معانی حروف
منصور مؤمنی
سال چاپ: ۱۳۹۳
ناشر: مشکی
تعداد صفحات: 96 صفحه
قیمت: هفت هزار تومان
کتاب «معانی حروف» منصور مؤمنی به تازگی از سوی نشر مشکی وارد بازار کتاب شده است. «صد لیکو»، «صد لیکوی دوم»، «پس ازگندم» و «زندهی بیدار» از جمله کتابهای مؤمنی است. نویسنده در فصل اول کتاب میگوید « اگر برای آشنایی با حروف به شکل و نام و صدایشان در جدول الفبا قناعت نکنیم، صداهای دیگر آنها را نیز خواهیم شنید و دریچهای نو رو به جهانِ روبهرویمان گشوده خواهد شد.
ارتباط عمومی بشر با حروف هیچگاه بیواسطه و مستقیم نبوده است، ما حروف را در دلِ کلمات دیده و شنیدهایم، در جلوه و جایگاه کلمهها نیز، حروف یا جواز خودنمایی نیافتهاند، یا ما مجال تأمل و آشنایی با آنها را به خود ندادهایم. پس حروف به عنوان حاشیهنشینان عالم زبان در همان جدول الفبا باقی ماندهاند که صورت دارند، صدا دارند، اسم دارند ولی معنی ندارند. آنها که به همهی گفتهها و شنیدههای ما معنا میدهند، بیمعنی به دنیای خواب و بیداریمان پا گذاشتهاند. برای بسیاری از ما حروف فقط هستند؛ اما نه انگار برای دانسته شدن، بلکه برای اینکه آنچه هست را دانسته کنند. ولی به گمان من این همهی واقعیت نیست، نمیشود آنکه معنیبخشِ هر دیده و نادیدهای است، در بیابان بیمعنایی روییده باشد.
سروسرّ ما در این کتاب با معانی حروف است. در واقع حروف ماهیتِ کلمه را میسازند، بنابراین در شناسایی کلمهها از طریق معانی حروف، نمیتوان به آنچه در فرهنگها و لغتنامهها آمده است، بسنده کرد.
آنچه زبانها را از نظر معنیشناسی حروف از همدیگر دور میکند اختلاف زیربناهای فرهنگی و هستیشناسی آنها است که باعث میشود هریک از ظن خود در شناخت واقعیت بهره برند و کلماتی نزدیک به درک هستیشناسانهی خود برای موجودیتها و مفاهیم بسازند.»
این کتاب از سه بخش «حرف اول»، «معانی حروف»، «حروف و کلمهها» و «نامها و حروف» تشکیل شده است؛ نویسنده در بخش اول به معانی هریک از حروف پرداخته و پس از توضیح معنی هر حرف کلماتی را به عنوان نمونه آورده و توضیحی مختصر دربارهی هر کلمه داده است تا جلوهی معنی حرف مورد نظر و ارتباط این معنی با کارکرد یا معنی آن کلمه مشخص شود.
در فصل «حروف و کلمهها» نویسنده برای پی بردن به زیربنای هویتی و شخصیتی کلمات، آنها را با توجه به حروف آن بررسی و تجزیه و تحلیل کرده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم «عقل: پس از حواس پنجگانه، ابزار دیگر عقل چیست؟ آنچه هست و میتوان بر آن دست کشید، آنچه دیده میشود یا شنیده، آنچه بلعیده میشود یا به شامه میرسد. معقولات آدمی مگر از قلمرو عینیت جدا بوده است؟ ع از ابزاری حکایت میکند که عقل با آن آغاز به کار میکند و دستاوردهای باشکوه خود را از آن دارد: عینیها. ل شکوه عقل است و از جلوهگری آنچه او پرداخته است برایمان میگوید. و ق که حرف میانی این کلمه است از اتکای عقل به قدرت بیرقیبش در آوردگاه اندیشه بازمیگوید. (از غار تا دیار راه کمی نبود که عقلمان آورد.) صفحهی 87
نظر شما