شناسهٔ خبر: 26818 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

تحول فرهنگ سیاسی در سینمای پرمخاطب ایران

کتاب «تن دال» ردپای فرهنگ سیاسی ایران را در فیلم های سینمایی جستجو می کند و می خواهد با رمزگشایی از فیلم ها معنای سیاسی و اجتماعی نهفته در گیشه های پرمخاطب سینما را کشف کند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایرنا؛ کتاب «تن دال» نوشته ی «سیدمجیدحسینی» تحول فرهنگ سیاسی در سینمای پرمخاطب ایران در سال های 1357 تا 1390 را بررسی کرده است. این کتاب از طرف انتشارات «رخدادنو» منتشر شده و دارای 5 فصل «چارچوب نظری فیلم به مثابه کالایی فرهنگی»، «گفتمان تن زدودگی: دهه 1360»، «گفتمان امیال شهری: دهه 1370»، «گفتمان بگذار زندگی کنم: دهه 1380» و «جمع بندی و نتیجه گیری» است. 

فصل های دوم، سوم و چهارم کتاب دارای دو بخش هستند؛ بخش نخست این فصول با نگاهی جامعه شناختی به تحولات سیاسی-فرهنگی در هر دهه پرداخته و بخش دوم به «تحلیل گفتمانی» فرهنگ سیاسی ایران در هر دهه و از منظر فیلم های سینمایی پرداخته است. 

در این کتاب نظام معانی فرهنگی منتشر شده در سه دهه ی پس از انقلاب اسلامی1357 از منظر فیلم های سینمایی پرمخاطب بررسی شده است؛ با این هدف که روشن شود فرهنگ سیاسی در ایران در سال های پس از انقلاب عرصه ی رقابت و دیالکتیک میان گفتمان های مختلف از «نظام های معانی» بوده و سینما، ابزار مناسبی برای پی بردن به این دیالکتیک گفتمانی است. 

سید مجید حسینی نویسنده در پیشگفتار کتاب می نویسد: در تحلیل گفتمانی نظام معانی مورد نظر در این کتاب با انکار توانایی روش پوزیتیویستی- که تنها نمودهای عینی فرهنگ سیاسی را در سطح جامعه مورد توجه قرار می دهد- فهم ساختارهای فرهنگی عمیق اجتماعی مورد تاکید قرار گرفته است. از این منظر، ساختارهای فرهنگی عمیق اجتماعی هستند که نمودهای عینی فرهنگ سیاسی را خلق می کنند. 

فصل اول کتاب با عنوان«چارچوب نظری فیلم به مثابه ی کالایی فرهنگی» بیشتر به مباحث تئوریک و روشی مورد استفاده در کتاب می پردازد. 

نویسنده در ابتدای این فصل به دو نگرش غالب درباره ی فرهنگ عامه می پردازد و می نویسد: نگرش نخست، «فرهنگ عامه» را فرهنگی تحمیل شده از سوی صنایع فرهنگ سازی می دانست؛ یعنی فرهنگی به منظور سود بردن و عوام فریبی ایجاد شده است. این دیدگاه مدافعانی داشت از جمله «مکتب فرانکفورت»، «ساختارگرایی» و برخی از نحله های «پساساختارگرایی» اقتصادی و سیاسی. وقتی می گویم فرهنگ عامه حکم نوعی ساختار عامه را دارد، همین نگرش را در نظر داریم. بر حسب نگرش دوم، فرهنگ عامه خود به خود از اعماق جامعه می جوشد و ایجاد می شود. به بیان دیگر ابعاد مختلف فرهنگ عامه و متن ابعاد سیاسی آن، مبین ندای مردم است. وقتی می گوییم فرهنگ عامه واجد نوعی کنش گری است، نگرش دوم را در نظر داریم. 

نویسنده در ادامه می آورد: نحوه کاربرد مفهوم «هژمونی» در مطالعات فرهنگی به گونه یی است که فرهنگ عامه نه نشات گرفته از عامه تلقی می شود و نه فرهنگی که توسط صنایع فرهنگ سازی تحمیل شده است، بلکه موازنه یی مبتنی بر مصالحه بین این دو است. 

با توجه به مباحثی که در این فصل درباره ی مبانی نظری مطالعات فرهنگی فیلم مطرح شده است، نویسنده می خواهد با رویکردی گفتمانی به کشف معنا و فراروایت های حاکم بر فرهنگ سیاسی در فیلم های سینمایی انتخاب شده بپردازد. 

