شناسهٔ خبر: 29148 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

نشستی تقدیم به ناصر تقوایی

«بیست کهن الگوی پیرنگ و طرز ساخت آنها» عنوان کتابی مورد بررسی در دومین نشست سینما کتاب بود. آرش خوش‌‌خو، منتقد و روزنامه‌نگار در این نشست، فیلمنامه‌نویسان ایرانی را افرادی دانست که کتاب نمی‌خوانند یا تمایل کمتری به مطالعه کتاب و رمان دارند. ابراهیم راه‌نشین، مترجم این کتاب نیز مطالعه صرف کتاب را راه فیلمنامه‌نویس شدن ندانست.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ دومین نشست از سلسله نشست‌های سینما کتاب به بررسی کتاب «بیست کهن الگوی پیرنگ و طرز ساخت آنها» نوشته رونالد بی. توبیاس با برگردان ابراهیم راه‌نشین اختصاص داشت. این نشست، عصر امرزو با حضور آرش‌ خوش‌خو، منتقد و روزنامه‌نگار، ابراهیم راه‌نشین، مترجم کتاب و محمد‌ناصر احدی، منتقد سینما و روزنامه‌نگار برگزار شد.

محمد‌ناصر احدی که دبیری نشست را بر عهده داشت، در ابتدا به معرفی اجمالی کتاب پرداخت و گفت: این کتاب حاوی نکات کلیدی بسیاری است و می‌تواند راهگشای موانع فیلمنامه‌نویسی در سینمای ایران باشد. باید بگویم، به‌هیچ عنوان درباره سینما فقر منابع نداریم، بلکه موضوع اینجاست که فیلمنامه نویسان ما کتاب نمی‌خوانند.

احدی به‌عنوان نخستین سوال از ابراهیم راه‌نشین درباره چگونگی انتخاب این کتاب و ترجمه آن پرسید که راه‌نشین پاسخ داد: در سال 1390 هنرجوی فرهاد توحیدی در کلاس‌های فیلمنامه‌نویسی بودم، و تنها شاگرد وی به‌شمار می‌آمدم که فارغ‌التحصیل رشته ادبیات انگلیسی بود. توحیدی هم این کتاب را در بهار سال 90 برای ترجمه به من سپرد و ترجمه آن 6 ماه طول کشید. در ابتدا قرار بود این کتاب را انتشارات چشمه منتشر کند که بنا به دلایلی این اتفاق نیفتاد و در آخر انتشارات ساقی کتاب را بعد از بررسی‌های انجام شده منتشر کرد و به گفته یکی از استادان این رشته، چاپ این کتاب چرخ‌دنده فیلمنامه‌نویسی در ایران را کامل کرد.

احدی در ادامه نشست، از آرش خوش‌خو که به‌عنوان منتقد در نشست حضور داشت، درباره تعریف پیرنگ سوال کرد که خوش‌خود در پاسخ گفت: پیرنگ نقشه راه فیلمنامه‌نویس به‌شمار می‌آید که شخصیت‌های داستان در آن قرار می‌گیرد. باید بگویم ابراهیم راه‌نشین که این کتاب را ترجمه کرده است، به‌شکل تخصصی درباره پیرنگ کار کرده و مطالعات خود را بر روی پیرنگ متمرکز کرده است و کتاب ترجمه شده او می‌تواند به حل مشکل فیلمنامه نویسی در سینمای ایران کمک مؤثری کند.

