شناسهٔ خبر: 32326 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

درباره انسان شناس فرانسوی: مارک اوژه

مارک اوژه انسان شناس فرانسوی در یال 1935 در پواتیه به دنیا آمد. و تحصیلات خود را در دانشسراس عالی (اکول نرمال) انجام داد وی یکی از مهم ترین انسان شناسان معاصر فرانسه و متخصص مسائل جهان معاصر است.

به گزارش فرهنگ امروز ؛ الناز فاطمی این مطلب رادر سایت انسان شناسی به چاپ رساند.

 

 گاه شمار:

متولد ۲ سپتامبر۱۹۳۵ در پواتیه[۱]

۱۹۶۱-۱۹۵۷: تحصیلات عالیه در اکول نرمال سوپریور [۲]

۱۹۶۴:دریافت لیسانس جامعه شناسی از سوربن [۳]

۱۹۶۷: دریافت مدرک دکترا از سوربن

کار میدانی در سواحل عاج در دهه های ۶۰ و ۷۰ و آشنایی با امانوئل تری[۴] ژان لویی دوزون [۵] و میشل اژیه[۶]

از سال ۱۹۷۰ مدیریت تحقیقات انستیتوی تحقیق برای پیشرفت [۷]

۱۹۷۳: دریافت مدرک Doctorat d’Etat از سوربن

از ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۵مدیر تحقیقات و بعدتر رییس مدرسه عالی مطالعات علوم اجتماعی[۸] .او در این پست های مدیریتی مشوق سفرهای زیادی به افریقای سیاه، ساحل عاج، توگو و امریکای جنوبی شد

از ۱۹۹۲:گشایش مرکز انسان شناسی جهان های معاصر مدرسه عالی مطالعات علوم اجتماعی

دسته­بندی آثار اوژه:

 مرحله مطالعات افریقایی:  مطالعات میدانی در غرب افریقا بر روی قبایل علائدین .

مرحله اروپایی: در این مرحله اوژه اصول انسان شناسانه را برای تحلیل جامعه اروپایی به کار می گیرد. او بازگشت خود به اروپا را بسیار طبیعی و در جهت بازگشت سایر انسان­شناسان به اروپا پس از موج جهانی­شدن می­داند. در این دوره مسائل مربوط به حافظه، من و تنهایی برای نخستین بار در آثار او مطرح می­شوند.

مرحله جهانی: در آثار این دوره اوژه عمدتا به پیامدهای جهانی­شدن و تاثیر آن بر انسان­شناسی می­پردازد.

مفاهیم اصلی:

فرامدرنیته[۹]: اوژه در عوض پست مدرنیته از واژه­ی فرامدرنیته استفاده می کند تا بر ویژگی گذر [۱۰]تاکید کند. اگر دغدغه­ی مدرنیته چنان که دوسرتو[۱۱]  تعریف می­کند، در هم تنیدگی نو و قدیمی باشد، فرامدرنیته وضعیتی است که قدیمی را در وضعیت اصلی خود رها و آن را در معرض تماشا می گذارد.

گذر از زمان: زمان خطی که سازنده­ی روایت های فردی بود هم اکنون به پایان رسیده است. نمی توان تمایزی میان وقایع و تاریخ قائل شد. در وضعیت معاصر با مازاد وقایع و  بحران معنای ناشی از آن روبه روایم، به عبارت دیگر بحران معنایی که از آن رنج می­بریم نه ناشی از بی­معنایی جهان، که نتیجه­ی نیاز روزانه­ی ما برای معنی دادن به آن است.

گذر از مکان: مکان، ابزار انسان شناس است، نه گروه اجتماعی که در آن می زید. مازاد مکان در نتیجه کوچک شدن سیاره با تکنولوژی های جدید ارتباطی و حمل نقل به وجود آمده است.

