شناسهٔ خبر: 31171 - سرویس اندیشه
نسخه قابل چاپ

نیم‌نگاهی به روشی نو در تاریخ؛

تئوری‌پردازی در تاریخ شفاهی ایران؛ از امکان تا ضرورت

حسن آبادی شکل‌گیری تاریخ شفاهی در ایران بیشتر از آنکه مبتنی بر ضرورت و برنامه‌ریزی باشد، متکی به نیاز بوده است و همین امر باعث شده تا استفاده از روش آزمون و خطا در آن رایج باشد. دولتی بودن و نگاه سلیقه‌ای به تاریخ شفاهی که برای حیات خود نیاز مستقیم به بودجه‌های دولتی دارد، زمینه‌ی عدم دسترس‌پذیری برای نقدهای عالمانه درباره‌ی روش و محتوا را فراهم کرده است.

فرهنگ امروز/ ابوالفضل حسن آبادی*:تاريخ شفاهي ارتباط بين زندگی فردی در تعامل محيط اجتماعي مي‌باشد كه از مشاركت افراد در يك محيط فرهنگي بزرگ‌تر است و ارتباطی بين تجربيات غيررسمی و خاطرات در يك تصوير بزرگ‌تر از مردمی است كه مشهور نيستند، يا در حركتي شركت نكرده‌اند و يا در گروه يا فعاليت اجتماعي حضور نداشته‌اند، مردمي كه در برقراري ارتباط بين زندگي فردي و حوادث تاريخي ناتوان هستند و دست‌اندركاران جامعه برای رسيدن به هويت جمعی نیاز به هویت‌بخشی فردی به آن‌ها دارند. تاريخ شفاهي به‌عنوان يك ابزار مناسب میتواند برای انتقال تجربيات زندگی يك نسل از يك گروه در جامعه به آينده با همه‌ی فرايندها و عناصري كه دارد، مشارکت داشته و نياز محققان در حوزه‌ی مطالعات اجتماعي، شهری و... خصوصاً در مورد منابعی كه در اشكال ديگر قابل جمع‌آوري نيستند، فراهم كند.

بررسی سابقه‌ی بیش از ۳ دهه تاریخ شفاهی در ایران، شکل‌گیری و گسترش آن مبتنی بر ۲ عامل بنیادی انقلاب و جنگ بوده است. ضرورت گردآوری و تدوین خاطرات این دو حوزه‌ی مهم فکری باعث شد تا تاریخ شفاهی راه نرفته‌ای را یک‌شبه طی کند و تبدیل به ابزار مهمی برای انتقال افکار و اطلاعات گردد، به‌نحوی‌که کمتر جایی را می‌توان یافت که چنین جایگاه ویژه‌ای برای تاریخ شفاهی در قالب حکومتی آن قائل شده باشند.

مهمترین کارکرد استفاده از تاریخ شفاهی در ۳۰ سال گذشته، ابزاری برای جمع‌آوری، انتقال و تدوین خاطرات بوده است و به نظر می‌رسد که ضرورت دارد تا با رهیافت انتقادی به چگونگی و چرایی و فلسفه‌ی استفاده از آن پرداخته شود. سؤالاتی مانند: آیا امکان تئوری‌پردازی در تاریخ شفاهی ایران وجود دارد و ضرورت پرداختن به آن چیست؟ آیا امکان تغییر فلسفه‌ی استفاده از تاریخ شفاهی از ابزاری برای جمع‌آوری به روشی برای انتقاد و تحلیل وجود دارد؟ چه کسانی برای تئوری‌پردازی در تاریخ شفاهی در اولویتند، تاریخ‌شفاهی‌کاران یا استفاده‌کنندگان از مصاحبه‌های تاریخ شفاهی؟ آیا فلسفه‌ی هویت تاریخ شفاهی در ایران به درجه‌ای از بلوغ رسیده که بتواند ماهیت جداگانه‌ای برای خود در قیاس با سایر حوزه‌های پژوهشی قائل شود؟

جریان‌شناسی شکل‌گیری و گسترش تاریخ شفاهی در دوره‌ی معاصر در دنیا نشان می‌دهد که ۶ نسل تاریخ‌شفاهی‌کاران که بعضاً تفاوت نسلی آن‌ها به یک دهه نیز نمی‌رسد، در تکامل تدریجی آن مؤثر بوده‌اند. در اواخر دهه‌ی ۴۰ هم‌زمان با اختراع ضبط‌صوت تلاش تاریخ‌شفاهی‌کارانی مانند آلن نوینز و لوئیز استار در مصاحبه با برجستگان حوزه‌های مختلف، تاریخ شفاهی را تبدیل به ابزار مؤثری برای جمع‌آوری اطلاعات کردند. تلاش برای هویت‌بخشی به تاریخ شفاهی که با همراهی مؤثر دانشگاه‌ها در انجام مصاحبه‌ها حمایت می‌شد در دهه‌ی ۶۰ دچار تغییرات اساسی شد. نسل دوم تاریخ‌شفاهی‌کاران اعتقاد بیشتری به حضور پررنگ‌تر آن در جامعه داشتند و شکل‌گیری اولیه‌ی آرشیوها و انجمن‌های تاریخ شفاهی زمینه‌ی استفاده از تاریخ شفاهی را برای محققان فراهم کرد. تاریخ شفاهی در این دهه تحت تأثیر جریان چپ، جنبش‌های کارگری، فمنیستی و حرکت‌های قومی تبدیل به جریان گردید و سمت و سوی فلسفه‌ی استفاده از آن از ابزار جمع‌آوری به کارکرد پژوهشی تغییر یافت، به‌نحوی‌که تئوری‌پردازی در تاریخ شفاهی در سایه‌ی استفاده از داده‌های جمع‌آوری‌‌شده در مکاتب مختلف فکری امکان‌پذیر شد.

