شناسهٔ خبر: 33189 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

آیا باید از نقدناپذير بودن جامعه تعجب كرد؟

برخلاف نگاهي كه نسبت به جوامع توسعه يافته وجود دارد و افراد اين جوامع را جدا از يكديگر جلوه مي‌دهد اما بايد گفت اگرچه آنها فردگرا هستند اما از طريق انجمن‌ها، تشكل‌ها، حوزه كار و اشتغال و بسياري عرصه‌هاي ديگر به هم پيوند مي‌خورند. درست است كه اين پيوندها مانند نوع سنتي آن نيست اما پيوندهاي جديدتري جايگزين آنها شده است.

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی؛سعيد معيدفر جامعه شناس و استاد  دانشگاه در پاسخ به این پرسش گفت:

بخش عمده‌اي از نقدناپذيري جامعه ما شايد ناشي از فقدان روحيه اجتماعي باشد و اينكه ما، آن گونه كه بايد نتوانسته‌ايم حيات اجتماعي را بسط دهيم. نقدناپذيري به يك معنا ناشي از نوعي روحيه فردگرايانه افراطي است و اينكه هر كسي خود را عقل مطلقي مي‌پندارد كه نيازي به اظهارنظر ديگري ندارد. دليل آن نيز اين است كه افراد در زندگي روزمره با جمع بودن را به خوبي تجربه نمي‌كنند. اگر با جمع بودن براي افراد جامعه بيشتر شكل مي‌گرفت شايد احساس مي‌كردند كه براي داشتن زندگي اجتماعي خوب، نياز به مشورت يكديگر و اظهارنظر ديگران دارند. گذشتگان هميشه تجربه‌هايي در چنته داشتند و براي بهبود كيفيت زندگي اين تجارب را در اختيار يكديگر قرار مي‌دادند اما اين متعلق به زماني بود كه حيات اجتماعي جريان داشت و روابط اجتماعي غني‌تر از روابط امروزي بود. امروز، با اينكه جامعه برخلاف افزايش جمعيت آن، كوچك شده است اما در گستره آن حيات اجتماعي جريان ندارد و جاي خود را به حيات‌هاي فردي داده است. انسان‌هايي كه جدا از يكديگر هستند و با هم كاري ندارند، اگر هم زماني با هم برخورد داشته باشند براي يكديگر ايجاد مزاحمت كرده و متعرض يكديگر مي‌شوند. بنابراين همه اين نقدناپذيري‌ها و مشكلات ناشي از خلأ زندگي اجتماعي است.

برخلاف نگاهي كه نسبت به جوامع توسعه يافته وجود دارد و افراد اين جوامع را جدا از يكديگر جلوه مي‌دهد اما بايد گفت اگرچه آنها فردگرا هستند اما از طريق انجمن‌ها، تشكل‌ها، حوزه كار و اشتغال و بسياري عرصه‌هاي ديگر به هم پيوند مي‌خورند. درست است كه اين پيوندها مانند نوع سنتي آن نيست اما پيوندهاي جديدتري جايگزين آنها شده است. يك فرد غربي در چندين نهاد اجتماعي عضو است مثل عضويت در حزب، تشكل‌هاي مدني، انجمن‌هاي خيريه، تشكل‌هاي صنفي و... اما در ايران همه پيوندهاي سنتي به حال تعليق درآمده است و هيچ روش جديدي را جايگزين آن نكرده‌ايم. همچنين در كشورهاي توسعه يافته افراد به طور دايم با واژه‌هاي متاسفم و ببخشيد روبه‌رو مي‌شوند، يعني دايم به هم احترام مي‌گذارند چراكه در اين جوامع حيات اجتماعي جريان دارد، افراد به هم نيازمند هستند و بدون كمك يكديگر نمي‌توانند به موفقيت برسند. بنابراين، ضمن اينكه حيات فردي نيز دارند اما در عين حال براي آنها و در وراي زندگي فردي‌شان حيات اجتماعي جريان دارد. به همين دليل يعني نياز افراد به يكديگر، آنها هم انتقادپذير مي‌شوند و هم براي ديگران احترام قايل هستند. اما در جامعه‌اي كه حيات اجتماعي وجود نداشته باشد يا عرصه عمومي در اختيار مردم نباشد و افراد از حضور در عرصه عمومي بهراسند، نوعي فردگرايي به شكل مفرط آن شكل مي‌گيرد، افراد براي يكديگر مزاحمت ايجاد مي‌كنند، به هيچ‌وجه تمايلي به نقد شدن ندارند، خود را عقل مطلق مي‌پندارند و حاضر به تعامل نيستند. همه اينها نقدي است به جامعه ايراني كه در آن افراد جامعه از كنار يكديگر عبور مي‌كنند و با هم تعاملي ندارند، در واقع عرصه‌هايي براي تعامل آنها وجود ندارد و افراد بيشتر در حال رقابت با يكديگر به سر مي‌برند بدون اينكه تفاوت‌هاي فردي و شايستگي‌هاي شخصي را در نظر بگيرند.

نقدناپذيري نيز يكي از پيامدهاي موجود در چنين جامعه‌اي است؛ جامعه‌اي كه در آن حيات عمومي جريان ندارد و تعاملات در بين افراد در كمترين حد آن قرار دارد. يعني افراد نمي‌توانند تجربه با هم بودن و تشكيل اجتماع را جز در موارد معدود داشته باشند بنابراين نبايد از نقدناپذير بودن جامعه تعجب كرد، هر زمان كه توانستيم براي يكديگر احترام قايل شويم نقدپذير هم خواهيم شد و زماني اين حرمت را خواهيم گذاشت كه يكديگر را بشناسيم، ديگري را بخشي از خود احساس كرده و او را به عنوان يك شهروند يا هموطن صاحب حق بدانيم. اگر اين شرايط در جامعه رعايت شود حتما نقدپذير هم خواهد شد. البته جايي كه منافعي شكل مي‌گيرد ممكن است در برابر نقد حتي اگر در قالب طنز باشد مقاومت صورت گيرد. نمي‌خواهم بگويم كه پزشكان از لحاظ اجتماعي به هم متصل هستند اما مي‌توان گفت منافع اقتصادي مشترك دارند و سريالي مثل «در حاشيه» اين منافع را به خطر انداخت. بنابراين آنها در بين بقيه بيشتر به اين نقد معترض شدند و آن را نپذيرفتند. آقاي مهران مديري در كارهاي قبلي خود به دنبال نقد اقشار ديگري نيز رفته بود اما از آنجا كه آنها نفوذ اقتصادي نداشتند صداي‌شان به جايي نرسيد. اما مقاومت در برابر نقد شدن ويژگي مطلوبي نيست. براي ايجاد ظرفيت نقدپذيري در جامعه ابتدا بايد عرصه عمومي را فعال كرد، همچنين پديده شهروند مداري را محقق كرده و انواع تعاملات را در بين افراد برقرار كرد تا فرصت گفت‌وگو بين آنها و مشاركت در فعاليت‌هاي مدني براي‌شان به وجود بيايد. در اين صورت است كه افراد به يكديگر احترام خواهند گذاشت و يكي از شرايط اين حرمت‌گذاري نيز اين است كه بايد نقد كرد و نقد شدن را پذيرفت.

 

نظر شما