 نامکان: مفهومی که به دست اوژه شناسانده­شد. اگر یک مکان انسان­شناسانه هویت­بخش، سازنده­ی روابط میان فردی و دارای تاریخ تلقی شود، نامکان فضایی است که دارای این ویژگی­ها نباشد. ایستگاه مترو، فرودگاه، سوپر مارکت زنجیره­ای و... نمونه­هایی از نامکان­ها محسوب می­شوند. تنهایی آدمی در نامکان ها نه ترس را بر می انگیزد نه حسرت را، چرا که هرگز به طور کامل حس نمی شود. نامکان فضایی برای گذر است. اوژه با یک مثال چگونگی تبدیل مکان­های شناخته­شده به نامکان­ها را نشان می­دهد. جاده هایی که امروزه در فرانسه ساخته می­شوند مراکز شهرها را دور می زنند و مسافران چیزی بیش از نام های آشنای محل هایی که شاید سال دیگر باز از کنارشان عبور کنند نمی بینند. داستان آشنای نام هایی که خارج از متن شناخته­شده­شان معنای خود را از دست داده­اند در مترو نیز تکرار می شود.

  در آثار اوژه این مسئله که آیا نامکان ها در ذات خود با مکان ها متفاوت اند یا تنها در ذهن افراد وجود دارند تا حدودی مبهم می­ماند. او در کتاب نامکان­های خود، جایی که نخستین بار این مفهوم را مطرح کرد اعلام می­کند یک فضا صرفا مکان یا نامکان نیست، بلکه روی زنجیره ای در میان دو قطب فرّار قرار دارد. ابیرن پس از بررسی سیر آثار اوژه تصور می­کند، با گذشت زمان او بیشتر این مفهوم را برای توصیف رویکردی سوبژکتیو به یک فضا به کار می­برد تا فضایی مشخص[۱۲]. فضاهایی ممکن است برای ساکنان خود هویت­بخش باشند، درحالی که نگاه تقلیل­گر یک فرد از خارج می­توان این مکان را به یک نامکان بدل کند.

گذر از هویت: تمامی این تغییرات موجب تغییر حس هویت می شود. تعریف فرد در نامکان­ها به شیوه­ای مکانیکی و از طریق دستورها و نمادها انجام می­گیرد. افراد در نامکان­ها به «مشتری»، «کاربر» و... تقلیل می­یابند و در هنگام ورود و خروج باید از طریق مصرف و عمل کردن به دستوراتی ویژه ماهیت خود به عنوان کاربر نامکان را اثبات کنند.

فراموشی: فراموشی همچون حافظه عامل مهمی در ساخت روایت شخصی است. اوژه به یادسپاری را به نقش کردن ردهایی روی یک لوح تشبیه می کند. عملی که در یک زمان محتویات خاصی از لوح را آشکار و پنهان می کنند.

 در عصر فرامدرن که صنعت فرهنگ روایت های شخصی را تهدید می کنند. آدمی برای ادامه­ی زندگی خود مجبور به فراموش کردن است. بدون فراموشی، ویژگی تکراری زندگی او را به نهایت کسالت می راند و یا تروماهای گذشته او را به زانو در می­آورند. کار انسان شناسانه که گفتگویی با دیگری است (پرهیز از تقلیل دیگری به ابژه ی صرف)خود مستلزم  بازسازی حافظه است.

  اوژه سه شکل از فراموشی را ارائه می­دهد، اشکالی که الزاما به شکل مطلق دیده نمی­شوند یا ممکن است هم­پوشی داشته­باشند. «بازگشت»، فراموشی آینده و حال برای دستیابی به گذشته( که به ویژه در آثار پروست[۱۳] قابل ملاحظه است)، «تعلیق»، فراموشی گذشته و آینده برای غرق شدن در حال، و در انتها «بازآغازی» فراموشی گذشته و حال و به معنای آغاز زمان است، چنان که تاکنون گشوده نشده است.

اوژه به عنوان انسان­شناسی با تجربه­ی کار میدانی علاقه­مند به یافتن تجلی عینی مفاهیم خود در ارتباط با فراموشی است. به همین منظور او از مراسم گذار و سفر نام می­برد. چنان که کودک در مرحله­ی گذار از گذشته­ی خود می میرد و در آینده اش متولد می شود، مسافر گذشته را به فراموشی می سپارد و به آینده­ای ناشناخته پای می گذارد(اشکال گوناگون بازآغازی).

 اگر نوستالوژی نتیجه ی مازاد زمان ناشی از رسانه های ارتباطی باشد، فراموشی تا حدی درمان آن محسوب می شود. روایت های شخصی و فردی به همان اندازه که در گرو حافظه اند به فراموشی وام دارند.