 فیلمنامه‌نویسان تماشاگر را به نقطه امن نمی‌رسانند

خوش‌خو در ادامه پاسخ به این سوال اظهار کرد: در روزهای اخیر، فیلم «محمد رسوال‌الله» مجیدی مجیدی اکران شده است. بسیاری از اقدامات جنبی این فیلم مانند موسیقی و تصویر به افراد بین‌المللی سپرده شده  و در مشاهده فیلم می‌توان به راحتی به این نکته پی برد که فیلمنامه این اثر سینمایی هیچ نوع هماهنگی با سایر اجزای فیلم ندارد و بسیاری از فیلمنامه‌های سینمای ایران به علت نداشتن قدرت در نوشتن به ورطه «پایان باز» گرفتار می‌شوند. به نظر می‌رسد این اتفاق از اعتماد نداشتن به نفس فیلمانه‌نویسان ناشی می‌شود که قادر نیستند تماشاگر را به نقطه امن هدایت کنند.

این منتقد ادامه داد: مساله پیرنگ در سینمای ایران کلیدی است. ادبیات دیالوگ هنرمندان ایرانی مناسب است و به نظر می‌رسد نقطه ضعف آنها در حوزه کتاب است و کمتر کتاب می‌خوانند.

دبیر نشست بررسی کتاب « بیست کهن الگوی پیرنگ و طرز ساخت آنها» از خوش‌خو درباره تاثیر مطالعه کتاب و نوشتن فیلمنامه خوب پرسید که خوش‌خو گفت: فیلمنامه‌نویسان ایرانی کمتر کتاب می‌خوانند. رمان نمی‌خوانند، در حالی‌که رمان و مطالعه آن عنصر کلیدی در کمک به فیلمنامه‌نویس است که بتواند پیرنگ را در آن‌ها جاساز کند. متاسفانه فیلمنامه‌نویسان ما خوب کتاب نمی‌خوانند، در حالی‌که فیلمنامه یکی از نقاط مهم در فیلم به‌شمار می‌آید. به شخصه فیلم‌هایی را برای تماشا انتخاب می‌کنم که فیلمنامه‌های آنها کاندیدای دریافت جایزه شده باشد یا جایزه‌ای را به خود اختصاص داده باشند.

تفاوت دستمزدها و سینمای ایران

خوش‌خو افزود: فیلم‌های پرفروش دهه 70 و 80 سینمای ایران به فیلم‌هایی اختصاص داشت که  فیلمنامه‌های خوبی داشتند. در این میان می‌توان به فیلمنامه «سگ کشی» اشاره کرد که بیضایی به خوبی توانسته بود از عهده نگارش آن برآید که متاسفانه در سال‌های اخیر این موضوع نادیده گرفته شده است؛ به‌عنوان مثال دستمزد فیلمنامه‌نویسان در سینمای ایران متوسط 15 میلیون تومان است در حالی‌که یک فیلمبردار 100 میلیون تومان دریافت می‌کند و یک فیلمنامه‌نویس برای یک سریال 30 قسمتی 50 میلیون تومان دریافت می‌کند و در حدود یک‌سال و نیم نیز زمان برای نگارش فیلمنامه سریال صرف می‌کند.



6 فصل کتاب به مثابه مقدمه

دبیر نشست سینما کتاب در ادامه این نشست به کتاب حاضر اشاره کرد و از مترجم درباره نبود تعریفی ثابت از سوی نویسنده درباره پیرنگ در کتاب سوال پرسید و راه‌نشین به‌عنوان مترجم کتاب گفت: توبیاس به‌عنوان مؤلف این کتاب پیرنگ را نیرویی مانند «اتم» می‌داند که داستان را سازماندهی می‌کند. پیرنگ از درون به برون است و نمی‌توان با یک‌بار دیدن فیلم در سالن درباره پیرنگ آن فیلم نقد نوشت. در حالی که نقد نوشتن درباره ژانر فیلم راحت تر اتفاق می‌افتد. به همین دلیل است که نویسنده 6 فصل کتاب را به مقدمه درباره پیرنگ اختصاص داده است و اعتقاد دارد 20 پیرنگ در نوشتن فیلمنامه وجود دارد، در حالی که برخی معتقدند پیرنگ تعداد ندارد. برخی دیگر هم معتقدند که 69 پیرنگ در فیلمنامه وجود دارد و دیگرانی نیز تعداد پیرنگ را 36 و پیرنگ می‌دانند. 

