شناسهٔ خبر: 24853 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

رسانه باید در خدمت مردم باشد نه امیال آنها

رسانه ملی را می‌توان گسترده‌ترین و تاثیرگذارترین رسانه در کشورمان بدانیم که این مساله نقد و تحلیل عملکرد صدا و سیما به صورت کارشناسانه را ضروری کرده و همین امر انگیزه برگزاری نشستی با سه کارشناس امر بود.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ دنیای امروز زندگی مخاطبش را به سمتی برده است که بتواند دست به انتخاب بزند و از میان بی‌نهایت گزینه‌های موجودی که در اختیار دارد گزینه مورد علاقه خود را انتخاب کند. این امر در رسانه ای چون تلویزیون اهمیت بیشتری پیدا می‌کند چراکه مخاطب ایرانی در مقابل شبکه‌های بی شمار رسانه‌ای قرار دارد که در برابرش قرار گرفته اند.

اینکه تلویزیون تا چه حد توانسته است در برنامه‌ها و سریال‌های نمایشی خود رضایت مخاطب را جلب کند و همراه با آن فرهنگ اسلامی و بومی خود را نیز رعایت کند از جمله مسایلی است که همواره مورد نظر بوده است اما اینکه این امر تا چه میزان تحقق پیدا کرده است و مبانی فرهنگی و اسلامی چقدر در این قاب کوچک که به تعبیر حضرت امام (ره) باید به نوعی یک دانشگاه باشد، راه یافته‌اند محوری است که در نشستی در خبرگزاری مهر مورد بررسی قرار گرفت.

در این نشست که چندی پیش و قبل از تغییر مدیریت رسانه ملی و برای نقد و بررسی وضعیت رسانه ملی از گذشته تا امروز برگزار شد، دکتر علیرضا شیری مشاور، روانشناس و مدرس دانشگاه، حجت الاسلام جواد گلی مشاور مذهبی در فیلم و سریال‌های تلویزیون و همچنین دکتر امیر عبدالرضا سپنجی متخصص رسانه و علوم ارتباطات حضور داشتند.

قسمت اول این نشست نگاهی کلی به برنامه‌های تلویزیون داشت و اینکه این رسانه‌ ملی تا چه حد توانسته کارکرد دانشگاهی و آموزشی خود را همراه با جذب مخاطب و جلب نظر او فراهم کند.

حجت الاسلام گلی در این نشست از اینکه تلویزیون ذائقه جامعه و مردم را در این سال‌ها تغییر داده است و به سمت مجموعه‌های نمایشی کشانده است، سخن گفت و بیان کرد که مردم ما حاضرند یک فیلم یا سریال تکراری را ببینند اما اثر مستند و آموزشی نبینند. همچنین این کارشناس سریال‌ها عنوان کرد که سریال گران‌ترین فراورده تلویزیونی است و برای یک سریال ماه رمضانی دو تا سه میلیارد تومان هزینه می‌شود که یک چندم ان هم به ساخت مستند اختصاص ندارد.

همچنین دکتر شیری در این نشست از فوبیای برنامه سازان تلویزیون نسبت به آثاری که در خارج از کشور ساخته می‌شود و مورد استقبال قرار می‌گیرد سخن گفت و اینکه این کابوس باعث شده که تهیه‌کنندگان شبیه هر برنامه‌ای را که مورد پسند واقع می‌شوند در داخل بسازند تا مردم سراغ ماهواره‌ها نروند.

با ما در بخش نخست این میزگرد همراه می‌شوید:

*فکر می‌کنم برای ورود به این بحث بهتر باشد ابتدا با توجه به کارکردهایی که برای رسانه در نظر گرفته می‌شود، بفرمایید با نگاهی کلی به برنامه‌های تلویزیونی تا چه میزان این برنامه ها براساس این اصول و کارکردها پیش می‌روند؟

امیر عبدالرضا سپنجی: ابتدا باید نکته‌ای را به عنوان مقدمه بگویم، به نظرم گاهی مسایلی پیش می‌آید که باعث می‌شود فکر کنیم فضای رسانه‌ای ما چه در صدا و سیما و چه در سایر رسانه ها، به سمت غیرعلمی و سیاسی شدن تغییر می‌کند و هر اظهارنظری که بیان می شود، دوستان رسانه ای یا سایر نهادهای مسئول و غیر مسئول، از آنها یک برداشت سیاسی می‌کنند.

