شناسهٔ خبر: 28585 - سرویس سینما و رسانه
نسخه قابل چاپ

اسطوره‎سازی از مارتین لوتر در یک فیلم؛

مارتین لوتر ۲۰۰۳ حقیقتی ناتمام

مارتین لوتر 2003 شخصیت اسطوره‎ای و آزاداندیشی که در فیلم «مارتین لوتر» ساخته و پرداخته شده بود فاصله‎ای چند با شخصیت حقیقی داشت. روحیه‎ی یهودی‎ستیزی لوتر در اواخر عمرش یا نگاه او به مسلمان از نکات منفی این شخصیت محسوب می‎شد که به طور کامل حذف شده بود. به اصطلاح تمام راستی‎ها را کارگردان درباره ابعاد شخصیت دکتر لوتر نگفته بود در حالی که چیزی را نیز به دروغ به آن نیفزوده بود.

فرهنگ امروز/ فاطمه امیراحمدی: به تازگی سنتی که بین اساتید دانشگاهی و مراکز علمی در حوزه علوم انسانی در حال رونق گرفتن است برگزاری نشست‎هایی در حوزه نقد کتاب و فیلم است. سنتی که جای خالی آن در بین مراکز علمی بسیار خالی بود. در بحث کتاب خیلی پیش‎تر همت به برگزاری جلسات نقد و بررسی شده است اما در بحث فیلم، فکر می‎کنم گروه پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اولین بانی آن باشند. البته نمایش‎هایی که با عنوان اکران خصوصی برای گروه‎هایی خاص، و نیز حضور عوامل فیلم وجود داشته است، اما نشست‎های علمی و نظری که اساتید اهل فن؛ به تجزیه و تحلیل فیلم در ابعاد مختلف بپردازند، کم‎تر دیده می‎شود. نشست حاضر یکی از این جلسات بود که به نقد و بررسی فیلم «مارتین لوتر» (Martin Luther) از منظر «رسانه‎ای و تبلیغات اقناعی» پرداخت و منقدان آن «اکبر عالمی» و «علیرضا منجمی» به مباحث خوبی در تاثیر حوزه رسانه‎های تصویری اشاره داشتند. در این نوشتار قصد است هم از بعد درونی و هم از یک زاویه‎ی بیرونی به فیلم نگریسته شود.

 

«مارتین لوتر» منفور و معقول

«مارتین لوتر»۱۴۸۳-۱۵۴۶) ) کشیش آلمانی بنیانگذار مکتب پروتستانیسم در مقابل کلیسای رم و مذهب کاتولیک است که مورد توجه بسیاری از نواندیشان دینی و حتا روشنفکران معاصر قرار دارد. این بدعت و سنت‎شکنی در زمانی که کلیسای کاتولیک مقامی کم‎تر از خدا نداشت و در طول ۱۶ قرن هیچ تغییری در قواعد و قوانین آن اتفاق نیفتاده بود، بیش‎تر اهمیت کار لوتر را روشن می‎سازد. لوتر به عنوان عقلانیت در برابر خرافه در سال‎های ۱۹۵۳ ، ۱۹۷۳ و ۲۰۰۳ به عنوان سوژه برای فیلم‎سازان مورد توجه‎ی سینماگران قرار می‎گیرد.

گفته می‎شود فیلم «اریک تیل» در سال ۲۰۰۳ نسبت به دو فیلم دیگر بهتر ساخته شده است زیرا تمام اصول نمایش و گزینه‎های بصری فیلم در آن به تمام به انجام رسیده است، تا فیلم باورپذیرتر از نگاه من مخاطب باشد. گفت‎وگوها به لحاظ بیان سخنان توسط یک تیم هدایت می‎شود تا تماشاگر شاهد یک شخصیت بی‎همتا با بازی جوزف فینز (Joseph Fiennes)  باشد.

یکی از حامیان فیلم، یک NGO لوترینگ (NFP) است که نیمی از سرمایهگذاری فیلم را بر عهده داشته است، فیلمی که برای تبلیغ مذهب پروتستان ساخته است. البته به قول منجمی تبلیغ نه برای افراد خارج از این دین بلکه تبلیغ برای باورمندان این مذهب، هدف فیلم است. فیلم مارتین لوتر با سرمایه‎گذاری ۳۰ میلیون دلاری، فروشی ۲۹ میلیون دلاری داشته است که باید توجه داشت سودی نیز عاید سرمایه‎گذاران نشده و صرف تاثیر آن مدنظر بوده است.

