به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ كتاب «تجربه دموكراسي» مجموعهاي سهجلدي است كه انتشارات «يادآوران» مجوز نشر آن را بهتازگي از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دريافت كرده است و بهزودی آن را روانه بازار نشر میکند. با حسین عباسی یکی از مترجمان این مجموعه درباره این اثر که دارای موضوعي تازه با توجه به بیان تجربه دموکراسی در کشورهای عربي اسلامي است، گفتوگویی داشتهایم که آن را در ادامه میخوانید.
ـ این مجموعه کتاب ظاهرا مقالاتی از نویسندگان جهان عرب درباره تجربه دموکراسی است. در این باره توضیحاتی را ارائه بفرمایید.
این سه کتاب، مجموعه مقالات چندین اندیشمند عرب است که در آغاز به صورت مقاله در واپسین دهه قرن بیستم، در نشریه «المستقبل العربی» منتشر شد و به سال 1989 میلادی، با نام «الحرکات الإسلامیة و الدیمقراطیة: دراسات فی الفکر و الممارسة» به چاپ رسید. برای انتقال تجربه عربی در برخورد با دموکراسی، یازده مقاله از آن کتاب ترجمه شده است. تحولات اخیر کشورهای عربی، محک مناسبی برای دیدگاههای ارائه شده در این سه کتاب است.
ـ جلد نخست مجموعه شامل چه مقالاتی است و چه رویکردهایی به دموکراسی در آن بیان شده است؟
جلد اول مجموعه «تجربه دموکراسی» ــ پس از یک مقدمه مختصر برای معرفی نویسندگان و مترجمان سه جلد ــ «اسلام، دموکراسی و جهان عرب» نام گرفته است تا ديدگاهي كلي از برخورد اسلامگرایان را با پدیده دموکراسی نشان دهد. در اين فصل «فهمی هویدی» آیات و روایات فراوانی برای شباهت دموکراسی با شورا بیان داشته، از ضرورت پیریزی دموکراسی سخن رانده و بایدها و نبایدهایی را متذکر شده است اینکه «امروزه به دموکراسی نه تنها به مثابه یک نظام حکومتی مبتنی بر آزادی و مشارکت سیاسی و تکثر و نظایر آن نگریسته نمیشود، بلکه نمادی برای یک پروژه غربی به حساب میآید که ستم و تحقیر را در حق عربها و مسلمانان روا داشته است. از این رو، انکار دموکراسی توسط عدهای از مسلمانان نباید نفی ذات دموکراسی بهشمار آید؛ بلکه در حقیقت، نفی پروژهای است که دموکراسی نماینده آن است. اما نباید فراموش کرد که بنابر آموزههای دینی ما، اسلام منشأ قانونگذاری و منبع همه ارزشهاست و در هیچ حالتی بهعنوان منبع قدرت محسوب نمیشود.»
زکی
زکی احمد ــ از پژوهشگران عربستان سعودي: «اگر مسأله، گزینش نظام دموکراتیک از یک سو و دیکتاتوری از دیگرسو باشد، باید با نظام دموکراتیک همراه شد و دیکتاتوری را مردود شمرد؛ زیرا اسلامگرایان تنها در سایه دموکراسی میتوانند آزادانه به تبلیغ اسلام بپردازند. درحالیکه این آزادی عمل در عرصههای نظام دیکتاتوری اثری به چشم نمیخورد.»
احمد ــ كه از پژوهشگران عربستان سعودي است ــ دیدگاه خویش را در باب ضرورت دموکراسی از زبان سید محمد حسین فضلالله میآورد: «اگر مسأله، گزینش نظام دموکراتیک از یک سو و دیکتاتوری از دیگرسو باشد، باید با نظام دموکراتیک همراه شد و دیکتاتوری را مردود شمرد؛ زیرا اسلامگرایان تنها در سایه دموکراسی میتوانند آزادانه به تبلیغ اسلام بپردازند. درحالیکه این آزادی عمل در عرصههای نظام دیکتاتوری اثری به چشم نمیخورد.»
