شناسهٔ خبر: 30307 - سرویس اندیشه
نسخه قابل چاپ

نشست نقد و بررسی کتاب «ساخت اجتماعی واقعیت»/ بخش اول؛

نهادهای محکوم به مرگ

ساخت اجتماعی شماره دوم اغلب بچه‌های علوم اجتماعی عینیت را با محسوس بودن اشتباه می‌کنند، اما در کتاب برگر، عینی بودن به معنی محسوس بودن نیست، بلکه به معنی اینکه در جلوی ما و مستقل از ما وجود دارد، است. برگر می‌گوید نهادها محصول عادت‌ها است، انسان‌ها در زندگی جمعی سعی می‌کنند عادت‌سازی کنند و عادت‌ها هستند که نهادها را شکل می‌دهند. عادت‌سازی هم نیازی به تفکر مجدد ندارد و شما برای اینکه یک چیزی را عادت کنید نیازی ندارید که یک بار دیگر به آن فکر کنید.

فرهنگ امروز/ سارا فرجی: «ساخت اجتماعی واقعیت» جزو آن دسته کتاب‌هایی است که بسیاری از اهالی جامعه‌شناسی در مورد آن حرف و نظر دارند و شاید از همین جهت بتوان گفت جزو کتاب‌های کلیدی و اساسی این حوزه است که باید آن را خواند. این اثر نوشته‌ی پیتر برگر و توماس لاکمن است که فریبرز مجیدی آن را ترجمه کرده است. «ساخت اجتماعی واقعیت» تا به حال چندین بار مورد نقد و بررسی قرار گرفته است، آخرین بار توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مورد نقد و بررسی افرادی چون غلامحسین مقدم‌حیدری، سید آیت‌ا‌لله میرزایی، لطیف عیوضی و ابوالفضل مرشدی قرار گرفت؛ پیش از این هم توسط انتشارات علمی فرهنگی مورد نقد و بررسی واقع شده بود. ‌در بخش اول این گزارش، گفتاری از نظرات آیت‌الله میرزایی و لطیف عیوضی مطرح می‌شود و بخش دوم گزارش به نظرات غلامحسین مقدم‌حیدری و ابوالفضل مرشدی اختصاص دارد.

میرزایی: جامعه‌شناسی شناخت جایی میانه‌ی شناخت فلسفی و زندگی روزمره

از نگارش کتاب «ساخت اجتماعی واقعیت» 50 سال می‌گذرد اما کمتر در جامعه‌شناسی ایران مورد توجه قرار گرفته است، تلاش می‌کنیم بار دیگر پیتر برگر و لاکمن را در ایران معرفی کنیم. از پیتر برگر در ایران کتاب‌هایی ترجمه شده و اخیراً نیز کتابی با نام «دعوت به جامعه‌شناسی؛ نگاهی انسان‌گرایانه» ترجمه شده که پیش از این هم حدود 35-30 سال پیش یعنی قبل از انقلاب ترجمه شده بود. این کتاب به نوعی مقدمه‌ی ساخت اجتماعی واقعیت است، ساخت اجتماعی واقعیت جزو 10 اثری است که توسط انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی معرفی شده است. برگر هنوز زنده است و حدود 82، 83 سال سن دارد. لاکمن بیشتر به سمت جامعه‌شناسی زبان و برگر به سمت جامعه‌شناسی دین حرکت کرد.

این کتاب عنوان فرعی دارد تحت عنوان «رساله‌ای در باب جامعه‌شناسی شناخت» و بر همین پایه هم کار ادامه پیدا کرده است. این کتاب دو مفهوم محوری دارد: واقعیت یا reality و شناخت یا knowledge. کل موضوع کتاب حل این دو مفهوم و رابطه‌ی دیالکتیک بین این دو مفهوم با یکدیگر می‌باشد. فصل دوم و سوم اثر ایده‌های اصلی برگر و لاکمن را مطرح کرده است. اولین ایده این است که جامعه را به‌منزله‌ی یک واقعیت عینی در نظر بگیریم که به درک مسائل جامعه‌شناسی شناخت منجر می‌شود؛ ایده‌ی دیگر جامعه به‌منزله‌ی واقعیت ذهنی است که منجر به کاربرد درک پیشین بر سطح آگاهی ذهنی می‌شود. در ایده‌ی اول بحث واقعیت مطرح می‌شود و در ایده‌ی دوم بحث شناخت مطرح می‌شود. تعریفی که از واقعیت دارد عبارتست از: واقعیت ساخته‌وپرداخته‌ی جامعه است و این جمله از ادعاهای بنیادین کتاب است. جامعه‌شناسی شناخت هم کارش شناخت این فرایند است که این امر واقعیت در آن رخ می‌دهد؛ یعنی کارش تجزیه و تحلیل ساخت واقعیت اجتماعی است.