این یک سم مهلک برای فضای رسانه‌ای کشور و نهادهای نظارتی کشور است. درحالیکه همه ما در چارچوب نظام و قواعد جمهوری اسلامی ایران حرکت می‌کنیم، قوانین را قبول داریم و اگر هم نقدی می‌شود برای اصلاح است.

نشست بررسی سریال های تلویزیون

این غیرعلمی شدن مباحث باعث می‌شود نهادهای غیرمسئول هم در مواردی وارد این حوزه‌ها شوند و در موارد مختلف احساس مسئولیت‌های خارج از قاعده کنند، با این نگاه که مصادیقی زیرسوال رفته است و در نتیجه، از پیشرفت مباحث علمی جلوگیری کنند. درصورتیکه در مباحث علمی، مخاطب، هوشمند است؛ مخاطبی که امروزه به همه وسایل ارتباطی دسترسی دارد و ما هر چه قدر هم کانال ها را از طرق مختلف ببندیم او دوباره کانال خود را پیدا می کند و اتفاقا صادقانه و علمی صحبت کردن به نهادهای نظارتی هم کمک می کند. مثال این امر برنامه‌ای بود که من در آن شرکت داشتم و مباحث به شکلی کاملا علمی مطرح شد، اما چون درباره فیلترینگ و فضای مجازی بود خود این برنامه رادیویی و صداوسیما بعدا از طرف نهادی دیگر به نشر اکاذیب متهم شد.

با این مقدمه که بحث علمی و نقد مصلحانه، یک نیاز اساسی برای مردم و مسئولان است، وارد کارکردهای خود رسانه می‌شوم. ما سه کارکرد برای رسانه ها می شناسیم؛ اول کارکرد اطلاع رسانی، آگاه سازی و خبری، دوم کارکرد آموزشی و سوم کارکرد سرگرمی، ضمن آنکه باید تاکید کرد که در جوامع مدرن و پست مدرن، نیاز به پر کردن اوقات فراغت یا سرگرم سازی روز به روز بیشتر می شود.

*به نظر شما چقدر تلویزیون توانسته این سه را به تناسب پوشش دهد؟ و خود شما به‌عنوان یک مصرف‌کننده چقدر رضایت دارید که نیازتان از طریق تلویزیون برآورده شود؟

سپنجی: خود من به لحاظ حرفه‌ای دغدغه های زیادی دارم و شاید نتوانم مصرف‌کننده دائمی برنامه های تلویزیون باشم و البته درباره تماشای بیش از حد آن و روشن ماندن در تمام اوقات روز تلویزیون در خانه‌ها هم بحث دارم. چرا باید همیشه تلویزیون برای زنان خانه دار روشن باشد حتی زمانیکه در آشپزخانه هستند، یا کودکان چرا باید دائما تلویزیون ببینند؟

باید گفت که در اصول بهره مندی از رسانه ها و روانشناسی مطرح می شود که کودک زیر دو سال هیچ گاه نباید تلویزیون ببیند، زیرا این ارتباط چشمی است که در او رشد عاطفی و کلامی ایجاد می کند و زمانیکه جلوی تلویزیون می نشیند این رشد متوقف می شود. با این حال زمانیکه ما می خواهیم کودک و دغدغه هایش را از سر خود باز کنیم، او را مقابل تلویزیون و آگهی های تبلیغاتی قرار می دهیم چون می‌بینیم کودک ساکت می شود اما نمی دانیم این سکوت چه انفجار بعدی را در دوره نوجوانی و جوانی در پی خواهد داشت.

