شناسهٔ خبر: 24829 - سرویس اندیشه
نسخه قابل چاپ

حمیدرضا شعیری/ در باب اخلاق ارادی-مرامی؛

اتیک؛ اخلاق پهلوانی و جامعه

حمیدرضا شعیری بسیاری از دزدان کیف و ابزار ماشین و ... اگر خود را در خطر حضور اخلاقی و مرامی جامعه می‌دیدند، به آسانی دست به این اعمال نمی‌زدند. در فضای خالی از اخلاق پهلوانی و مرامی، ضداخلاق راحت‌تر و سریع‌تر رشد می‌کند. نمونه‌ی دیگری از همین انفعال اخلاقی، بیننده‌ی صحنه‌های اعدام در جامعه بودن است. در اینجا مسئله کمی متفاوت است؛ یعنی اینکه آیا من تصمیم گرفته‌ام بیننده‌ی چنین صحنه‌ای باشم یا به طور اتفاقی بیننده‌ی چنین صحنه‌ای شدم؟

 

فرهنگ امروز/ حمیدرضا شعیری: به طور عملی در جوامع دو نوع اخلاق را می‌توان شناسایی کرد؛ یکی اخلاق تکلیف‌محور که از بیرون بر انسان تکلیف می‌شود و او موظف به انجام آن است، نوع دوم اخلاقی است که از درون نشئت می‌گیرد و اراده‌ی انسان در انجام آن دخیل است. منظور ما از این نوشتار همین نوع دوم اخلاق است که به آن اخلاق پهلوانی و یا اخلاق مرامی نیز گفته می‌شود (معادل لاتین این نوع اخلاق اتیک است). در واقع اخلاق مرام‌محور مبتنی بر ویژگی‌های زیر است:

  • اخلاقی که اراده‌ی فردی در شکل‌گیری آن دخیل است؛
  • اخلاقی که انتخاب‌محور است؛
  • اخلاقی که به سبک یا استیل حضور کنشگر مرتبط است؛
  • اخلاقی که دیگری را در مرکز توجه خود قرار می‌دهد؛
  • اخلاقی که نوعی زیادت معنایی می‌آفریند؛
  • اخلاقی که جلوه‌های زیبایی‌شناختی و معرفتی دارد؛
  • اخلاقی که تجویزی نیست؛
  • اخلاقی که آرمان‌گراست.

اخلاق پهلوانی دو پرسش مهم را مطرح می‌کند: جایگاه دیگری در نگاه من و در هنگام عمل اخلاقی چگونه تعریف می‌شود؟ چرا چنین اخلاقی ارزش‌محور است؟

در پاسخ به پرسش اول باید گفت که اخلاق ارادی و پهلوانی، دیگری را در مرکز توجه خود قرار می‌دهد و حتی او را در بسیاری از موارد بر خود مقدم می‌شمارد، همین امر سبب می‌شود تا در اصطلاح عامیانه بگویند که کسی خیلی بامرام و یا خیلی «مرد» است. در اینجا مرد بودن بر جنسیت اطلاق نمی‌شود، بلکه رابطه‌ی تنگاتنگ با نوعی از رفتار دارد که منجر به قضاوت عمومی و یا تفسیر ناظران بر آن عمل اخلاقی می‌شود. در پاسخ به پرسش دوم باید گفت هدفی را که اخلاق پهلوانی نشانه می‌گیرد نوعی ارزش است که ما آن را زیادت معنایی و یا فزونی کنش می‌نامیم؛ به این معنا که اخلاق مرامی خودِ کنش را مبنا قرار نمی‌دهد، بلکه فراتر از کنش به دنبال ارزشی است که گاهی به دلیل عظمت آن، ناظران را متحیر می‌کند؛ پس گاهی رفتاری از فردی سر می‌زند که انتظار آن را نداریم و آن رفتار نه تنها پسندیده است، بلکه به دلیل جنبه‌ی بسیار مثبت آن در نوع خود نادر است. بی‌شک چنین اخلاقی باز کردن افق حضور است، اخلاقی که هیچ الزامی در انجام آن نیست و بر اساس اراده‌ی فردی انتخاب می‌شود و گاهی با ریسک همراه است -سبک فردی حضور نامیده می‌شود-. در فیلم کوتاه داستانی دو راه‌حل برای یک مسئله، کیارستمی به‌خوبی دو نوع اخلاق خشونت‌آمیز مبتنی بر انتقام و اخلاق پهلوانی مبتنی بر بخشش و بزرگی را نشان داده است.

