شناسهٔ خبر: 32517 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

مصاحبه‌ای با ژیژک

مثل هر سلسله مراتب خوبی ،ساختار سه وجهی است: یک بخش، حلقه داخلی، «ناب‌ترین ناب‌ها» [les ‘purs et durs’]، کسانی که قادر به نوشتن کتاب هستند، لاکانی‌های «حقیقی» ــ تقریبا ده نفر؛ بخش بعدی، بیست یا تعدادی بیشتر از مربیان گوناگون که به جهت‌گیری لاکانی تعلق دارند؛ در نهایت بخش سوم، انبوه اکثرا بی‌تفاوتی که جهت‌گیری‌شان به طور پایه‌ای متمایل به لاکانی است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از سایت انسان‌شناسی و فرهنگ؛اریک لائورنت مصاحبه ای با ژیژک ترتیب داده که کیوان آذری ترجمه کرده است و در اختیار این سایت قرار داد.

تا به حال حوزه کاری ما بازخوانی لاکانی متون فلسفی بزرگ بوده است، بیشتر از متون معاصر متون گذشته را بازخوانی کرده‌ایم. از این نقطه نظر، ما تاثیر معناداری روی صحنه دانشگاه گذاشته‌ایم. همه متخصصان مهم هگل، فلسفه باستانی و فلسفه تحلیلی آشکارا لاکانی هستند. همین قضیه شامل حال تحلیل‌گران سیاسی نیز می‌شود. چرا؟ برای اینکه خود‌ـ‌‌تدبیری درگیر یک تحلیل سیاسی آشکارا لاکانی می‌شود

اریک لائورنت: در مورد گروه شما چه چیز غیر عادی‌ای وجود دارد؟

اسلاوی ژیژک: تا به حال حوزه کاری ما بازخوانی لاکانی متون فلسفی بزرگ بوده است، بیشتر از متون معاصر متون گذشته را بازخوانی کرده‌ایم. از این نقطه نظر، ما تاثیر معناداری روی صحنه دانشگاه گذاشته‌ایم. همه متخصصان مهم هگل، فلسفه باستانی و فلسفه تحلیلی آشکارا لاکانی هستند. همین قضیه شامل حال تحلیل‌گران سیاسی نیز می‌شود. چرا؟ برای اینکه خود‌ـ‌‌تدبیری [l’autogestion] درگیر یک تحلیل سیاسی آشکارا لاکانی می‌شود که بسیار دقیق‌تر و پارادکسیکال‌تر از تئوری سوسیالیسم واقعا موجود [la théorie du socialisme réel] است [۱]. آدمی می‌تواند با رویکرد لاکانی معجزه کند. تاثیر ما در عرصه وسیع ادبی نیز قابل ملاحظه است. به همین منوال، تئوری سینما در اسلوونی توسط چهار شخص بازنمایی می‌شود که، به بیانی کاملا ساده، لاکانی هستند. در نتیجه موضع ما کاملا غالب است.

 

لائورنت: وقتی که شما از «لاکانی‌ها» سخن می‌گویید، آیا به افرادی اشاره دارید که لاکان را خوانده‌اند؟

