شناسهٔ خبر: 34724 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

تاثیرگذارترین شخصیت‌های سیاسی از دریچه کتاب مجلسی

کتاب «چهره‌ها» تالیف فریدون مجلسی به شماری از چهره‌های برجسته اثرگذار سیاسی ایران و جهان در دو قرن اخیر اختصاص دارد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «چهره‌ها» تالیف فریدون مجلسی به معرفی چهره‌های تاثیرگذار تاریخ معاصر ایران و جهان می‌پردازد. این کتاب در ۱۰ بخش تدوین شده و بخش‌های آن شامل «چهره‌هایی از ایران»، «چهره‌هایی از ارواسیا»، «چهره‌هایی از آمریکای شمالی»، «چهره‌هایی از امریکای لاتین»، «چهره‌هایی از چین»، «چهره‌هایی از شبه قاره و پیرامون آن»، «چهره‌هایی از آفریقا»، «چهره‌هایی از ترکیه»، «چهره‌هایی از اروپا» و «بدون چهره یا فراچهره» است.

امیرکبیر؛ درخشان‌ترین چهره تاریخ قاجاریه

در بخش نخست «چهره‌هایی از ایران» نویسنده با اشاره به سنت‌وزیرکشی در دوره قاجار سراغ نخستین صدراعظم ناصرالدین شاه می‌رود و می‌نویسد: «یکی از این نمونه‌ها، که می‌توان او را درخشان‌ترین چهره تاریخ قاجاریه نامید میرزا تقی‌خان امیرکبیر است. مهم‌ترین اتفاق تأثیرگذاری که از فرزندی فرودست صدراعظمی مقتدر ساخت این‌که در خانه بزرگ‌مردی چون قائم مقام پرورده شد. اتفاق دیگر مشارکت دادنش در آموزش ویژه فرزندان قائم مقام بود، که از نوجوانی ساده و بی‌نصیب مردی فرهیخته و سزاوار مقام و خدماتی برجسته ساخت.»
 
در قسمت دیگری از کتاب با اشاره به تاسیس دارالفنون با اندیشه و تلاش امیرکبیر می‌خوانیم: «فهرست اصلاحات امیر در کمتر از چهار سال صدارت طولانی است! اما نتیجه آن‌چه دیده بود و آموخته بود، نسخه‌ای ابدی برای بهسازی و درمان ایران بود! باید مدرسه‌ای می‌ساخت و با جهل مبارزه می‌کرد. دارالفنون را ساخت و افتتاحش را هرگز ندید، جانش را بر سر آن گذاشت، هم در آنجا برای ابد در تاریخ زنده ماند. دارالفنون باقی ماند، جنبش مشروطه ایران را به بار نشاند، کانون حرکت و نوزایی ایران شد، و امروز فرزندانش با دو میلیون دانشجو، هنوز همان راه او را امید و نومید، در صدها دارالفنون ادامه می‌دهند. امیرکبیر زنده است!»

در بخش دوم «چهره‌هایی از اوراسیا» مجلسی به سراغ کشور روسیه (اتحاد جماهیر شوروی سابق) در دوره کمونیسم رفته و درباره برخی شخصیت‌های آن آورده است: «در واقع لنین همان دولت و شیوه‌های تزاری را به ارث برد و آن را در اختیار رفقای خودش قرار داد، بی‌آن‌که به غیر از صدای خودش تحمل صدای دیگری را داشته باشد. تعصبی مبتنی بر بهانه‌های مسلکی مسلط شد که هیچ نقدی را برنمی‌تافت. هر نقدی از درون یا بیرون به عنوان تجدیدنظرطلبی نسبت به نظریات ابدی مارکسیستی تلقی و به سختی مجازات و حذف می‌شد. فقط لنین مجاز بود در برابر کاستی‌های مارکسیسم اصلاحاتی انجام دهد و به دلخواه چیزی به آن بیفزاید و بکاهد. نام این کار دیگر تجدیدنظر طلبی نبود بلکه لنینیسم بود. لنین در سال ۱۹۲۳ بیمار شد و سال بعد درگذشت و آن خصوصیت انحصاری را برای جانشین خونریزش استالین برجای نهاد.» 

