شناسهٔ خبر: 31321 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

بهروز افخمی: سینمای ایران مرگ مغزی شده است

بهرورز افخمی می گوید سینمای ایران دچار مرگ مغزی شده و دلیل آن این است که اجازه ساخت و اکران فیلم های ارزشمند داده نشده است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ بهروز افخمی کارگردان سینمای ایران در آخرین سمینار جشنواره «سما» که عصر روز گذشته ۲۶ فروردین ماه در سینما فلسطین برگزار شد، اصول اولیه کارگردانی را توضیح داد و پاسخگوی سوالات حاضران در جلسه بود.

افخمی در ابتدای این نشست گفت: این کارگاه را از جایی شروع می‌کنم که شاید غیرمنتظره به نظر برسد. از چارچوب‌های فیلمسازی که متاسفانه وارونه شده و شکل درست آن كه باید به یادها آورده شود. امروزه می‌بینیم که فیلمسازان جوان با پیش فرض‌هایی که در ذهن خود دارند و فكر می‌كنند اصول اصلی است؛ سراغ فیلمسازی می روند درحالی که این تصور اشتباه است.

وی درباره بحث مخاطب در سینما بیان کرد: در ذهن همه شما به عنوان فیلمساز یک هرمی از مخاطبان وجود دارد. قاعده این هرم كودكان هستند كه تعدادشان زیاد است زیرا بیشتر از بزرگترها به تماشای فیلم ها می‌نشینند و حجم بیشتر مخاطبان فیلم‌ها را تشكیل می‌دهند. اگر به آمار واقعی مراجعه كنیم می‌بینیم كه از ۲۵ سال به بالا دارای یک سیر نزولی شدید در آمار تماشاگران سینما هستیم. یعنی خیلی به ندرت پیش می‌آید كه یک مرد بالای ۲۵ سال بلیت بخرد و به تنهایی به سینما برود.

این کارگردان سینما که فیلم «روباه» را روی پرده دارد، ادامه داد: پس در ابتدا كودكان هستند كه یک سوم این هرم را تشكیل می‌دهند و پس از آن خانم‌های خانه‌دار كه وقت برای فیلم دیدن و كتاب خواندن دارند و در این بین افراد دیگری را نیز با خود همراه می كنند و به سینما می برند و بعد از آنها مردهای معمولی كه اوقات فراغتی دارند و ممكن است بخشی از این اوقات فراغت را همراه با خانواده در سینما بگذرانند.

وی اظهار كرد: هر چه به نوک هرم نزدیک‌تر می‌شویم بیشتر كسانی را می‌بینیم كه انتظار می‌رود به سینما بروند و وقتی به نوک هرم می‌رسیم شاهد حضور فیلمسازان، منتقدان و خبرنگاران و روزنامه‌نگاران سینمایی نیز هستیم. همه شما این امر را بدیهی می‌دانید كه چنین هرمی وجود دارد و باید از قاعده شروع كرده و به سمت بالا بروید تا به نوک هرم یعنی جمع كوچک فیلمسازان و سینماگران كه فیلم‌ها را تبلیغ می‌كنند و به آنها ستاره می‌دهند، برسید. این اشتباه بزرگی است. كسی كه چنین تفكری دارد یكی از مقدمات كار را وارونه می‌بیند و این وارونه دیدن ممكن است موجب شود كه چیزهای دیگری را هم وارونه یاد بگیرد.

افخمی با بیان اینكه وارونه یاد گرفتن یكی از دردسرهای بزرگ است، تصریح كرد: به گفته آرتور كستلر شما می‌توانید به معلوماتتان اضافه كنید، اما نمی‌توانید چیزی از آن كم كنید. یعنی اگر چیزی را غلط یاد بگیرید نمی‌توانید تغییرش دهید و فراموشش كنید. بهتر است فیلمساز جوان مطلبی را نخوانده و یاد نگرفته باشد تا اینكه آن را به اشتباه آموخته باشد.

