شناسهٔ خبر: 27572 - سرویس کتاب و نشر
نسخه قابل چاپ

روایت دختران از زندگی دانشگاهی

روایت دختران از زندگی دانشگاهی وقتی کسی جامعه‌ی دختران دانشجوی ایرانی را از بیرون نگاه کند بسیاری از آن‌ها دخترانی به نظر می‌رسند که ظاهری امروزی دارند، به ازدواج می‌خندند، نقش‌های جدید می‌طلبند و دم از استقلال می‌زنند اما زمانی که پژوهشگر بتواند درگیر این لایه‌های پیچیده‌ی اجتماعی شده و تعلق آن‌ها به این لایه‌ها را درک کند، آن‌وقت می‌تواند بفهمد چرا همین دختران تا این حد درگیر کلیشه‌های جنسیتی هستند.

روایت دختران از زندگی دانشگاهی (نظریه‌ی بومی تواناسازی زنان از طریق آموزش عالی)
سمیه فریدونی
سال چاپ: 1393
ناشر: جامعه‌شناسان
تعداد صفحات: 272 صفحه
قیمت: 14 هزار تومان

 

در جهان پر از تحول امروز، تغییرات جنسیتی در آموزش عالی توانسته بسیاری از مناسبات را در دانشگاه، جامعه و بازار کار تحت‌تأثیر قرار دهد. آمارهای جهانی حکایت از آن دارد که دختران اقبال بسیار زیادی به دانشگاه نشان داده و بیشترین متقاضی در بازار آموزش عالی به حساب می‌آیند (گریبنیکو[1]، 2009). به همین دلیل سازمان‌های بین‌المللی بر آن شده‌اند که از این تغییر به عنوان فرصتی در مسیر ارتقای نقش فعال زنان در جامعه و دسترسی برابر آنان به فرصت‌ها و منابع بهره برند، به طوری‌که بیانیه‌ی جهانی یونسکو[2] با عنوان آموزش عالی در قرن 21 با تأکید بر تواناسازی زنان می‌گوید «تلاش‌های صورت‌گرفته توسط سیستم آموزش عالی باید سبب حذف موانع سیاسی و اجتماعی گردد که عامل به حساب نیامدن زنان گشته و این تلاش‌ها به‌خصوص باید در راستای افزایش درگیری فعال زنان در فرایندهای سیاست‌گذاری و تصمیم‌سازی درون آموزش عالی و جامعه باشند» (لیسوود[3]، 2009). به همین دلیل کشورهای بسیاری از جمله فلسطین (بران[4]، 2006) و پاکستان (مالیکه[5]،  2010) از آموزش عالی به عنوان ابزاری برای تواناسازی زنان استفاده کرده‌اند.
هم‌زمان با این سیر جهانی، نرخ ورود دانشجویان دختر به دانشگاه‌های ایران نیز افزایش یافته است، به طوری که این نرخ از 31 درصد در ابتدای انقلاب به 51 درصد در سال تحصیلی 1387-1386 افزایش یافته (مهران، 2009) و اکنون دختران بیش از نیمی از دانشجویان آموزش عالی را تشکیل می‌دهند. اما واقعیت آن است که نگاه به مسائل با رویکردهای گوناگون می‌تواند تحلیل‌های مختلفی را به همراه داشته باشد که پرداختن به نرخ ورود زنان به آموزش عالی از جمله این موارد است.
اما آنچه در هر دوی این رویکردها دور از نظر قرار گرفته روایتی است که دختران، خود از تجربه‌ی زندگی دانشگاهی دارند. پرداختن به روایت زندگی دانشگاهی دختران زمانی می‌تواند دربرگیرنده‌ی تحلیل معناداری باشد که برنامه‌های مدون و اهداف تدوین‌شده برای این تجربیات که توسط نظام آموزش عالی هر کشوری شکل می‌گیرد نیز بررسی شوند.