ژیژک: بله، رابط‌های فرانسوی‌شان افرادی هستند که مرجع بنیادین‌شان لاکان است، به این ترتیب برای سینما، پاسکال بونیتزر [Pascal Bonitzer] یا میشل شیون [Michel Chion]. اما افرادی که من اشاره کردم کار این رابط‌ها را به شیوه‌ای تفسیر می‌کنند که حتی لاکانی‌تر از خود بونیتزر یا شیون است. موضع غالبی که من لحظه‌ای پیش به آن اشاره کردم وضعیتی جالب به بار می‌آورد: لاکانیسم پایه‌ریزی شده تا درگیر مجموعه‌ای از مبارزات عمومی شود، برای مثال در اصلاحات اجتماعی یا انتخابات. در سایه شرح لاکانی کلود لفورت۲، ما، همراه با دیگران، تئوری کاملی از دموکراسی داریم [۲]. بنابراین ما تلاش کرده‌ایم توضیح دهیم که چرا سوسیالیسم واقعا موجود تمایل دارد از لحظه تروماتیک انتخابات اجتناب کند، امری که موجب اتم‌سازی [atomization] جامعه (۱) می‌شود. اما مسئله حقیقی ما عملا به ایجاد تماس‌های سیستماتیک با محیط روان‌پزشکی مربوط می‌شود. در یوگوسلاوی، وضعیت شبیه سایر کشورهای تحت سلطه سوسیالیسم روسی نیست ــ سرکوب سیاسی هرگز به عنوان نوعی روش به کار گرفته نمی‌شود که آدمی در انواع مختلف درمان‌ها می‌بیند، از تحلیل ترانساکتیونال (۲) گرفته تا جیغ آغازین (۳). همه این حماقت‌ها توسط لیبرالیسم به مثابه یک کل میسر می‌شود. آنها همگی درون خود چهارچوب روانپزشکی سازمان‌سازی‌شده حک می‌شوند، و در نتیجه بودجه آنها توسط امنیت اجتماعی تامین می‌شود. و آیا سازمانی‌سازی شرط امکان‌پذیری خود روانکاوی نیست؟ علی‌رغم همه اینها، برای روانکاوی‌شونده پرداختن پول به روانکاو بدون میانجی‌گری سازمان غیر ممکن است. با این حال برخی روان‌پزشک‌ها تلاش می‌کنند دست به کاری مشابه کار روانکاوی بزنند.

پیشتر حداقل با ده پزشک تماس‌هایی داشته‌ایم ــ فقط در لیوبلیانا، بگذریم از سایر جمهوری‌ها ــ ما تلاش کردیم یک همایش را سازمان‌دهی کنیم. نامه‌های زیادی دریافت کردیم ــ برای مثال، نامه‌ای از یک روان‌پزشک ارتش در زاگرب که به لاکان بسیار علاقه‌مند بود ــ که تمایل به همکاری با ما را بیان می‌کردند. چرا که نه؟ نخستین گام ما احتمالا سازمان‌دهی یک انجمن خواهد بود تا، تحت شرایط خودمان، چیزی را بیافرینم که شبیه یک پیوند اجتماعی روانکاوانه [un lien social analytique] باشد. قلب [vif] مسئله‌مندی ما در همین راستا قرار دارد؛ یکی از همکارانم از لیوبلیانا تاکید داشت که آدمی هرگز نباید بر «خودشیفتگی یک هدف از دست رفته» پافشاری [céder] کند [۳]. درست است. این دقیقا منطق کاری بود که ما انجام داده بودیم: از آنجا که هدف ما از دست رفته بود، چرا در خودشیفتگی آکادمیک‌مان اصرار نکنیم؟ ما همگی می‌دانستیم که رها کردن این منطق، دور ریختن همه توهمات، ضروری بود؛ ما تلاش کردیم هر کاری که از دستمان بر می‌آمد انجام دهیم، اما به مجرد اینکه این کار صرفا تبدیل به در نظر گرفتن معیارهای مشخص شد، همه نوع مقاومتی آشکار شد، که وجه اشتراک بزرگ‌شان، متاسفانه حقیقت ابژکتیوشان، بر این اظهار نظرمبتنی بود که «این ‌پزشک‌ها در مورد تئوری لاکانی هیچ چیز نمی‌دانند»، و اینکه در نتیجه آدمی باید هیچ کاری با آنها نداشته باشد. در حقیقت، چیزی که در روان‌پزشکی عملی غالب است فقط یک نسخه‌تجدید نظر طلبانه از چیزی است که روانکاوی درمان دینامیک می‌نامد. مشخصه یوگوسلاوی این است که نه به روان‌پزشکی و نه به روان‌شناسی معمول شوروی هرگز هیچ ارجاعی نمی‌شود، بلکه بیشتر به مخلوطی از نویسندگان آمریکایی و آلمانی ارجاع می‌شود، مثل شولزـ‌هنکه [Schulz-Hencke] و اریکسون [Erickson]. یکی از جنبه‌های اصلی وضعیت به این امر مربوط می‌شود که روان‌پزشک‌ها گنجینه معرفت روان‌پزشکی را یک معرفت به لحاظ ابژکتیو داده‌شده به حساب می‌آورند، معرفتی عرضه شده در دفترچه‌های راهنما و به لحاظ تکنیکی قابل دسترس. آنها کاملا نسبت به بعد بنیادین گذار لاکانی غافل هستند، گذار همان لحظه‌ای است که خود روانکاوی‌شوندگان باید قادر شوند، نه بیان کردن نظریه‌ای از سیمپتوم‌های خودشان، بلکه سیمپتوم‌هایشان را به شیوه‌ای قابل انتقال توضیح بدهند. و آنها به کلی ناتوان از ادراک این هستند که سیمپتوم پیشاپیش روانکاو را مخاطب قرار می‌دهد. آنها قادر به ادراک معرفتی غیر از معرفت تکنیکی، ابژکتیو، به کلی بی تفاوت نسبت به روانکاوی‌شونده، نیستند. برای آنها، روانکاوی‌شونده از یک دفترچه راهنمای تکنیکی یا نظریه تحلیلی را می‌آموزد یا نمی‌آموزد؛ مسلما، همان گونه که ساشا ناچت [Sasha Nacht] در فرانسه می‌گوید، روانکاوی‌شونده هر چه کمتر فکر کند که می‌داند، بهتر است. بعلاوه، از آنجا که آنها معرفت تحلیلی را عرصه‌ای از فرآیندهای تکنیکی به حساب می‌آورند، آنها هیچ ایده‌ای در این باره ندارند که متمایز کردن سنت فرویدی به معنای دقیق کلمه چقدر ارزشمند و با اهمیت است. این یک وضعیت وحشتناک است، برای اینکه تنها چیزی که به آنها مربوط می‌شود چیزی است که مفید، مورد تایید و در عمل قابل استفاده است، چه در فروید، چه در لاکان، چه در  x یاy  ... 