اینک در ارتباط با جامعه باید به این نکته اشاره کرد که اخلاق پهلوانی می‌تواند به بخشی از فرهنگ یک جامعه تبدیل شود. جوامع در طول تاریخ رفتارهای یک‌سان ندارند. مرام و پهلوان‌منشی از جمله رفتارهایی است که در جامعه‌ی ما دستخوش تحول شده‌اند. تکنولوژی، مدرنیته و نوگرایی از جمله اسباب تحول و تغییر رویکرد رفتاری جامعه نسبت به اخلاق هستند. اما جامعه در نگاه اتیکی (که همان اخلاق مرامی است) از چه کسانی تشکیل شده است؟ جامعه متشکل از همه‌ی «دیگران» است، مجموعه‌ی دیگری‌ها یک جامعه را تشکیل می‌دهند. اخلاق پهلوانی برخلاف اخلاق تکلیفی و یا بهتر بگویم تجویزی، یعنی متوجه «دیگری» شدن است. همان‌طور که لوویناس تأکید دارد، من ابتدا با چهره‌ی دیگری مواجه می‌شوم. دیگری قبل از هر چیز چهره‌ای دارد، از نظر صوری و دالی این دیگری دارای سبک حضور، روش و شیوه‌هایی است که فردیت او را می‌سازند. از نظر محتوایی و مفهومی دیگری به کنشگری اطلاق می‌شود که دارای حضوری دووجهی است که در هر رابطه‌ی اتیک‌محور به دست می‌آید؛ به‌دیگرسخن، در بحث محتوایی اخلاق پهلوانی یعنی حضوری دووجهی که من و دیگری را همواره در پیوند با یکدیگر قرار می‌دهد.

این دیگری که من به‌نحوی او را نشانه می‌روم، هم در دسترس است و هم از دسترس من گریزان؛ به گونه‌ای که دریافت کامل «دیگری» هیچ‌گاه ممکن نیست، اما در رفت‌وآمد بین من و دیگری می‌توانیم ارتباط اخلاقی موردنظر را مدیریت کنیم، پس دیگری به طور کامل قابل تصاحب نیست، بلکه ارتباط با دیگری نوعی مسئولیت رفتاری را ایجاد می‌کند. پس اخلاق ارادی را می‌توان مسئولیت تکلیف‌نشده اما مرامی و مسلکی و ارادی من نسبت به دیگری دانست، به همین دلیل اخلاق پهلوانی خبر از سبک حضور من در رابطه با دیگری می‌دهد؛ به‌عنوان‌مثال، یکی از ویژگی‌های اخلاق مرامی قدرتِ «بخشیدن» است. افرادی که قادرند فرد خاطی را ببخشند، نه تنها اخلاقی فعال ارائه می‌دهند، بلکه برای خود و دیگری خشنودی ایجاد کرده‌اند؛ یعنی عملی اخلاقی‌ای انجام می‌دهند که هم خود از آن لذت می‌برند و هم موجب لذت دیگری می‌شوند. پس در امر بخشیدن، هم مسئولیت‌پذیری در برابر دیگری را داریم، هم برخورد اخلاقی فعال و ارادی و هم رضایت و خشنودی دوطرفه را داریم.

برای فهم بهتر اخلاق ارادی و پهلوانی باید به مسئله‌ی برخورد فعال و انفعالی در جوامع اشاره کرد. در حقیقت مفهوم خوشبختی در گذشته و حال تفاوت پیدا کرده است، در گذشته‌ی دورتر انسان خوشبخت از درون کسی بود که همواره به طور فعال حضور خود را در فرایندهای جمعی و اجتماعی ثبت می‌کرد -همان‌طور که می‌دانیم، اخلاق پهلوانی به دلیل بعد زیبایی‌شناختی در فرد تولید احساس رضایت و خشنودی می‌کند-؛ اما امروز مفهوم خوشبختی با مفهوم خود را کنار کشیدن و با بسیاری از مسائل انفعالی برخورد کردن، گره خورده است.