کتاب «روایت دختران از زندگی دانشگاهی» پژوهشی است از دکتر سمیه فریدونی، پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک که به تازگی از سوی انتشارات جامعه‌شناسان منتشر شده است. پژوهشگر در این کتاب در پی آن است حجاب کشیده شده بر واقعیت زندگی دانشگاهی دختران و چگونگی معنابخشی آنان به مفهوم تواناسازی را از طریق گوش سپردن به روایت‌های آنان از تجربه‌ی زندگی دانشگاهی دریافته و به درک عمیقی از معانی شکل‌گرفته در ذهن این دختران برسد. تمام تلاش پژوهشگر بر آن بوده تا تجربه‌ی زندگی دانشگاهی دختران و دریافت آنان از مفهوم تواناسازی را با همه‌ی پیچیدگی آن درک کند نه آنکه چیزی را اثبات یا پشتیبانی کند بلکه درک مشارکت‌کنندگان در پژوهش مورد نظر بوده است. او تلاش می‌‌کند واقعیت را از چشم مشارکت‌کنندگان ببیند تا بتواند به جزئیات روایت آنان و معنایی که در ذهن آنان شکل می‌گیرد دست یافته و در این صورت است که می‌تواند تبیینی صحیح‌تر از واقعیت داشته باشد. چرا که محقق تلاش می‌کند تا دنیای مشارکت‌کننده را از دیدگاه او کشف و بیان کند. هرچند دیدگاه مشارکت‌کنندگان با پژوهشگر متفاوت باشد اما نکته‌ی اساسی درک و کشف این دنیای جدید از سوی پژوهشگر است و هرچند قادر نخواهد بود به کمال این دنیای جدید را درک کند زیرا آنچه در ذهن مشارکت‌کننده رخ می‌دهد، ذهنیت خاص او است که محقق تنها می‌تواند به آن نزدیک شود و هرچقدر بیشتر نزدیک شود و بتواند از دید مشارکت‌کننده دنیای آنان را بشناسد به شناخت کامل‌تری نائل آمده است و در نهایت او را قادر می‌کند تا به داده‌های غنی و پالایش‌شده دست یابد. به همین دلیل معنای حاصل از مفهوم تواناسازی و نیز تجربه‌ی زندگی دانشگاهی دختران در این پژوهش خاص دختران ایرانی است که می‌تواند با سایر بافت‌های منطقه‌ای و یا جهانی شباهت و یا تفاوت داشته باشد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم «جامعه‌ی ایرانی جامعه‌‌ی پیچیده و چندلایه‌‌ای است که این لایه‌های تودرتو هنگام جریانات اجتماعی به حرکت درآمده و نتیجه‌های عجیبی را رقم می‌زند. لایه‌هایی که در نگاه اول به هیچ‌عنوان قابل رؤیت نیستند و این پنهان بودن خود دلایل اجتماعی گوناگون و قابل تأملی دارد. در این این لایه‌ها افرادی با تفاوت‌های بنیادین دیده می‌شود که در ظاهر جامعه‌ی ایرانی قابل تفکیک از یکدیگر نیستند. اما افراد بنا به لایه‌ای که در آن زندگی می‌کنند باورها و اعتقادات خود را شکل داده، اگرچه لزوماً در جامعه بر مبنای آن رفتار نمی‌کنند اما در واقعیت بر آن مبنا انتخاب می‌کنند. از این روست که وقتی کسی جامعه‌ی دختران دانشجوی ایرانی را از بیرون نگاه کند بسیاری از آن‌ها دخترانی به نظر می‌رسند که ظاهری امروزی دارند، به ازدواج می‌خندند، نقش‌های جدید می‌طلبند و دم از استقلال می‌زنند اما زمانی که پژوهشگر بتواند درگیر این لایه‌های پیچیده‌ی اجتماعی شده و تعلق آن‌ها به این لایه‌ها را درک کند، آن‌وقت می‌تواند بفهمد چرا همین دختران تا این حد درگیر کلیشه‌های جنسیتی بوده و گاه خود سبب حذف سایر دختران از جامعه می‌شوند و در آینده در قالب یک مادر، انتقال‌دهنده‌‌ی هنجارهایی هستند که زمانی سبب به حاشیه رانده شدن خودشان بوده است. این لایه‌های چندگانه سبب می‌شود علی‌رغم ظاهری امروزی و بهره‌گیری از ابزارهای دنیای مدرن، بافت کاملاً سنتی لایه‌های دیگر جامعه و اثرگذاری آن‌ها بر فرایندهای اجتماعی و زندگی دختران دیده نشود.» (صفحه‌ی 249-248)

 

[1] Grebennikov

[2] UNESCO

[3] leathwood

[4] Bruhn

[5] Malike

نظر شما