شناسهٔ خبر: 26339 - سرویس مسائل علوم‌انسانی
نسخه قابل چاپ

داود رجبی؛

چگونه می‌توان انتحال نکرد!؟

سرقت علمی می‌توان مدعی شد که بخش عمده‌ای از سرقت‌های ادبی موجود در جامعه‌ی ما ناشی از درک نادرست دانشجو و محقق از مفهوم پژوهش است، بگذریم از اینکه می‌توان به این مورد، موارد دیگری را نیز اضافه کرد. عدم وجود سازمان‌های نظارتی و جرایم سنگین برای متخلفین و سارقین علمی و ادبی، فقر فرهنگی گسترده که اخلاق پژوهش را مورد توجه قرار نمی‌دهد و...

فرهنگ امروز/داود رجبی: نفس توجه به انتحال در عرصه‌ی علوم انسانی امروز ایران را می‌بایست مثبت ارزیابی کرد؛ چراکه این امر برخاسته از توجه به سلامتی علمی در عرصه‌ی علوم انسانی است. قطعاً یکی از دلایل برملا شدن انتحال‌های متعدد در فرهنگ علمی امروز ما تکنولوژی‌های جدید و ازجمله اینترنت است. زمانی بود که یک مقاله‌ی علمی و پژوهش به شکل مجلات مکتوب منتشر می‌شد و در نسخه‌های محدود در اختیار اهل‌فن قرار می‌گرفت، اما امروز با وجود اینترنت مقالات با قابلیت دانلود در هر کجای این دهکده‌ی جهانی قابل پیگیری است. کافی است که به بخش compare نرم‌افزار office مراجعه کنیم، به مقایسه‌ی دو متن word بپردازیم و یا از جست‌وجوی یک فایل pdf کمک بگیریم و بهتر از همه‌ی این‌ها از جست‌وجوگر مشهور google یاری بطلبیم! به‌این‌ترتیب، می‌توان رد واژگان برگرفته از متن دیگر را شناسایی کرد. شاید تنها کتاب‌ها باشند که با توجه به مکتوب بودن هنوز بیش از قالب‌های علمی دیگر در این زمینه برای اهل‌انتحال ایمن باشند.

 اما یک مشکل عمده که در زمینه‌ی انتحال کمتر مورد توجه واقع شده است، درک جامعه‌ی علمی ما از این مفهوم است. واقعیت این است که فضای علمی جامعه‌ی آکادمیک ما از ابتدای ورود یک دانشجو به عرصه‌ی علم کمتر او را با تحقیق و پژوهش آشنا کرده است. یک دانشجو در بهترین حالت، اگر به کپی تمام و کمال و یا پرینت گرفتن از مقاله‌ی دیگری به نام کار علمی خودش نپردازد، با ادغام چند متن بدون تغییر در عبارات استفاده‌شده، مدعی تولید یک متن جدید می‌شود. وضعیت علمی کشور چنان اسفبار است که به اعتقاد نویسنده می‌بایست دانشجوی مورد ذکر، مورد تقدیر نیز قرار بگیرد؛ زیرا در شرایطی که مفهوم تحقیق برای وی روشن نشده است، حداقل به این درک رسیده است که می‌بایست متن خود را از شاکله‌ی چند متن دیگر آماده سازد. واقعیت این است که نکات محوری در مورد پژوهش می‌بایست در درس‌های مربوط به روش تحقیق مورد آموزش قرار گیرد؛ اما در شرایطی که تعداد واحدهای این درس در علوم انسانی دوره‌ی کارشناسی حداکثر به چهار می‌رسد و در عمده‌ی موارد، اساتیدی که در این زمینه خبره نیستند به تدریس آن می‌پردازند، چگونه می‌توان از دانشجو انتظار داشت تا درک درستی از پژوهش داشته باشد؟