این برخورد انفعالی در جوامع به نوعی شیوه و سبک تبدیل شده است، به‌این‌ترتیب، من ترجیح می‌دهم از کنار مسائل عبور کنم تا گَرد آن‌ها گریبان مرا نگیرد؛ چراکه احساس آرامش، رضایت و خشنودی من دچار خلل می‌شود. چنین موضعی سبب شده است تا اخلاق پهلوانی به بخشی از خاطره‌ی جمعی ما تبدیل شود و وقتی از آن سخن می‌گوییم همانند افسانه با آن برخورد کنیم. البته نه به این معنی که دیگر هیچ اثری از اخلاق پهلوانی نیست، بلکه به این معناست که موضع‌گیری اخلاقی که ارادی باشد را دیگر کمتر می‌بینیم. به‌عنوان‌مثال در گذشته اگر در سر چهارراه، گذر و خیابان، انسانی از ناحیه‌ی افرادی زورگو دچار ظلم واقع می‌شد و مورد ضرب‌وشتم قرار می‌گرفت، انسان‌های زیادی بودند که فعال برخورد کرده و وارد ماجرا می‌شدند تا از آن فرد حمایت کنند، او را نجات دهند و یا انتقام او را بگیرند و این همان مفهوم اخلاق پهلوانی فعال است. اما همان‌طور که همه‌ی ما شنیدیم و در اخبار و رسانه هم شاهد بودیم، در برابر صحنه‌ی اسیدپاشی یا در برابر کمکی که فرد حادثه‌دیده طلب کرده، حاضرانِ بسیاری از دخالت سر باز زدند و همین تأخیر در کمک و یا بی‌تفاوتی در برابر فاجعه، آسیب را جدی‌تر کرد و عمق فاجعه را افزایش داد. این تماشاگر بودن همان انفعال اخلاقی است که جامعه‌ی مدرن دچار آن شده است. توجیه این عقب‌نشینی در چیست؟ در اینکه سری که درد نمی‌کند را نباید دستمال بست؛ یعنی اینکه من نمی‌توانم آرامش خود را برای کمک به دیگری به مخاطره بیندازم. به دلیل همین عقب‌نشینی اخلاقی است که بسیاری از آسیب‌های اجتماعی دوچندان می‌شود. هرچه در جامعه‌ای اخلاق مرامی و ارادی و پهلوانی بیشتر شود، فضای آن جامعه به‌سوی سلامت اجتماعی بیشتری سوق می‌یابد.   

بسیاری از دزدان کیف و ابزار ماشین و ... اگر خود را در خطر حضور اخلاقی و مرامی جامعه می‌دیدند، به آسانی دست به این اعمال نمی‌زدند. در فضای خالی از اخلاق پهلوانی و مرامی، ضداخلاق راحت‌تر و سریع‌تر رشد می‌کند. نمونه‌ی دیگری از همین انفعال اخلاقی، بیننده‌ی صحنه‌های اعدام در جامعه بودن است. در اینجا مسئله کمی متفاوت است؛ یعنی اینکه آیا من تصمیم گرفته‌ام بیننده‌ی چنین صحنه‌ای باشم یا به طور اتفاقی بیننده‌ی چنین صحنه‌ای شدم؟ پرسش بعدی اینکه از دیدن صحنه‌ی اعدام یک فرد چه نوع رضایت یا خشنودی حاصل می‌شود؟ این حرکت چه ارتباطی با بحث اتیک و اخلاق پهلوانی دارد؟