لولا دا سیلوا؛ محبوب‌ترین رئیس‌جمهوری تاریخ برزیل
  
کشور آمریکا در بخش سوم «چهره‌هایی از آمریکای شمالی» و چهره‌ای مانند دیوید آیزنهاور مورد توجه قرار نویسنده گرفته است. مجلسی درباره آن می‌نویسد: «۱۴ اکتبر ۱۸۸۰میلادی معادل ۲۳ مهر ۱۲۵۹روز تولد دیوید آیزنهاور سی و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده امریکاست. این‌که آیزنهاور ژنرال پنج ستاره (ارتشبد) و فرمانده ستاد مشترک نیروهای متفقین در اروپا بود که شکست نهایی را نصیب هیتلر کرد و این‌که با کسب محبوبیت بسیار به دلیل آن سرداری و پیروزی پس از ترومن با فاصله‌ای بسیار به ریاست جمهوری ایالات متحده رسید، امر تاریخی ثبت و ضبط شده است که اشاره‌ای به آن در همین حد کافی است. اما ارتباط آیزنهاور با تاریخ معاصر ایران می‌تواند جالب و آموزنده باشد. آیزنهاور در زمانی به ریاست جمهوری رسید که تأثیرپذیری‌های فرهنگی دوران جنگ در میان میلیون‌ها سرباز آمریکایی که طی آن دوران به اروپا و آسیا اعزام شدند، موجب گسترش افکار مترقی جهانی از جمله نگرش‌های سوسیالیستی و چپ در ایالات متحده شد. آن جنب‌وجوش و تحول به مذاق محافل محافظه‌کار و انزواطلب آن کشور خوش نیامد و در برابر آن با توسل به بهانه‌های قانونی و فراقانون مقاومتی تهاجمی کردند. کمیته مبارزه با فعالیت‌های ضد آمریکایی به وسیله سناتور مک کارتی و ریچارد نیکسن نماینده مجلس در کنگره آمریکا تشکیل شد و به تاخت و تازی در میان روشنفکران و هنرمندان و فرهنگیان و کارمندان مشکوک پرداخت.»

«چهره‌هایی از امریکای لاتین» در بخش چهارم به کوبا و مردی که سال‌ها بر صندلی رهبری آن تکیه کرد، می‌‍‌‌رسد. نویسنده با اشاره به دوستی فیدل با قهرمان امریکای لاتین آورده است: «چه گوارا که در همراهی با فیدل کاسترو شهرت یافت، روح ماجراجو و آرمانخواهش به ریاست بانک مرکزی(!) و وزارت در کوبا قانع نبود! کارنامه خونینش به بیش از سه هزار اعدام انجامید و سپس رسالت خود خوانده‌اش را آزاد کردن آمریکای لاتین اعلام کرد، و وقتی دولت ملی لومومبا در کنگوی قبائلی در قلب آفریقا سقوط کرد مدتی نیز به نبرد چریکی در کشوری مشغول شد که بیش از هزار سال با نظریه‌های سوسیالیستی به اصطلاح علمی خودش فاصله داشت. غافل بود که اگر دیکتاتورها به بودجه‌های آمریکایی دل‌خوش بودند هزینه‌های مبارزات چنین و چنان خودش را نیز دولت شوروی می‌پرداخت، و همین هزینه‌ها بود که بعدها، پس از اضافه شدن هزینه‌های فراتر از توان شوروی در ویتنام و سپس در افغانستان، موجب فروپاشی آن کعبه آمالشان شد.» 

در بخشی از کتاب درباره فراز و فرود برزیل و یکی از سیاستمداران مطرح این کشور می‌خوانیم: «لولا دا سیلوا از بنیانگذاران حزب دست چپی کارگران برزیل بود که به رغم مشکلات نومید کننده و بازدارنده، شیوه مبارزه مسالمت‌آمیز پارلمانی را ترجیح داد و سه بار در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد. دوبار در شرایط غیرمنصفانه بازنده شد و سرانجام در سال ۲۰۰۳ به عنوان سی‌وپنجمین رئیس جمهوری کشورش انتخاب و به سرعت به محبوب‌ترین رئیس‌جمهوری تاریخ کشورش و یکی از بانفوذترین چهره‌ها در سیاست بین‌المللی تبدیل شد. لولا داسیلوا سیاستی اعتدالی و به دور از اشعار و افراطی‌گری و شتاب در پیش گرفت و با روش‌های اصلاح‌گرانه کوشید مشکلات برجای مانده از ۴۰ سال خود کامی را بزداید. از میان برداشتن اختلاف عمیق طبقاتی در آن کشور عظیم کار ساده نیست، اما به سرعت در آن راه گام برمی‌دارد و پیش می‌رود.»