زکی احمد میافزاید: «برخی از اهل نظر، جنبشهای اسلامی را به دشمنی با دموکراسی و عدم پذیرش آن به عنوان یک تئوری و راهبرد متهم میسازند و این جنبشها را دشمن وجود و آینده دموکراسی میپندارند؛ درحالیکه باید گفت بزرگترین قربانیان دموکراسی، جنبشهای اسلامیاند.»
لؤی صافی، اندیشمند و نویسنده سوری با اشاره به برخی اصول سیاسی اسلامی بهعنوان الگویی نوین برای دولت اسلامی تلاش کرده خطای استناد به موضع قبیلهای را در دولت اسلامی بیان کند. وی تفکیک میان عام و خاص در شریعت و تمایز میان وظایف ملت و دولت را که با اهداف عمومی وحی متناسب باشد، ضرورتی حیاتی دانسته است. از منظر او، این تفکیک باعث عدم تبدیل قدرت سیاسی به ابزاری برای تحقق منافع جزئی و خاص و سوءِاستفاده از نهادهای حکومتی برای متوقف کردن روند مرحلهی تاریخی و شکوفایی فکری و معنوی و تشکیلاتی و تحکیم وضعیت موجود خواهد بود.
ـ جلد دوم کتاب به چه مباحثی میپردازد؟
جلد دوم «تجربه دموكراسي» به چالش و تعامل «دموکراسی و جنبشهای اسلامی» نظر افکنده است. عبدالله فهد النفیسی، استاد علوم سياسي كويتي ضمن ارزیابی اندیشه حرکتی جریانهای اسلامگرا تلاش کرده است به بررسی اندیشه حرکتی و خطمشی «حزب الدعوة» در محورهای مختلفی چون مفهوم دولت، نهادها، برنامهها، اقتصاد، قومیت و مرجعیت بپردازد و در پایان نتیجه گرفته كه این حزب اگرچه دو سال پیش از انقلاب ایران تأسیس شده، ولی از تجربه انقلاب اسلامی ایران متأثر است.
زکی احمد، اینبار در پژوهشی دیگر، تحولات جنبش اسلامی معاصر جهان عرب را در واپسین دهه قرن بیستم، رصد کرده است: «تحلیل معرفتشناختی جنبش اسلامی معاصر عیان میسازد که این جنبش، خود را همگام با افکار و تئوریهای پیشرفته و نوین بازسازی میکند و میتوان گفت که این جنبش، امروزه شیوهی جدیدی را برای خود پی میافکند و وارد دورهی زمانی جدیدی شده؛ از شیوهها و راهبردهای سنتی جنبش اسلامی فاصله گرفته؛ دارای بلوغ، رشد، آگاهی و گشایش بیشتری است.» وی اعلام میدارد كه این مسأله نباید باعث نگرانی جریانهای دیگر شود چرا که جنبش اسلامی به درجهای از آگاهی رسیده است که با دیگران با انصاف و احترام متقابل و نگاهی خوشبینانه تعامل كند.
اما نگاه محمد سعد ابوعامود، یکسره با دیدگاه اسلامگرایانی چون زکی احمد متفاوت است. وی پس از نمایش شیوه عضوگیری و جذب نیرو در جنبشهای اسلامی و ویژگیهای سازمانی و تشکیلاتی آنها نتایج دیگری گرفته است. هرچند نمیتوان
نوشته عبداللطیف الهرماسی تونسي با این پیشانگاره آغاز میشود که بررسی علمی اسلام سیاسی نشان میدهد یکسان پنداشتن حرکتهای اسلامی باوجود تنوع آنها ـ از اخوان المسلمین گرفته تا جنبش سیاسی دینی در ایران ـ پنداری نابهجاست.
تأثیر خشونت إعمالشده توسط حکومتهای عربی در رویارویی با این تشکلها و افزایش رویکرد آنها به اقدامات خشن را بهعنوان ابزاری برای تغییر جامعه منکر شد، اما رفتار خشونتآمیز گروههای اسلامگرا ریشه در ساختار فکری و تشکیلاتی آنها دارد.
