شناسهٔ خبر: 25527 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

حجم بالای برنامه های كتاب محور تلویزیون چه قدر اهمیت دارد؟

علی اکبر اشعری در گفت وگویی به تبیین نقش رسانه ها به ويژه تلويزيون در کتابخوانی، سهم كتاب در تلويزيون و نقش اطلاع رسانی کتاب پرداخته است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ علی اکبر اشعری، مدیرعامل باغ کتاب و عضو هیات امناء خانه کتاب در گفت وگویی تازه که توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تنظیم شده، مسائل کتاب و کتابخوانی را مورد نقد  وبررسی قرار داده است که می خوانید:
 
ارزيابي شما از وضعيت مطالعه در كشورمان چيست؟

اين ارزيابي از دو منظر قابل انجام است؛ نخست ارزيابي سهم مطالعه در فعاليت شبانه روزي افراد، و ديگر كيفيت مطالعه.
در موضوع اول سرانه مطالعه و همچنين شمارگان كتب منتشره نشانه هاي خوبي كه حاكي از مطلوبيت سطح مطالعه باشند، نيستند. امروز براساس نتايج آخرين پيمايش هاي صورت گرفته- تا آنجا كه من اطلاع دارم - سرانه مطالعه ١٨ دقيقه درشبانه روز است و همچنين متوسط شمارگان كتابهاي منتشره حدود ١٠٠٠ نسخه است؛ معناي اين حرف اين است كه امروز چه از منظر ميزان وقت گذاري افراد براي مطالعه و چه از منظر شمارگان كتاب كه بسياري از آنها با شمارگان كمتر از هزار منتشر مي شوند، مطالعه در كشورمان وضعيت بساماني ندارد. 
 
موانع پيش روي اشاعه و گسترش فرهنگ مطالعه در كشور چيست؟ 

به نظر من مهمترين مانع شناخت است. احتمالاً در دو موضوع هنوز درك و شناخت لازم وجود ندارد تا اراده اي شكل بگيرد و كاري انجام شود. نخست اهميت مطالعه و دوم روش گسترش مطالعه. در موضوع اول هرچند بسياري به تبعيت از بزرگان جامعه به ويژه مقام معظم رهبري در مزاياي مطالعه سخن مي گويند، اما رفتارشان، حتي رفتار شخصي شان نمودي از وجود چنين باوري در آنها نيست. در موضوع دوم هم نگاه ها عميق و برمبناي مطالعه و استفاده از تجربيات جهاني نيست؛ درواقع كمتر مطالعه اي در اين باره صورت مي گيرد و تحليلي از تجربيات جهاني ارائه مي شود.
طبعاً اگر اهميت مطالعه و تاثير آن در حيات فردي و اجتماعي درك شود، انگيزه يافتن راههاي نيل به گسترش مطالعه و اراده اقدام در اين مورد شكل خواهد گرفت.

نقش رسانه ها، به ويژه تلويزيون را در ترويج و اشاعه فرهنگ مطالعه و كتابخواني چگونه مي دانيد؟

رسانه ها، به ويژه تلويزيون از چند جهت مي توانند به ايفاي نقش بپردازند:
نخست با طرح اصل بحث، موضوع مطالعه و نتايج فردي و اجتماعي آن را واكاوي كنند و اين بحث را از ابعاد مختلف به متن جامعه بكشانند تا به عنوان يك ضرورت در جامعه جابيفتد. 
دوم درقالبهاي مختلف و به شكل جذاب به معرفي كتاب بپردازند. از برنامه هايي با موضوع كتاب شبيه آنچه در برنامه معرفت كه از شبكه چهار پخش مي شود - البته در سطوح و براي مخاطبان با سطح سواد مختلف - تا درسنامه هاي جذاب و متن خواني و اجراي مسابقات و ...
سوم توليد و پخش خبر و گزارش در مورد آثار در دست انتشار يا تازه منتشر شده.
چهارم پخش اخبار و گزارش مربوط به انواع رويدادهاي مربوط به كتاب و كتابخواني؛ به ويژه ابتكارات اين حوزه .... و بسياري روش ها و قالبهاي ديگر.