وی ادامه داد: در سینما باید یک حوزه را برای کار انتخاب کرد. نمی‌توان هم کارگردان بود،‌ هم منتقد، هم فیلمنامه‌نویس.

راه‌نشین در ادامه این نشست و در پاسخ به سوالی درباره ارزیابی‌اش از نقد فیلمنامه گفت: یک فیلمنامه از سه بخش شخصیت، داستان و مضمون شکل گرفته است. متاسفانه بیشتر نقدهای صورت‌گرفته در سینما،  در نقد «مضمون» است، و برای نقد درست یک فیلم باید آن را دقیقه به دقیقه دید و اگر فیلم اقتباسی است باید رمان را خواند. البته یک فیلم یک پیرنگ اصلی دارد.

نشریه‌های تخصصی، نقد تخصصی

خوش‌خو، در ادمه این نشست گفت:  به ندرت منتقدانی را دیده‌ام  که ظرایف سینمای ایران را کشف کنند. آنها بیشتر درگیر منطقی و غیر‌منطقی بودن فیلمنامه‌ها هستند و به ندرت فیلمنامه‌هایی را دیده‌ام که قوی باشند. البته «شیرسنگی» جعفری‌جوزانی و «سارا»ی داریوش مهرجویی و «سگ کشی» بیضایی را می‌توان از فیلمنامه‌های قوی دانست که با جزئیات نگاشته شده است. اگر نمی‌توان برای توده مردم نقد تخصصی انجام داد، می‌توان در نشریه‌های تخصصی دست به این کار زد و کارهای جدی درباره نشانه‌های سینمای ایران نوشت. نشانه‌هایی مانند مواجهه پدر و پسر و ازدواج از جمله نشانه‌های سینمای ایران است. مشکل نقد فیلمنامه پابرجاست، فیلمنامه‌های مسعود کیمیایی بر پایه تقابل خیر و شر نوشته می‌شوند، خیر مناسب است و شر چندان موفق نیست.

ادامه نشست سینما کتاب با سوال محمد ناصر احدی درباره قهرمان‌پروری در سینمای ایران همراه بود که راه‌نشین در پاسخ به این سوال اظهار کرد: در سینمای هالیوود چند درصد کارگردانان فیلمنامه می‌نویسند؟  اما در ایران بسیاری از کارگردانان فیلمنامه می‌نویسند. در سینمای ایران باید به شاه‌پیرنگ بازگشت تا مشکلات حل شوند. نباید داستان را از شخصیت شروع کرد، چون به تیپ می‌رسیم،. همچنین نباید مضمون را آغاز‌گر داستان دانست، زیرا باعث گل‌درشت شدن مفاهیم می‌شود. فیلمنامه باید از پیرنگ شروع شود، یعنی با روایت یک قصه آغاز شود. توبیاس در این کتاب بهترین داستان را «خیر در برایر خیر» می‌داند که می‌توانیم برای مصداق این عبارت به فیلمنامه «جدایی نادر از سیمین» اشاره کنیم.

چرا در داستان‌گویی تعریف داستان با آب و تاب جایگزین وجه روشنفکری و آرتیستیک فیلم شده است؟ این سوالی بود که احدی از خوش‌خو پرسید و خوش خو در پاسخ گفت: پنج فیلم در ردیف فیلم‌های امسال جزو پرفروش‌ها بودند که این امر نشان می‌دهد مردم ما این نوع فیلم را دوست دارند. فیلمنامه‌نویسان ما به ندرت توانسته‌اند قدرت لازم برای پیشبرد داستان را حفظ کنند. باید بگویم یک فیلمنامه‌نویس در ایران برای این ‌که زندگی خود را بگذراند باید در یک‌سال 3 تا چهار فیلمنامه بنویسد. خروجی این پرکاری، سینمای پرکار و کم‌دقت شده است. برای ساخت فیلم اقتباسی هم باید حق اقتباس از نویسنده خریداری شود تا نظر او جلب شود که این امر هم معضلات خود را دارد. در کل کارگردانان ما به فیلمنامه‌نویسان اعتقاد ندارند یا با یک فیلمنامه‌نویس کار می‌کنند که این امر هم باعث رکود کارشان می‌شود، مانند همکاری چندسال اخیر داریوش مهرجویی با فیلمنامه‌نویسی که باعث نزول ساخته‌های سینمایی وی شده است.



