شناسهٔ خبر: 34202 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

«تخت و مورچه» داستان شناخت خالق از دیدگاه کوچکترین موجود است

کتاب «تخت و مورچه» روایتگر داستان مورچه‌ای به نام مُوچک است که در هر فصل داستان اتفاقی نو را تجربه می‌کند. مُوچک قصه حاضر؛ دنیای بیرون از لانه را بیشتر از زیرزمین دوست داشت.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از تسنیم؛ نقد و بررسی کتاب «تخت و مورچه» با حضور نویسنده کتاب شهرام کرمی ، منتقدین خلیل نیک پور و محمدرضا گودرزی عصر سه شنبه در فرهنگسرای گلستان برگزار شد.

در ابتدای این جلسه شهرام کرمی نویسنده کتاب به صحبت پرداخت و گفت : ایده نگارش «تخت و مورچه» به صورت کاملا اتفاقی شکل گرفت. من نزدیک به یک سال و چند ماه روی این کتاب وقت گذاشتم و نهایتا هم این کتاب منتشر شد.

در ادامه جلسه خلیل نیک‌پور به صحبت پرداخت و گفت : موضوع اصلی این رمان رویارویی حضرت سلیمان با یک مورچه است. این قصه قرآنی است و داستان های متعددی نیز در این زمینه اعم از عشق ، عدل الهی  و روزی رسانی خدا و ... نوشته شده است. داستان این گونه است که حضرت سلیمان ( علیه السلام ) از سرزمین مورچه ها رد می شده است در این هنگام یکی از مورچه ها که از اوضاع خبردار شده بود به بقیه هشدار می دهد که به زیر زمین بروید که ممکن است کاروانیان سلیمان شما ها را له کنند.

وی ادامه داد : این صحبت مورچه به گوش سلیمان می رسد و آن مورچه را به محضر ایشان می برند. حضرت سلیمان می گوید که مگر نمی دانی که من پیامر هستم و پیامبران از حال هیچ یک  از موجودات خدا بی خبر نیستند؟ مورچه نیز در جواب می گوید که اگر من این حرف را زدم به این دلیل بود که اگر آن ها تو را با آن جلال و شکوه ببینند ، به حقارت خودشان می برند و این تفاوت باعث می شود که ناسپاسی کنند.

نیک پور اضافه کرد: در بخشی دیگر از این داستان آمده است که مورچه از حضرت سلیمان می پرسد که آیا تو می دانی خدا چرا تو را با باد جا به جا می کند ؟ در جواب نیز می گوید که این موضوع نشان می دهد که تو با آن همه عظمت و جلال و شکوه که داری اما زندگی تو بر باد است.

این نویسنده و منتقد کتاب بیان داشت : ویژگی زندگی مورچه و جمعی زندگی کردن او بسیار شباهت به جامعه انسانی دارد پس این امکان برای نویسنده فراهم شده است که به  دغدغه های انسانی نیز بپردازد. مورچه شخصیت اصلی داستان، شخصیتی جستجوگر و پرسش گر دارد و دوست دارد آن طور که دوست دارد زندگی کند. او طبعا شخصیت متفاوتی دارد و می تواند از جمع خود متفاوت عمل کند. متفاوت بودن در یک جمع همیشه یک تبعاتی برای او دارد  و واکنش های متفاوتی را از افراد مقابل خود می بیند. مورچه های دیگر سعی می کنند تا او را قانع کنند که مانند بقیه زندگی کند اما موفق نمی شوند. اصولا انسان های دگر اندیش به این تنهایی دچار می شوند اما این تنهایی نیز بیش تر می تواند به آگاهی آن شخص کمک بیش تری کند. در ابتدا افسر ها و ملکه به او گوش زد می کنند و تهیدید می کنند که باید از این رفتار خود دست بردارد و در نهایت او را به زندان   می اندازند. اما به زندان رفتن او نگاه جدیدی را به او می دهد و حضور در آن جا محورهای فرعی را به داستان اضافه می کند. این موضوع می تواند به این ضرب المثل اشاره داشته باشد که «در یک شهر دو پادشاه نمی گنجد ».