 ازاین‌رو، می‌توان مدعی شد که بخش عمده‌ای از سرقت‌های ادبی موجود در جامعه‌ی ما ناشی از درک نادرست دانشجو و محقق از مفهوم پژوهش است، بگذریم از اینکه می‌توان به این مورد، موارد دیگری را نیز اضافه کرد. عدم وجود سازمان‌های نظارتی و جرایم سنگین برای متخلفین و سارقین علمی و ادبی، فقر فرهنگی گسترده که اخلاق پژوهش را مورد توجه قرار نمی‌دهد و... از جمله دلایل انتحال در کشور ماست. بااین‌حال، اگر مسئله را از زاویه‌ی آموزشی مورد توجه قرار دهیم و متغیرهای دیگر را به کنار بگذاریم باید یادآوری کرد که احتمالاً اگر بخواهیم متنی که نوشته‌ایم به‌عنوان یک مقاله‌ی انتحالی مورد پیگرد قرار نگیرد، حداقل می‌بایست مواردی چند را مورد توجه قرار دهیم. قطعاً به مواردی که در زیر می‌آید می‌توان موارد دیگری را نیز افزود، اما به باور نویسنده‌ی این سطور این چند مؤلفه بیشترین نقش را در نشان دادن یک متن در چارچوب یک مؤلفه بروز می‌دهد. این مؤلفه‌ها به طور ویژه در مقالاتی که برچسب‌های علمی (همچون علمی- پژوهشی، علمی-تخصصی، علمی-ترویجی و ...) می‌خورند، دارای اهمیت می‌باشند.

1.مبتنی بر رفرنس بنویسیم

علم همچون سرمایه طی روندی تدریجی رو به انباشت دارد. به نظر می‌رسد منطقی و طبیعی باشد که هر تولید علمی مبتنی بر داده‌های پژوهش‌های پیش از خود باشد، حتی یک پژوهش توصیفی در باب یک مسئله مستلزم مروری بر ادبیات گذشتگان است. آنچه امروز در میان ما به شدت رواج دارد، تکرار مقالات و یادداشت‌های نویسندگان پیشین بدون توجه به ذکر مأخذ آنان است به‌طوری‌که این مسئله امری طبیعی جلوه می‌کند. همان‌طور که گفته شد مشکل از زمانی حادتر شده است که اینترنت گسترش یافته و کپی‌ها از وب، از یک متن به مدت دیگر اتفاق می‌افتد، به‌طوری‌که بسیاری از مقالات سایتی امروز در بهترین حالت تنها برشی از چند مقاله‌ی پیش از خود است، آن هم به نام یک تولید علمی. بنا بر آیین و روش پژوهش به خصوص در مقالاتی که دارای درجه‌ی علمی هستند این یک امر واجب است که اگر می‌خواهیم مقاله‌ای بنویسیم، لازم است که مبتنی بر رفرنس به تحریر متن بپردازیم. اگر عین جملات و عبارات یک نویسنده را می آوریم می‌بایست عبارات و جملات را درون گیومه بگذاریم و به‌عنوان نقل‌قول مستقیم ذکر کنیم، در غیر این صورت و تنها در صورت برگرفتن ایده نیز می‌بایست عبارات را در چارچوب نقل‌قول غیرمستقیم ذکر کنیم.

2.متن انشای نویسنده باشد

یکی از راه‌های اعلام برائت از انتحال نگارش متن بر اساس قلم نویسنده‌ی مقاله است، به‌صورتی‌که انشای مقاله با مقالات پیشین توسط نویسندگان دیگر متفاوت باشد و این در شرایطی ممکن می‌شود که نویسنده تلاش کند غیر از مواردی که بر اساس رفرنس و برگرفته از منابع دیگر است، خود نیز به انباشت علم کمک کرده باشد. اینکه متن انشای نویسنده باشد (به نوعی تکمیل در بند اول ذکر شده؛ یعنی رفرنس‌دهی و ارجاع‌دهی)، اصل بر این است که مقاله نوشته‌ی نویسنده است، مگر آنجاهایی که نویسنده به‌صراحت به شکل مستقیم و یا غیرمستقیم به این امر تأکید می‌کند که عباراتش برگرفته از قلم دیگری است.