عبداللطیف الهرماسی تونسي در این اثر ما را با تجربه دیگری از تعامل جنبشهای عربی با مقوله دموکراسی آشنا میسازد. وی به عیارسنجی جنبشهای اسلامگرا در مغرب عربی پرداخته و نمودارهایی ارائه کرده است. نوشته وی با این پیشانگاره آغاز میشود که بررسی علمی اسلام سیاسی نشان میدهد یکسان پنداشتن حرکتهای اسلامی باوجود تنوع آنها ـ از اخوان المسلمین گرفته تا جنبش سیاسی دینی در ایران ـ پنداری نابجاست. نمونه آماری او، سه کشور تونس، الجزایر و مغرب است: سنت اندیشه اصلاحطلبی و نوزایی در تونس با الجزایر متفاوت است. جنبش اصلاحطلب با رویکردی لیبرالی پیش از استعمار در تونس پدیدار شد، اما در الجزایر (و نیز در مغرب) چنین نبود. این جنبش با «خیرالدین» و تلاش او برای نوسازی در تونس آغاز شد و با «جنبش جوانان تونسی» ادامه یافت.
- جلد سوم مجموعه حاوی چه مباحثی است؟
سرآغاز جلد سوم «تجربه دمكراسي»، «قومیتگرایی، بنیادگرایی و آیندهی جهان عرب» مقاله وجیه کوثرانی است با نگاهی به سه مرحله از پروژه جنبش عربی و اسلامی. وی، سه طرح و پروژهی مربوط به سه دوره را پیشِ روی ما قرار میدهد. در واقع این ادوار سهگانه، ایستگاههایی از مرحله واحدی در تاریخ جهان عرب و اسلام است؛ مرحلهای که شاهد تلاش جهان عرب و اسلام برای خیزش از حالت رکود و جمود به سوی انقلاب و پیشرفت و از سیاهروزی استبداد و حکومت مطلقه به روزگار درخشان آزادی و از تیرهبختی فقر و نیازمندی به خوشبختی بینیازی و برابری بود. نویسنده خاطرنشان میکند اگرچه هر دورهای با تأکید بر جنبه خاصی از جنبههای این خیزش، آن را به نام خود پیوند میداد اما جالب توجه است که هر کدام از این دورهها به نفی جنبه مثبت دستاوردهای دورهی پیشین میپرداخت. بهعبارت دیگر، رد کردن جنبههای منفی، دامن جنبهها و دستاوردهای مثبت را نیز میگرفت.
از منظر علی نوح، مقوله بیداری اسلامی معاصر، مقولهای سیاسی است که هدف از آن، دستیافتن اسلام سیاسی و نظامی به قدرت است و دوره معاصر، درستی این نظر را ثابت کرده است. وی حضور پُررنگ جنبشهای اسلامی را به دليل حالت ناکامی و سرخوردگی سوسیالیسم و نیروهای ملیگرا میداند که باعث شده نیروهای اسلامی تنها نیروی حاضر در صحنه به نظر برسند. دیدگاه علی نوح را باید با توجه به اوضاع و سال نگارش مقاله بررسی كرد و در آن سیاق دید و درستی دیدگاه وی را با تحولات امروز جنبشهای اسلامی سنجید.
احمد المنونی منون نویسنده تونسي، نیز
از منظر علی نوح، مقولهی بیداری اسلامی معاصر، مقولهای سیاسی است که هدف از آن، دستیافتن اسلام سیاسی و نظامی به قدرت است و دوره معاصر، درستی این نظر را ثابت کرده است. وی حضور پُررنگ جنبشهای اسلامی را به دليل حالت ناکامی و سرخوردگی سوسیالیسم و نیروهای ملیگرا میداند که باعث شده نیروهای اسلامی تنها نیروی حاضر در صحنه به نظر برسند.