در بخش پنجم با عنوان «چهره‌هایی از چین» نویسنده سراغ نخست‌وزیر جمهوری این کشور در سال ۱۹۴۹ میلادی می‌رود و می‌نویسد: «چوئن ـ لای در سال ۱۸۹۸ در خانواده‌ای مرفه به دنیا آمد، یعنی برخلاف اغلب کمونیست‌های دو آتشه چینی نمی‌توانست به ریشه‌های پرولتریایی خودش بنازد... چیزی که چو ئن ـ لای را از سایر رهبران کمونیست متمایز می‌کرد سواد، زبان ذاتی و واقع‌گرایی و توانمندی او در بحث و مذاکره بود. چو ئن ـ لای مرد مذاکره بود. در حالی که حزبش با رژیم ناسیونالیست چیانگ کایشِک در حال مبارزه و نبرد بود، چین مورد حمله و تجاوز ژاپن قرار گرفت. در سال ۱۹۳۶ چو ئن ـ لای به نمایندگی از سوی آن حزب و به اتکای توانمندی‌هایش با دولت مرکزی حزب کومین تانگ وارد مذاکره شد و دولت ملی‌گرای حزب کومین تانگِ چیانگ کایشِک را به اتحاد در مقابل دشمن مشترک ترغیب کرد و در دولت جبهه متحد به عنوان نماینده حزب کمونیست شرکت کرد. همکاری صمیمانه و خصوصیات فردی و شخصیتی‌اش در همان زمان او را به رهبری موثر در دولت چین تبدیل کرد و برایش زمینه‌ساز احترام و نفوذ شد. پس از پایان جنگ و پیروزی حزب کمونیست بر دولت مرکزی در ۱۹۴۹، چو ئن ـ لای نخست‌وزیر جمهوری خلق چین شد.»

 مالرو؛ مشتری دایمی کتابفروشی‌ها و کتابخانه‌های پاریس  

«چهره‌هایی از شبه قاره و پیرامون آن» در بخش ششم مورد بررسی قرار می‌گیرد، مجلسی، بی‌نظیر بوتو؛ نخست‌وزیر سابق پاکستان را انتخاب کرده است و می‌گوید: «عنوان نخستین نخست‌وزیر زن در یک کشور اسلامی نباید موجب این توهم شود که پاکستان را از لحاظ اجتماعی و احترام به حقوق زنان بسیار مترقی بدانیم. برعکس این خویشاوند بازی ناشی از سنت پدرسالاری و سلطنت‌انگاری امری بسیار سنتی و قبیله‌ای است. خانم بوتو در ۲۸ سالگی رهبر حزب مردم می‌شود که پدرش بنیان نهاد. در همین سنین به وزارت و صدارت رسید، نه به دلیل این که فارغ‌التحصیل هاروارد و آکسفورد بود، بلکه به دلیل این که دختر ذوالفقار علی بوتو رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر پیشین و از بزرگ‌ترین ثروتمندان و خوانین سند بود. پس از اعدام ذوالفقار علی بوتو همسرش بیگم نصرت بوتو ایرانی رئیس حزب مردم شد و پس از قتل بی‌نظیر بوتو نیز پسر جوانش بلاول زرداری بوتو که تحصیلات خودش را در دانشگاه آکسفورد ادامه داده بود، رئیس حزب و شوهرش آصف رضا زرداری رئیس‌جمهور شدند.»

بخش هفتم «چهره‌هایی از آفریقا» را در خود جای داده است و در بخشی از آن درباره پاتریس لومومبا می‌خوانیم: «داستان مردی را که طی ۱۲ هفته، کمتر از سه ماه، اسطوره شد! دهه ۱۹۶۰/ ۱۳۴۰ دهه استقلال یافتن تتمه مستعمرات اروپایی در آفریقا و دیگر نقاط دوردست جهان بود. کنگو از بزرگترین و ثروتمندترین آنها اسیر کشور کوچک بلژیک بود که کارنامه استعماری سودجویانه و بدنامی از خود برجای نهاده بود. لومومبای جوان همچون نسلی سیاست‌زده از همتایان خود خواهان گسستن زنجیرهای اهانت‌بار آن اسارت بود. وقتی مدرسه را تمام کرد و دوره یک‌ساله آموزش حرفه‌ای را به انجام رساند کارمند پستخانه و فروشنده سیار شد. آموزش واقعی را با پیوستن به جنبش‌ مقاومت و استقلال‌طلب کسب کرد و به خاطر آن چند بار دستگیر و زندانی شد. یقینا همچون بسیاری از آزادی خواهان آرزوهایی در دل می‌پروراند که روزی با ثروت بیکران کشورش مدارسی برپا دارد، راه بسازد، صنایعی به راه اندازد، اشتغال به وجود آورد و با به ارمغان آوردن استقلال موجب رفاه و سربلندی ملتی شاد و خوشبخت شود! لومومبا از رهبران اصلی استقلال طلب کشور بود و جبر زمان در آن کشاکش جنگ سرد و شاید نگرانی از اینکه ادامه آن رابطه استعماری کفه را به سود رقیب سرخ بگرداند، زمان استقلال کشورش را در اوال سال ۱۹۶۰ آماده کرد.»