علاقه سینمای ایران به روایت شکست

این منتقد ادامه داد: سینمای ایران علاقه عجیبی به روایت شکست دارد. ادبیات ایران هم از دهه 1330 به روایت شکست دست زده و این موضوع بعد از انقلاب هم ادامه داشته است. برای مثال می‌توان به سراغ ابراهیم حاتمی‌کیا در سینما رفت که در ساخته اخیر خود با نام «چ» آن را به شکست ختم داده است. ‌البته نمی‌خواهم این موضع را تخطئه کنم اما این اصرار برای روایت شکست سینمای ما را گرفته است. حاتمی‌کیا در این فیلم تمام مدت مقاومت دستمال قرمزها را نشان می‌دهد اما پیروزی آنها را تنها در دو دقیقه خلاصه کرده است که این نشان از علاقه حاتمی کیا به شکست است.

احدی سوالی مبنی بر این‌که بیست الگوی کهن چقدر به سینمای ایران نزدیک است پرسید که راه‌نشین پاسخ داد: بیست پیرنگی که توبیاس در این کتاب مطرح کرده است، همان  پیرنگ‌هایی است که با آنها درگیریم، مانند عشق، جست‌و‌جو و سقوط. ما به تنوع کهن الگوها نیاز داریم که بایستی این‌ها بررسی شوند. به‌عنوان مثال در آثار مسعود کیمیایی با پیرنگ «انتقام» مواجه هستیم و در «خیلی دور، خیلی نزدیک» با پیرنگ جست‌وجو مواجهیم.

دبیر دومین نشست سینما کتاب در ادامه نشست از خوش‌خو درباره پیرنگ و تاثیر آن در فیلمنامه سوال کرد و وی در جواب گفت: پیرنگ به فیلمنامه کمک می‌کند اما الزما نتیجه مثبت ندارد، مانند فیلم «کیفر» که بازی و انتخاب نا به‌جای امیرجعفری به فیلم لطمه می‌زند.



با کتاب نمی‌توان فیلمنامه‌نویس شد
ابراهیم در ادامه این نشست گفت: خواندن کتاب نمی‌تواند از افراد فیلمنامه‌نویس بسازد، بلکه باید در کلاس‌های فیلمنامه‌نویسی حضور داشته باشند. این کتاب در سال 1993 نوشته شده است، تقریبا 22 سال پیش. در این 22 سال اتفاقات زیادی افتاده است. البته تصمیم گرفتم کتابی با این موضوع تالیف کنم.

خوش‌خو در پایان این نشست درباره وضعیت سینمای ایران اظهار کرد: از سینمای نفتی به سینمای بانکی رسیده‌ایم و بانک‌ها به عنوان موسسات مهم سرمایه خود را برای ساخت فیلم استفاده می‌کنند. بعید می‌دانم امسال از بین فیلم‌های جشنواره فجر فیلم پرفروشی داشته باشیم. البته ممکن است این اقبال به فیلم «رخ دیوانه» و «عصر یخبندان» برسد.

محمد‌ناصر احدی، دبیر دومین نشست سینما کتاب این نشست را به ناصر تقوایی، کارگردان نام‌آشنای ایران تقدیم کرد.

دومین نشست سینما کتاب با بررسی کتاب «بیست کهن الگوی پیرنگ و طرز ساخت آنها» عصر امروز در محل سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.

نظر شما