وی افزود: كسانی كه فیلم را با نگاه نقادانه نگاه می‌كنند و هدف شان از دیدن فیلم این است كه بفهمند فیلم چه می‌خواهد بگوید، تماشاچی واقعی نیستند. آن تماشاگری كه شما را با برداشت‌های اولیه از زندگی می‌سنجد یک بچه ۴-۵ ساله است. گمان نكنید كه بچه‌های خردسال چیزی نمی‌فهمند. بچه‌ها با اهمیت‌ترین قشر مخاطب فیلم‌ها هستند زیرا بچه‌های طبیعی در ۳ سالگی به ۸۰ درصد توانایی ذهنی خودشان رسیده و كودكانی كه بهره هوشی بالاتری دارند و قرار است در آینده جزو نخبگان و مدیران كشور باشند در ۳ سالگی تمامی مسائل اطرافشان را به خوبی می‌فهمند و تمامی كودكان از ۵ سالگی نیز توانایی تحلیل مسائل را دارند.

كارگردان فیلم «عروس» عنوان كرد: نكته دیگر در مورد تماشاگران خردسال این است كه آنها وقت زیادی برای فیلم دیدن، یاد گرفتن، اراده كردن و تصمیم گرفتن برای آنچه می‌خواهند بشوند، دارند. به گفته استاد داریوش صفوت كه در دانشكده سینما و تلویزیون موسیقی تدریس می‌كرد همیشه می‌گفت دلیل اینكه كودكان موسیقی را بهتر می‌آموزند این است كه برای آن زمان بیشتری می‌گذارند و ساعات زیادی از روز را با سازشان تمرین می‌كنند.

وی اظهار كرد: بچه‌ها وقتی یک فیلم را می‌پسندند، بارها و بارها آن را تماشا می‌كنند. یعنی مثل اینكه فیلم برای باور كردن است نه اینكه فقط بفهمند و بگویند ما فلان فیلم را دیده‌ایم. به جای اینكه فكر كنید تكنیک‌ها و طلسم‌های پیچیده‌ای وجود دارد كه مثلا افخمی آنها را بلد است و ما باید از او بپرسیم كه آنها را چگونه به كار بگیریم تا فیلم خوش تكنیكی بسازیم به این فكر كنید كه ما چارچوب های اولیه را فراموش كرده‌ایم. یعنی فراموش كرده‌ایم كه داستان یعنی چه؟ برای چه ما داستان درست می‌كنیم و برای چه برخی داستان گوش می‌دهند؟ و آنهایی كه پای داستان ما می‌نشینند به دنبال چه چیزی هستند؟

کارگردان فیلم سینمایی «شوکران» ادامه داد: بچه‌ها به راحتی تحت تاثیر قصه قرار می‌گیرند و خودشان را به جای قهرمان داستان قرار می‌دهند و با تقلید از كاراكتری که به آن علاقه دارند‌ خود را شبیه آن می كنند. در حالی كه در مورد افراد بزرگسال این‌چنین نیست. آیا در مورد یک فرد میانسال كه مثلا تحصیلات را تمام كرده و به یک ثباتی رسیده است، كمترین امكانی وجود دارد كه یک فیلم را جدی گرفته و تحت تاثیر آن فیلم دچار تغییر و تحول بزرگی شود و زندگی‌اش را تغییر دهد؟

وی افزود: واقعیت این است كه در فیلمسازی باید به گونه‌ای باشید كه بتوانید بگویید اگر یک بار دیگر هم به دنیا بیایم فیلمساز می‌شوم و فقط وقتی می‌توانید این آرزو را داشته باشید كه با فیلمسازی توانسته باشید تاثیرات ماندگاری بگذارید و اما اگر فكر می‌كنید می‌توانید با فیلم بر زندگی و شخصیت افراد بزرگسال تاثیر بگذارید كاملا در اشتباه هستید. اگر فكر می‌كنید كه فیلمسازی باید به گونه‌ای باشد كه با فرهیخته‌ترین افراد جامعه، مدیران، اساتید دانشگاه و سیاست‌مداران ارتباط برقرار كند در اشتباه هستید و در واقع سرنا را از سر گشادش می‌زنید.

