیعت، تصور طبیعت به‌عنوان موجودي مستقل و قائم‌به‌خود محال است. به همین ترتیب، علم هم که بنیادي است سازمان‌یافته که به مطالعه و کاوش در جهان طبیعت می‌پردازد، برنمی‌تابد موجودي بیگانه از اسلام باشد که به طریقی از بیرون با آن ارتباط یافته است. در واقع بیشترین تأکیدي که بر جدا نبودن دین و دولت در سیاست اسلامی شده به خاطر کاربرد اسلام در همه‌ی زمینه‌هاست. همچنان‌که مسلمانان عقیده دارند که اسلام صرفاً پاره‌اي از احکام و مناسک نیست، بلکه سبک کاملی از زندگی است که همه‌ی حوزه‌هاي دانش و فعالیت بشري را دربرگرفته است. این جهان‌بینی بر مبناي پافشاري سازش‌ناپذیر و تأکید قطعی بر توحید، یعنی یگانگی خداوند است، مفهومی فراگیر و شایع در اندیشه‌ی اسلامی که همه‌ی حوزه‌هاي دانش را یکی کرده و شاخه‌هاي دانش را در یک درخت گرد آورده است. ذهن غربی مدرن‌شده -ذهنی که خو گرفته به اینکه دین را صرفاً قسمتی از باورهاي شخصی ببیند- بعید است این جنبه از اسلام را درك کند و امکان ندارد که بین اسلام و علم -یا هر حوزه‌ی معرفتی دیگري- ارتباط برقرار کند؛ زیرا ارتباطی بین دو نهاد متمایز و جدا است.

ما نیاز داریم این ارتباط را چون ارتباط مادر و کودك درك کنیم، ارتباطی که در آن رشته‌هاي مختلف معرفت (علم) در بدنه‌ی بزرگ‌تری از معرفت پدید آمده که در ارتباط با جهان اشیای فعلی و واقعی قرار دارد. این جهان، مخلوق خالق و به لحاظ وجودشناختی وابسته به او تصور شده است. این ارتباط، ارتباطی است که ذاتاً از جزء جزء مفهوم طبیعت که نشانه‌هاي الهی است جدایی ندارد. من در فصل اول کتاب اسلامی‌سازي علم (2007) به پدیدار شدن علم در تمدن اسلامی، ارتباط آن با سنت‌هاي علمی یونان، ایران و هند و شکوفایی و رشد آن پرداخته‌ام.

 

ترجمه: محسن قائمی‌نیک

 

پی‌نوشت‌ها:

Exact sciences 1

Sunnah 2

3 نویسنده طبق مذهب اهل سنت در کنار قرآن از سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نام برده است؛ اما در مذهب شیعه در کنار قرآن، روایات معصومین (علیهم السلام) دومین منبع احکام و شرع دانسته می‌شود – م.

 Morphological4

Izutsu 5

6 أَلَم تَرَ أَنَّ اللَّه یسبح لَه من فىِ السماوات و الْأَرضِ و الطَّیرُ صافَّات کلٌّ قَد علم صلَات هو تَسبِیحه و اللَّه علیم بِما یفْعلُون.

7 سنَّه‌ اللِّه فی الَّذینَ خَلَوا منْ قَبلُ و لَنْ تَجِد لسنَّه‌ اللَّه تَبدیلاً.

 In the name of Allah, the Most Merciful, the Most Beneficent8

9 فَبِأَي آلاء ربکُما تُکَذِّبان.

which of the favors of your Sustainer will you then deny?

 

 

منابع:

  Azami, M. M. 2003. The History of the QurāĀnic Text: From Revelation to Compilation .Leicester UK Islamic Academy

کاري قابل توجه است. یکی از بهترین کارها در زبان انگلیسی در ورود تاریخ متون قرآنی. این اثر با تاریخ مختصري از اسلام آغاز می‌شود و پس از آن به‌ وجود آمدن قرآن را از نزول تا تألیفش در قالب یک کتاب تشریح می‌کند. این کتاب مبتنی بر منابع اولیه است. این کتاب بینش‌هاي بی‌شماري در مورد رویه‌هایی را نشان می‌دهد که متن قرآن از طریق آن‌ها حفظ شده است.

Grant, Edward. 2004. Science and Religion, 400 B.C. to A.D. 1550: From Aristotle to Copernicus Westport: Greenwood Press

تحقیقی عمومی در باب رابطه‌ی متقابل علم و مسیحیت با بخشی کوچک که به اسلام اختصاص یافته است.

Haq, Nomanul Syed. 2001. “Islam.” In Dale Jamieson, ed., A Companion to Environmental Philosophy. Oxford: Blackwell Publishers, pp. 111–129

Izutsu, Toshihiko. 1964. God and Man in the Koran: Semantics of the QurāĀnic Weltanschauung Tokyo: The Keio Institute of Cultural and Linguistic Studies, reprinted 2002 as God and Man in the QurāĀn: Semantics of the QurāĀnic Weltanschauung. Kuala Lumpur: Islamic Book Trust.

اثري مهم در مورد معناشناسی قرآن که توسط پژوهشگري ژاپنی در مورد اسلام نوشته شده و ساختار معنایی قرآن و رابطه‌ی متقابل موضوعات اساسی آن. همه‌ی ارجاعات در متن مقاله از نسخه‌ی سال 2002 است.

Nasr, Seyyed Hossein. 1996. Religion and the Order of Nature. New York: Oxford University Press

یک روایت کاملاً مستند از دیدگاه‌هاي سنن دینی گوناگون در مورد طبیعت که با تکیه بر سخنرانی نویسنده در دانشگاه بیرمنگام نوشته شده است. این کتاب طیف گسترده‌اي از عقاید مربوط به نظم طبیعت را ارائه می‌دهد.

 

منبع: ترجمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظر شما