روش شناسی:

در کار اوژه تنیدگی عجیبی میان تخیل و روایت خود وجود دارد. راوی اثر تا حدودی خود او است و تا حدودی ناشی از تخیل او، سرچشمه گرفته از دیگران، خودی ممکن از میان سایر خودها. تفاوت میان «من» ی که حرف می­زند و «من» جمله، گزینشی بی­پایان در هر روایت اول شخص. شاید به دلیل همین ویژگی، او برای اثبات پیش­بینی­های دهشت­بار خود درباره­ی خیالی شدن واقعیت نیازی به ارائه­ی نتایج پژوهشی نمی­بیند.

 دلبستگی اوژه به پیوستگی تخیل و روایت شاید بارزتر از هر جای دیگر در علاقه­ی او به اتنوفیکشن قابل مشاهده باشد. برخلاف ادبیات کلاسیک که قهرمانی باورپذیر برای همذات پنداری به خواننده ارائه می کند، مخاطب اتنوفیکشن باید بداند با دو دیدگاه رو به روست، ترکیبی از دیدگاه های سوژه­ی داستان و پژوهشگر. اتنوفیکشن، ژانر ادبیاتی است که از دیدگاه یک انسان شناس به مسائل انسان شناسانه می پردازد.

با وجود آن که اوژه ضرورت کار میدانی سیستماتیک را نفی نمی­کند و حتا در دوره­هایی خود به آن پرداخته­است، در آثار متفاوت خود پیش­فرض­های حاکم بر آن را نقد می­کند. انسان شناسان از زمان مالینوفسکی به تصور میدان های انسان شناسانه ی کوچک و دور از هم تمایل داشته اند. ایده آل برای یک انسان  شناس این بود که هر گروه قومی متشکل از افراد مشابه باشد، جزیره خود را داشته باشد، در صورت امکان در ارتباط با دیگر گروه ها باشد اما متفاوت از آن ها. انسان­شناسان وابسته به سنت­های شناخته­شده همچون مارکسیست­ها و ساختارگرایان، بدون در نظر گرفتن عاملان اجتماعی و در هم تنیدگی ایده­ئولوژی و زندگی روزمره این افراد، به ارائه­ی توجیهاتی عمدتا انتزاعی می­پرداختند.

جالب این که، با وجود اعتراض اوژه به سایر انسان­شناسان برای در نظر نگرفتن خودانگیختی عاملان اجتماعی، در بسیاری از موارد خود به تیپ­های برگرفته از فرهنگ عامه اکتفا می­کند و نقشی برای روش­های فردی سرپیچی از قواعد کلی در نظر نمی­گیرد. با وجود حساسیت او به تعمیم در کار سایر انسان­شناسان، آثار اوژه جای کمی برای تحرک و سرپیچی عاملان در نظر می­گیرند.

نقایص: طرفداران رویکردی علمی تر شاید نوشته های اوژه را بیش از اندازه شاعرانه یابند. اوژه درباره دلایل ظهور نامکان ها حرفی نمی زند. این تغییرات قاعدتا نتیجه سبک زندگی ناشی از سرمایه داری متاخر هستند، اما اوژه هرگز در سطحی کاملا سیاسی آن­ها را بررسی نمی­کند. نامکان های اوژه هیچ التزام سیاسی ای ندارند. هرچند او گاهی فراموش می­کند به این موضوع اشاره کند، عدم هویتی که نامکان ها ارائه می دهند همیشه بی­قید و شرط نیست، یک سیاهپوست افریقایی نمی تواند به اندازه یک سفیدپوست اروپایی از عدم هویت خود در یک فرودگاه لذت برد.

       از سوی دیگر به نظر می رسد ارائه تصویری مطلق از نامکان ها، او را از توجه به تغییراتی که کنشگران به مرور برای تبدیل آن ها به مکان اعمال می کنند باز می دارد.

 

 

[۱] Poitiers 

[۲] École normale supérieure

[۳] Sorbonne

[۴] Emmanuel Terray

[۵] Jean Louis Dozon

[۶] Michel Agier

[۷] Institut de recherche pour le développement

[۸] École des Hautes Études en Sciences Sociales

[۹] surmodernite

[۱۰] excess

[۱۱] de Certeau

[۱۲] O’Beirne E. , ۲۰۰۶, “Mapping the Non-Lieu in Marc Augé's Writings”, Forum for Modern Language Studies ۴۲(۱): ۳۸-۵۰

[۱۳] Proust

نظر شما