حضور تاریخ‌شفاهی‌کاران برجسته‌ای مانند پل تامپسون، رونالد گرل و پرتلی در دهه‌ی ۷۰ که تجربه‌ی هویت‌بخشی فردی دهه‌ی ۵۰ و حضور پررنگ در جریانات اجتماعی دهه‌ی ۶۰ را به همراه داشتند باعث شد تا نسل سوم تاریخ‌شفاهی‌کاران در دهه‌ی ۷۰ ضمن تأکید بر اهمیت ابزاری تاریخ شفاهی نسبت به نقش منابع تاریخ شفاهی در پژوهش‌های میان‌رشته‌ای نیز علاقه‌مند شوند و تعامل نزدیکی را با جامعه‌شناسان، مورخان، اقتصاددانان و ... برقرار کنند. در سال ۱۹۷۳ در آمریکا، ۱۰۸ دانشگاه، ۴۸ کتابخانه، ۴۷ کالج، ۲۹ گروه قومی و ۲۵ مرکز تاریخی به همراه گروه‌های پراکنده در مجموع ۳۱۶ مرکز تاریخ شفاهی ایجاد کرده بودند که پررنگ بودن نقش دانشگاه‌ها حاکی از توجه بیشتر به فلسفه‌ی تئوری‌پردازی در تاریخ شفاهی و مهم شدن ماهیت میان‌رشته‌ای استفاده از تاریخ شفاهی در پژوهش‌های تاریخی است.

واقعیت این است که علی‌رغم آنکه شروع و گسترش تاريخ شفاهي در دنيا با دانشگاه‌ها عجين بوده است و دانشگاه‌هاي بزرگ خصوصاً در آمريكا همواره از بانيان ايجاد پروژه‌هاي بزرگ تاريخ شفاهي و تشكيل‌دهندگان آرشيوهاي بزرگ بوده‌اند، اما برخی حوزه‌های دانشگاهی خصوصاً مورخان ایراداتی به آن داشتند و فلسفه‌ی وجودی تاریخ شفاهی کمتر از نقد عالمانه‌ی آن‌ها بهره برده بود و دانشگاه‌ها از پذیرفتن مصاحبه‌های تاریخ شفاهی به‌عنوان یکی از منابع علمی و قابل استناد سر باز می‌زدند. نسل چهارم تاریخ‌شفاهی‌کاران نسبت به برنامه‌های عمومی و مراکزی که ارتباط نزدیک‌تری با جامعه داشتند اقبال بیشتری نشان دادند؛ موزه‌ها، برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی و روزنامه‌ها از علاقه‌مندان داده‌های تاریخ شفاهی بودند. در این دهه زمینه‌ی معرفی تاریخ شفاهی در مدارس با انجام برنامه‌هایی مانند فاکس‌فایر فراهم شد.

تاریخ شفاهی در دهه‌ی ۹۰ تحت تأثیر نزدیک شدن ارتباط با دانشگاه‌ها و پذیرفته شدن به‌عنوان یک روش پژوهشی قرار گرفت و زمینه‌ی تئوریزه شدن آن بیشتر مهیا شد. در تحقيق انجمن جهاني تاريخ شفاهي ۸/۷۷ درصد ذكر كرده‌اند كه تاريخ شفاهي را به‌عنوان يك روش پژوهشي پذيرفته‌اند و ۵/۶۵ درصد ذكر كرده‌اند كه ديد مثبت‌تري در مورد تاريخ شفاهي به‌عنوان يك روش پژوهشي پذيرفته‌شده دارند. ورود تاریخ شفاهی به دانشگاه‌ها ضمن افزایش دوره‌های آموزشی و کارگاه‌های تاریخ شفاهی ماهیت روشمند شدن تاریخ شفاهی را در مواجهه با حوزه‌های پژوهشی تقویت کرد.

