شناسهٔ خبر: 23789 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

رسانه در مدل اسلامی قرار است اندیشه و فکر را تحریک کند

سید ابراهیم علوی مدیر گروه فرهنگی رادیوگفت‌ و گو در سلسه جلسات آسیب شناسی و سیاست گذاری رسانه ملی گفت: رسانه قرار است در مدل اسلامی، اندیشه و فکر را تحریک کند. این در حالی است که در مدل غیر اسلامی این غریزه است که تحریک می شود و لاغیر؛ مسلما تحریک فکر به مراتب از تحریک غریزه مشکل تر است. چه بسا انسان با دیدن یک صحنه یا یک عکس شهوتش تحریک شود اما بسیار کار لازم است انجام شود تا فکری درون انسانی جرقه زند و رشد یابد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر، جلسه یازدهم "سلسله جلسات آسیب شناسی و سیاست گذاری رسانه ملی" با موضوع «مخاطب شناسی در صدا و سیما» به همت اتاق فکر رسانه  موسسه اشراق با حضور دکتر سید ابراهیم علوی مدیر گروه فرهنگی رادیو گفت‌ و گو، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه رسانه برگزار شد.

دکتر سید ابراهیم علوی در این جلسه گفت: مخاطب محوری در صدا و سیما با رویکرد تخصص گرایی و راه اندازی شبکه های متعدد تلویزیونی بیشتر رویکرد کمی داشته است. متاسفانه پژوهش های عمیقی در زمینه مخاطب شناسی در صدا و سیما صورت نمی پذیرد. مدیران صدا و سیما باید با تمرکز بر تله فیلم سازی جای سینما و فیلم های سینمایی روشنفکرمآبانه ای را که تولید می شود و بر ذائقه بیننده تاثیر می گذارد، بگیرند. ذائقه سازی در مخاطب در وهله اول متوجه برنامه ساز است نه مدیر، چراکه فرآیند تولید در سازمان افقی است نه عمودی. هنوز اختلافات اساسی در میان مدیران سازمان وجود دارد که مخاطب به چه کسی گفته می شود؟ آیا مرور کانال های تلویزیونی و مکث چند ثانیه ای بر روی یک شبکه، به معنای مخاطب بودن آن شبکه است یا تعریف دقیق و دیگری در این زمینه وجود دارد.

 وی در بخش دیگری از سخنان خود در این نشست گفت: مجموعه«کلید اسرار» که از تلویزیون ایران هم پخش شد، چیزی جز تحریف شریعت البته با  بیان لایه هایی جزیی و ظاهری از آن نبود؛ یعنی شما در این سریال می دیدید که نماز خوانده می شود و قرآن در خانه ها وجود دارد.  اما در کنار این موارد و رفتار های دینی این چنینی افراد روابط خارج از عرف هم داشتند و دوست پسر و دوست دختر داشتن چیزی عادی بود! باید به یک برنامه تلویزیونی به مثابه یک پروژه پژوهشی نگاه شود و بر این اساس موضوع مخاطب مورد مداقه جدی قرار گیرد؛ متاسفانه فاصله برنامه سازی و پژوهش در سازمان صدا و سیما مانند فاصله صنعت از دانشگاه است. هر روز این فاصله بیشتر و بیشتر می شود.

علوی تصریح کرد، رسانه قرار است در مدل اسلامی، اندیشه و فکر را تحریک کند. این در حالی است که در مدل غیر اسلامی این غریزه است که تحریک می شود و لاغیر؛ مسلما تحریک فکر به مراتب از تحریک غریزه مشکل تر است. چه بسا انسان با دیدن یک صحنه  یا یک عکس شهوتش تحریک شود اما بسیار کار لازم است انجام شود تا فکری درون انسانی جرقه زند و رشد یابد. در  زمینه تحریک اندیشه قطعا نمی توان اقتضایی کار کرد. بلکه باید به مخاطب توجه ویژه ای داشت. فکر از عرصه هنر وارد فضای ادبیات می شود  و با تصویر سازی در ذهن مخاطب یک پارادایم فکری را پدید می آورد. تربیت نیروی برنامه ساز مهم ترین فعالیت جبهه انقلاب باید باشد. در کنار نقد و شناسایی آسیب های موجود باید وارد عمل هم شد و اقدام به برنامه های هدفمند مخاطب محور نمود.