*فکر می‌کنید چقدر برنامه های تلویزیون توانسته‌‌اند نیاز مخاطب را پوشش دهند؟

علیرضا شیری: دکتر سپنجی از کارکردهای رسانه گفت. این شروع خوبی برای من است چون من تلویزیون ایران و همچنین تلویزیون دیگر کشورها را هم دیده‌ام و می‌توانم مقایسه ای تر نظر بدهم.

من درباره تلویزیون 93 در مقایسه با تلویزیون دهه 60 حرف های زیادی می‌توانم بگویم. در سال 60 ساعت 4 برنامه‌ها شروع می‌شد و در ساعت 11 شب هم  کلا برنامه ها تمام می‌شد. من هم جزو کسانی هستم که بخشی از زندگیم پای تلویزیون رفته است و آن زمان هم نمی دانستم حرام شده است یا خیر اما امروز می‌توانم در این باره نظر دهم و برای همین است که می‌خواهم دلایلم را بگویم تا مردم از عمرشان بهتر استفاده کنند.

دو عامل در تلویزیون ما در این سال‌ها بوجود آمده است: مورد اول تکثر است و مورد دوم این است که برنامه‌ها به سمت تخصصی شدن می‌روند و این به نظرم امری پسندیده است. تلویزیون تا حدی به من مخاطب قدرت انتخاب داده است. به طور مثال اگر بخواهید سرگرم شوید آخر شب فیلم و سریال می‌بینید. اگر بخواهید کار اجتماعی آخر شبی ببینید «رادیو هفت» می‌بینید و یا زمانی «دو قدم مانده به صبح» بود و دیگر برنامه‌هایی که می‌توانند نیاز شما را پاسخ دهند. من این قدرت انتخاب و تخصصی شدن را می‌پسندم.

* آقای گلی نظر شما چیست؟ فکر می‌کنید تلویزیون چطور می‌تواند با حفظ مسایل فرهنگی و مبانی اسلامی به برنامه سازی بپردازد و هم این که جذابیت را در برنامه هایش لحاظ کند؟

حجت الاسلام جواد گلی: اساساً در کشور ما رسانه رادیو و تلویزیون هنوز به یک ثبات، تصمیم و تعیین تکلیف در قبال کارکردهای داخلی خودش نرسیده است. این که در ساحت بین المللی و عمل برای رسانه تعاریف مشخصی داریم درست است و رسانه باید بر طبق آن تعاریف عمل کند اما باید حتماً جنبه های بومی را هم در این عمل لحاظ کند. ما در رسانه خودمان جنبه های علمی که در دنیا مهم شمرده می شود به طور کامل لحاظ نکردیم.

نشست بررسی سریال های تلویزیون

ما رسانه ای استاندارد چه در حوزه تصویر و چه در حوزه رسانه‌های مکتوب نداریم. علاوه بر این در حوزه‌هایی هم که قرار بوده است رسانه بومی شود بازهم نتوانسته ایم کاری انجام دهیم. ما نتوانستیم سلایق و علایق و شرایط اقلیمی و فرهنگی خود را به درستی در رسانه نشان دهیم.

من زمانی مدیر گروه اجتماعی شبکه یک بودم. روزانه باید 7 ساعت برای شبکه سراسری کشور برنامه تولید می‌کردم من باید به تعریفی توجه می‌کردم و آن این است که رسانه باید در خدمت مردم برای مردم و  برای آنها جذاب باشد اما در خدمت امیال مردم هم نباشد اگر رسانه کاملا ًبا امیال مردم حرکت کند مثل عوام خواهد بود. مانند سخنرانی که در سخنرانی خود کلامش را بر اساس علایق مردم تنظیم می کند.

