شناسهٔ خبر: 26812 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

صادق آیینه‎وند: آیت‌الله طالقانی را باید در ردیف فرصت‌سازان عظیم بشری به شمار آورد

آیینه وند در نشست «طالقانی زندگی و شیوه قرآنی» گفت: مورد اتفاق خردمندان، آیت‌الله طالقانی را باید در ردیف فرصت‌سازان عظیم بشری به شمار آورد. این چهره دانا و نجیب در حقیقت عالمی در کسوت مصلح بود.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر، دکتر صادق آیینه‌وند رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در جلسه نقد و بررسی کتاب «طالقانی زندگی و شیوه قرآنی» با بیان اینکه فرق آیت ‌الله طالقانی با دیگر مفسران قرآن در این است که سبک آیت‌الله طالقانی، سبکی صرفا علمی نیست بلکه ایشان تفسیر علمی را در حاشیه می‌آورد گفت: در زمان دانشجویی ما تفسیر پرتویی از قرآن، تفسیر روزآمد و علمی بود که اقبال زیادی به آن وجود داشت. باید گفت که مکتب تفسیری طالقانی، مکتبی است که مبدع آن خودش است و بازرگان و سحابی و دیگران هم تحت تاثیر این مکتب، تفسیرهایشان را کرده‌اند.

وی در ادامه با خواندن مقاله‌ای با عنوان «آیت الله طالقانی، عالم روشن‌اندیش» سخنان خود را ادامه داد که متن کامل آن اکنون پیش روی شماست:

انسان‌ها از حیث مواجهه با منافع حیاتی خویش در ساحت تعهد اجتماعی و اخلاقی به طور عموم بر سه دسته‌اند؛ فرصت‌ساز، فرصت‌سوز و فرصت‌جو. با این تفاوت که دسته اول و دوم را از لحاظی شاید بتوان در یک عنوان فرصت‌ساز نام داد. بر این مبنا و در این نگاه بین فرصت‌سازان و فرصت‌سوزان تفاوتی نیست. فرصت‌ساز برای خیررسانی از وجود خویش مایه می‌گذارد و بر مبنای خود، سوختن جامعه می‌سازد و ساحت حیات را برای دیگران روشن نگه می‌دارد ولی فرصت‌سوز در نگه داشت آنچه خود و شرایط اجتماعی برای او فراهم آورده و تدارک کرده است، کمتر تعهد به کار می‌گیرد و در حفظ آن تساهل به خرج می‌دهد. اگر از این زاویه به موضوع نگاه کنیم و این دو را در یک ردیف قرار دهیم، می‌توانیم همان نگاه دیرین حکیمان را در تفسیر و تبیین جوهر کارکرد انسان‌ها ساری و جاری بدانیم و بگوییم انسان‌ها بر دو دسته‌اند؛ سودرسانان و سودجویان یعنی فرصت‌سازان و فرصت جویان.

از بعضی از این انسان‌ها خیر می‌بارد و برکت می‌جوشد و به جد برای استوار داشتن و برپا نگه داشتن مبانی و مفاسد شبکه‌های اخلاق اجتماعی و اجتماع اخلاقی می‌سوزند تا معبد معنویت را روشن کنند و محفل روشنیت را در برابر بیماری‌های انسانی روشن بپوشانند. این دو دسته را حکیمان از زاویه منش و شخصیت و بهره‌وری از موهبت و مکرمت اخلاقی به عظیم و قدیر تقسیم کرده‌اند. عظیم کسی است که ذاتا از او خیر می‌جوشد، از جوهری انسانی و اصالتی اخلاقی بهره برده و ذاتا فرصت‌های فراوان در اختیار بشر می‌نهد و در مواجهه با ناسپاسی‌ها و نامردمی‌ها نیز از سودرسانی، فرصت‌سازی و خیررسانی دریغ ندارد.

علیم است یعنی شخصیتی کرامند و فرهمند دارد. بزرگی‌اش از ذاتش می‌جوشد و کارهای بزرگ را رقم می‌زند و نام بزرگی از بزرگ‌آیی و اوست. برخلاف قدیر که فعلش از ذاتش نمی‌جوشد، گویی چاهی است که در او آب می‌ریزند، نه چشمه‌ای که از او آب می‌جوشد، نه برومند است نه فرهمند. از امکانات و ابزارهای اجتماعی بهره می‌جوید تا خویشتن را برکشد. ولی تا این حد که این ابزارها او را یاری کند، او با بشریت دم‌سازی دارد. اگر انسان عظیم، بزرگ است، قدیر بزرگ‌نماست. او چشمه‌ای است که بی‌منت برای سیرابی جامعه و باروری حیات طیب می‌جوشد و این چاهی است که به مدد بهره‌گیری از شرایط تاریخی و ابزارهای اجتماعی برای برکشیدن خود بر دیگران و سود بردن از تنمعات می‌کوشد.