لائورنت: جایگاه واقعی گروه شما چیست؟

ژیژک: موفقیت بزرگ ما ــ برای اینکه کشورهای همسایه یوگوسلاوی که در آنها سوسیالیسم واقعا موجود غالب است، کشورهایی که در آنها به دست آوردن تایید رسمی [رسمیت قانونی] به عنوان یک گروه خودآئین به غایت دشوار است ــ دست یافتن به این جایگاه خودآئین است. ما باید از استراتژی‌های زیادی استفاده می‌کردیم، اما ما موفق شدیم: در نتیجه، ما توانایی انتشار کتاب، سازمان‌دهی اجتماعات عمومی، جلسات گفتگو و سخنرانی، و ... را داریم. ما برای نشریات‌مان کمک‌های دولتی دریافت می‌کنیم. در واقع، ما مجله‌ای از حوزه فرویدی به معنای دقیق کلمه منتشر می‌کنیم، Razpol، نامی که همزمان «سکس» و «تقسیم» را افاده می‌کند. ما همچنین یک مجموعه منتشر می‌کنیم، مجموعه‌ای به کلی لاکانی، تحت عنوان Analecta، که دو تا چهار بار در سال به چاپ می‌رسد. تا به حال بیشتر از بیست مجلد منتشر شده است، آخرین شماره ترجمه‌ای از سمینار بیستم لاکان بود، شماره پرفروشی که در پنج و نیم ماه همه نسخه‌ها به فروش رفت. این امر دلگرم کننده است. با این همه، تا زمانی که ناتوان از توسعه دادن تماس‌هایمان با حلقه‌های روان‌پزشکی به نظر می‌رسیم هیچ نکته‌ بسیار خوش‌بینانه‌ای وجود ندارد.