در این اثر از گذشته و آینده جهان عرب سخن گفته است. به نظر او، امروزه در جهان عرب، قدرت عمل از دست جریان چپ ــ چه در شکل رهبر و حزب واحد و چه در هیأت احزاب پیشرو و حاضر در مجلس ــ خارج شده است. عدم حضور و فعالیت چپگرایان موجب بروز وضعیتی شده که بر نظام نوین جهانی با تمام مقدمات و جرئیات آن مترتب گشته، ما را به انتخاب دموکراسی میکشاند. در سایه این وضعیت، سلطه آمریکا ــ دشمن استراتژیک و همپیمان با اسرائیل ــ دموکراسی را به عنوان گزینه درست و تنها راه همبستگی و ترک اختلاف، پیش رو قرار داده است. در واقع وی، رویکرد به دموکراسی را افزون بر استراتژی ایالات متحده و همپیمانانش، ناچار بودن جهان عرب برای همبستگی در برابر دشمنی میداند که توان هماوردی با آن را ندارد. دلیل دیگر انتخاب گزینه دموکراسی، نه احساس نیاز و ضرورت که فقدان طرح توسعه و ناکارآمدی مدلهای حکومتی عربی است.
برهان زُریق، با تأکید بر قومیتگرایی و کارآمدی مدل ناصری، برآن است که جمال عبدالناصر با بادبانی از جنس عربیت و اسلام و در امواجی متلاطم تمام امت عرب را رهبری کرد و به پیش راند. در واقع ناصریسم بر این حقیقت تاریخی که اسلام نقش ویژهای در شکلدهی زندگی در حوزهی سرزمینهای عربی و صیانت از هستی، فرهنگ و میراث امت عربی داشته، صحه میگذارد.
ـ مخاطبان با خواندن این اثر به چه نتایجی دست مییابند؟
متفکران و نویسندگان کشورهای عربی، برخوردهای متفاوتی با پدیده دموکراسی داشتهاند. گاه آن را ــ به بهانه بیگانه بودن ــ مردود شمردهاند؛ گروهی دموکراسی و شورا را یکی پنداشتهاند و بدین سان گفتهاند که ما به مدل حکومتی غربی نیازی نداریم و برخی دیگر، دموکراسی را فراوردهای یکسره غربی و ارزشمند دانستهاند و بر پذیرش بیچون و چرای آن تأکید ورزیدهاند. در این کتاب، ما با هر سه گروه برخورد میکنیم و تا سال نشر مقالات عربی (و پس از چند سال به صورت کتاب)، با گذشته و حال و نگاه عربها به آینده دموکراسی آشنا میشویم.
ـ تجربه دموکراسی در کشورهای عربی تا چه حد برای ما سودمند است؟
نه تنها به لحاظ جغرافیایی و تاریخی که حتي به لحاظ فکری و نوع نگاه به پروژها و فرایندهای غربی، ما با عربها شریک و همداستانیم. این همراهی، در دین و زبان و نوع حکومت و نگاه حاکمان ما و آنها ریشه دارد؛ که در دورههای تاریخی فراوانی شبیه بوده است. تجربه دموکراسی در کشورهای عربی، در واقع، بخش اعظم نگاه و تجربه ما ایرانیان است. البته این کتاب سه جلدی، ناظر به تجربه عربها پیش از تحولات موسوم به بهار عربی است و باید نسبت دموکراسی و عربها را دوباره از زبان همین نویسندگان شنید و صحت و سقم آیندهنگری ایشان را سنجید.
گفتني است شماري از برجستهترين مترجمان زبان عربي از جمله محمد جمعه امینی از کشور افغانستان، سیّد عبدالرزّاق سیادت، مریم حیدری، مسلم اریحی، مهدی مروانی، عبدالکریم اهوازی، سیف علی از عراق و حسين عباسي در ترجمه اين مجموعه سه جلدي سهیم بودند. اين كتاب به ویراستاری سیّد عبدالرزّاق سیادت و با كوشش و سرپرستی حسين عباسي تدوین شده است و بهزودي از سوي انتشارات يادآوران روانه بازار نشر خواهد شد.
نظر شما