 با توجه به توضیحات بالا، ابتدا باید گفت که تماشاگر چنین صحنه‌ای بودن ضداخلاق پهلوانی است، چون برخورد انفعالی کردن با یک صحنه‌ی خشونت است. دوم اینکه، ناظر چنین صحنه‌ای بودن، نوع رابطه‌ی من با دیگری را از رابطه‌ی مثبت مسئولیت‌پذیر به رابطه‌ی منفی و یا خنثی تغییر می‌دهد که باز هم بی‌مسئولیتی در برابر یک «دیگری» امری ضداخلاقی است. سوم اینکه، آیا شاهد صحنه‌ی اعدام بودن خود ترویج‌بخشی از خشونت اجتماعی و یا رفتار خشونت‌آمیز نیست؟ بر اساس نظریه‌ی اتیک و اخلاق پهلوانی، هر دیگری بخشی از «من» است، «من» همواره بر اساس تصویر دیگری شکل می‌گیرد و کامل می‌شود. آیا ناظر صحنه‌ی اعدام بودن سبب نمی‌شود تا حافظه‌ی من از دیگری به حافظه‌ای پیوسته منفی و یا گاهی همواره زخمی تبدیل شود؟ آیا با مخدوش شدن تصویر دیگری، مسئولیت‌پذیری افراد در برابر یکدیگر تضعیف نمی‌شود و به محو بیشتر آنچه اخلاق مرامی می‌نامیم، نمی‌انجامد؟ مهم‌تر از همه اینکه جایگاه ارزش و ارزیابی در نظام اجتماعی دچار آسیب می‌شود. اخلاق مرامی یعنی اینکه عهده‌دار بخشی از ارزش‌های فرهنگی مثبت که در طول تاریخ یک جامعه شکل گرفته‌اند، باشیم. ناظر صحنه‌ی خشونت از هر نوعی که باشد مرز بین ارزش و ضدارزش را کم‌رنگ می‌کند تا جایی که شاید دیگر نتوان به‌خوبی بین آنچه که ارزش و قابل دفاع است و آنچه که ضدارزش و از نظر مرامی غیرپسندیده است، تفاوت قائل شد.

در مجموع اگر اخلاق تکلیف باشد، پای قانون به میان می‌آید و قانون مدافع آن است؛ اما اخلاق ارادی غیرتکلیفی، نوعی سبک حضور یا سبک زندگی است که با ساختار فرهنگی جوامع پیوند دارد و بر اساس آن ارزش‌ها و ضدارزش‌ها تعیین می‌شوند. هرچه جوامع به سمت بی‌تفاوتی اخلاقی سوق پیدا کنند و هرچه تصویر دیگری در جوامع بیشتر محو شود، اخلاق ارادی پهلوانی نیز بیشتر تضعیف می‌شود. هرچه جوامع مدرن بیشتر به سمت فردگرایی حرکت کردند، اخلاق پهلوانی نیز بیشتر محو شد. فردگرایی نتیجه‌ی تضعیف رابطه‌ی «من» با همه‌ی «دیگری‌های» ممکن است که اخلاق ارادی و پهلوانی را تضعیف می‌کند.     

نظرات مخاطبان 0 23

  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۴ ۱۲:۱۳ناظر 13 15

    اولا این صحبت های ضعیف از افراد غیرمتخصص واقعا چه معنایی داره؟! 
    ثانیا اخلاق پهلوانی یعنی چی؟ مبدا و معنا و مفاد و گستره اون چیه؟ 
    ثالثا اخلاق ارادی غیرتکلفی یعنی چه؟ مگر ما اخلاق غیرارادی هم داریم؟!!
    
    واقعا متاسفم
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۴ ۱۴:۵۲ 0 5

    جالب است چون اخلاق یا بر اساس بایدها شکل می گیرد و یا بر اساس خواست و اراده
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۴ ۱۵:۰۶ 2 4

    آیا از برخورد این دو نوع اخلاق ارادی و غیر ارادی یک اخلاق میانی شکل می گیرد ؟
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۴ ۱۶:۱۱ 3 7

    پس اخلاق پهلوانی می تواند ساختارشکن هم باشد و در حالی که اخلاق تکلیفی و یا تجویزی همواره در چارچوب حرکت می کند و همین امر سبب تفاوت بین اخالقی با انگیزه و اخلاقی که نیاز به انگیزه ندارد می شود. 
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۴ ۱۸:۲۴ن.پ 5 8

    آقای دکتر شعیری در کل به این نوع مباحث خرد گریز و بی منطق و فضا سازی های فیلسوف نمایانه اشتیاق زیادی دارد. شق القمرش هم مباحث نشانه معنا شناسی است! 
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۴ ۲۰:۰۵ 9 13