فصل دوم کتاب «گفتمان تن زدودگی؛دهه 1360» نام دارد. نویسنده در تعریف آن می آورد: یکی از مضامین مکرر و موفق در فیلم های دهه 1360، تن زدودگی و نفی دنیامحوری است که بر محور دین و مذهب شکل می گیرد و البته رخدادهای مهم این سال ها مانند جنگ در تقویت آن نقش مهمی دارند. تن زدودگی در این فیلم ها نمادی از یک ویژگی آرمانی در یک جامعه اسلامی است که خود را به شکل های مختلف نشان می دهد. از خودگذشتگی و ایثار رزمندگان در جان فدایی و گذشتن از زندگی دنیوی با همه ی زیبایی هایش یکی از جلوه های اصلی نمایش در فیلم های نظامی است. 

نویسنده در این فصل به مطالعه ی موردی فیلم «عقاب ها» و «اجاره نشین ها» به عنوان دو فیلم پرمخاطب دهه ی 1360 پرداخته و می نویسد: فیلم «عقاب ها» در زمان جنگ ایران و عراق تولید شد و به نظر می رسد هدف از ساخت آن عمدتاً تهییج و تزریق روحیه ی سلحشوری در نیروهای نظامی و تقویت روحیه ی صبر، بردباری و وطن پرستی در مردم عادی بوده است. به این دلیل ریتم فیلم و موسیقی آن، جنبه ی حماسی به خود گرفته است و در زمان خود هم تاثیر گذار بوده است. 

همچنین درباره ی فیلم«اجاره نشین ها» می آورد: این نام شاید از سوی کارگردان با آگاهی کامل از وضعیت اجتماعی-فرهنگی آن دوره ی جامعه ی ایران انتخاب شده باشد. قشر عظیمی از روستانشینان که به شهرها مهاجرت کرده اند اما در کنار طبقه ی متوسط پایین شهری گرفتار مساله ی سکونت و ماوایی برای خود هستند. آپارتمان یک موقعیت کمیک است و عنوان اجاره نشین یک وضعیت تراژیک. 

فصل سوم کتاب «گفتمان امیال شهری: دهه 1370» نام گذاری شده است. نویسنده در ابتدای این فصل درباره ی علت نامگذاری این دهه با این عنوان، می نویسد: از آن جا که این گفتمان در مقابل ارزش های بنیادین گفتمان قبل و به ویژه ارزش تن زدودگی، به خواست ها و آمال شهری می اندیشید و مضامین آن بیشتر به مفاهیم دنیاگرایانه مایل بود، با عنوان «گفتمان امیال شهری» نامیده شده است. 

نویسنده در تحلیل گفتمانی فرهنگ سیاسی ایران در دهه ی 1370 از منظر فیلم های سینمایی می نویسد: تحلیل محتوای فیلم های پر مخاطب سینمایی دهه 1370 نشان می دهد در این سال ها سازه های فرهنگی متمایزی در عرصه سینما حضور محسوس پیدا کرده اند؛ سازه هایی که نه تنها متمایزند بلکه گاهی به شکل متعارضی با سازه های فرهنگی دهه 1360در جدال دیالکتیک هستند. 

در ادامه آمده است: محوری ترین بحث در تحلیل محتوای این فیلم ها(فیلم های دهه 70) ظهور پادگفتمان دهه 1360 است که خود را در صورت های مختلفی همچون «ثروت»، «عشق زمینی»، «زیبایی»، «مدرنیته»، «میل به زندگی مرفه» و به طور کلی در تعارض با گفتمان تن زدودگی دهه 1360 در قالب گفتمان امیال شهری نشان داد. 

نویسنده، مضامین قابل مطالعه ی فرهنگ سیاسی در فیلم های پرمخاطب دهه ی 1370 را «ثروت مداری در جدال با ارزش محوری»، «عشق زمینی هویت بخش»، «تصویر جدید زن»، «تحول در سبک زندگی»، «فردگرایی در برابر جمع گرایی دهه 60»، «هویت ایرانی(ملی گرایی)» می داند. 

همچنین نویسنده در این فصل به مطالعه ی موردی فیلم «عروس» و «آدم برفی» به عنوان دو فیلم پرمخاطب دهه ی 1370 می پردازد. 

فصل چهارم کتاب «گفتمان بگذار زندگی کنم؛ دهه 1380» نام گذاری شده است. نویسنده در ابتدای این فصل می نویسد: به طور کلی تحولات سیاسی-فرهنگی دهه 1380 معطوف به افول قدرت اصلاح طلبان است. جدال دیالکتیک دو گفتمان اصلاح طلب و اصول گرایی در سال های پایانی دهه 1370 شدت بیشتری گرفت و این بدین سبب بود که نظام معنایی، جریان اصول گرایان روز به روز قدرتمندتر می شد. از نیمه دوم دهه 1370، اصول گرایان با بازتفسیر گفتمان اصول گرایی دهه 1360 نظام معنایی جدیدی خلق کردند که در آن گفتمان امیال شهری به نوعی از منظر اصول گرایی باز تفسیر می شد. 