حضور رسانه هاي تصويري و تلويزيون باعث نشده است مخاطب تمام آبشخور ذهني أش را در اين رسانه ها جستجو كند و ديگر احساس نياز به كتاب نكند؟

 البته پاسخ دقيق به اين سؤال نيازمند پيمايش در سطح ملي است؛ اما آنچه اجمالاً به نظر مي رسد، كاركرد رسانه از اين منظر است؛ اين كه رقابت شبكه هاي تلويزيوني براي اختصاص بيشتر وقت مخاطب براي ديدن خود، و عدم ايفاي نقش به عنوان محرك حضور در عرصه هاي اجتماعي و فعاليت هايي نظير مطالعه كار درستي است يا نه و اين كه هر شبكه تلاش كند مخاطبان خود را تنها به خود متكي كند، چقدر با نيازهاي واقعي انسان سازگار است، جاي تامل دارد. 

درحال حاضر برنامه هاي كتاب محور تلويزيون را چگونه ارزيابي مي كنيد؟

البته چند سالي است شوراي كتاب با محوريت مديرشبكه چهار سيما در تلويزيون فعاليت خود را آغاز كرده و هريك از شبكه هاي تلويزيون كمابيش به شكل هاي مختلف به طرح موضوع كتاب مي پردازند، اما به نظر مي رسد مجموع كارهايي كه انجام مي شود جزيره اي است و از يك برنامه ريزي منسجم و مبتني بر سياست از پيش تعيين شده پيروي نمي كند. به ويژه طرح هاي مشاركتي اخير تلويزيون در توليد برنامه موجب پراكندگي فعاليتها و دور شدن از يك نظم و هماهنگي مبتني بر هدف است.

سهم كتاب در تلويزيون چقدر است؟ آيا اين سهم مطلوب است؟

اگر به قالبهاي مختلف برنامه اي كه در هريك كتاب مي تواند مطرح شود توجه فرماييد، تاحدي پاسخ سوالتان را دريافت مي كنيد. قالبهايي چون خبر، فيلم و سريال، مستند، تركيبي و غيره.  البته همانطور كه قبلاً هم عرض شد، صرف بالابودن حجم برنامه كتاب محور مهم نيست، بلكه مهم اين است كه مجموع اين برنامه ها در راستاي اهداف و با استراتژي مشخص توليد شوند.

تاچه حد در ساخت برنامه هاي تلويزيوني در حوزه كتاب به بحث نيازسنجي و مخاطب شناسي توجه شده و براي گروه هاي مختلف مخاطبان برنامه مناسب توليد شده است؟

البته طبيعي است كه رسانه در هربرنامه متناسب با مخاطب همان برنامه كتاب معرفي مي كند؛ چه به لحاظ موضوعي و چه از نظر گروه سني. اما نكته اصلي همان مطلبي است كه در خلال مطالب پيش عرض كردم؛ يعني مهم است كه ببينيم چه مقدار معرفي كتاب در برنامه ها و در شبكه هاي مختلف هم افزا و برنامه ريزي شده صورت مي گيرند.

روش مطلوب پرداختن به ترغيب به كتابخواني در قالب هاي مختلف تلويزيوني چگونه بايد باشد و در چه قالب بيش از ديگر قالب ها اثربخش خواهد بود؟

در اين مورد بايد بيشتر كارشناسان تبليغات تلويزيوني اظهار نظر كنند. البته سالها پيش اداره كل مطالعات سيما كار خوبي كرد كه متاسفانه ادامه پيدا نكرد و نتايج همان مقدار كار هم مورد استفاده قرار نگرفت. اين اداره كل با ضبط و تحليل محتواي برنامه هاي پربيننده كتاب محور در شبكه هاي تلويزيوني بزرگ جهان، تلاش كرد الگوهاي بومي شده برنامه سازي براي ترويج كتاب و كتابخواني پيشنهاد كند. اين پيشنهادها در قالب كتاب جمع و جوري منتشرشد. فكر كنم الان هم نسخه هايي از آن در اداره كل پژوهشهاي سيما موجود باشد. اگر آن مسير ادامه داده شود و تجربه تلويزيون خودمان در همين سالهاي اخير نيز مورد مطالعه قرار گيرد، حتماً به نتايج خوبي مي رسيم.