 ‌بنابراین جامعه‌شناسی شناخت درک جامعه‌شناسانه واقعیت و خود شناخت به‌عنوان یک واقعیت است. برگر در کتاب به تکرارهای زیاد کتاب اشاره می‌کند و می‌گوید ‌مکررگویی که الزام بوده و به ناگزیر این مکررگویی صورت گرفته نه اینکه تعمداً این کار انجام شده باشد؛ دلیلش این است که ناگزیرید برگردید و مطالب پیشین را بخوانید تا بتوانید ارتباطش را با مطالب جدید پیدا و انباشت کنید. بنابراین، جامعه‌شناسی شناخت، علم ساخت اجتماعی واقعیت است و خود شناخت هم به‌عنوان یک واقعیت اجتماعی تلقی شده است. واقعیتی که از آن یاد می‌کند دارای کیفیت و هستی مستقل از اراده‌ی آدمیان و در واقع همان واقعیتی است که دورکیم از آن یاد می‌کند، واقعیتی که امر بیرونی و الزامیست که بر فرد و کنشگر وارد می‌شود، چیزی در این کتاب تحت عنوان انسان در جامعه عنوان‌گذاری شده است؛ دو فصل از کتاب (ساخت اجتماعی واقعیت) هم به این موضوع اختصاص دارد، «انسان در جامعه» و «جامعه در انسان».

 در بحث مطرح کردن شناخت به واقعیت پدیده‌ها و خصوصیات ویژه‌ی این پدیده‌ها می‌پردازد و به گونه‌ای نگاه وبری در این اثر است و همان بحث جامعه در انسان، ‌اینکه جامعه چگونه در انسان نمود پیدا می‌کند. در اینجا دو نکته را مطرح می‌کنند: 1. مفهوم واقعیت در واقع در این کتاب به‌عنوان برونی‌سازی مطرح شده و اینکه واقعیت ذهنی برونی و تبدیل به یک چیز برونی و شیء می‌شود. 2. مفهوم شناخت بحث درونی‌سازی است، چه فرایندهایی طی می‌شود تا این شناخت حاصل شود؟ یعنی رابطه‌ی دیالکتیکی بین اعیان بیرونی و شناخت ذهنی در سراسر کتاب نهفته است، ‌اگرچه خیلی دقیق به آن نمی‌پردازد و خودش هم در انتها می‌گوید که قصد نداشتیم بگوییم که روش‌شناسی ما چیست، ولی فرایند دیالکتیکی در سراسر کتاب دیده می‌شود.

 پرسش اساسی کتاب این است: واقعیت چیست؟ آدمی چگونه می‌شناسد و فرایند شناخت چگونه رخ می‌دهد؟ دو نکته در اینجا وجود دارد، اول اینکه در کارهای برگر، واقعیت چندلایه است؛ بنابراین شناخت هم متنوع و تفسیرپذیر می‌شود و دوم اینکه به نوعی نگاه پست‌مدرنی در کار دیده می‌شود. دو اتفاق در این کتاب می‌افتد یکی اینکه قبل اینکه گیدنز صورت‌بندی ساختار عاملیت را انجام بدهد بدون اینکه ادعای نظریه‌پردازی نویی را بکند، این کار دیده شده است، خود شناخت و فرایند شناخت هم در این کتاب به‌عنوان واقعیت اجتماعی تلقی می‌شود. کل بحث کتاب این است: چگونه از واقعیت به شناخت می‌رسیم؟ چگونه از هستی‌شناسی واقعیت به معرفت‌شناسی ذهنی می‌رسیم؟ فلسفه چگونه به کنش روزمره‌ی مردم پیوند می‌خورد؟ (به‌نحوی هم شناخت دست‌اول و هم شناخت دست‌دوم در این کار دیده می‌شود) جهان فلسفی چگونه به جهان اجتماعی پیوند می‌خورد؟ انتهای کتاب هم به این موضوع می‌پردازد که چرا تاریخ و فلسفه دو ضرورت برای تحلیل‌های جامعه‌شناختی محسوب می‌شود؟