لائورنت: هسته گروه شما چگونه سازمان‌دهی می‌شود؟

ژیژک: مثل هر سلسله مراتب خوبی ،ساختار سه وجهی است: یک بخش، حلقه داخلی، «ناب‌ترین ناب‌ها» [les ‘purs et durs’]، کسانی که قادر به نوشتن کتاب هستند، لاکانی‌های «حقیقی» ــ تقریبا ده نفر؛ بخش بعدی، بیست یا تعدادی بیشتر از مربیان گوناگون که به جهت‌گیری لاکانی تعلق دارند؛ در نهایت بخش سوم، انبوه اکثرا بی‌تفاوتی که جهت‌گیری‌شان به طور پایه‌ای متمایل به لاکانی است. برای اینکه به شما ایده‌ای از چیزی بدهم که فعالیت‌ ما در شهر کوچک۲۵۰۰۰۰ نفری‌ای مثل لیوبلیانا بازنمایی می‌کند، امسال، در دپارتمان فلسفه، من دوره هفتگی‌ای را برگزار کردم که در آن، فصل به فصل، سمینار بیستم لاکان را به تقریبا ۲۵۰ نفر شرح می‌دادم. عامه مردم آشکارا بسیار علاقه‌مند هستند. شاید این امر فقط مد باشد، اما با این همه من به نسل جوان اعتماد زیادی دارم، به آنان که هنوز دانشجو هستند. دانستن این نیز دلگرم کننده است که اینجا دانشجویان زیادی از روانشناسی وجود دارند: این امر برای ارتباطات‌مان با کلینیک در سال‌های پیش رو حائز اهمیت است. در واقع قوانین پیشاپیش برای ما به اندازه کافی لیبرال است: برای تبدیل شدن به یک کلینیکی، لازم نیست یک پزشک باشید، بلکه فرد باید به سادگی آموزشی در روانشناسی داشته باشد، دو سال آموزش نزد یک متخصص کلینیکی.

لائورنت: آیا در گروه‌ شما اکثریت دوره روانکاوی را سپری کرده‌‌اند؟

ژیژک: اندک، اما برخی نیز سپری کرده‌اند، اغلب به دلایل شخصی قبل از اینکه لاکانی شوند.

لائورنت: آخرین سخنرانی شما چه بود؟

ژیژک: آخرین سخنرانی من در گردهمایی بود در باب موضوع فمنیسم در مارس ۱۹۸۶. در اسلوونی، فمنیسم یک گرایش بسیار نیروند را بازنمایی می‌کند که تا حدودی می‌خواهد با توسل به نوشته‌های لوس ایریگاری [Luce Irigaray] با لاکان مخالفت کند. ما در شرح و بسط مفصل، صبورانه، تعدادی از مثال‌ها موفق شده‌ایم، مثال‌هایی استخراج شده از شرح اتو وینینگر [Otto Weininger]، سکس و کاراکتر [۴]، که نظریه‌های ضد فمنیستی و یهودی ستیزانه‌اش میان دو جنگ جهانی در اسلوونی و سرتاسر اروپا نقش تعین کننده‌ای را بازی می‌کرد. ما همچنین مجموعه‌ای کامل از مثال‌هایی را شرح و بسط داده‌ایم که از رمان‌های کارآگاهی استخراج شده‌اند، از طریق بررسی سنت نویسندگان زن در این عرصه، که به سبک پاتریسیا های‌اسمیت [Patricia Highsmith] و مقوله نه‌ـ‌همه [pas-tout] در رمانA judgement in Stone  راس رندل مربوط می‌شوند، رمانی که در آن هر عبارتی غیر مستقیم به چیزی اشاره دارد که در پایان اتفاق می‌افتد، در پایان رمان آنچه در ابتدا یک جهان فروبسته به نظر می‌رسید که در آن تقدیر حکمفرمایی می‌کند در حقیقت پیش‌آیندی رادیکال فرایند تاریخی را آشکار می‌سازد. در نتیجه این مثال‌ها ما را  قادر می‌سازند تا فرمول «زن وجود ندارد»، یا حتی «تاریخ وجود ندارد» را شرح بدهیم. اکنون، در جنبش فمنیستی، شعار این خواهد بود که یک زن، برای رها کردن خود، ابتدا باید بپذیرد که او وجود ندارد! من خنده‌دار هستم، اما با این همه، توضیح دادن این امر تعیین کننده است که اختگی به این امر دلالت ندارد که مرد آن را دارد و زن آن را ندارد، بلکه به این امر دلالت دارد که فالوس، در حضور ناب‌اش، به فقدان تجسم می‌بخشد. ویژگی ما همواره به کار بردن مثال‌های مشخص است، اپراهای موزارت یا فیلم‌هایهیچکاک، نه تنها به خاطر پایان‌های آموزنده بلکه به خاطر کیف[ژوئیسانس]خودمان.

