شناسهٔ خبر: 26804 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

سخنان اسلامی ندوشن درباره ناصر خسرو

محمدعلی اسلامی ندوشن در نشست بررسی جایگاه ناصرخسرو در تاریخ و فرهنگ اسلامی و ادبیات فارسی گفت: ناصرخسرو با آثار خود، ایرانیّت را بیمه کرد و جایگاهی جاودانه پیدا کرد. او از شاهنامه تاثیر گرفته است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ نشست «بررسی جایگاه ناصرخسرو در تاریخ و فرهنگ اسلامی و ادبیات فارسی» چهارشنبه شب ۱۰ دی با حضور محمدعلی اسلامی ندوشن، غلامحسین ابراهیمی دینانی، مهدی محبتی و علی‌اصغر محمدخانی در موسسه فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

محمدخانی در ابتدای این نشست گفت: بعد از برگزاری ۴۰۰ نشست درسگفتار درباره شاعران مختلف ایرانی، این بار نوبت به ناصرخسرو رسیده است. اما چرا ناصر خسرو؟ دلیلش این است که ناصرخسرو در ادبیات فارسی یگانه است. او در دوره‌ای از زندگی خود متحول شد و سفری آغاز کرد که امسال هزارمین سال سفر ناصرخسرو است. او همان‌طور که فکر می‌کرده، شعر می‌گفته و در زندگی‌اش هم بین شعر و رفتار و کردارش، پیوستگی وجود داشته است.

وی افزود: ناصرخسرو جایگاه والایی برای سخن قائل و طرفدار هنر متعهد است. یعنی شعر را برای شعر نمی‌سرود. دیوان ناصرخسرو مملو از مسائل اخلاقی و تعلیم و تربیت است. او با مدح، هجو، هزل و غزل میانه‌ای ندارد و به عقل بسیار بها می‌دهد. شاید در جاهایی شعرش زیبا نباشد و مردم هم لغات شعرش را سخت و دشوار بیابند. برخی شعرها را هم مانند «روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست» به او نسبت می‌دهند. به هر حال شعر ناصرخسرو در مدح یا ستایش افراد یا بهار و طبیعت نیست بلکه بیشتر تعلیمی و آموزشی است.

در ادامه این نشست، اسلامی ندوشن گفت: من ۳ ماه بود که کسالت داشتم اما ناصرخسرو حسن انتخابی بود تا برایش جلسه‌ای و جلساتی ترتیب بدهند. گرچه آن‌چه که تا به حال شایسته یاد ناصرخسرو بوده نشده اما باید یاد این مرد را زنده نگاه داشت چون در ادبیات فارسی، بسیار جایگاه مهمی دارد و شبیه هیچ‌کدام از شاعران ایرانی نیست. ناصرخسرو در ۴۰ سالگی تغییر روش و منش داد که چنین اتفاقی، کم پیش می‌آید. البته چنین اتفاقی درباره سنایی هم ذکر شده است.

مولف کتاب «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟» ادامه داد: ناصرخسرو با آثار خود، ایرانیّت را بیمه کرد و جایگاهی جاودانه پیدا کرد. او از شاهنامه تاثیر گرفته و از علاقه‌مندان فردوسی بوده است. این دو شاعر بیش از هرچیز و هرکس در ایرانیت به یکدیگر شباهت دارند. در شعر فارسی گونه‌های شعری غزلی و مداحی داشته‌ایم که ناصرخسرو متعلق به هیچ‌کدام از این دو نیست. او به یک تلنگر وجدانی، ‌ بیدار شده و به جایی رسید که آن‌چه دلخواهش بود، در یک جا و مکان خاص، جلوه پیدا نمی‌کرد. از این مساله می‌توان به ناآرامی روانی ناصرخسرو تعبیر کرد که موجب تولیدات ادبی‌اش شد.

این محقق پیشکسوت ادبیات فارسی ادامه داد: ناصر خسرو در دوره‌ای که ریا و عوام‌فریبی زیاد بود، به علم و فاطمیون مصر گرایش داشت. این گرایش او به خاطر ظلم و بیدادی بود که آن زمان در ایران وجود داشت. شاید این مساله حاوی سادگی ناصرخسرو باشد که او به سمت فاطمیون یا اسماعیلیون مصری گرایش پیدا کرد و در این‌جا این سوال پیش می‌آید که چرا او که مردی پاکیزه و آزاده بود، شیفته فاطمیون مصری شد؟ که البته فاطمیون مصر با وجود ایرادات و اشکالاتشان از خلفای عباسی بهتر بودند.

اسلامی ندوشن در بخش دیگری از سخنان خود گفت: این شاعر، در شعرهایی از سروده‌هایش به شاعران مداح و غزل‌سرا می‌پردازد. شعر مدح را محمود غزنوی پایه‌گذاری کرد چون یک غلامزاده بود و می‌خواست کمبودهای خود را به واسطه مدح جبران کند. او بارها به هندوستان لشگر کشید و هندوهای بیچاره را اسیر و تبدیل به برده می‌کرد و اموالشان را هم غارت می‌کرد. اما ناصرخسرو شاعری نبود که از رفتار محمود زابلی خوشش بیاید و او را مدح کند. محمود غزنوی را به واسطه زابلی بودن مادرش، محمود زابلی هم می‌نامند.

نظر شما