 از نظر لاکمن و برگر جامعه‌شناسی شناخت در میانه‌ی شناخت فلسفی و زندگی روزمره قرار می‌گیرد؛ شناخت جامعه‌شناسانه جایی میان امر مسلم انسان عامی و جهان غیرمسلم و امور تردیدآمیز فیلسوف قرار می‌گیرد. جامعه‌شناسی شناخت علم مطالعه‌ی فرایند شناخت به‌عنوان واقعیت است. در بخشی از کتاب به کارهای جامعه‌شناسانی مثل مارکس اشاره می‌کند و از ایده‌های مارکس و روش دیالکتیکی وی کمک گرفته است.

 آگاهی کاذب بحث دیگریست که در این کتاب مطرح می‌شود و برگر این را به‌عنوان یک نوع بیگانگی از هستی اجتماعی واقعی می‌داند و بعد هم جمع‌بندی می‌کند که آنچه ما مطرح می‌کنیم، تاریخ عقاید یا تاریخ مطالعه‌ی افکار پیشین نیست. از نگاه برگر جامعه‌شناسی شناخت به‌عنوان جزئی از رشته‌ی تجربی جامعه‌شناسی قرار می‌گیرد. روش کار این دو فرد در این کتاب، تحلیل نمودشناختی یا تشریحی به معنای کاوش لایه‌های گوناگون تجربه و ساختارهای مختلف معناست که دیالکتیکی بین تجربه و معنای ذهنی است.

عیوضی: «چه می‌گویدِ» فلسفی پایش در «که می‌گویدِ» جامعه‌شناسی است

ما گاهی کتاب می‌خوانیم که درس پس بدهیم، گاهی کتاب را می‌خوانیم که به‌عنوان معلم درس بدهیم و گاهی کتابی را نقد می‌کنیم، هریک از این‌ها اقتضائاتی دارد. دانش‌آموزی، معلمی و مؤلفی ساحت‌های مختلفی دارد و علی‌الظاهر ما یک کار می‌کنیم، کتاب می‌خوانیم؛ اما اقتضائات هرکدامشان باید رعایت شود.

من فکر می‌کنم اگر کتاب برگر را بخوانید چیز جدیدی برای دانش‌آموخته‌ی علوم اجتماعی نداشته باشد؛ یعنی همه‌ی اندیشه‌هایی که در این کتاب است را پیدا می‌کنید. بنابراین کتاب دارای یک طیف دوسره است که یک سر طیف این کتاب به شدت سترون و مجمل خواهد شد، یک سر دیگر آن زیبایی‌های خاص خود برگر است و از این جهت خوب است که عبارت‌ها را بخوانید و از دست ندهید؛ به عبارتی دو سر آن افراط و تفریط است. آدمی محصول دیالکتیک طبیعت و جامعه است؛ ‌آدمی را جهان انسانی و طبیعت را جهان طبیعی می‌گیریم. بخش‌های کتاب را می‌توان به نوعی با بخش‌بندی‌های کتاب اسفار اربعه متناسب هم قرار داد، بخشی که من مسئول ارائه‌ی آن هستم این است که چه می‌شود یک موجود طبیعی، موجودی اجتماعی می‌شود. انسان‌شناسی فلسفی که برگر انتخاب می‌کند انسان را در مقایسه با حیوان استخراج می‌کند و تفاوتش این است که برخلاف تئوری‌های تکامل که انسان را سرسلسله‌ی تکامل می‌بیند، این نوع از انسان‌شناسی، انسان را نسبت به حیوانات ضعیف می‌بیند و همین ضعف برایش خلاقیت ایجاد می‌کند؛ به همین دلیل شما اگر حیوانات را نگاه کنید در قلمرو جغرافیایی خاصی هستند، اما انسان محیط و قلمرو خاصی ندارد، انسان جهان دارد و اتصال علت و معلولی با طبیعت ندارد و همین موضوع، گسستی از طبیعت با آدم ایجاد می‌کند و همین سرمنشأ دانش، جامعه و ... می‌شود.