اکبر عالمی در ابتدای فیلم به پژوهشگران و دانشجویان و کسانی که برای تماشای فیلم به انتظار نشسته‎اند، گوشزد می‎کند، مواظب باشید مسحور فیلم نشوید چرا که فیلم صرفا دیدگاه یک کارگردان است. به واقع فیلم چنان خوب به ابعاد مثبت لوتر پرداخته است، و نکته‎های بحث برانگیز این شخصیت در تاریخ را حذف نموده که وی را از یک شخصیت خاکستری به شخصیتی کامل و بی‎بدیل تبدیل ساخته است. بیان این نکات بی‎غرض نیست و قرار است در پایان یک نتیجه گرفته شود و درباره آن بحثی مطرح شود که به نظرمی‎رسد مهم‎تر از این نگاه درونی به فیلم باشد.

بسیاری معتقدند جنگ جهانی دوم و ظهور و سقوط رایش در آلمان محصول و نتیجه سخنان و اعتقادات مارتین لوتر بوده است؛ اندیشه‎های یهودستیزی که این کشیش متجدد در اواخر عمر خود نسبت به یهودیان داشت که در کتابی با عنوان «یهودیان و دروغ‎های آنان» (The Jews and Their Lies) متجلی شد. و این یهودی‎ستیزی تا بدان جا پیش رفت که در نوشتههای خود توصیه داشت، خانههای یهودیان و کنیسههای آنان باید نابود و سوزانده شود، و هم‎چنین اموالشان ضبط و آزادیشان سلب گردد؛ افکار و اندیشه‎هایی که در رفتار هیتلر نمود بیرونی پیدا کرد. از این رو گفته می‎شود بسیاری از حرف‎های این استاد الهیات در پایان عمر با آن‎چه در ابتدا به آن می‎پرداخت در تضاد قرار دارد.

 

ساخت شخصیت مردان فعال و زنان منفعل

اما نکته‎ای که شاید برای کسانی که به تحلیل محتوا می‎پردازند بیش‎تر جلب توجه کند، درباره شخصیت‎های کمک‎کننده به قهرمان داستان است. چیزی که در این باره کمی قابل تامل است این است که تمام این حامیان، از شخصیت‎های مرد انتخاب شده بودند؛ از پدر روحانی یا پدر معنوی مارتین و شاهزاده ساکسونی که کمک‎کنندگان اصلی بودند تا دیگرانی که نقش کم‎رنگ‎تری در اینباره داشتند مثل هم‎کلاسی خود مارتین در دانشگاه. نکته این‎جاست که یکی دیگر از سنت‎هایی که توسط این کشیش شکسته شد ازدواج روحانیون مسیحی بود. با این‎که همسری که لوتر برای خود انتخاب کرد از بین راهبه‎هایی بود که به اعتقادات او پیوسته بودند، اما در فیلم این راهبه نه به عنوان شخصیت مکمل لوتر و نه حتا به عنوان یک حامی جدی برای قهرمان داستان ظاهر و ساخته شده است. حرکات لوند او ضدیت دارد با آن چیزی که در فکر به بیننده از لوتر نشان داده شده است؛ لوتر یک عقلانیت در برابر خرافه‎ی به عادت تبدیل شده است که ذهن بیننده با دیدن فیلم به این سمت بیش‎تر کشش دارد که همراه او نیز در این عقلانیت کمی به او شبیه باشد؛ به ویژه این‎که «کاترینا ون‎بورا» به همراه دیگر راهبه‎ها از اعتقادات پیشین خود به نوعی فرار کرده و به لوتر پیوسته بود. ون‎بورا شخصیتی منفعل در فیلم به نمایش در می‎آیدکه اگر هم حذف شود تاثیری بر روند فیلم نخواهد داشت.

 

تبلیغات و برجستگی نمادها

از نکات جالب دیگر در بخش تبلیغی فیلم و نقش بستن نام فیلم در پوسترهای تبلیغی و پرده‎ی سینماست. تماشاگر فیلم هنگامی که خود را برای شروع فیلم آماده می‎کند در بدو ورود در لوگوی فیلم حرف T لوتر (LUTHER) را به شکل صلیب می‎بیند. و اگر دقت شود این نماد (صلیب) تقریبا در تمام فیلم‎های مذهبی مسیحی دیده می‎شود. نمادی که برای تمام شاخه‎های مسیحیت اعم از کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس یکی است. و اما جای خالی چنین نماد مشترکی، در بین دیگر مکاتب دینی خالی است.

 

مارتین لوتر 2003

 

بررسی بیرونی از شخصیت ساخته شده

اما شخصیت اسطوره‎ای و آزاداندیشی که در فیلم ساخته و پرداخته شده بود فاصله‎ای چند با شخصیت حقیقی داشت. همان‎طور که در بالا اشاره شد روحیهی یهودی‎ستیزی لوتر در اواخر عمرش یا نگاه او به مسلمان و محدود کردن شناخت خود به دولت عثمانی، امپراتوری که در دوره‎ای دارای چالش‎های بسیاری با آلمان بوده است، جز نکات منفی این شخصیت محسوب می‎شود. و این نقاط سوال‎برانگیز همان طور که در بالا اشاره شد در فیلم به طور کامل حذف شده است. به قول دکتر عالمی تمام راستیها را کارگردان درباره ابعاد شخصیت دکتر لوتر نگفته است در حالی که چیزی را نیز به دروغ به فیلم نیفزوده است.

