به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ بیش از دو سال از ابلاغ سند تحول آموزش و پرورش میگذرد، سندی که پس از پشت سر گذاشتن تغییرات مختلف در نظام آموزشی کشور قرار است به رشد و تعالی آن کمک کند؛ درست است که هنوز گامهای زیربنایی بسیاری برای تحقق آن لازم است اما نباید فراموش کرد که هرچه تأخیر در اجرای آن بیشتر شود، سرمایه انسانی کشور ضربه خواهد دید. همانطور که رهبر معظم انقلاب نیز تأکید کرده بودند: «نظام آموزشی ما نظام وارداتی است و بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی مبتنی و استوار نمیباشد.» این مساله پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بازسازی بنیانهای تربیتی جامعه و اصلاح شیوههای مدیریت آن در عرصههای گوناگون بر ضرورت تحول در حوزه آموزشی و پرورشی میافزود.
روشن است با شیوهها و الگوهای تربیتی آموزشی شکل یافته در چارچوب مبانی متضاد با اندیشه ایرانی اسلامی نمیتوان نیروهای موردنظر انقلاب اسلامی را تربیت کرد و همین رویکرد موجب لزوم تسریع تحول در نظام تعلیم و تربیت فعلی میشود.
بهتر است پیش از سخن گفتن درباره این سند، این نکته ذکر شود که حرکتهای پیشازاین به دلیل برخورداری از جنبههای نظری و وارد نشدن به عرصههای تغییرات بنیادین اجرایی، نمیتوانند تحول محسوب شوند؛ رویکرد تازهای که در سند تحول آموزشوپرورش موردنظر قرارگرفته، تحولی به معنای واقعی است که در صورت آمادهسازی زمینههای اجرایی آن، تحقق تحول پیشبینیشده انتظار میرود.
آغاز راهی دشوار برای تحول
کارهای ابتدایی سند تحول اوایل سال ۱۳۸۴ انجام و پس از تصویب شورای عالی آموزشوپرورش شورای راهبردی سند در اواخر این سال تشکیل و کارها برای تدوین مدل مفهومی و تشکیل کمیتهها آغاز شد، سه کمیته در تعامل و همفکری با کارشناسان ۷۰ پروژه تحقیقاتی را در دستور کار قراردادند و حدود ۵۰۰ نفر از صاحبنظران در این پروژهها مشارکت کردند، ماههای پایانی سال ۸۸ بود که متن اصلی سند با هشت هدف کلان، ۱۴ راهبرد و ۱۵۸ راهکار آماده شد. نگاهی به اهداف و راهبردهای این سند میتواند نگاه کلی حاکم بر آن را بیشتر نشان دهد.
هدفها و راهبردهای کلان
۱- تربیت انسانی موحد و مؤمن و معتقد به معاد و آشنا و متعهد به مسئولیتها و وظایف در برابر خدا، خود، دیگران و طبیعت، حقیقتجو و عاقل، عدالتخواه و صلحجو، ظلمستیز، جهادگر، شجاع و ایثارگر و وطندوست، مهرورز، جمعگرا و جهانی اندیش، ولایت مدار و منتظر و تلاشگر در جهت تحقق حکومت عدل جهانی.
۲- ارتقای نقش نظام تعلیم و تربیت و خانواده در رشد و تعالی کشور، اعتلای فرهنگ عمومی و زمینهسازی برای اقتدار و مرجعیت علمی و تکوین تمدن اسلامی – ایرانی
۳- گسترش و تأمین همهجانبه عدالت آموزشی و تربیتی
۴- برقراری نظام اثربخش و کارآمد مدیریت و مدیریت منابع
۵- افزایش مشارکت و اثربخشی همگانی بهویژه خانواده
۶- بهسازی و تحول در نظام برنامهریزی آموزشی و درسی، مالی و اداری و زیرساختهای کالبدی
۷- ارتقای اثربخشی و افزایش کارایی
۸- کسب موقعیت نخست تربیتی در منطقه و جهان اسلام
راهبردهای کلان
۱- استقرار نظام تعلیم و تربیت بر اساس مبانی نظری و فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی
۲- نهادینه کردن نگاه یکپارچه به فرآیند تعلیم و تربیت
۳- ابتناء فرایند تدوین و اجرای اسناد تحولی زیر نظامها (شامل برنامه درسی ملی، تربیتمعلم و تأمین منابع انسانی، راهبری و مدیریت، تأمین و تخصیص منابع مالی، تأمین فضا، تجهیزات و فنآوری، پژوهش و ارزشیابی) و برنامههای کوتاهمدت و میانمدت بر مبانی نظری و فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی و مفاد سند تحول بنیادین
۴- توسعه و نهادینه کردن عدالت آموزشی و تربیتی در مناطق مختلف کشور
۵- مشارکت اثربخش و مسئولیتپذیری مردم، خانواده و نهادهای اقتصادی، مدیریت شهری و روستایی و بنیادهای عامالمنفعه