    در پاسخ به دوست عزیزی که فرمودند این صحبت ها ضعیف و غیر تخصصی است باید بگویم که تا چگونه تخصص را تعریف کنیم. تخصص امر ابزاری نیست و هیچ تفکر یا اندیشه ای در دست یک نفر و یا در انحصار یک نفر نیست. این نگاه در مورد اتیک و یا اخلاق از دیدگاه نشانه- معناشناختی نوشته شده است. در واقع دو نوع اخلاق که عبارتند از مورال و اتیک را مقایسه می کند. مورال اخلاقی تجویزی و تکلیفی است که همگان در انجام آن موظف هستند. مانند سیگار نکشیدن در مکان های عمومی. این هم اخلاق است و هم اخلاق تکلیفی. چون به قانون تبدیل شده است. اما دست نابینایی را گرفتن و از خیابان عبور دادن که دیگر تکلیف و تجویز نیست. این اخلاقی ارادی است. یعنی فرد می تواند بی توجه بگذرد به خصوص وقتی عجله دارد. پس اگر وقتی را بگذارد و فرد نابینایی را از خیابان عبور دهد وارد یک فضای اخلاقی خود خواسته و ارادی شده است که در جای خود به عملی پهولوانانه تعبیر می شود. من حتی برای گفت و گوی حضوری با این دوست عزیز آمادگی دارم. متشکرم 
    حمید رضا شعیری
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۴ ۲۰:۲۲حمید رضا شعیری 9 13

    در مورد پرسش مربوط به اینکه آیا از برخورد اخلاق ارادی و غیر ارادی اخلاقی میانی شکل می گیرد باید بگویم که به نکته جالبی اشاره شده است. بله گاهی هم این دو نوع اخلاق باهم تلاقی دارند. یعنی با اینکه سیگار کشیدن در اماکن عمومی ممنوع است و این امر اخلاقی تکلیفی است، اما گاهی هم افراد در جاهایی که منع قانونی ندارد با اراده خود از کشیدن سیگار اجتناب دارند. این امر فقط به دلیل رعایت حال دیگران و یا احترام به بزرگتر است. یعنی منع قانونی وجود ندارد و فرد خودش جهت احترام به دیگری سیگار نمی کشد و یا از آن مکان خارج می شود تا رعایت حال دیگری را کرده باشد. پس در اینجا تلاقی بین دو امر اردای و غیر ارادی وجود دارد. حال اینکه آیا اخلاقی میانی شکل می گیرد جای اندیشه دارد. مرز بین اخلاق ارادی و اخلاق تکلیفی گاهی بسیار ناچیز است. من می توانم با یک ژست یا حرکت کوچک از خلاق تکلیفی وارد اخلاق ارادی و خودخواسته شوم. اگر در صف نان نوبت خودم را به کسی که خیلی عجله دارد بدهم اخلاقی ارادی و پهلوان منش انجام داده ام. اما می توانم در حین نگاه داشتن نوبت خودم بر اساس تکلیف از دیگران که در صف هستند اجازه بگیرم و تعداد نان بیشتری بخرم که به آن فرد هم بدهم. در اینجا هم به تکلیفم در مقابل دیگران عمل کرده ام و هم دیگری را خشنود ساخته ام. اخلاق پهلوانی جنبه استتیک هم دارد و در پی خوشنودی دیگری نیز است. 
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۵ ۰۴:۰۰ 2 5

    آقا یا خانم مخاطب محترم که درست متوجه مطلب نشده اید، این مقاله به صورت کاملا تخصصی از دیدگاه علم نشانه معناشناسی به یک مقوله ی اجتماعی روز پرداخته، کاش به جای تاسف خوردن  و نفی هر چیزی که درکش برای شما مشکله دیدگاه خودتونو منطقی مطرح کنید .
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۵ ۰۴:۵۳ 0 5

    درست است، تنها اخلاقی را می توان مرام یا جوانمردی نامید که جز وجدان شخص، هیچ عامل بیرونی و قانونی آن را دیکته نکند، اما این حس ارزش دانستن یک عمل  و تمایل درونی به انجام آن، نا خودآگاه از قوانین وعرف جامعه تاثیر می پذیرد، وقتی اعدام در ملا عام در قانون مجاز دانسته شود و حتی عملی مثبت برای بازگرداندن تعادل به جامعه تلقی شود، پس تماشای آن هم امری عادی  خواهد شد.
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۵ ۰۸:۴۸اسماعيل 0 8

     از "همه با هم" تا "همه عليه هم"
    موضوع خيلي پيچيده نيست . محرومان و دردمندان ، با شعار آشكار "همه با هم " در انقلاب و جنگ وارد شدند و له و لورده شدند، امروز هم با شعار مرگبار  " همه عليه هم"  در حال زوال و نابودي هستند.
    