از سیاستمداری و رئیس جمهوری ترکیه تا روشنفکر صاحب‌نام فرانسوی

بخش هشتم با عنوان «چهره‌هایی از ترکیه» تجسس در برخی چهره‌های سرشناس این کشور مدنظر نویسنده قرار می‌گیرد، وی درباره تورگوت اوزال از چهره‌های شاخص ترکیه آورده است: «خلیل تورگوت اوزال، در ۱۳ اکتبر ۱۹۲۷ / مهر ۱۳۰۶ در مالاتیا (ملاطیه) در ترکیه به دنیا آمد، در سال ۱۹۵۰ / ۱۳۲۹ از دانشگاه صنعتی استانبول فارغ‌التحصیل شد و زندگی کاری و سیاسی خود را با خدمت در سازمان برنامه‌ریزی دولتی ترکیه آغاز کرد. در این شغل اطلاعات لازم از وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشورش کسب کرد. مدتی کارشناس اقتصادی در بانک جهانی بود، و در دولت دمیرل مشاور اقتصادی و سپس در دولت نظامیِ کودتا مدتی معاون نخست‌وزیر بود. از سال ۱۹۸۳/۱۳۶۲ تا ۱۹۸۹/۱۳۶۸ نخست وزیر ترکیه و از همان تاریخ تا هنگام مرگ در ۱۷ آوریل ۱۹۹۳/ ۲ فروردین ۱۳۷۲ رئیس جمهور کشورش بود. اوزال در ۶۴ سالگی در اثر سکته قلبی درگذشت، سنی که برای سیاستمردان اوج کارآمدی و بهره‌رسانی است. تاریخ مشرق زمین به طور کلی، و دربار عثمانی به طور شاخص، آن‌چنان آلوده به دسیسه‌ها و توطئه‌های داخلی و خارجی است که توطئه‌اندیشی، یا به اصطلاح طرفدارای از تفکر دایی جان ناپلئونی، در سرشت مردم رسوخ کرده است. شاید به همین دلیل است که دوست‌داران اوزال مرگ ناگهاین و حمله قلبی او را مشکوک می‌دانند.» 

«چهره‌هایی از اروپا» عنوان بخش نهم کتاب است که به مرور برخی چهره‌های صاحب‌نام اروپا می‌پردازد. مجلسی با تحقیق در زندگینامه یک روشنفکر صاحب‌نام فرانسوی می‌نویسد: «در نظر من آندره مالرو روشنفکری ناآرام و جست‌وجوگری با استعداد در حد نبوغ بود. مالرو در نخستین سال قرن بیستم در شهری کوچک به دنیا آمد و با خانواده مادری‌اش بزرگ شد. پدربزرگش در آن شهر بقالی داشت. پدرش هم دلال بورس بود و سرانجام جانش را نیز بر سر این کار گذاشت، یعنی در بحران اقتصادی بزرگ ۱۹۳۰ دچار باختی بزرگ و جبران‌ناپذیر شد و خودکشی کرد! منظور اشاره‌ای به شرایط بارآمدن مالرو بود. جالب این‌که تحصیل درست و حسابی هم نکرد و دبیرستان را هم به پایان نرساند. یادآور زندگی «بیل گیتس» است که به نوبه خود استعدادش تحمل قالب محدود تحصیل در دانشگاه «ام ای تی» را هم نیاورد و رها کرد تا موفق‌ترین مرد علمی و عملی قرن شود که پنجره بزرگ تازه‌ای به روی دیدگاه بشر بگشاید! گویی روح مالرو نیز مدرسه را تاب نیاورد و در شمار قهرمانان مدرسه‌گریز جای گرفت. در جوانی به پاریس آمد و مشتری دایمی کتابفروشی‌ها و موزه‌ها و کتابخانه‌های پاریس شد. یعنی مدرسه بسیار بزرگ‌تری که به دلخواه و بدون اتلاف وقت، روح نیازمند و جست‌وجوگرش را سیراب می‌کرد.»

شرح یک استعفای مهم در تاریخ ایران 

در بخش پایانی کتاب «بدون چهره یا فراچهره» درباره استعفای چهره‌های سیاسی نویسنده پس از مرور کشور کره جنوبی، فرانسه و آمریکا به ایران در یک برهه حساس تاریخی می‌رسد و در شرح یک استعفای مهم در تاریخ ایران آورده است: «در ایران استعفای مهم تاریخی زمانی رخ داد که مجلس برای نخست وزیری نوبت دوم مصدق اعلام تمایل کرد، مصدق خودش عهده‌دار وزرات دفاع شد، که شاه خواهان گماردن نماینده خودش در آن مقام بود. مصدق زیربار نرفت و استعفا کرد. این استعفا موجب قیامی بزرگ و الزام شاه به بازگرداندن مصدق با قبول وزارت دفاع او شد.»

چاپ نخست کتاب«چهره‌ها» اثر فریدون مجلسی در ۲۳۸ صفحه، با شمارگان یک هزار و ۱۰۰ نسخه  و به بهای ۱۴ هزار و ۵۰۰ تومان از سوی انتشارات سهامی انتشار روانه بازار کتاب شده است. 

نظر شما