نسل ششم تاریخ‌شفاهی‌کاران با ترکیب نیازها، ضرورت‌ها و انگیزه‌ها سعی در آماده‌سازی تاریخ شفاهی با چالش‌هایی دارند که جامعه‌ی بشری را با آن روبه‌رو کرده است. در واقع امروزه تاریخ شفاهی به دنبال اثبات فلسفه‌ی وجودی خود در برخورد با دیگر روش‌های پژوهشی نیست و ظرفیت تعاملی آن باعث شده تا با هدفمند کردن توان شفاهی‌کاران در دنیا در حل برخی از چالش‌های به ‌وجود‌ آمده در زندگی انسانی مانند تقابل سنت و مدرنیسم، هویت فردی و تقابل آن با هویت جمعی، اقلیت‌ها قومی، نژادی و صداهای فراموش‌شده، عصر دیجیتال و زوال حافظه به دیگر علوم کمک کند.

وضعیت فعلی تاریخ شفاهی در ایران ترکیبی از چند نسل تاریخ شفاهی در دنیا می‌باشد که هم‌زمان با هم پیش رفته و ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود را دارد. استفاده‌ی ابزاری و محتوایی از تاریخ شفاهی و دولتی بودن تاریخ شفاهی ایران مسئله‌ای است که کمتر می‌توان در جای دیگر مشاهده کرد. شکل‌گیری تاریخ شفاهی در ایران بیشتر از آنکه مبتنی بر ضرورت و برنامه‌ریزی باشد، متکی به نیاز بوده است و همین امر باعث شده تا استفاده از روش آزمون و خطا در آن رایج باشد. دولتی بودن و نگاه سلیقه‌ای به تاریخ شفاهی که برای حیات خود نیاز مستقیم به بودجه‌های دولتی دارد، زمینه‌ی عدم دسترس‌پذیری برای نقدهای عالمانه درباره‌ی روش و محتوا را فراهم کرده است. هرچند در دهه‌ی اخیر حرکت‌های هدفمندی مانند برگزاری نشست‌های سالیانه‌ی تاریخ شفاهی، ایجاد انجمن تاریخ شفاهی، برگزاری و کارگاه‌های استانی خصوصاً در حوزه‌ی جنگ تحولات مثبتی را به وجود آورده است، اما هم‌زمان شدن با گسترش تاریخ شفاهی در کشور و ساده‌پنداری در انجام آن که زمینه‌ی تاریخ شفاهی ناآگاهانه را به وجود آورده، باعث شده تا فعالیت‌هایی که به منظور هدفمند و روشمند کردن آن انجام می‌پذیرد، کمتر نمود داشته باشد. حضور کم‌رنگ دانشگاه‌ها در امر آموزش علمی و عملی تاریخ شفاهی در ایران زمینه‌ی نگارش متون مرتبط در زمینه‌ی فلسفه و ماهیت تاریخ شفاهی را کم کرده و فرصتی برای تئوری‌پردازی در تاریخ شفاهی با استفاده از مصاحبه‌های تولیدشده ایجاد نکرده است.

نگاهي به تاريخ شفاهي به‌عنوان روشي نوين در عرصه‌ی جمع‌آوري، نگه‌داري و سامان‌دهي منابع شفاهي در كشور ما هنوز نهادينه نشده است. انبوهي از خاطرات ثبت‌نشده و سنت‌هاي فراموش‌شده به همراه غناي فرهنگي اين مرز و بوم، توسعه، گسترش و سامان‌دهي آن را ضروری مي‌نمايد. بازنگري مجددي در برداشت از علم تاريخ و تدريس مبتني بر فرضيات، عينيت بخشيدن به انگاره‌ها و نمادسازي تاريخي در سطوح مختلف جامعه به منظور هويت بخشيدن ديني و ملي و پر كردن گسست‌هاي بين نسل‌ها از ضرورت‌هاي انكارناپذير وجود تاريخ شفاهي است.

بسترسازي مناسب براي پروژه‌هاي خارج از دانشگاه‌ها در قالب تهيه‌ی موضوعات متناسب با منطقه و حمايت از محققان و تاريخ‌شفاهي‌دانان مستقل، اهتمام به آموزش تاريخ شفاهي و تهيه‌ی منابع آموزشي تاريخ شفاهي براي استفاده‌كنندگان در قالب برگزاري دوره‌هاي بلند آموزشي و واحدهاي درسي، دوره‌هاي كوتاه‌مدت آموزشي (كارگاه‌هاي آموزشي) ضمن فراهم‌سازی ايجاد شبكه‌اي از مراكز تاريخ شفاهي و تاريخ‌شفاهي‌دانان مستقل، ظرفیت‌های جدیدی را برای هم‌اندیشی فکری و تئوری‌پردازی در تاریخ شفاهی فراهم می‌کند.

تئوری‌پردازی در تاریخ شفاهی ایران با توجه به تجارب گران‌بها و توجه ویژه به آن از مهمترین ضرورت‌های مراکز و افراد درگیر در آن است. سوق دادن تاریخ شفاهی ایران به سمت آگاهانه و روشمند پیش رفتن، می‌تواند زمینه‌ی تعامل بیشتری با مراکز جهانی را فراهم کند و زمینه‌ی صدور آرا و افکار و تبدیل آن به دانش را میسر سازد.

 

*دکترای تاریخ محلی و مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس

 

نظر شما