    
    
    
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۵ ۱۰:۴۲ 0 1

    نظر جناب اسماعیل بسیار ظریف بیان شده است. باید بکوشیم تا آنجا که می شود بر اساس وجدان اخلاقی و جوانمردانه از رشد این حادثه اجتماعی "همه  علیه هم" جلوگیری کنیم.  
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۵ ۱۰:۵۴ناظر(2) 2 6

    جناب دکتر شعیری عزیز
    
    اولا در هیچ متن معتبر فسفی یا فلسفه اخلاقی اراده در مفابل تکلیف نهاده نشده است و از قضا و بقول کانت اراده بخشی از تکلیف و بن مایه فضیلت است(ر.ک. کانت، فلسفه فضیلت)
    ثانیا احتمالا جنابعالی در اثر کم دقتی یا اشتباه در ترجمه، اجبار را به تکلیف و  اعمال تطوّعی یا فضیلت مندانه را به ارادی تحویل یا ترجمه نموده اید و الا معلوم نیست در کجا تکلیف و اراده را این گونه معنا می کنند و در نتیجه مقابل هم قرار می دهند
    ثالثا نکاتی که شما می فرمایید و البته با عبارات و عناوینی نارسا و نادقیق آنها را بیان نموده اید به هیچ وجه تازگی ندارد تا لازم افتد برای آن عنوانی تازه مانند پهلوانی یا مرامی جعل و خلق کنیم. با نگاهی گذرا به رویکردهای کلان در اخلاق و فلسفه اخلاق خواهید دید که آنچه می گویید دقیقا مشابه یا متقرب با کدام رهیافت ها یا حتی مکاتب اخلاقی خاص است
    
    در پایان از اینکه جنابعالی وارد این گفتگو شدید بی نهایت ممنونم 
    
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۵ ۱۵:۰۷ 0 2

    عمل اخلاقى كه از روى خواست و اراده ى شخص صورت مى گيرد طبيعتاً رضايت و خشنودى عميقى را در  كنش گر ايجاد مى كند، حال آنكه عملى كه از روى بايد و نبايد هاى اخلاقى به انسان تحميل مى شود و شكل وظيفه را به خود مى گيرد گاهى ميل گريز را در فرد ايجاد مى كند.
    
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۵ ۱۵:۰۹پرسشگر 2 5

     در تحقیقات دانشگاهی ما گاهی موجی بر می خروشد و همه ساحت های علوم انسانی را بی ملاحظه در می نوردد. چند سالی است جناب دکتر شعیری که به واقع در حوزه نشانه معنا شناسی صاحب نظرند و حتی پایان نامه ها و مقالات متعددی را راهنمایی کرده اند و نگاشته اند و سبب ساز عارضه "تولید مقاله" توسط برخی  دیگر شده اند، اکنون وارد حوزه اخلاق شده اند. جناب دکتر شعیری خیلی مشتاقم به طور خلاصه "نشانه شناسی اخلاق" را برای بنده و دیگر دوستانی به قول شما "درکش برای شما مشکله"  تبیین فرمایید به شرطی که فقط بازی با الفاظ نباشد و چهارچوب استدلالی متقن داشته باشد. سپاسگزارم
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۵ ۱۵:۲۸عباس معرفت 1 3

    بالشخصه بسیار مشعوف می شوم که نوشتن در باب چنین امور پاپیولاری هم به اهلش سپرده شود. کسانی همچون دکتر شعیری که ترجیح می دهد تا با تخصص خودش در زمینه ی نشانه معناشناسی امور روزمره ی پیرامونمان را تحلیل کند. به نظرم مثال هایی که ایشان در ادامه ی تقسیم بندی اشان از مقوله ی اخلاق در جامعه داشته اند کاملا در جهت شفاف سازی های بحث‌اشان بوده است. در پاسخ به دوستی هم که نوشته اند اخلاق پهلوانی یعنی چه باید بگویم که این اصطلاحی است که نویسنده ی این مقال از زبان مردم کوچه و بازار گرفته اند. 
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۵ ۱۵:۳۴آذر 0 2

    به نظر من احساس رضایت و خشنودی حاصل از یک عمل اخلاقی که بر اساس  خواست و اراده ی شخص و نه از روی اجبار و یا بر اساس قانون صورت گرفته بسیار خوشایند و دلپذیر است. 
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۵ ۱۵:۳۹ 2 2

    من هم متاسفم براى ناظر اول
    كه بدون درك مطلب و تفكر راجع به اون فقط نظرى ذهنى و از روى غرض ورزى ارائه دادند.
    در پاسخ به سوال ايشون كه پرسيدن مگر اخلاق غير ارادى هم داريم، بايد بگم غير اخلاق ارادى داريم و بهترين مثالش هم كامنت خود ايشون هست.
    