حالا اگر همدلانه و بدون هیچ پیش‎فرضی فیلم دوباره دیده شود و شخصیت فردی چون مارتین لوتر در این فیلم از نوع دیگر بازبینی شود همان‎گونه که سازنده‎ی آن منظور داشته است، احتمالا در بعد فرهنگی، نگاه تحسینآمیز را به همراه خواهد داشت. زیرا در بُعد تربیتی در حوزه فرهنگی هر جغرافیایی، ایدئولوژی‎های حاکم بر جامعه طبیعتا در شخصیتی متبلور شده و به نسل‎های آینده منتقل می‎شود. و معمولا نیز این کارکترها مربوط به دوره‎ای هستند که نسبتا با نسل حاضر فاصله‎ی زمانی و تاریخی زیادی دارند. از دریچه نگاه دورکهایمی، تمام عوامل موثر درون اسطورهها، چون اشخاص، موقعیتها و حوادث، بازنمایی مشترکی از واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی هستند [۱]. چیزی که با گذشت زمان گویا نقص‎ها ویراسته شده و شخصیتی با بن‎مایه‎های فرهنگی و ایدئولوژی همان جغرافیا در قالب یکی از شخصیت‎ها داستانی متجلی شده و شاید بهتر باشد بگوییم گذشت زمان تولد موجود نو را به همراه می‎آورد. «واژهی یونانی Mythos به معنی «روایت» یا «چیزی که کسی نقل میکند» و در کاربرد عامتر آن، «بیان، داستان و طرح نمایشنامه»، معمولا در تقابل با Historia و Logos به کار میرفته است. اصطلاح جدید Mythology برگرفته از واژهی Mythologia است که افلاطون آن را به معنی «باز گفتن داستانها» به کار برده و امروزه دارای دو کاربرد متفاوت است: ۱. اسطوره یا اسطورههای یک قوم  ۲. دانش بررسی و پژوهش اسطورهها» [۲]. اسطوره‎ها در واقع بازتاب جهانی‎بینیها هستند.

فرهنگ ایرانی- اسلامی ما منبع غنی از این کارکترهاست. شخصیت‎هایی که بُعد زمانی، آنان را به اسطوره‎های فرهنگی تبدیل کرده است. به قول فردوسی «رستم یلی بود در سیستان    منش کردم آن رستم داستان». پس این اتفاق چیزی غریب نیست این‎که هر فرهنگی بخواهد برای تربیت نسل‎های خود و انتقال داده‎های فرهنگی خود به آن‎ها، موجودی اسطوره‎ای از شخصیت‎های درون فرهنگی خود بسازد تا ایدئولوژی‎های خود را به شیوه‎ای این‎چنینی به شکل شعر و ادبیات و حتا فیلم منتقل کند.

البته نمی‎توان منکر شد که اگر چه ما به لحاظ ادبی غنی از این اسطوره‎ها هستیم اما به لحاظ بصری چه در نقاشی و چه در سینما و غیره بسیار ضعیف عمل کرده‎ایم و این نیز به این برمی‎گردد که اصولا ما به لحاظ گفتمان بصری ضعیف بوده‎ایم و هستیم. و شاید درست‎تر آن باشد که بگوییم، در این فضا تهی از هر داده‎ای هستیم. 

ای کاش فیلم‎سازان ما نیز به نقطه‎ی حساسیت دنیای امروز در باب تبلیغ و تبلیغات به سبک اقناع‎های رسانه‎ای و هنرهای تصویری پی می‎بردند و فیلم‎های سینمایی درباره کسانی چون ابن‎سینا و سهرودی‎ها و دیگران ساخته می‎شد که اگر چیزی بیش‎تر از شخصیت‎ها و اسطوره‎های جهان غرب نداشته باشند کم‎تر از این شخصیت‎های تاریخی نیز نخواهند بود. حقیقت‎جویانی که زحمت کوچ‎های اجباری را بر خود هموار می‎کردند تا حقیقت زنگار بسته را دوباره به جایگاهش برگردانند.

و این را نیز یادمان باشد، خواندن و دیدن کتاب و فیلم بستری برای اندیشه کردن است نه صرف خواندن و دیدن. به قول «خسرو باقری» در اندیشه باید اندیشید.

 

۱. مختاریان.بهار، درآمدی بر ساختار اسطوره‎ای شاهنامه، ص۱۲۷

۲. همان صص ۱۱ و ۱۲

نظرات مخاطبان 0 1

  • ۱۳۹۳-۱۱-۱۹ ۲۲:۵۵ماعدهخکفر 0 0

    بسیار مفید وعالی
                                

نظر شما