وی گفت، مسائل فرهنگی دارای چسبندگی خاصی هستند به این معنا که به راحتی نمی توانند در ذهن مخاطب ایجاد شوند و وقتی هم ایجاد شدند به راحتی از ذهن او جدا نمی شوند. به نظرم مسعود ده نمکی یک خط شکن است و با جسارت به حوزه فیلم سازی وارد شده است. حتی چه بسا در برخی زمینه ها از حاتمی کیا عملکرد بهتری داشته است. از آن طرف شما مواردی مانند تهمینه میلانی را می بینید که چنان افکار مخربی را از طریق آثار و فیلم هایشان به خورد جامعه و مخاطب می دهند که به حق باید لقب بهترین و تاثیر گذار ترین سربازان جبهه تهاجم فرهنگی را به وی و همفکرانش داد. واقعا کاری که این اشخاص انجام می دهند، منافقین و مسعود رجوی بر سر ما نیاورده اند. پیچیدگی مخاطب شناسی به گونه ای است که چاره های جز کار عملی و پیدا کردن تخصص وجود ندارد؛ ورود به عرصه رسانه یک ضرورت و به تعبیر برخی افراد مانند آقای پناهیان جهاد است. پرتاب کردن بی جهت و بی هدف پیام در رسانه ملی که به تعبیر امام خمینی(ره) یک دانشگاه است نباید صورت گیرد.

رسانه های دگر اندیش ماهواره ای بیش از ۱۵۰ عدد اند که به تخریب گفتمان انقلاب اسلامی می پردازند. این رقم، رقم بی سابقه ای است که نه در گذشته وجود داشته و فکر می کنم که در آینده هم تکرار نشود. دلیل این همه مخالفت این است که این انقلاب در حوزه تمدنی رخ داده است و نظام های سرمایه داری غربی را به چالش کشیده و اینها احساس خطر نموده و با تمام امکانات به صحنه آمده و جذب مخاطب  ایرانی برای آنها یک موضوع بسیار مهم است.

سید محمد رضا اصنافی دانشجوی دکتری ارتباطات، در بخش دیگری از این مراسم اظهار داشت: هنرمند موظف به باز تولید  فرهنگ بومی خویش است؛ هم اکنون در غرب یک افق معنایی تعریف شده ای وجود دارد که البته این افق ماحصل فکر از پیش تعیین شده ای نیست بلکه به مرور زمان و به صورت تدریجی این افق شکل گرفته است. در پس این افق معنایی، تصویر یک جامعه برای غرب شکل گرفته است. که همه اجزای آن جامعه را به وفاق فکری رسانده است. درست مانند سرنشینان یک قایق که هماهنگ با هم در یک جهت و به طور منظم پارو می زنند. هنرمندان ایرانی و اهالی رسانه نیز باید به یک تصویر ذهنی اسلامی – ایرانی  واحد دست پیدا کنند و مثل انقلاب میجی در ژاپن، مردم و همه افراد جامعه با این تصویر هماهنگ شوند. سینما و تلویزیون هم جدای از بقیه بخش ها نیست و جزیی از همین فرهنگ است.  نظریه فرهنگی امام خمینی (ره) تمرکز بر انسان فرهنگی داشت. اعتقاد بر این بود که  باید برنامه ساز در دایره مغناطیسی  یک انسان فرهنگی قرار گیرد. ما انسان های کاملی به نام ائمه(ع) را داریم و مکتب اهل بیت(ع) سرمایه اجتماعی بالایی در این زمینه است.

وی در بخش دیگری از سخنان خود اشاره کرد: سازمان صدا و سیما از دو جهت ضربه خورده است؛ اول مدیریت نفتی و دوم درآمدزایی با تکیه بر تبلیغات. این دو جهت باعث شده است برنامه سازان سازمان بی توجه به نیاز های فکری و فرهنگی مخاطب خود فعالیت کنند تبلیغ اگر در تلویزیون با هدف معرفی کالا جهت رفع نیاز های واقعی صورت گیرد مجاز است اما اگر با هدف تهییج مخاطب و بیننده به مصرف بیشتر باشد قطعا از لحاظ شرعی مشکل دارد. در این زمینه آیت الله شاهرودی  نظرات قابل مطالعه ای دارند.