3.متن از سازماندهی جدیدی برخوردار باشد

یکی از ابدعات و خلاقیت‌ها در نگارش یک متن جدید، سازماندهی مجدد آن متن است. در واقع سازماندهی جدید یک متن در حین اینکه به نوع داده‌های متن مربوط می‌شود، به فرضیه‌ی متن و نظریه‌ای که متن برای رسیدن به نتایج لازم از آن سود می‌جوید نیز استوار است. نظریه‌ها، دریچه‌های مختلفی است که از زوایای مختلف، آفتاب حقیقت را بر ما می‌تاباند، ازاین‌رو، ممکن است هریک مسیری خاص خود را برای رسیدن به حقیقت طی کند، این مسیرها که در درون آن نظریه مستتر است، نگارنده‌ای که از آن نظریه در مقاله و نوشتار خود سود می‌جوید را به سمت‌وسویی سوق می‌دهد. همین نظریه، سازمانده‌ی فرضیه است و در باب یک واقعیت، جهانی جدید را می‌گشاید.

4.متن مبتنی بر ایده‌ی جدید (نوآوری و خلاقیت) باشد

ممکن است ما در باب یک مناسبت و یا یک مسئله‌ی روز به تکرار برخی مباحث بپردازیم تا اهمیت آن را یادآور شویم، ممکن است این یادداشت ما هیچ نکته‌ای جدید نداشته باشد و صرفاً قصدمان این باشد که با تکرار یک موضوع جایگاه رفیع آن و یا خطر مسئله‌ای را یادآور شویم، اما اگر قرار باشد یک نوشته جنبه‌ی علمی به خود بگیرد، غیر از سه مورد گفته‌شده لازم است که از حداقلی از نوآوری نیز برخوردار باشد، این نوآوری می‌تواند مبتنی بر داده‌های بکری باشد که تا به آن زمان در تحلیل آن مسئله مورد توجه قرار نگرفته است؛ می‌تواند صرفاً ناشی از خلاقیت ذهن نویسنده باشد که به شکلی جدید و متفاوت به مسئله می‌نگرد؛ می‌تواند مبتنی بر یک نظریه‌ی دیگر باشد، همان‌طور که در تشریح سازماندهی متفاوت گفته شد.

به اعتقاد نویسنده‌ی سطور حاضر، یک متن علمی که قرار است در مجلات دارای درجه‌های علمی منتشر شود، حداقل چهار خصوصیت بالا را داشته باشد. این خصوصیت‌ها کامل‌کننده‌ی یکدیگرند؛ یعنی ممکن است متنی باشد که مبتنی بر رفرنس باشد، محصول و انشای ذهن نویسنده باشد، اما شروط دیگر را نداشته باشد؛ در این صورت بعید است بتواند به‌عنوان یک مقاله‌ی درخور علمی مورد توجه قرار بگیرد. این محورها می‌تواند به ما کمک کند تا از اتهام سرقت ادبی مصون بمانیم. بگذریم از این نکته که در کشور ما از دیوار کسی بالا رفتن مذموم و زشت است، اما مقالات دیگر را با نام خود منتشر کردن مجازاتی ندارد و در خوش‌بینانه‌ترین حالت، فرد سارق از گرفتن پاداش محروم می‌شود!

نظرات مخاطبان 0 3

  • ۱۳۹۳-۱۰-۰۳ ۱۲:۴۴ 1 7

    مطلب ميتديانه و ساده اي بود. بهتر است نويسنده محترم فرهنگ امروز به مقالات اصلي اخلاق پ‍ژوهش به زبان انگليسي نگاهي نيز كند.
    
                                
  • ۱۳۹۳-۱۰-۰۳ ۱۳:۴۲سپهر 2 9

    پرسشی که مطرح می شود اینکه خود این مقاله انتحال بود یا نبود!؟
                                
  • ۱۳۹۳-۱۰-۰۴ ۰۸:۵۱فرشید 1 5

    این یادداشت انگار پنهان کردن انتحال را آموزش می دهد، به ویژه در آن بخشهایی که توصیه می کند متن انشای نویسنده باشد و ساختار جدید داشته باشد.
    ---
    اما مهمترین معیار را نویسنده در بند آخر بیان کرده: خلاقیت. بنیان کار علمی بر خلاقیت است و انتحال دور از خلاقیت است.
    
                                

نظر شما