نیک پور در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در ادامه داستان سیاست ملکه تغییر می کند . برای این که هم مورچه راضی باشد و هم بتوانند او را کنترل کنند به او پست دیده‌بانی می دهند . در این جاست که او با سلیمان (علیه اسلام ) آشنا می شود و دیالوگ‌های زیبایی بین آن دو رد و بدل می شود. تمام آن ویژگی ها در زندگی مورچه باعث می شود پروازی در زندگی او ایجاد شود و نهایتا می‌بینیم که بعد از آن که او از سفر با تخت سلیمان به جمع مورچه ها بر می گردد همه با او رفتاری احترام آمیز دارند. شاید این داستان به این اشاره داشته باشد که تمام موجودات در برابر خداوند هیچ چیز ندارند و حتی سلیمان هم خود بنده خدا است این موضوع درقصه فوت سلیمان نیز کاملا مشهود است. نکته دیگر این است که مورچه ای که آگاهی های بیش تری نسبت به جامعه خود دارد ، دیگران و به ویژه ملکه او را تهدیدی برای خود می دانند. این مورچه به ما توصیه می کند که از واقعیات پیرامون زندگی خود ساده گذر نکنیم. این کتاب با توجه به جلد و داستانی که دارد شاید متناسب با نوجوانان ما باشد و چه خوب است که کودکان و نوجوانان ما به راحتی از واقعیات کنار نگذرند و شجاعت داشته باشند البته شاید سختی هایی داشته باشد اما اندیشیدن چیزی است که به راحتی نمی شود از آن گذشت.

در ادامه جلسه ، گودرزی به صحبت پرداخت و گفت : ساختار این کتاب را از دو بعد می شود بررسی کرد. افسانه شناسی و اسطوره شناسی. از بعد افسانه شناسی باید گفت که در این الگوها ما چیزهای ثابتی داریم که در افسانه‌ها تکرار می شوند. یک شخصیت به سمت مطلوب با توجه با نیاز خود حرکت می کند. این امر با ممانعت روبه رو می شود و موانع مختلفی پیش می آید  و او به عناصر یاری‌گر متوسل می شود که مثلا در این داستان حضرت سلیمان و هدهد نیروهای یاری گر او هستند. و نهایتا رسیدن به مطلوب و آگاهی هدف داستان است.

وی ادامه داد : در بخش اسطوره‌ای نیز باید الگوی تشرف را در نظر داشت. حرکت به سمت پخته شدن . در اغلب داستان‌های مدرن نیز شاهد تشرف‌ها هستیم. بنابراین اصل داستان یک سری تشرف‌ها می باشد. درباره‌ی این کتاب باید گفت که از نظر ژانر تمثیل است. تمثیلی از یک انسان جستجوگر است که به دنبال حفظ هویت و فردیت خود است. در مورد مخاطب این کتاب نیز باید گفت که این کتاب برای مخاطب خاص است و شاید یک نوجوان جویا نیز به دنبال خواندن آن باشد.

این نویسنده کتاب با نگاه به فصول مختلف کتاب گفت : در فصل اول کتاب مفهوم ترس و در فصل دوم نیز ساختار قدرت و تجربه‌ی هم دم داشتن در جایی که همه متفاوت هستند را درک می کنیم. فصل چهارم که عنوان آن «تخت پرنده» است به تجربه های جدید برای مورچه می پردازد. و فصل ششم که «ملکه‌ی مادر » نام دارد ، آشنایی با عوامل قدرت است و به نوعی مورچه با خشم افراد روبه روی خود مواجه می شود. به نظرم فصل ۱۶ مهم ترین فصل کتاب است که به گفتگو مورچه با سلیمان می پردازد و او را قانع می‌کند که نباید وارد زندگی مورچه ها شود. در فصل ۱۷ به گونه ای نتیجه‌گیری می کنیم. در این فصل می توان نتیجه گرفت که هر موجودی در هر جایگاهی که هست خالق را با نگاه خودش می شناسد و به اندازه فهم خود از خداوند او را درک می کند.

گودرزی اضافه کرد : بن مایه سفر که در فصل ۲۳ آمده است نیز به همین کسب آگاهی می پردازد یعنی از یک نقطه به نقطه‌ای دیگر رفتن اصول کسب آگاهی است. به نظرم می‌شد که متن را کوتاه‌تر کرد و توصیفات متن در بعضی موارد زیاد بوده است. یکی از اشکالات متن توصیفات و توضیحات خبری کلمات است که از بافت متن بیرون می‌زند. جزءنگاری عامل باور کردن متن است که در متن بسیار خوب استفاده شده است.

او به مفاهیم اخذ شده از داستان اشاره کرد و گفت : در فصل ۱۳ با مفهوم زیبا شناسی روبه رو هستیم. هر قدر انسان به مسایل از دورتر نگاه کند بیشتر می‌فهمد که آن‌ها کوچک هستند و هر چه بیش تر در مشکلات خود غوطه‌ور باشد کمتر از اوضاع و احوال جهان خود آگاه است. می‌شود فهمید که چه طور با فاصله گرفتن می‌توان به ادراک بیش تری رسید. هم چنین در فصل ۲۵ با مفهوم معرفت شناختی رو به رو هستیم. نباید درگیری با مشکلات باعث شود که از خودمان و جهان اطرافمان دور شویم.

این جلسه با پرسش و پاسخ حاضران به پایان رسید.

نظر شما