افخمی ادامه داد: تنها نتیجه این تفكر شركت در جشنواره‌های خارجی و راه رفتن و عكس گرفتن روی فرش قرمز و مورد قضاوت كسانی قرار گرفتن است كه همه نوع فیلم را در طول زندگی دیده و می‌بینند و تبدیل به كسانی شده‌اند كه می‌خواهند ببینند در ایران چه فیلم‌هایی ساخته می‌شود و چه استعدادهایی وجود دارد.

وی تاكید كرد: این نتیجه هرمی است كه وارونه نكرده‌ایم و به مخاطب واقعی اهمیت نداده‌ایم. بنابراین من از این پیشنهادی كه به شما كرده‌ام دفاع می‌كنم و می‌گویم این اصلی‌ترین چیزی است كه شما باید به عنوان فیلمساز و كارگردان یاد بگیرید.

وی اظهار كرد: اینها خصوصیت خطرناک و آتشفشانی سینماست كه می‌تواند دنیا را آتش زده و عوض كند و دنیای جدیدی به وجود بیاورد به شرط اینکه فیلمساز با ناخودآگاه خودش ارتباط داشته باشد و خیال نكرده باشد سینما چیزی از جنس علم است.

كارگردان فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» تصریح كرد: اگر می‌خواهید فیلمساز به معنای واقعی شوید باید این هرم را در ذهنتان وارونه كنید و بدانید تاثیری آثار سال ها بعد خواهد بود. این یكی از اصول اصلی برای فیلمساز است و این فاکتور به هیچ عنوان جای پول، شهرت و اعتبار را نمی گیرد. واقعیت این است که آنچه امروز در ایران مطرح شده، فیلم نیست و هیچ شباهتی به فیلم ندارد و فقط برای این است كه گفته شود ما سینما را در ایران تعطیل نكرده‌ایم.

افخمی با بیان اینکه معیارها تغییر کرده است، گفت: معیارها تغییر كرده در مواردی شاهد بودیم فیلمی در سالن‌های سینما با ۴-۵ تماشاگر اكران شده و بعد در اخبار اعلام شده كه شب گذشته سالن نمایش این فیلم پر بوده و وقتی از فروشنده بلیت جویا می‌شویم می‌گوید تمام بلیت‌ها خریداری شده اما نیامده‌اند.

كارگردان فیلم «فرزند صبح» تصریح کرد: به تعبیر من سینمای ایران دچار مرگ مغزی شده و با دستگاه‌هایی كه به آن متصل كرده‌اند زنده به نظر می‌رسد. وقتی به سینماگران ما اجازه ساختن و اكران كردن فیلم‌های واقعی و ارزشمند داده نشد، وقتی به فیلم‌های خوب درجه «ج» دادند و سالن‌های ویران را برای اكران در اختیار فیلم‌ها گذاشتند، سینمای واقعی سركوب شد در حالی كه مسیری كه پایان آن به جشنواره‌های خارجی می رسد، مسیر اشتباهی است و اگر بخواهید این مسیر را بروید، وقتی به آنجا برسید می‌بینید كه همه چیز پوچ است.

كارگردان «روز فرشته» بیان كرد: فیلمسازی جایی است كه برای بچه‌هایی فیلم بسازید كه متعلق به نسل شما نیستند اما فیلم‌های شما روی آنها و مسیر زندگی‌شان تاثیر می‌گذارد.

افخمی با اشاره به تفاوت فیلمسازی در دوره های مختلف گفت: این دوره از فیلمسازی با دوره من متفاوت است، چراکه به كار فیلمسازی در دنیا سخت‌تر شده است. هر هنری یک دوره‌ای دارد، در زمانی شكل می‌گیرد بعد اوج می‌گیرد و در نهایت فرود می‌آید و وارد مرحله میانسالی طولانی می‌شود.