زمانیکه بیش از حد بر اساس میل مخاطب حرکت کنید دانشی اتفاق نمی افتد و رسانه فقط به سرگرمی‌ها می پردازد اگر هم فقط به ساحت آموزش و دانش وارد شوید باز هم مردم را در نظر نگرفته‌اید و گویی شما رسانه را کتاب در نظر گرفته اید مردم از کتاب می‌خواهند آموزش بگیرند اما لزوماً وقتی به سراغ تلویزیون می آیند هدفشان این نیست که آموزش ببینند. بنابراین رسانه باید برای ارتقای دانش و مهارت‌های اجتماعی، فرهنگی و هنری جامعه حرکت کند و همزمان خود را با سلیقه مخاطب نیز تنظیم کند. درواقع رسانه باید مخاطب پسند باشد یعنی مطابق با نیاز مخاطب و نه میل مخاطب حرکت کند.

*ما در کلام می گوییم که برنامه‌های تلویزیونی باید مطابق با این اصول حرکت کند اما چرا در عمل این اتفاق رخ نمی‌دهد؟

حجت الاسلام گلی: ببینید تلویزیون ما بیشتر به موقعیت‌های نمایشی پناه برده است. درحالیکه موقعیت‌های نمایشی همه تلویزیون نیستند. تلویزیون در ساختارهای تولیدی چندین بخش دارد: ساختار مستند، ترکیبی، گزارش، نمایش و ساختار اطلاع رسانی و خبری. ما همه ساختارهای تلویزیون را فدای یک ساختار کرده ایم و آن ساختار نمایشی است. درست است که خود من و بسیاری از دوستان کار نمایشی تولید می کنیم اما یک نگاه کلی وجود دارد و آن اینکه اصولا مردم ایران فرهنگ  تماشا را به فرهنگ نمایش تعبیر می کنند یعنی زمانی که تلویزیون می بینند هدفشان بیشتر دیدن فیلم و سریال است که این ذائقه را فرهنگ قبل از انقلاب خراب کرده است. در حالی که امروز بهترین شبکه های دنیا شبکه هایی هستند که فیلم کمتر و مستند بیشتری پخش می کنند.

شیری: می توانید مثال هم بزنید؟

حجت الاسلام گلی: من نمی‌خواهم از این شبکه‌های خارجی نام ببرم اما اینها بیشتر گزارش و مستند پخش می‌کنند. من می‌خواهم آماری از علاقه به آثار نمایشی و مستند در خود ایران اعلام کنم. در ایران فیلمی مثل «شعله» محصول کشور هند را برای بیستمین بار پخش می کنند و بیش از 30 درصد از مردم آن را می‌بینند اما بهترین مستند را اگر پخش کنند حدود یک و نیم درصد از مردم آن را نگاه می‌کنند. یا سریالی چون «نرگس» را در زمان پخش حدود 90 درصد مردم نگاه می‌کردند در حالیکه سریال چندان مفیدی نبود اما بهترین مستند بیشتر از 7 درصد دیده نمی‌شود.

نشست بررسی سریال های تلویزیون

شیری: در کشورهای دیگر این آمار به چه ترتیب است؟

حجت الاسلام گلی: در کشورهایی که از لحاظ فرهنگی توسعه یافته اند این آمار برعکس است. مردم هیچ گاه زمان خود را برای آثار نمایشی تلف نمی کنند و از محتوای فرآورده نمایشی بهره مند می‌شوند. ما ذائقه تصویری مردم را خراب کرده ایم.

*شما از دیگر کشورها هم آماری دارید؟

حجت الاسلام گلی: شبکه‌ای مثل «زد دی اف» آلمان و بسیاری شبکه های دیگر سه برابر آنچه که در حوزه نمایش مخاطب دارد در حوزه مستند مخاطب دارد.

شیری: البته این شبکه برای فیلم نیست.

حجت الاسلام گلی: اشکالی ندارد مهم این است که شبکه تخصصی نیست. در ایران شبکه یک به طور مثال برای فیلم دیدن نیست و شبکه نمایش این کارکرد را دارد اما در شبکه یک محور، الگو و اصلی ترین شاخص برای موفقیت فیلم و سریال می شود.