۶- گسترش فرهنگ پژوهش و ارزشیابی، خلاقیت و نوآوری، نظریهپردازی و مستندسازی تجربیات علمی – تربیتی بومی
۷- بهرهمندی هوشمندانه از فناوریهای نوین
۸- تعامل اثربخش نظام تعلیم و تربیت با سایر نهادها بهویژه نهاد خانواده و رسانه
۹- استقرار نظام مدیریت اثربخش، کارآمد، مسئولیتپذیر و پاسخگوی تحول بنیادین
۱۰- ارتقای جایگاه نظام تعلیم و تربیت کشور بهعنوان مهمترین نهاد تربیت نیروی انسانی و مولد سرمایه اجتماعی
۱۱- ارتقای معرفت و بصیرت دینی، انقلابی و سیاسی برای رشد و تعالی معنوی و اخلاقی معلمان و دانش آموزان
۱۲- بازنگری و بازسازی ساختارها و رویهها
۱۳- توسعه مستمر شایستگیها و توانمندیهای اعتقادی، تربیتی، علمی و حرفهای فرهنگیان
۱۴- توسعه ظرفیتها و توانمندیهای آموزشی و پرورشی برای حضور فعال و سازنده درصحنههای بینالمللی و منطقهای
۱۵- ارتقای جایگاه علم و علمآموزی بهعنوان عاملی مؤثر در دستیابی به حیات طیبه
اهداف و راهبردهای عنوانشده تصویری از مطلوبیت موردنظر پس از تحول در نظام تعلیم و تربیت است و پس از آن نحوه اجرایی ساختن آنها اهمیت زیادی دارد، اوایل امسال بود که مقام معظم رهبری بر این نکته تأکید کردند: «اجرای این سند اساسی و راهگشا، نیازمند نقشه راه و برنامه عملیاتی است که لازم است با نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی تهیه و قدمبهقدم اجرا شود.» پیش از آن وزیر آموزشوپرورش از تدوین نقشه راه اجرای این سند خبر داده بود: «نقشه راه که شامل پیشنیازها و تمهیدات لازم برای اجرایی شدن است را در یک جدول زمانبندی تنظیم کرده و آن را اجرایی خواهیم کرد.» مهندسی این تحول یکی از مهمترین محورهایی است که اگر در جای خود بدان توجه شود، میتواند در اجرای گامبهگام آن ارزشافزوده بیشتری در حوزه تربیت نیروی انسانی به همراه داشته باشد.
چهار اولویت برای مهندسی تحول
بررسی این سند از نگاه کارشناسان حاوی نکات درخور توجهی است، بههرحال در مرحله اجرا باید بر اساس افق طرحشده روی اولویتها و اجرای گامبهگام سند برنامهریزی شود؛ آنوقت میتوان نگاه دقیقتری از آن به بدنه اجرایی این دستگاه بزرگ در حوزه تعلیم و تربیت انتقال داد، از همین رو واکاوی اظهارنظرهای کارشناسان چهار اولویت را برای بسترسازی چنین تحولی برجسته میسازد.
معلم؛ محور تحول
وزیر سابق آموزشوپرورش یکی از افرادی است که در حوزه اولویت شناسی تحول در این نهاد آموزشی تقدم را جایگاه معلمی میدهد. او در اظهارنظری به جمله رهبری درباره تکریم جایگاه معلمی اشارهکرده و معلم را محور هدایت این تحولات میداند.
ناگفته پیداست مدیریت انگیزه معلمان برای ایجاد تحول یکی از نکاتی است که اگر در سالهای اجرایی شدن سند یادشده موردتوجه متولیان این حوزه نباشد، شکست آن غیرقابلپیشبینی نیست؛ نباید فراموش کرد که قلب تپنده تحول در نظام تعلیم و تربیت کلاسهای درس هستند و نبض این حرکت در دستان معلم است.
تا تکریم حقیقی در ابعاد مالی و معنوی محقق نشود نمیتوان انتظار داشت تا انگیزههای لازم برای ایجاد قدرت لازم در موتور محرکه این تحول به وجود آید، هرچند بسیارند معلمانی که بدون توجه به این انگیزهها خود بهدرستی هدف حقیقی را دریافتهاند و تلاش خستگیناپذیری دارند اما نباید از یاد برد که بهبود نظام تکریم و افزایش انگیزه در معلمان میتواند همین تلاشها را نیز به سامان رسانده و در یک جریان همافزا تأثیر آنها را فراگیر سازد.
ثبات مدیریت؛ لازمه جریان پایدار تحول بخش
فراموش نکنیم آموزشوپرورش یکی از نهادهایی است که در سالهای پس از انقلاب اسلامی مدیران متفاوتی را در سطوح مختلف تجربه کرده است، باید توجه داشته باشیم که با تغییر دولتها سیاست تعلیم و تربیت نظام تغییر نمیکند، پس باید در یک چارچوب مشخص به خلاقیتهای تازه پرداخته شود، درحالیکه هر دولتی با طیفی از مدیران حتی در اساسیترین پایههای این سیستم تغییرات ایجاد کردهاند.
