شناسهٔ خبر: 29905 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

روحانیت، حکومت، ملت: سیر یک رابطه پر کشاکش

در جنگ‌های ایران و روس میبینیم که پادشاه برای ورود به جنگ نیازمند اذن کاشف الغطا به عنوان نایب امام زمان است. چنین رابطه‌ای در گذشته نبوده است. از این مقطع تاثیر روحانیون جدی می‌شود و چنین تأثیری مقدمه ورود جدی‌تر به مقولات سیاسی است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسکانیوز؛ رابطه روحانیت و حکومت و تاثیر این رابطه در وقایع سیاسی چند سده اخیر ایران همواره مورد بحث بوده است. در این گفت‌وگو، دکتر محمدعلی فتح الهی، از اساتید علوم سیاسی و عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی، این رابطه را در با توجه به سیر تاریخی آن مورد تحلیل قرار داده است.

IMG_1428-300x225


جنگ‌های ایران روس یکی از نخستین بروزات شکل جدیدی از رابطه روحانیت  با حکومت و مردم ایران است. این رابطه را در این مقطع چگونه می‌توان تحلیل کرد؟

از شروع دوره صفویه دوره ی جدیدی از حکومت ملی آغاز می شود. در این مقطع ما با شکل گیری ملیت ایرانی مواجه هستیم. علما شیعه نیز شکل گیری و پیدایش این حکومت را محصول فعالیت دینی جامعه تلقی می کردند. به عبارت دیگر فضای دینی جامعه را دارای انسجام و وحدتی بر محور تشیع می دیدند. بنابراین نگرش مثبتی نسبت به ایرانیت در میان علما وجود داشت. در طول دوران حکومت صفویه و بعد از آن حکومت نادرشاه و کریم خان و شروع قاجاریه، دید علما تغییری اساسی نسبت به ملیت و حکومت پیدا نمی کند. به عبارت دیگر همان نگرش مثبت به و هماهنگ با دین در طول این دوران حفظ می شود. اما تحولات این دوران نیازمند بازنگری نقش علما در رابطه با حکومت بود. در دوره جنگ ایران و روس، این تعریف مجدد افتاد. افرادی همچون کاشف الغطا و دیگر علما وارد معرکه شدند و دوران نوینی آغاز شد. در این دوران این روحانیت است که به عنوان نهادی مستقل به فتحعلی شاه اذن ورود به جنگ را می دهد. بنابراین ساختار یگانه حکومت و علما که در صفویه وجود داشت به ساختاری دوگانه مبدل شد.


220px-An_Early_Painting_of_Fath_Ali_Shah

نسبت این ساختار دوگانه با انقلاب مشروطه چیست؟

در واقع می توان گفت پیامدهای جنگ ایران و روس پس از حدود 70 سال به انقلاب مشروطه انجامید. در جنگهای ایران و روس میبینیم که پادشاه برای ورود به جنگ نیازمند اذن کاشف الغطا به عنوان نایب امام زمان است. چنین رابطه ای در گذشته نبوده است. از این مقطع تاثیر روحانیون جدی می شود و چنین تاثیری مقدمه ورود جدیتر به مقولات سیاسی است. در مقاطع بعدی اساس حکومت قاجار به شکل استبدادی زیر سوال می رود و بحث مردم سالاری طرح می شود. ریشه چنین تحولی  جنگهای ایران و روس است که در آن علما به عنوان سخنگویان مردم وارد می شوند و مردم در کنار حکومت نهاد قدرتمند دیگری را می یابند که میتواند پناهگاه آنها باشد.


78071_352

با وجود نقش فعال روحانیون در این دوران، ما شاهد گونه ای غیرسیاسی شدن روحانیون پس از مشروطه هستیم. این غیرسیاسی شدن را چگونه میتوان تحلیل کرد؟

پدیده مهم این دوران حضور قدرتمند عامل استعمار در معادلات سیاسی ایران است. سلسله قاجار، به عنوان یکی از قبایل قدرتمند قزلباش، از بطن ایران در آمده بود. علما نیز از میان مردم برخاسته بودند. بنابراین کشمکش میان دو نهاد برآمده از میان مردم بود. اما با ورود عامل استعمار ما شاهد حکومتی هستیم که حکومت استعمار است، یعنی سلسله پهلوی. این مسئله که حکومت ایران عامل استعمار است، صورت جدیدی به معادله میدهد. پیش از این، حکومت یک حکومت بومی بود و منازعه نیز صورتی بومی داشت. در نتیجه این تحول علما به این ارزیابی رسیدند که نیازمند سرمایه سنگین تری هستند و در نتیجه بحث هایی در این ارتباط در میان علما شکل می گیرد. طبیعی است که آنها در مورد چگونگی فعالیت خودشان مردد باشند. مواضع پاره ای از آنها تندر می شود و بعضی کناره گیری می کنند. اما در کلیت ما شاهد آماده  سازی هستیم. ممکن است نمود غیرسیاسی باشد اما باطن آن سیاسی بوده است. این علما را نباید منفرد تحلیل کرد، بلکه باید در کلیت تحلیل شود.
Reza_shahpahlavi

در تحلیل شما از رابطه میان حکومت و روحانیون، بحث دوگانه گی ساختاری نقش کلیدی بازی می کند. آیا می توان گفت این دوگانگی با انقلاب اسلامی تا حد زیادی از میان می رود؟

بله. در واقع ما تا ملی شدن نهضت نفت این دوگانگی را داریم. این نهضت آخرین پرده از نگاه دوگانه است. تا آن زمان روحانیت نقش نظارتی بر حکومت دارد، اما فاصله خود را با آن حفظ می کند. قیام 15 خرداد حضور سیاسی مردم در صحنه از موضعی دینی است.  این نهضت، نهضتی است که بر پایه اعتقادات دینی مردم شکل می گیرد و در نهایت به انقلاب اسلامی می انجامد. یکی از پیامدهای انقلاب ادغام نهاد دین و سیاست است.در واقع حقیقت واحدی با هدایت علمای دین شکل می گیرد. البته این ساخت واحد درون خود کثرتهایی را دارد. در ساختار واحد دوره صفویه هیچ کثرتی را نمی توان مشاهده کرد، اما ساختار حرکت عمومی ملت پس از انقلاب در عین ایجاد یک ساختار واحد کثرت هایی را درون خود می پذیرد. یعنی وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت. وحدتی که در نتیجه آن دوران تازه ای از رابطه دین و سیاست  آغاز می شود.
IMG14192898

 

نظر شما