شیری: اگر شما چند سال صبر کنید تا شبکه های تماشا و نمایش جا بیفتد آن وقت مردم دیگر برای دیدن فیلم شبکه یک را انتخاب نمی کنند.

حجت الاسلام گلی: نکته این است که شبکه‌های نمایش و آی فیلم شبکه‌های تامینی هستند شبکه نمایش اصلا بودجه ندارد و از آرشیو صدا و سیما فیلم و سریال پخش می کند اما مسئله این است که همین شبکه آی فیلم از شبکه آموزش مخاطب بیشتری دارد با اینکه هیچ تلاشی برای بودجه و تولید نمی کند و این بر می‌گردد به اینکه مردم ما حاضرند یک فیلم یا سریال تکراری را ببینند اما اثر مستند و آموزشی نبینند. ما ذائقه مخاطب را تغییر داده ایم، ما مردم را عادت داده ایم که از تلویزیون فیلم ببینند. بیشترین مخاطب تلویزیون یا فیلم می بینند یا فوتبال. این دو ساختار کاملا رده چندم در رسانه است اما رسانه الزاما و تماما برای سرگرمی نیست.

*فکر می‌کنید تلویزیون تا چه حد توانسته در مباحث آموزشی خوب وارد شود و موفق عمل کند برنامه‌هایی که قرار است پیامی را انتقال دهند تا چه حد می‌توانند کارآیی داشته باشند؟

سپنجی: یک مساله در بعضی از برنامه‌های تلویزیونی وجود دارد و آن اینکه فکر می‌کنند حتماً آموزش باید به شکل مستقیم اتفاق بیافتد. در صورتی که یادگیری نهان بسیار موثرتر از یادگیری آشکار است و تبلیغات پنهان تاثیر بیشتری از تبلیغات آشکار دارد. گاهی حتی ما بسیاری از دستاوردهای انقلاب و کشور را هم با بیان مداوم و آشکار زیر سوال می بریم. به طور مثال، در مواردی برنامه های تلویزیونی آنقدر شخصی را مطرح می کنند و او را پوشش می دهند که به مرور محبوبیت او از دست می رود.

در این زمینه، بحث منحنی ابینگهاوس یا فلات یادگیری این موضوع را مطرح می کند که یادگیری ها تا مدتی با تکرار افزایش پیدا می کند و بعد از آن، تکرار بیش از حد اثر معکوس دارد، یعنی تاثیر معکوس یا «بومرنگ افکت» ایجاد می کند. بنابراین نباید همیشه مباحث آموزشی را مستقیم ارائه کرد و پس از آن هم آموزش های مستقیم را آنقدر تکرار کرد که نتیجه عکس  داشته باشد.

در بسیاری از موارد، برنامه سازان تلویزیون ما متوجه اثر بومرنگ نیستند که به جای این که محتوای برنامه ها در ضمیر مخاطب بنشیند، تاثیری نمی کند و مثل یک بومرنگ، محتواها به خود برنامه‌ساز برمی‌گردد.

*به نظرم زمانیکه مخاطب نتواند خوراک مورد نظر خود را در برنامه های ‌آموزشی دریافت کند و همچنین زمانیکه برنامه سازان استقبال مخاطب از برنامه های سرگم کننده را می‌بینند سراغ این برنامه‌ها می‌روند.

شیری: ابتدا باید تعریفی از سرگرمی ارایه داد. سرگرمی را می‌توان به فعال و منفعل تقسیم کرد سرگرمی اکتیو یا فعال یعنی من کاری انجام دهم تا سرگرم شوم مثلا رمان بخوانم چون رمان خواندن برای بعضی‌ها می‌تواند کارکرد سرگرمی داشته باشد بعضی سرگرمی‌ها هم مثل تلویزیون منفعل هستند یعنی خود شخص کاری انجام نمی دهد.