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۵ ۱۶:۵۳س 0 2

    به غیر از بحث اراده، تفاوت دیگری هم بین تماشاگر اعدام و تماشاگر اسیدپاشی وجود دارد، تماشاگر اعدام به نوعی تلویحا با آن موافقت می کند، پس نقش منفعل ندارد، در حالی که تماشاگر صحنه اسید پاشی به خاطر ترسش انفعال را انتخاب می کند.
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۸ ۱۱:۵۱HODA 0 2

    چون که بی رنگی اسیر رنگ شد
    موسیی با موسیی در جنگ شد
    
    جستجو در ابهام مفاهیم، راهنماست. و استقبال و یاری گرفتن از آن به روند درک سرعت می بخشد. 
    خدا قوت عرض می کنم.
    
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۸ ۱۲:۱۰ 0 2

    اخلاقی که با خواستن امیخته باشد کمتر دچار اضمحلال میشود. ولی اخلاق تکلیفی و غیر ارادی چون خواست درونی واقعی نیست زودتر میشکند.
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۰۹ ۲۱:۲۵ 1 2

    متاسفانه هر روز بیشتر فراموش می شود که "من" با وجود دیگری است که معنا میابد و شاهد هرچه بیشتر رفتارهای انفعالی در جامعه هستیم. این بحث نشانه معناشناسانه موضوع روز جامعه است.
    باتشکر از جناب دکتر شعیری
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۱۰ ۱۹:۱۱حمید رضا شعیری 4 4

    در پاسخ به دوست پرسشگر که بنده را متهم به ایجاد عارضه تولید مقاله  نشانه - معناشناسی کردند باید اول از اینکه نظرشان را گفتند تشکر کنم و بگوبم که اتفاقا جالب  است اگر حرکتی منجر به تولید علم و مقاله شود.  سپس اینکه بنده هیچ وقت ادعای تعرض به علوم دیگر را ندارم و فقط در حوزه مربوط به خود تلاش میکنم. علم جاده یک طرفه نیست. چرا سعی میکنیم آن را انحصاری کنیم. در ضمن در سال گذشته ما یک همایش تخصصی یک روزه در حوزه نشانه شناسی احلاق برگزار کردیم که در آنجا همه تعاریف ارایه شد. و دیگر اینکه اخلاق فقط در انحصار فلسفه نیست. بین دو اخلاق به معنای مورال و اتیک تفاوت وجود دارد. اخلاق می تواند موضوع مطالعه بسیاری از علوم انسانی ازجمله نشانه شناسی هم باشد. بنده از این دوست عزیز متشکرم که نظرشان را به صراحت فرمودند. 
                                
  • ۱۳۹۳-۰۹-۱۰ ۱۹:۱۷حمید رضا شعیری 4 4

    در پاسخ به دوست عزیز ناظر 2 باید بگویم که بنده اصلا ترجمه نکرده ام و از واژگان خودم استفاده کرده ام. دیگر اینکه بحث اخلاق فقط محدود به کانت نیست. لوویناس، ریکور، بوردیو، فونتنی و دیگران نیز در بحث اخلاق مطلب دارند و هر کدام تقسیم بندی خود را دارند. حتی روسو هم در امر اخلاق مطلبی دارد. روسو اتفاقا میگوید زمانی که کنش من ارادی نیست و به تکلیف تبدیل شده است دیگر امر اتیک نیست چون تولید هیجان نمی کند. یعنی اینکه اخلاق ارادی با هیجان و خوشنودی کنش گر ارتباط مستقیم دارد. 
    از جنابعالی بسیار ممنونم که نظرتان را فرمودید. لطف شماست به بنده. 
                                

نظر شما