نگرانی آنجا افزایش مییابد که ساختار این نهاد مبنایی در سیستم کشور دچار سیاسیکاری میشود و تحت تأثیر فضای سیاسی کشور واکنشهای مختلفی از تغییر مدیریت تا اصلاح سیستم انجام میدهد، روشن است که این وزارتخانه تا وقتی متأثر از نگاه دولتها تغییرات اساسی را تجربه کند، نمیتواند زمینهساز تحولی جدی باشد.
تفکر محوری در برابر حافظه محوری
اولویت سومی که به نظر میآید نقشی اساسی در تحول یادشده خواهد داشت، تغییر آموزش از محور حفظ مطالب به تفکر در حوزه محتوا است؛ بدیهی است که پرورش قوه تفکر دانش آموزان آینده اندیشمندانهتری را برای جامعه ایرانی اسلامی رقم خواهد زد تا اینکه تنها حجمی از اطلاعات حافظه نوجوانان علاقهمند را پر کند و درنهایت نیز غبار فراموشی بر آنها بنشیند.
توجه به این مؤلفه نیازمند تغییرات دیگری در نظام تعلیم و تربیت است که ازجمله تحول در ارزیابی و ارزشیابی دانش آموزان خواهد بود، همچنین الگوهای آموزشی نیز به تبعیت از این موضوع باید بهروزرسانی شده و تغییراتی را تجربه کنند تا هدف نهایی یعنی تفکر بهجای حفظ اطلاعات محقق شود.
تقویت الگوهای ارزشی
الگوهای آموزشی و تربیتی کنونی که وامدار اندیشههای آموزشی غربی هستند، ارزشهای درونی شده خود را به جامعه دانش آموزان ایرانی انتقال میدهند، حس برتریجویی و رقابتهای ناسالم آموزشی و کمتوجهی به مقوله تربیت و تزکیه سادهترین اثراتی هستند که ریشه در الگوهای ناقص کنونی دارند.
فرهنگ ایرانی اسلامی با غنائی که در حوزه ارزشی دارد، میتواند الگوهای تازهای را تولید کند تا آسیبهای حاضر را به حداقل برساند، پیشرفت الگوهای تولیدشده بهطورقطع در آینده نیروهای شایستهتری را نسبت به خروجیهای فعلی در سیستم های آموزشی عاریتی ما خواهد داشت.
موعظههای کلیشهای و روشهای خستهکنندهای که در حوزه پرورشی، آزمون خود را پس دادهاند باید جای خود را به سیستم تربیتی پویایی که در چارچوب سند تحول برنامهریزی میشود، داده و این اولویت برای تعمیق ارزشهای ایرانی اسلامی در مرحله اجرا پیادهسازی موردتوجه قرار گیرد.
تدبیر مقاومتهای قابل پیشبینی در برابر تحول
همانطور که گفته شد کلاس درس، قلب تپنده نظام آموزشی و پرورشی کشور است و نبض آن در دستان معلم است، اگر بخواهیم کانون مقاومت در برابر تحول را پیدا کنیم، داستان از همینجا آغاز میشود.
باید فاصله معلمان را با وضعیت مطلوب کاهش داد و در الگوهای کلاس داری و سیستم آموزشی نیز تجدیدنظر کرد، تأخیر در تغییرات موجب افزایش نیروی ایستایی کلاس درس در برابر هرگونه تحولی میشود.
رهبر معظم انقلاب بهدرستی اشاره کردند که «سند تحول یکچیز دفعیالوجود نبود، این سند از اول انقلاب جزو آرزوها بود» به همین خاطر شناسایی عواملی که میتوانند در اراده تغییر، سستی ایجاد کنند یکی از مهمترین تدابیر، پیش از برداشتن هر گام از تحول در نظام آموزشوپرورش است.
یکی دیگر از جاهایی که باید درباره آن فکر اساسی شود مدرسه و انواع مختلف مدرسه داری در ایران است، هرچند حفظ تنوع مدلهای مدارس و نحوه اداره آنها میتواند امتیاز تلقی شود اما نباید فراموش کرد که درروند تحول میتواند مقاومتهای چندگانهای را در سطوح مختلف رقم بزند، اینجاست که شناسایی دقیق آنها و برنامهریزی برای همسویی با سند تحول ارزش دوچندان پیدا میکند.
درنهایت نباید فراموش کرد تحول در یک سیستم بزرگ از اجزای آن باید شروع شود چراکه کار دفعی واکنشهای سریع و دفعی را نیز برمیانگیزد؛ واکنشهایی که ریشه در آموزههای نظام کنونی دارد، اندیشه تحول و نقشه راه آن موضوعاتی هستند که در گام نخست نیاز به نهادینهسازی دارند و تا این اتفاق رخ ندهد نمیتوان امیدی به افق ترسیمشده در سند تحول داشت.*
*نویسنده: سیدرضا سجادی
نظر شما