بحث دیگر این است که منابع تامین سرگرمی کجاست. برای شخص من سرگرمی به شکل پسیو و منفعل آن دی‌وی ‌دی، نشریات، فیلم و اینترنت است. اینترنت محتوای زیادی در اختیار من قرار می دهد و من به خاطر دسترسی به تکنولوژی و مدیا در شرایطی هستم که می‌توانم انتخاب کنم... هدف تلویزیون هم این است که مخاطب بتواند بین موارد مختلف انتخاب کند و حالا باید دید در عرصه رقابت بین ماهواره و تلویزیون و اینترنت کدام یک انتخاب می‌شود.

نشست بررسی سریال های تلویزیون

من طرق مختلفی برای گرفتن این سرگرمی دارم شاید من سرگرمی خود را از تلویزیون انتخاب نکنم چون به طور مثال دوست ندارم یک کار کپی شده سریال ببینم و مستقیم فیلم مورد نظرم را می‌خرم اما باید مخاطبان دیگر را نیز در نظر گرفت وقتی به چابهار، بوشهر و یا شهرهای دیگر می‌رویم باید به پدیده دیگری به نام رقیب توجه کرد که برای تلویزیون فوبیا ایجاد کرده اند. من خاطرم هست که زمانی برای یکی از برنامه ها دعوت شده بودیم که تهیه‌کنندگان و مسئولان آن جلسه گفته بودند که چون برنامه ای مثل «بفرمایید شام» به موفقیت رسیده است ما هم می‌خواهیم چنین برنامه‌ای بسازیم. من امیدوارم تلویزیون از این کابوس عبور کرده‌ باشد که هرچه دیگر شبکه‌ها پخش می‌کنند برایشان به یک کابوس تبدیل می‌شود که معادل آن را بسازند تا مردم نروند آن برنامه را در ماهواره ببینند.

*چه استانداردی برای ساخت برنامه های تلویزیونی وجود دارد؟

حجت الاسلام گلی: همچنان که گفتم یک آفت مهم تلویزیون نمایش زدگی است که بخش عمده ای از بودجه ها را به خود اختصاص می دهد و سریال گرانترین فراورده تولیدی تلویزیون است. برای یک سریال نمایشی دقیقه ای بیش از 2 تا 3 میلیون هزینه می شود و یک پروژه نمایشی در ماه رمضان بیش از سه میلیارد تومان هزینه در بر دارد در حالی که شما هیچ مستندی در کشور نساخته اید که این چنین هزینه داشته باشد. درواقع ما به دلیل اینکه رسانه استانداردی نداریم ذائقه نمایشی مخاطب را خراب کرده ایم.

شیری: شما در این زمینه الگویی دارید با چه رسانه ای مقایسه می کنید که نمره پایین می دهید؟

حجت الاسلام گلی: ببینید ما بر اساس تعریفی که از رسانه داریم آن را اداره نمی کنیم. تلویزیون و رادیو در مقطعی با هدف جذب مخاطب از یک طرف بام افتاده و گاهی با هدف رسانه متعالی از طرفی دیگر افتاده است. یعنی گاهی مخاطب را فدای محتوا کرده است و گاهی محتوا را فدای مخاطب کرده است.

اولا تلویزیون هنوز ماموریت خود را به درستی کشف نکرده است. دوم اینکه برنامه های رادیو و تلویزیون ما مبتنی بر علم نیست. برخی ساختارها در صدا و سیما پشتوانه علمی، مطالعاتی و پژوهشی ندارد. برنامه سازی فرآیندی کاملا رها از علم است. اگر امروز قرار باشد رشته ای دانشگاهی تاسیس شود و یا حتی یک ساختمان پایه گذاری شود حتما مبتنی بر یک ساختار علمی است. یک روش دقیق مهندسی این ساختمان را طراحی می کند اما برنامه سازی هیچ تکیه ای به علم و تحقیق ندارد.

ادامه دارد....

نظر شما