 

یاداشت‌های فارسی

  1. اتم‌سازی جامعه به معنای تبدیل کردن افراد و گروه‌ها به اتم‌های مجزایی است که فاقد همبستگی و نیروی جمعی می‌باشند. در نتیجه انزوا و بیگانه‌شدگی عناصر اجتماعی،  استبداد می‌تواند بدون هیچ دردسری اهداف خود را پیش ببرد.
  2. transactional analysis،  در روانشناسی نوعی درمان است که بر مبنای تحلیل روابط متقابل یک شخص با دیگران ارائه می‌شود. این درمان توسط اریک برن آمریکایی‌ـکانادایی در اواخر ۱۹۵۰ بسط داده شده است و هدف از آن رسیدن به راه‌حل‌هایی برای مشکلات رفتاری افراد است تا بتوانند در تمام جنبه‌های زندگی به توانایی‌های کامل و خودآئینی دست یابند.
  3. primal scream، عنوان کتابی از آرتور ژانو است که در آن گزارشی از ۶۳ بیمار وجود دارد. ژانو در این کتاب کشف و به کارگیری درمان‌های خود به روی این بیماران را شرح می‌دهد. هدف این درمان بر طرف کردن رنج دوران کودکی و رسیدن به شادکامی از طریق تغییر شخصی است.

 

یاداداشت‌ها انگلیسی

 

این مصاحبه نخستین بار در  Ornicar?, ۳۹ (۱۹۸۶-۷), pp. ۱۱۵-۱۸منتشر شده بود. ترجمه انگلیسی از ما است. این مصاحبه می‌تواند به عنوان مکملی برای تاملات ژیژک در کتاب Conversations with Žižek, Slavoj Žižek and Glyn Daly, London, Polity, ۲۰۰۴, pp. ۳۶-۹ خوانش شود، مکمل اضافی‌ای قرار گرفته در آن مجموعه ــ که به عبارتی ضرورتا جعلی است. [eds]

۱. اینجا ژیژک به گونه یوگوسلاویایی خاص کمونیسم اشاره می‌کند، که نه توسط سرکوب مستقیم بلکه توسط «رواداری سرکوب‌گر» حزب کاراکتریزه می‌شد، حزبی که پیشاپیش خود را انتقاد می‌کرد. در این باره بنگرید به مصاحبه‌ای با

Žižek and Renata Salecl, ‘Lacan in Slovenia’, Radical Philosophy ۵۸, Summer ۱۹۹۱, pp.۲۵-۳۱ [eds].

 

۲.Claude Lefort, L’Invention démocratique: Les limites de la domination

totalitaire, Paris, Librarie Arthème Fayard, ۱۹۸۱ [eds].

 

۳. See Jacques Lacan, The Subversion of the Subject and the Dialectic

of Desire’, in Écrits: The First Complete Edition in English, trans.

Bruce Fink, New York and London, W. W. Norton, ۲۰۰۶, p. ۷۰۰[eds].

 

 

۴. Otto Weininger, Sex and Character, London, William Heinemann, ۱۹۰۶ [eds].

آنچه گفته شد، اولین بخش کتاب «بازجویی از امر واقعی» است. کتاب «بازجویی از امر واقعی» حاوی ده مقاله و گزیده‌هایی از پنج کتاب مختلف ژیژک می‌باشد که به کوشش رکس باتلر و اسکات استفانز گردآوری و نخستین بار در سال ۲۰۰۵ منتشر شده است. این ترجمه منطبق است با

INTERROGATING THE REAL,  Slavoj Žižek,  edited by Rex Butler and Scott Stephens, Bloomsbury Publishing  Plc, ۲۰۱۳, pp. ۳-۷

http://anthropology.ir/node/۲۸۱۹۲

نظر شما