شناسهٔ خبر: 25029 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

خاطره‌ای از اولین دیدار جلال با رهبر انقلاب

رهبر انقلاب تعبیر جالبی از آل احمد دارند: «جلال اهل قلم». رهبر انقلاب «بهترین» سال‌های جوانیشان را «با محبت و ارادت به آن جلال آل قلم» گذرانده‌اند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از تسنیم؛ در میان نویسندگان سده اخیر، شاید کسی همانند زنده‌یاد جلال آل احمد نتوانسته باشد در حوزه ادبیات و پس از آن در ساحت اندیشگی وارد و تأثیرگذار باشد. پس از جمالزاده نویسندگان بسیاری متولد شدند، اثری را خلق کردند و در جریان ادبیات معاصر حضور داشتند، اما در این میان به گفته و اذعان بسیاری از کارشناسان، جلال شخص دیگری بود. هرچند برخی تلاش دارند تا جلال را بیش از آنکه نویسنده‌ای متعهد و پایبند به ارزش‌های میهنی و اسلامی معرفی کنند، او را به دسته‌ای از روشنفکران منصوب کنند، اما حقیقت آن است که جلال صدای متفاوتی از جریان روشنفکری زمان خود بود؛ حقیقتی که می‌توان آن را از لابه‌لای نوشته‌ها و سطرسطر آثار او جست.

رهبر معظم انقلاب بارها در خلال بیاناتشان به جلال آل احمد اشاره کرده و درباره آثار و مواضع اندیشه‌ای این نویسنده صحبت فرمده‌اند. ایشان از جلال با عنوان «جلال اهل قلم» یاد می‌کنند که نویسنده‌ای پایبند به ارزش‌های دینی است. در بیانات ایشان می‌توان نکات متعددی را دریافت. به مناسبت زادروز این نویسنده بخش‌هایی از سخنان رهبر انقلاب را درباره وی بازنشر کرده است. بخش‌هایی از این سخنان برگرفته از پایگاه اطلاع‌رسانی ایشان و بخش‌هایی نیز درج شده از «من و کتاب» است. قسمتی از سخنان ایشان به این شرح است:

نحوه آشنایی رهبر انقلاب با جلال آل احمد

دقیقاً یادم نیست که کدام مقاله یا کتاب مرا با آل‌احمد آشنا کرد. دو کتاب «غربزدگی و دست‌های آلوده» جزو قدیمی‌ترین کتاب‌هایی است که از او دیده و داشته‌ام. اما آشنایی بیشتر من بوسیله و برکت مقاله «ولایت اسرائیل» شد که گله و اعتراض من و خیلی از جوان‌های امیدوار آن روزگار را برانگیخت. آمدم تهران (البته نه اختصاصاً برای این کار) تلفنی با او تماس گرفتم. و مریدانه اعتراض کردم. با اینکه جواب درستی نداد از ارادتم به او چیزی کم نشد. این دیدار تلفنی برای من بسیار خاطره‌انگیز است. در حرف‌هایی که رد و بدل شده هوشمندی، حاضر جوابی، صفا و دردمندی که آن روز در قلّه‌ «ادبیات مقاومت» قرار داشت، موج می‌زد.

بخش مهمی از شخصیت جلال همین عبور از گردنه‌ها بود

انتشارات رواق در سال ۱۳۵۸ سؤالاتی را درباره منش سیاسی و شخصیتی آل احمد، خدمت رهبر معظم انقلاب عرضه می‌کند. مطابق آنچه که پیش از این اعلام شده، متن سؤالات در دسترس نیست، اما از فحوای کلام رهبر انقلاب به نظر می‌آید که پرسش‌ها باید بیشتر حول محور تفکرات سیاسی و اعتقادات مذهبی این نویسنده نوشته شده باشد. معظم‌له در پاسخ به یکی از پرسش‌های مطرح شده، درباره منش سیاسی و مذهبی آل احمد می‌فرمایند:

جلال قصه‌نویس است (اگر این را شامل نمایشنامه‌نویسی هم بدانید) مقاله‌نویسی کار دوّم او است. البته محقّق و عنصر سیاسی هم هست. اما در رابطه با مذهب؛ در روزگاری که من او را شناختم به هیچ‌وجه ضد مذهب نبود، بماند که گرایش هم به مذهب داشت. بلکه از اسلام و بعضی از نمودارهای برجسته‌ی آن به‌عنوان سنت‌های عمیق و اصیل جامعه‌اش، دفاع هم می‌کرد. اگرچه به اسلام به چشم ایدئولوژی که باید در راه تحقق آن مبارزه کرد، نمی‌نگریست. اما هیچ ایدئولوژی و مکتب فلسفی شناخته‌شده‌‌ای را هم به این صورت جایگزین آن نمی‌کرد. تربیت مذهبی عمیق خانوادگی‌اش موجب شده بود که اسلام را ــ اگرچه به‌صورت یک باور کلی و مجرد ــ همیشه حفظ کند و نیز تحت تأثیر اخلاق مذهبی باقی بماند. حوادث شگفت‌انگیز سال‌های ۴۱ و ۴۲ او را به موضع جانبدارانه‌تری نسبت به اسلام کشانیده بود. و این همان چیزی است که بسیاری از دوستان نزدیکش نه آن روز و نه پس از آن، تحمّل نمی‌کردند و حتی به رو نمی‌آوردند!

اما توده‌‌ای بودن یا نبودنش؛ البته روزی توده‌ای بود. روزی ضد توده‌ای بود. و روزی هم نه این بود و [نه] آن. بخش مهمی از شخصیت جلال و جلالت قدر او همین عبور از گردنه‌ها و فراز و نشیب‌ها و متوقّف نماندن او در هیچکدام از آنها بود. کاش چند صباح دیگر هم می‌ماند و قله‌های بلندتر را هم تجربه می‌کرد.

خاطره‌ای از اولین دیدار آل احمد با رهبر انقلاب

بعد از ۲۸ مرداد، از لحاظ نشان دادن انگیزه‌های یک روشنفکر در مقابل یک دستگاه فاسد، سکوت عجیبی در فضای روشنفکری هست. خیلی از کسانی که در دهه بیست مورد غضب دستگاه قرار گرفته بودند، در دهه سی به همکاران مطیع دستگاه تبدیل شدند! آل احمد در کتاب «خدمت و خیانت روشنفکران»، از همین روشنفکری دهه سی حرف می‌زند.

آل احمد این کتاب را در سال چهل و سه شروع کرده، که تا سال چهل و هفت ادامه داشت. سال چهل و هفت که آل احمد به مشهد آمد، ما ایشان را دیدیم. به مناسبتی صحبت از این کتاب شد، گفت مدّتی است به کاری مشغولم؛ بعد فهمیدیم که از سال چهل و سه مشغول این کتاب بوده است. او از ما در زمینه‌های خاصی مطالبی می‌خواست، که فکر می‌کرد ما از آنها اطّلاع داریم. آن‌جا بود که ما فهمیدیم او این کتاب را می‌نویسد. این کتاب بعد از فوتش منتشر شد. یعنی کتابی نبود که در رژیم گذشته اجازه‌ پخش داشته باشد؛ کتابِ صددرصد ممنوعی محسوب می‌شد و امکان نداشت پخش شود.

البته در این‌جا آل احمد مواضع خیلی خوبی را اتّخاذ می‌کند؛ اما درعین‌حال شما می‌بینید که همین آل احمدِ معتقد به مذهب و معتقد به سنّت‌های ایرانی و بومی و شدیداً پایبند به این سنّت‌ها و معتقد به زبان و ادب فارسی و بیگانه از غرب و دشمن غربزدگی، باز درباره مسائل روشنفکری، در همان فضای روشنفکری غربی فکر کرده، تأمّل کرده، حرف زده و قضاوت نموده است!

رمان آل‎آحمد، انصافاً سرآمد رمان‎های فارسی ماست

از اول قرن شمسی جاری، یعنی از ۶۰ - ۷۰ سال گذشته تاکنون، ما به نویسندگان رمان‎های خودمان که نگاه می‎کنیم، ... می‎بینیم که این‎ها واقعا بی‎هنرند؛ یعنی مایه‎هایی دارند، اما به هیچ‎وجه قابل‎مقایسه با رمان‎های مطرح در دنیا نیست. البته بعد نوبت به امثال آل‎احمد که می‎رسد، آن واقعیت‎ها و آن سوز دل و آن انگیزه و آن ایمان، وضع را بهتر می‎کند. طبق تشخیص من و تا آن‎جا که من می‎شناسم، رمان آل‎آحمد، انصافا سرآمد رمان‎های فارسی ماست؛ از همه این‎های دیگر بهتر است؛ و الا دیگران که نوشتند، چیزی ننوشتند. چنان‎چه شما این نهال جدید و این جهت نو را دنبال‎گیری کنید، همان‎چیزی خواهد شد که ما امروز احتیاج داریم؛ یعنی رمان و قصه‎نویسی ایران را به آن رشد و تعالی خواهد رساند.

نظر شما