نویسنده در تحلیل گفتمانی فرهنگ سیاسی ایران در دهه ی 1380 از منظر فیلم های پرمخاطب سینمایی می نویسد: تحلیل محتوای فیلم های پرمخاطب دهه 1380 نشان می دهد در این دهه سینما از منظر مطالعه شاخص های گفتمانی فرهنگ سیاسی به تقویت گفتمان امیال شهری کمک کرده است؛ روندی که از ابتدای دهه 1370 شروع شد و روز به روز در مقابل تن زدودگی دهه 1360 تقویت شد. اما وجه تمایز دهه 1380 با دهه قبل این است که روند رشد دیالکتیکی این گفتمان در مقابل گفتمان رقیب محسوس تر است. به عبارت بهتر همان طور که تحولات سیاسی-اجتماعی جامعه تحت تاثیر سیاست های مستقیم و غیر مستقیم دولت به نوعی در مقابل تحولات سیاسی و اجتماعی دهه های قبل و به ویژه دهه 1360 قرار گرفته است، گفتمان سیاسی-فرهنگی خلق شده در عرصه فرهنگ و سینما نیز از طریق بازسازی عرصه فرهنگی دهه 1360 رشد کرده و تقویت شده است. 

نویسنده مضامین قابل مطالعه ی فرهنگ سیاسی در فیلم های پرمخاطب دهه ی1380 را «تولید پادگفتمان جنگ به روایت دهه ی 1360»، «کالایی شدن ارزش ها»، «بازسازی مفهوم دشمن»، «بازسازی مفهوم فداکاری و از خودگذشتگی»، «بازسازی مفهوم رزمنده»، «تقدس زدایی»، «قرائت متفاوت از دین» می داند. 

نویسنده در این فصل به مطالعه ی موردی فیلم «مارمولک» و «اخراجی ها» به عنوان دو فیلم پرمخاطب دهه ی 1380 می پردازد. 

نویسنده در فصل پنجم به عنوان فصل آخر کتاب به جمع بندی و نتیجه گیری از مباحث پرداخته و می نویسد: نخستین گفتمان فرهنگ سیاسی پس از انقلاب در دهه 1360 با حاکمیت اصول گرایان خود را نشان داد. تحلیل محتوای فیلم های پرمخاطب سینمای این دوره، به ویژه دو فیلم «عقاب ها» و «اجاره نشین ها» نشان می دهد که تن زدودگی به عنوان «دال مرکزی» این گفتمان فرهنگی-سیاسی، تبیین کننده نظام معنایی متکثر آن گفتمان است. تن زدودگی به ویژگی اجتماعی-فرهنگی اشاره دارد که در آن آمال و انگیزه های غیردنیوی، ریاضت کشانه و زهد پرورانه بر انگیزه های دنیامحورانه و شهری غالب می شوند.

درادامه می آورد: نظام معنایی گفتمان امیال شهری به طور خاص از اوایل دهه 1370حضور خود را نشان داد. گفتمان امیال شهری با محوریت رفاه شهروندی به عنوان دال مرکزی گفتمان، حضور خود را اعلام کرد. سایر دال های محوری که پیرامون این مقوله وجود داشته عبارت بودند از: توسعه اقتصادی، فردمحوری، عشق دنیوی، ثروت محوری، زندگی تجملی، حق شهروندی، ملی گرایی، آزادی، قانون مداری، جامعه مدنی، توسعه سیاسی و غیره.

همچنین در جمع بندی از دهه ی 80 می نویسد: از منظر تحلیل گفتمانی دهه 1380، گفتمان بازسازی ارزش های سیاسی-فرهنگی دهه 1360 است.

در پایان باید گفت این کتاب از چند جنبه حایز اهمیت است: مطالعه ی بین رشته یی و پل زدن بین علم سیاست و مطالعات فرهنگی، ارایه ی دستورالعملی کاربردی و عینی برای کاربست روش «تحلیل گفتمان انتقادی»، داشتن نگاهی نو و قاعده مند به فیلم های سینمای ایران از ابتدای انقلاب اسلامی تا اواخر دهه ی1380، اثری جالب توجه و برجسته در زمینه ی سینما و سیاست در ایران.

به نظر می رسد در این کتاب «نظام نشانه ها» در فیلم مورد بررسی قرار گرفته و کمتر به مطالعه جدی فیلم پرداخته شده است. همچنین نداشتن نمایه و تنها آوردن منابع در آخر کتاب از نقاط ضعف این کتاب است.

نظر شما