شناسهٔ خبر: 31920 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

رویکرد روان‌پویشی در روان‌شناسی شخصیت: نظریه روان‌کاوی زیگموند فروید

نخستین و شناخته‌شده‌ترین نظریه‌ی شخصیت، نظریه‌ی زیگموند فروید است به گونه‌ای که روان‌شناسی و روان‌کاوی برای مردم با نام فروید تداعی می‌شود. تاثیرگذاری فروید از نظر روش پژوهش(بالینی) و همچنین محتوای نظریه‌‌ی او است. در این نظریه رفتار، پیامد تعامل پویا بین انگیزه‌ها(سایق‌ها)در‌نظر گرفته شده است. فروید به خاطر پافشاری‌ زیاد بر نظریه‌ی خود مورد انتقاد قرار گرفته است. نظریه وی با ویژگی‌های فردی او و روند زندگی‌اش هم‌آیند به نظر می‌رسد.

به گزارش فرهنگ امروز الهان فخاری در سایت انسان‌شناسی و فرهنک نوشت:

  زیگموند فروید در سال۱۸۵۶ در شهر موراویا که به گفته‌ی شاملو(۱۳۸۴) در خاک اتریش و به گفته‌ی جوادی و کدیور(۱۳۸۶) در چک‌و‌اسلواکی‌ امروز واقع شده، چشم به جهان گشود. خانواده‌ی او پرشمار و مادرش با تفاوت سنی بیست سال، همسر سوم پدرش بود. چنین ساختاری همراه با ویژگی‌های استبدادی پدر و جذابیت و حمایت‌گری مادر، ردی ژرف بر شخصیت خودِ فروید و البته نظریه‌ی روان‌کاوی‌اش نهاد. چنان‌که برخی ویژگی‌های برجسته‌ی او را اعتماد به نفس بالا، بلند‌پروازی و داشتن آرزو برای موفقیت شخصی و البته رقابت‌جویی شدید در پیوند با ساختار خانوادگی‌اش برشمرده‌اند. برخی دیگر از رویدادها و چالش‌های زندگی فردی فروید دشواری‌های مالی و نیز جنگ جهانی اول بوده است. فروید دانش‌آموخته‌ی پزشکی از دانشگاه وین شد و با کار در زمینه اعصاب و از سویی همکاری با شارکو‌(درباره‌‌ی هیپنوتیزم برای درمان هیستری‌) و بروئر‌(به‌کار‌گیری روش گفتگوی آزاد) به روان‌درمانی روی آورد. فروید خودروان‌کاوی را برای خود انجام داد و به تحلیل رویاهایش پرداخت که هسته‌ی مرکزی نظریه‌اش در پی آن شکل گرفت. او  به شهرت رسید ولی رویداد تاسف‌آور جنگ جهانی که به حمله چندین‌باره به منزل وی و سوزاندن کتاب‌های او و  کسانی از جمله انیشتین و همینگوی و دستگیری دخترش آنا انجامید همراه با کاهش توان بدنی و دست و پنجه نرم‌کردن با بیماری کاهنده‌ی سرطان او را به سوی مرگ سوق داد. فروید در سال ۱۹۳۹ با درخواست از پزشک خود ماکس شور، خود‌خواسته چشم بر جهان فرو‌بست(جوادی و کدیور، ۱۳۸۶ و کریمی و همکاران، ۱۳۸۵).

          روش و نظریه فروید برخاسته از علوم عینی و آزمایشی(علت و معلولی‌) قرن نوزدهم و مطرح‌شدن اصل تغییر انرژی از شکلی به شکل دیگر بود. وی انرژی جسمی و انرژی روانی را گونه‌های قابل تبدیل انرژی دانست. فروید روان آدمی را به کوه یخی‌ی قطبی مانند کرد که بخش کوچکِ پیدای آن خود‌آگاه و بخش بزرگ و ناشناخته‌اش ناخودآگاه نامیده شد. از نظر هشیاری، فروید شخصیت را در سه سطح هوشیار(خودآگاه)، نیمه‌هشیار و ناهشیار(ناخودآگاه) تبیین نمود(جوادی و کدیور، ۱۳۸۵). به نظر فروید ناخودآگاه ، دربردارنده میل‌ها و خواسته‌ها و انگیزه‌ها و باورهای سرکوب‌شده، تعیین‌کننده‌ی اصلی رفتار می‌باشد. از دیگر سو وی شخصیت را به لحاظ کارکردی در سه بخش نهاد، خود و فرا‌خود توضیح داد که تفاوت‌شان در کنش، عناصر تشکیل‌دهنده و پویایی است، گرچه همواره این سه بخش تاثیر (متعامل، متقابل و متعارض‌) بر یکدیگر دارند. نهاد ریشه‌ی ارثی داشته، مولفه‌ی زیستی شخصیت و منبع نیروی روانی برای راه‌اندازی خود و فرا‌خود است. فروید در رابطه با نهاد اصل لذت را مطرح ساخته که برای کاهش تنش، آدمی دو دسته واکنش: انعکاسی(عطسه، سرفه، پلک زدن) و فرایند اولیه(تخیل، تصور و رویا) نشان می‌دهد. خود برخاسته از نهاد و وجه اخلاقی شخصیت، به کاهش تنش درونی و برآورده ساختن نیازها با در‌نظر‌داشتن واقعیت و امکانات کمک می‌کند و با دراختیار داشتن توان شناختی(حافظه و شناخت)، ادراکی و عقلانی(داوری) بخش اجرایی شخصیت را تشکیل می‌دهد. خود همساز با اصل واقعیت عمل می‌کند. فرا‌خود نیز از نهاد ریشه می‌گیرد و نماینده‌ی درونی ارزش‌های فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی است. فرا‌خود بخش اخلاقی و دربردارنده‌ی وجدان و خودِ آرمانی با هدف بازداری تمایلات نهاد و تشویق خود به برگزیدن وجه اخلاقی بجای عقلانی و تلاش برای کامل بودن است. خود همواره میان نهاد و فرا‌خود میانجیگری می‌کند و از این‌رو فشار و تنش بیشتری را متحمل می‌گردد. نهاد در میان آدمیان تکانه‌های یکسانی پدید می‌آورد ولی تفاوت آدمیان در خود و فرا‌خودی است که در فرهنگ و جا‌و‌گاه ویژه و در‌پی‌ی تجربه به ویژه در پنج سال نخست زندگی شکل گرفته است( جوادی و کدیور، ۱۳۸۶ و کریمی و همکاران، ۱۳۸۵).

