شناسهٔ خبر: 31726 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

آیا رادیو پیر شده است؟

آنچه امروز در پیرامونمان می­گذرد نسلی است که با فضای مجازی و برنامه‌­های کاربردی تلفن همراه همسویی دارد و اوقات خود را با همراه دستی خود سپری می­کند؛ از این روست که این سوال قوت می­گیرد که در هفتاد و پنج سالگی، آیا رادیو پیر شده است!!!

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از سایت انسان‌شناسی و فرهنگ؛ نسل امروز، نسل رادیو نیست. شاید رادیو هنوز به نسل قبلی تعلق دارد؛ نسلی که برنامه­هایی چون جانی دالر، فرهنگ مردم، راه شب، تقویم تاریخ، قصه ظهر جمعه، گلهای تازه، گلهای جاودان و برنامه­های طنز صبح جمعه و عصرگاهی را به یاد دارد و با شنیدن دوباره آنها، خاطراتش را زنده می­کند.

چهارم اردیبهشت ماه سال ۱۳۱۹ اولین برنامه رادیو در ایران از طریق رادیو­های لامپی به گوش مخاطبانش رسید. مخاطبانی که توانایی خرید یک رادیو لامپی فیلیپس با قیمت بالا و با مجوز شهربانی وقت را داشتند. در حقیقت هنگام پخش اولین برنامه رادیویی دسترسی همگانی به این رسانه محدود بود. اولین محدودیت گرانی دستگاه رادیو بود که اقشار مختلف مردم توانایی خرید آن را نداشتند و تنها متمولین و اقشار وابسته به حکومت بودند که قادر به خرید و بهره­برداری از دستگاه رادیو بودند. دومین محدودیت مربوط به پذیرش این دستگاه به عنوان یک وسیله رسانه­ای بود. در جامعة به شدت بسته آن زمان مواجهه با پدیده­های نو سهل و آسان نبود. جامعة بسته معمولاً در مقابل پدیده­های نو مقاومت می­کند؛ آن­طور که محدودیت سوم از طریق حکومت- دریافت مجوز از شهربانی- و هم از طریق رهبران دینی – منع شنیدن موسیقی- اعمال می­شد. از این رو رادیو در ایران تأسیس شد اما همه­گیر نشد.

به مرور زمان رادیو به تنهایی یکه­تاز دنیای ارتباطات شد و جای خود را در منزل شهروندان ایرانی باز نمود و مردم با این وسیله ارتباطی همراه شدند. محدودیت­های حکومتی در تهیة جواز خرید رادیو برداشته شد؛ فراوانی دستگاه رادیو، دستیابی و خرید آن را برای اقشار مختلف مردم ممکن ساخت و محدودیت­های ایدئولوژیک در مقابل تنوع و جاذبه برنامه­ها رنگ باخت. بدین ترتیب دستگاه رادیو در منزل شهروندان هویت مستقلی یافت بطوری که روی تاقچه خانه­ها جایگاه مستقلی گرفت و با انواع و اقسام پارچه­های منقوش و یا دست­بافته­های مادربزرگ­ها تزیین یافت.

سال­ها به همین منوال گذشت و رادیو تنها وسیله ارتباطی و سرگرمی مردم بود و مردم با این رسانه ارتباطی زندگی کردند. از روستاییان و کشاورزانی که هنگام شخم­زمین رادیو را به شاخ گاو آویزان می­کردند تا اُتول­های شهری که رادیو در آن تعبیه شده بود. از گوش دادن رادیو پای کرسی در روستاها تا شنیدن نوای موسیقی رادیویی توسط شهرنشینان روی فرش و مبلمان منازل شهری، همگی دال بر گسترش و نفوذ این وسیلة ارتباطی در میان مردم داشت.

اما دیری نپایید که رقیب اصلی رادیو، یعنی تلویزیون پا به میدان رقابت گذاشت و جام جهان نما رقیب جدی جعبه جادو شد. با راه­اندازی اولین تلویزیون خصوصی توسط ثابت پاسال، رادیو جاده را برای پذیرش تلویزیون در خانواده­ها هموار کرده بود؛ به­خصوص آن­که محدودیت­های دولتی همچون دریافت مجوز برای خرید تلویزیون وجود نداشت. اما همچنان نگاه ایدئولوژیک بر این وسیلة ارتباطی حاکم بود، به­طوری که با گذشت سالهای متمادی و تنها پس از وقوع انقلاب اسلامی این نگاه تعدیل شد؛ اما مخاطبین به دلیل جاذبة خاص تصویر و برنامه­های متنوع، تلویزیون­های سیاه و سفید را خریداری کردند هرچند در ابتدا آن را از انظار مخفی می­کردند اما رفته رفته عمومیت و فراوانی این وسیلة ارتباطی نیز در اتاق نشیمن هویت خاصی یافت و بهترین جای اتاق به این وسیله ارتباطی  اختصاص یافت.

با این حال رادیو رسانة پر رمز و رازی بود چرا که سالیان سال دوش به دوش رسانه تلویزیون به حیات رسانه­ای خود ادامه داد. این حیات و ماندگاری رادیو در کنار غول تلویزیون ناشی از گرم بودن این رسانه ارتباطی و ارتباط ساده و صمیمی آن با مخاطب و قابلیت در دسترس بودن آن بود؛ به­خصوص آنکه امروزه این وسیله از طریق اینترنت و انواع رایانه­ها قابل دریافت است و تلفن­های همراه نیز امکان دریافت شبکه­های رادیویی را برای کاربران فراهم می­کند.

اما در چند سال اخیر و با ورود به عصر ارتباطات، رقبای زیادی در دنیای رسانه متولد شده­اند و این رسانه نجیب و اصیل را تهدید می­کنند به­طوری که به نظر می­رسد رادیو نتوانسته است مخاطبان خود را افزایش دهد و بخصوص آنکه جوانان را کمتر مجذوب خود نموده است.

روزی روزگاری بزرگان ادب فارسی از جمله مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، سید محمد محیط طباطبایی، استاد مطهری و ... از نویسندگان رادیو بودند و با قلم و افکار خود یکه­تازی رادیو را در خلق آثار و برنامه­های ادبی- علمی تضمین می­نمودند، اما امروز کمتر شاهد نویسندگی بزرگان ادب و حکمت و فرهنگ در این رسانه مردمی هستیم. در حقیقت رادیوی جوان آن زمان با نویسندگان پیر اما فرهیخته جان مایه می­گرفت اما رادیوی پیر امروز از جوانان تازه­کار مایه می­گیرد. شاید مخاطبان آن نسل، نویسندگان آن­چنینی را می­خواستند و مخاطبان این نسل به دلیل عدم گرایش به شنیدن رادیو، نویسندگان آن­چنینی را طلب نمی­کنند.

در هر حال آنچه امروز در پیرامونمان می­گذرد نسلی است که با فضای مجازی و برنامه­های کاربردی تلفن همراه همسویی دارد و اوقات خود را با همراه دستی خود سپری می­کند؛ از این روست که این سوال قوت می­گیرد که در هفتاد و پنج سالگی، آیا رادیو پیر شده است!!!

 

نظر شما