كارگردان «گاوخونی» افزود: سینمایی كه شما می‌خواهید در آن فعالیت كنید خیلی پیر است و هیچ محصولی برای شكفتگی ندارد. در دهه ۹۰ انتظار می‌رفت كه سینما به دوران پیری برسد اما طی اتفاقاتی عجیب فیلم‌هایی ساخته شد كه در آن مقطع و به صورت موقت موجب یک سرزندگی و نشاط در سینما شد. الان سینما در دوران كهنسالی است. حتی سینمای آمریكا هم در حال طی كردن سیر نزولی است بنابراین وقتتان را تلف نكنید و به دنبال وراجی‌های روشنفكرانه نباشید.

پس از آن افخمی در پاسخ به پرسش در مورد بازیگری و بازیگردانی گفت: این روزها بازیگری در حال دور شدن از بازی‌های تئاتری است. بازیگران تئاتری كه تازه وارد این عرصه شده‌اند برای شما خطرناك هستند زیرا می‌خواهند آنچه را آموخته‌اند با تمام توان حفظ و نگهداری كنند و به كار گیرند و این باعث تعارض می‌شود. بازیگر تازه‌كاری را انتخاب كنید و با تمرین زیاد آنچه می‌خواهید از او بسازید.

وی ادامه داد: تكرار زیاد كمک بسیار موثری است. این روش فرهادی و دلیل موفقیت او استفرهادی در هنگام ساخت فیلم‌هایش به برداشت‌های ۷۰ و ۸۰ می‌رسد. بنابراین تا جایی كه می توانید تكرار كنید، به غیر از صحنه‌هایی مثل گریه كردن كه انرژی زیادی از بازیگر می‌گیرد. زیرا تكرار موجب از بین رفتن نقص‌ها و طبیعی تر شدن نقش می‌شود. این روش بازی گرفتن تئاتری است و به همین دلیل است كه بازیگران تئاتر در شب‌های پایانی اجراها بهتر از شب‌های اول روی صحنه می روند.

وی در پایان در پاسخ به این پرسش كه ویژگی‌های یك فیلم پرفروش چیست؟ گفت: من پرفروش بودن یا نبودن فیلم‌ها را نمی‌توانم پیش‌بینی كنم. تنها فیلمی كه می‌توانستم پیش‌بینی كنم عروس بود ولی در مورد «شوكران» فكر می‌كردم نمی فروشد همان‌طور كه در اكران نوروزی‌اش فروش قابل قبولی نداشت اما پس از آن ناگهان مورد توجه و استقبال واقع شد.

افخمی تصریح کرد: و برعکس آن فیلم «روباه» بود که فكر می‌كردم با فروش خوبی مواجه شویم زیرا تمام ایرادهای فیلم قبلی‌ام یعنی «روز شیطان» را در این فیلم برطرف كردم. هر كس كه فیلم را می‌بیند خوشش می‌آید اما مشكل اینجاست كه مردم اصلا نمی‌آیند فیلم را ببینند، انگار از قبل تصمیم گرفته‌اند كه برای دیدن این فیلم نیایند.

در پایان این جلسه افخمی در مورد سینمای آوینی گفت: یكی از شاگردان آوینی به نام محمدحسین مهدویان كه خودش در زمان آوینی حدودا ۱۰ ساله بوده و آوینی را ندیده، مجموعه‌ای با عنوان «آخرین روزهای زمستان» ساخته است و من مطمئن هستم اگر آوینی زنده بود، می‌گفت كاش این فیلم را من ساخته بودم. درست به همین دلیل است که من فیلم بعدی خود یعنی «خمسه خمسه» را بر اساس قسمت چهارم «آخرین روزهای زمستان» ساختم و همان داستان را به فیلم بلند سینمایی تبدیل كردم.

نظر شما