در این نظریه پنج سال نخست زندگی از ارزش ویژه‌ای در شکل‌گیری شخصیت برخوردار است. اهمیت رویدادهای این پنج سال به قدرت تجربه‌های فرد بستگی دارد. از جمله مهم‌ترین تجربه‌های فرد در این سا‌ل‌های سازنده، چگونگی تعامل والدین با کودک در طی پشت سر‌گذاشتن فرایند رشد روانی-جنسی است. این مراحل مرحله‌ی دهانی با دو شکل فعالیت جذب‌کننده و پرخاشگر دهانی، مرحله‌ی مقعدی با دو گونه‌ی پرخاشگر و نگهدارنده و مرحله‌ی آلتی با دو عقده‌ی ادیپ و الکترا توصیف شده‌اند. دوره‌ی نهفته‌گی زمان خاموشی میان مرحله‌ی آلتی و مرحله‌ی تناسلی است. مرحله‌ی تناسلی هم‌آیند با آغاز بلوغ و همراه با دگر‌خواهی‌ی جنسی است. افرادی که در هریک از این مرحله‌ها تثبیت شوند در بزرگسالی کژ‌رفتاری و  ‌منشِ ناسازگار ‌‌از خود نشان می‌دهند(کریمی و همکاران، ۱۳۸۵).

          چالش میان این سه بخش شخصیت همیشه به خوبی طی نمی‌شود. فشار بیش از حد بر خود اضطراب پدید می‌آورد که ممکن است واقعی(خطرهای راستین در دنیای واقعی)، روان‌رنجوری(رودررویی نهاد و خود) و اخلاقی(رودررویی خود و فراخود) باشد. اضطراب هیجان دردناکی است که نشانه‌ی خطر است و مکانیسم‌های دفاعی برای رویارویی با خطر به‌کار می افتند. مکانیسمهای دفاعی که با تحریف واقعیت به شکل نا‌هشیار عمل می‌کنند و فروید به آنها پرداخته عبارتند از : واپس‌رانی، واکنش وارونه، انکار، فرا‌فکنی، واپس‌روی، دلیل‌تراشی، جا‌به‌جایی و والایش(شاملو، ۱۳۸۴ و کریمی و همکاران، ۱۳۸۵).

اساس نظریه‌ی روان‌کاوی فروید بر علوم پایه بنا شده است. او به دو غریزه اصلی زندگی و مرگ اشاره کرد و غریزه جنسی را از جمله غریزه زندگی و انرژی زیربنایی آن را لیبیدو و غریزه مرگ را با اساس انتروپی (تعادل‌یابی انرژی) توضیح داد. روش فروید در ارزیابی شخصیت، تداعی آزاد و تحلیل رویا است که به‌نظر می‌رسد از نخستین تجربه‌های کاری او با شارکو و بروئر سرچشمه گرفته باشد. فروید با روش بالینی به مطالعه موردی پرداخته که نقد‌هایی بر آن وارد است. با همه انتقادهایی که درباره‌ی نظریه‌ی فروید مطرح شده، این نظریه یکی از برجسته‌ترین دگرگونی‌ها در روش و چارچوب نظری در قرن اخیر و در زمینه‌ی روان‌شناسی به‌شمار می‌رود چنان‌که هنوز هم پرداختن به شخصیت از تبیین نظریه‌ی روان‌کاوی فروید آغاز می‌گردد(کریمی و همکاران، ۱۳۸۵)./

 

 اشاره‌ها:

پروین. ل. ا. و جان. ا. پ. (۱۳۸۶). شخصیت(نظریه و پژوهش). برگردان محمدجعفر جوادی و پروین کدیور. تهران: آییژ.

شاملو.سعید. (۱۳۸۴). مکتب‌ها و نظریه‌ها در روانشناسی شخصیت. تهران:  رشد.

شولتز.د.پ. (۱۳۸۶). نظریه های شخصیت. برگردان یوسف کریمی و همکاران. تهران:  ارسباران.

 

نظر شما