عظیم خود را می‌سوزاند تا نور بخشد و قدیر از شانه دیگران برمی‌آید. در میراث اسلامی در تفسیری دیگر از این درونمایه‌های شخصیت و برون داده‌های انسانیت، دو تعبیر کثیرالمعونه و قلیل‌‌الموونه. برای دسته اول و عکس آن یعنی قلیل‌المعونه و کثیرالموونه. امیرالمومنین علی (ع) بر بالین یکی از یارانش در واپسین دم زندگی او فرمود: «چه اندازه بهره‌رسان بودی و چه اندک بهره‌گیر» یعنی خدایا بیامرزد که زندگی‌ات برای جامعه و انسان‌ها فراتر خیر بود و بهره‌ات از دنیا اندک. پرسود بودی و کم هزینه. این صفت انسان بزرگ‌منش و عظیم است.

بر این اساس بر بنیاد این تقسیم، مورد اتفاق خردمندان، آیت‌الله طالقانی را باید در ردیف فرصت‌سازان عظیم بشری به شمار آورد. این چهره دانا و نجیب در حقیقت عالمی بود در کسوت مصلح، بیش از نیم قرن برای درس اخلاق، معنویت، آزادی و فضیلت کوشید و با تمام رنج‌ها و ناگواری‌هایی که از نامردمان عصر خویش دید، هیچ گاه از خیرخواهی و خیررسانی دست نکشید و کینه‌‌ای از کسی در دل جای نداد و خشمی از او متوجه جامعه نشد.

در علوم اسلامی روشنگری و روشن‌بینی را زینت‌بخش خود کرده بود و به اقتضای عصر پرتلاطم خویش، از هیچ دستاوردی بی‌بهره نبود. موقعیت و مقام روحانی و فرهمندی اجتماعی او به مثابه یک زعیم معتمد، مقامی از او ساخته بود که کمتر کسی در دوران معاصر توانسته بود این جامعیت مبارزاتی و ویژگی‌های اخلاقی و زیورهای علمی را یکجا در خود جمع کند.

سماحت خلق و تواضع در رفتار و بی‌اعتنایی به مقام از او شخصیتی برآورده و منزلتی برکشیده بود که دستیابی به هر گونه جایگاه اجتماعی را برای او میسر می‌ساخت ولی او بنابر سلامت نفس و مرتبت بالای اخلاقی و تقید اجتماعی، یک زعیم از همه اینها به سلامت می‌گذشت تا عظمت شخصیت خویش را فدای خواسته‌های نامیمون دنیا نکند و به چابکی از این دام که پهلوانان مدعی در آن افتاده بودند، رسته بود.

در تفسیر کتاب خدا، تحلیل جامعه، اقتصاد و سیاست دستی توانا داشت. خطیبی پرجاذبه و سخنرانی چیره‌دست بود و اجتماعات پرشور عصر خویش را می‌توانست به خوبی رهبری کند. کسی از همنشینان با او قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تعریف کرده است: «در باغی بودیم که برگ‌های خزان بر روی آب روان بود و با ایشان قدم می‌زدیم. پرسیدیم آیا این انقلاب به پیروزی می‌رسد؟» فرمود: «این حکومت و اعوانش همانند این برگ‌ها که بر روی آب‌اند، می‌روند و ساقط می‌شوند ولی مهم اداره بعد از آن است.»

آیت الله طالقانی از نخبگان عصرند و شاید هر عصری نتواند حتی گاه یکی از آنها را در خود بپروراند. مردم را دوست داشت و مردم هم او را همین سان دوست می‌داشتند. این دوستی دو سره چه در دوران مبارزه ایشان و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و مرتبت ایشان در انقلاب اسلامی همواره رو به تزاید بود. روز تشییع پیکر آن بزرگ، مردم قدردان ایران ثابت کردند که: «از دل نرود هر آنکه از دیده برفت».

نظر شما