 نکته‌ی مهم این است که چطور می‌شود مخلوقات آدمی مثل جهان ‌اول برگر که طبیعت باشد، سفت و سخت می‌شود؟ اینجا دو فاز دارد: انسان از حیث زیستی برخلاف حیوانات هیچ نظم زیستی ندارد و در واقع رفتارش به‌صورت غریزی تعیین نشده است و نظم پیشینی وجود ندارد؛ حالا سؤال این است که نظم از کجا می‌آید؟ پاسخ می‌دهد که آدم‌ها در جامعه‌ای به دنیا می‌آیند که این هم از پیش ساخته شده بود. علاوه بر این، ما باید به نظریه‌ی نهادها هم برسیم، اینکه چه می‌شود که نهادها شکل می‌گیرد و بعد قلمروی نمادین شکل می‌گیرد؟ جهان اجتماعی سه قلمرو دارد: قلمروی فردی،‌ قلمروی نهادی و نمادی. جالب اینکه اگر این سه را سه رأس مثلث بدانیم، برگر هر سه رأس را مطالعه نمی‌کند، بلکه به سه ضلع آن کار دارد و به عبارتی مسیر شکل‌گیری فرد، جامعه، ‌فرهنگ و... را مطرح می‌کند و دیالکتیکی که این‌ها با یکدیگر دارند. به عبارتی این سه یک معنی می‌دهند و یک پدیده‌اند، ولی می‌توان آن‌ها را تحلیلاً از هم تفکیک کرد.

اغلب بچه‌های علوم اجتماعی عینیت را با محسوس بودن اشتباه می‌کنند، اما در کتاب برگر، عینی بودن به معنی محسوس بودن نیست، بلکه به معنی اینکه در جلوی ما و مستقل از ما وجود دارد، است. برگر می‌گوید نهادها محصول عادت‌ها است، انسان‌ها در زندگی جمعی سعی می‌کنند عادت‌سازی کنند و عادت‌ها هستند که نهادها را شکل می‌دهند. عادت‌سازی هم نیازی به تفکر مجدد ندارد و شما برای اینکه یک چیزی را عادت کنید نیازی ندارید که یک بار دیگر به آن فکر کنید.

 همچنین نهادها که ساخته‌ی ما هستند همیشه محکوم به مرگ هستند. دوام نهادها در چیست؟ نهادها در نقش‌ها متجسد می‌شوند، ‌نقش‌ها خردترین و بی‌واسطه‌ترین پدیده‌ای هستند که جامعه با ما دارد، ‌این نقش‌ها، نهادهای ساخته‌شده را تجسد می‌بخشد. نکته‌ای که در این میان نباید فراموش شود این است که دورکیم می‌گوید جامعه‌شناسی تطبیقی، خود جامعه‌شناسی است، گیدنز می‌گوید جامعه‌شناسی شهری، خود جامعه‌شناسی است، برگر هم می‌گوید جامعه‌‌شناسی شناختی خود جامعه‌شناسی است؛ او خودش را میراث‌دار دین و فلسفه می‌داند و معتقد است جامعه‌شناسی شناخت خودِ جامعه‌شناسی است و به‌این‌ترتیب، جامعه‌شناسی را جایگزین همه‌ی چیزها مثل دین، ‌فلسفه و... می‌داند. برگر از عمل، نظر را استخراج می‌کند،‌ بعد هر دوی این‌ها را با هم تلفیق می‌کند، فرد را به دست می‌آورد. قلمروی نمادی ریشه در برونی‌سازی آدم‌ها دارد، به معنای دیگر یک نوع عینیت‌سازی درجه دوم است و اینجاست که قلمروهای نمادی شکل می‌گیرد و این قلمروی نمادی یعنی پیدایش قلمروهای شناختی مستقل از هم؛ بحث عمده‌ی برگر در واقع نشان دادن این قلمروهاست.

در بحث برگر این موضوع مطرح می‌شود که نسبت میان پایگاه‌های افراد با اندیشه‌هایی که تولید می‌کنند، نسبت دیالکتیکی است؛ همیشه «چه می‌گویدِ» فلسفی پایش در «که می‌گویدِ» جامعه‌شناسی است. برگر می‌خواهد از دل یک موجود طبیعی یک پدیده‌ و واقعیتی به نام واقعیت اجتماعی-فرهنگی به وجود آید، این عینیت هم ناشی از دانش است و در واقع همه‌ی این عینی‌سازی‌ها حاصل دانش است.

نظر شما