به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از تسنیم؛ نمایشگاه بین المللی ادینبورگ به روزهای آخر خود میرسد. مهمانها و نویسندگان زیادی به این نمایشگاه آمده و خود را به آن رساندهاند. در این بین هاروکی موراکامی، نویسنده برجسته ژاپنی نیز خود را به این نمایشگاه رسانده است. نویسندهای که تنها یکی از کتابهای او ۲۷ میلیون نسخه فروش داشته است.
او چندی پیش در این نمایشگاه صحبتهای جالبی کرد. نویسندهای که به گفته بسیاری از مخاطبان او کتابها و نوشتههایش را بعد از نوشتن فراموش میکند به گونهای که اگر بخشی ازکتابهای او برایش خوانده شود و یا سوالی خاص از بخشی از کتابهای او شود قطعا او نمیتواند پاسخ دهد چون فراموش کرده است. او نویسنده ۱۳ رمان و تعداد زیادی داستان کوتاه است. کتابهایی که به گفته خود او بعد از نوشته شدن دیگر توسط او خوانده نشده است.
او در این نمایشگاه گفت: من اولین رمان خودم را در سال ۱۹۷۹ نوشتم. از آن زمان تاکنون همه رمانیهایی که نوشتهام به شکل اول شخص و از زبان اول شخص نوشته شده است. دوبار تلاش کردم که به شکل سوم شخص بنویسم اما این کار ۲۰ سال طول کشید. من احساس میکنم که اگر از همان جایگایی که شخصیت نوشتههای من ایستاده به دنیا نگاه کنم، این دید مردمیتر است.
موراکامی افزود: بخشهای بسیاری از متون کتابهای من از اتفاقات و مسائل واقعی زندگی من نشات گرفته است. اتفاقاتی که همانها را در کتابهایم نمایش دادهام. وقتی که من رمانی را مینویسم، نوشتن آن یک یا دو سال طول میکشد. نوشتنی که روزها پس از روزها طول میکشد. وقتی که خسته میشوم پنجره را باز میکنم تا هوای تازه را دریافت کنم بعد از آن خط دیگری مینویسم تا با نوشتن آن سرگرم شوم.
این نویسنده در مورد ترجمه آثارش به زبان انگلیسی گفت: من میتوانم به زبان انگلیسی بخوانم اما توانایی خواندن ترجمه کتابهایم به زبانهای دیگر را ندارم. زمانی که ترجمه انگلیسی کتابهایم تمام میشود آنها یک نسخه اولیه را برای من ارسال میکنند. وقتی که من آن متن را میخوانم برایم لذت بخش است. نظر من این است که اگر من از آن متن خوشم بیاید قطعا ترجمه خوبی خواهد بود و برای ترجمه کتابهایم به مترجم سختگیری نمیکنم. برخی مواقع غلطهایی را در ترجمه پیدا میکنم اما شاید این اشکالات در یک یا دو مورد باشد.
وی تصریح کرد: وقتی که شروع به نوشتن میکنم هیچ ایده اولیه را در ذهن ندارم و نمیدانم که در آینده چه چیزی را باید بنویسم. در نوشتن یکی از کتابهایم اتفاقی به صدای پرندگان در یک باغ برخورد کردم و بر اساس آن صدا شروع به نوشتن درباره آن کردم. یا در کتاب دیگری من در حال غذا درست کردن بودم که یک نفر به من زنگ زد و این شروع نوشته شدن داستان ما بود. هر روز شاید به همین شکل باشد.
موراکامی همچنین به عادت خود برای گوش دادن موسیقی در زمان نوشتن آثارش اشاره کرد و گفت: برای من بسیار طبیعی است که وقتی کتاب را مینویسم به موسیقی هم بطور همزمان گوش کنم. من مطلبها و چیزهای زیادی را از موسیقی یاد گرفتهام.
نظر شما