نظر شما درباره "اقتباس ادبي" و "استفاده از ادبيات داستاني" درتوليد آثار نمايشي چيست؟

كاملاً موافقم. در اين روش بهترين رمانها و آثار ادبي مي توانند مبناي توليد فيلمنامه و آثار نمايشي قرارگيرند؛ همانطور كه بسياري از نام آورترين آثاري كه تاكنون توليد شده نيز از اين قبيل هستند.
١٠. رسانه ها چگونه مي توانند در تبديل كتاب به نياز اصلي خانواده ها اهتمام ويژه اي داشته باشند؟
ج. رونق توليد فيلمنامه نياز به مشوق ها و حمايت هاي حكومتي دارد. برگزاري انواع جشنواره ها و جائزه هاي مرتبط و همچنين اهتمام رسانه ملي به استفاده از اين فيلمنامه ها مي تواند به اين كار رونق ببخشد. چند سال قبل سيما فيلم تلاشي را آغاز كرد كه براساس آن بانك اطلاعاتي از داستانها و رمانهايي را كه قابليت تبديل به فيلمنامه شدن را دارند فرآهم كرد. اين بانك چنانچه روز آمد شود امكان خوبي در اختيار فيلمنامه نويسان قرار مي دهد.

به نظر شما چه قالبهايي از همكاري براي گسترش و ترويج فرهنگ مطالعه و كتابخواني مي تواند بين همه نهادها و موسسات، به ويژه ميان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران در اين راستا وجود داشته باشد؟

به هرحال هم افزايي ناشي از هماهنگي ميان سازمانها و نهادها به ويژه آنها كه از منابع عمومي استفاده مي كنند؛ نظير وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان صدا و سيما و حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي و برخي نهادهاي ديگر مي تواند خيلي مؤثر و جريان ساز باشد. يكي از كارهايي كه اين نهادها مي توانند انجام دهند تصميم به ساخت هم زمان نسخه سينمايي و مجموعه تلويزيوني يك اثر است؛ ضمن اين كه هم زمان مي شود به ساخت يك اثر در قالب پويانمايي هم فكر كرد. 

به نظر شما در دوره كنوني، چه سياست هاي حمايتي از ناشران و مؤلفان را مي توان به منظور گسترش و ترويج فرهنگ مطالعه و كتابخواني پيش گرفت؟

كارهاي زيادي مي شود كرد، از جمله در انواع جوايزي كه در نظر گرفته مي شود، مي توان جوايزي براي مؤلف و ناشري كه بدون استفاده از رانت دولتي توانسته از طريق تك فروشي و كتابخانه ها مخاطبان بيشتري جذب كند، درنظر گرفت.

چه راهكار يا راهكارهاي مناسب ديگري براي افزايش مطالعه در جامعه وجود دارد، لطفاً توضيح دهيد.

پاسخ همين يك سوال شما بيش از همه پرسش هاي قبلي فرصت مي خواهد. اما من به اجمال به يكي دو مورد اشاره مي كنم: مهمترين نهادهاي تاثيرگذار در شكل گيري شخصيت انسان، نخست خانواده و سپس مدرسه هستند. خوب بايد ببينيم چگونه مي شود از طريق اين دو نهاد شهد مطالعه در كام كودكان و نوجوانان ريخته شود. مهمترين عامل تاثير گذار در شكل گيري رفتار كودكان، رفتار پدران و مادران است.

كودك نخستين رفتارهاي خود را از آنها مي آموزد. در خانه اي كه مطالعه بخشي از فعاليت پدر و مادر باشد و كتاب در معرض ديد آنها قرار گيرد، قاعدتاً فرزندان نيز به كتاب علاقه مند مي شوند و به كتاب رو مي آورند
اما در مدارس به نظرم لازم است "يادگيري" جايگزين "آموزش" شود. در اين صورت معلمان به جاي تلاش براي انتقال يك سويه مفاهيم به ذهن دانش آموزان، نقش راهنما براي جستجو و كشف حقيقت را ايفا مي كنند و در چنين شرايطي كتابخانه مدرسه ابزار بسيار مهمي براي كمك معلم به دانش آموز براي كشف حقيقت و يافتن پاسخ براي سوالات است. البته در چنين مدرسه اي كتابدار كتابخانه مي تواند نقش راهنما براي معلمان به منظور به روز نگه داشتن اطلاعات كتاب شناختي آنها باشد و براي دانش آموزان تسهيل كننده دسترسي به منابع مرتبط با هر موضوع باشد.

نظر شما