عباس دانش طلب، عضو اتاق فکر رسانه موسسه اشراق، تاکید کرد: در زمینه مستند سازی ما اقتضائات مخاطب را عموما رعایت شده می بینیم. اما در قالب های دیگری مانند تله فیلم و سریال اوضاع صدا و سیما رضایت بخش نیست. قشر بندی های موجود مخاطب در صدا و سیما بسیار ساده، ابتدایی و کلیشه ای است و لایه های حقیقی مخاطب  مثل مخاطبان سیاه، سفید و خاکستری مورد بی مهری قرار می گیرند.

سیده ندا طبایی، فعال رسانه ای نیز گفت: بی شک جذب مخاطب جدید در کنار حفظ مخاطب قبلی یک اولویت جدی است و باید هر روز به فکر مخاطب بیشتر بود. تا در رقابت رسانه ای عصر حاضر به توفیق دست یافت. به عنوان نمونه هم اکنون برنامه ای با اسم « شوک » از رسانه ملی پخش می شود که به نظرم برنامه موفقی است. چراکه به مسائل مبتلا به جامعه و به خصوص جوانان می پردازد. اگر در زمینه جذب مخاطب برنامه ای نداشته باشیم رسانه های رقیب به سرعت مخاطب ربایی می کنند. روزگاری فقط ماهواره رقیب رسانه ملی بود. اما امروزه فیلم‌های انیمیشنی که مغازه های بقالی هم می آورند.  مطرح شده اند و  روز به روز بر دامنه این رقبا افزوده می شود. برخی نیرو های حزب اللهی حصاری بین خود و دیگر بخش های جامعه ایجاد می کنند که این رویه غلط است. باید به فکر جذب مخاطب و افراد جامعه بود و نگاه بازی در این زمینه داشت.

محمد حسن شاهنگی، دبیر اتاق فکر رسانه موسسه اشراق در انتهای این نشست، با تاکید بر این که دوگانه «نیاز» و« اقتضا» مفاهیم مهمی هستند که با همه اشتراکاتی که دارند، به توازن و درجای خود می بایست مورد توجه قرار گیرند، گفت: مخاطب شناسی سازمان متاثر از نظرات هربرت بلومر که تعلق به مکتب جامعه‌شناسى شيکاگو داشت، شکل گرفته است. بلومر  اعتقادی به فرد مخاطب نداشت. بلکه به مخاطب گروه اعتقاد داشت. به عنوان نمونه سازمان به گروه جوانان توجه کرده و شبکه سه را برای گروه راه اندازی نموده اما به شخصیت و هویت جوان مومن انقلابی توجه جدی نمی کند.

وی ادامه داد، به نظر می رسد اصول و سیاست های ثابت بلند مدتی در حوزه مخاطب شناسی در رسانه ملی وجود ندارد و غالبا برنامه های مدون در این خصوص کوتاه مدت و مقطعی اند. در فرآیند تولید یک برنامه، مخاطب شناسی باید در دو صورت پسینی  و پیشینی صورت گیرد که عمده  فعالیت های صدا و سیما منعطف به بخش پسینی آن و از طریق نظرسنجی های محدود  و غیر علمی(آن هم در مورد برخی برنامه های خاص ) است. برای برقراری ارتباط قوی با مخاطب باید خود برنامه ساز به مضمون برنامه ای که می سازد اعتقاد داشته باشد،باید به گفتمان انقلاب اسلامی اعتقاد داشته باشد. بعد در این زمینه برنامه سازی کند. متاسفانه طیف قابل توجهی از عوامل برنامه ساز سازمان در عمل، اعتقاد کم رنگی به تفکرات انقلابی و اسلامی دارند. غالبا به فکر منافع اقتصادی خود هستند. سامانه ارتباط با مخاطبین سازمان صدا و سیما با متوسط  کمتر از ۲۰۰ نفر بازدید کننده در روز، متاسفانه کار جدی و عمیقی انجام نمی دهد و در پی کشف نیاز های روز  و پاسخگویی بهنگام مسائل نیست.

نظر شما