شناسهٔ خبر: 34775 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

مسجد و مدرنیته

مطالعه مسجد یک ضرورت فوری در تمام جوامع اسلامی است؛ زیرا کارکردها و کاربردهای مسجد امروز تغییر کرده است و این تغییر بیانگر نوعی انفصال در روابط سنتی پذیرفته‌شده مسلمانان با محل عبادت آن‌هاست.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ کتاب «مدرن یا امروزی شدن فرهنگ ایران» نوشته دکتر نعمت‌الله فاضلی، دكترای انسان‌شناسی از دانشگاه لندن (مدرسه مطالعات شرق و آفريقا) و عضو هیأت علمی دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه علامه طباطبايی تهران (از ۱۳۷۴ تاكنون با رتبه دانشیاری) از آثار مطرح در زمینه مردم‌شناسی (Anthropology) با رویکرد مردم‌نگاری (Ethnography) است.

فصل سوم از بخش اول این کتاب ۳۸۳ صفحه‌ای با عنوان «ابداع مجدد یا امروزی شدن سنت‌ها» به موضوع «امروزی شدن مسجد» اختصاص دارد که در کنار موضوعات دیگر همچون «امروزی شدن خانه» و «امروزی شدن روستا» مورد بررسی قرار گرفته‌است. اختصاص یک فصل از کتاب به این موضوع بهانه‌ای است برای بازخوانی این فصل کتاب در ایام ماه مبارک رمضان که فرصتی است برای رجوع هرچه گسترده اقشار مختلف جامعه به مساجد به‌عنوان مهم‌ترین نهاد دینی در آیین اسلام.

این فصل از کتاب که پیش‌تر در اردیبهشت ۱۳۸۶ در یکی از نشست‌‌های گروه علمی-تخصصی جامعه‌شناسی دین انجمن جامعه‌شناسی ایران با عنوان «مسجد و مدرنیته، مروری تحلیلی- جامعه‌‌شناختی بر گفتمان ‌های مسجد در ایران معاصر» ارائه‌شده بود، بنا به اذغان خود نویسنده پژوهشی است که برای سازمان تبلیغات اسلامی انجام شده است و طی آن، «به این موضوع خواهد پرداخت که ما مسجد را چگونه فهمیده‌ایم و فهم ما از مسجد چه نسبتی با شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معاصر دارد. به بیان دیگر، چه نسبتی میان فرآیند مدرنیته و پدیده مسجد وجود دارد.»

مبانی نظری کتاب

نعمت الله فاضلی در نخستین سطر از مقدمه کتاب خود چنین می‌نویسد: «کتاب حاضر مجموعه ای مطالعات موردی مردم‌نگارانه است که به بررسی و بازنمایی انسان‌شناسانه فرآیندهای مدرن یا امروزی شدن در ایران معاصر، از منظر مطالعات فرهنگی می‌پردازد.» (ص ۱) و اضافه می‌کند که هرکدام از فصل‌ها مقالات جداگانه و قابل خوانش مستقل اند. کاری که ما نیز در این گزیده قصد آن را داریم، البته پس از مرور کوتاهی بر مبانی نظری.

نکته مهم در باره مبانی نظری کتاب آن است که نویسنده دیدگاه مثبت‌اندیشانه یا حداقل خنثی - اگر نگوییم سهل‌انگارانه - در باب مدرنیته دارد، چنانچه گزینش معادل «امروزی شدن» برای این واژه به‌جای تعابیر و تفاسیر مختلف و متخالف همچون «نوگرایی»، «تجددطلبی»، «غربی شدن» و ... نشان دهنده چنین رویکردی است.

ضمن آنکه نویسنده پس از شرح و نقد دیدگاه‌های موجود در باب مدرنیته - شامل نظریه مدرنیته ناقص (صص ۱۰-۸)، نظریه غربی‌سازی و نفی امکان مدرنیته (صص ۱۱-۱۰) و نظریه مدرنیته بومی (صص ۱۳-۱۱) - تعریف خود را ارائه می‌دهد که گویای همین ادعاست: «می‌توان مدرنیته را فرآیند آگاهی انتقادی از خود برای تطابق یک جامعه با مجموعه شرایط محیطی، تاریخی و اجتماعی که آن را فراگرفته است، دانست.» یا «بنابراین می‌توان تاریخ مدرن شدن معاصر ایرانیان را مساوی با تاریخ خودآگاهی انتقادی نسبت به هویت و فرهنگ آن‌ها دانست.» (ص ۱۳)

مدرن یا امروزی شدن فرهنگ

نویسنده خود در گفتگویی با روزنامه اعتماد ملی با عنوان «روستاهای ما نیز متجدد شده‌اند» درباره رویکرد و مسائل کتاب می‌گوید: «در این کتاب تلاش شده بحث دگرگونی و تحول شیوه زندگی، ارزش‌ها، باورها، سبک زندگی، کیفیت زندگی و دگرگونی نهادهای اجتماعی در جامعه ایران براساس رویکرد «مردم‌نگارانه» توصیف و تشریح شود. این رویکرد کمک می‌کند فرآیند تحول فرهنگی در جامعه ایران را نشان دهیم نه اینکه آن را انتزاع کنیم.

برای مثال سعی کرده‌ام نشان دهم که چگونه «مسجد» به‌مثابه یک نهاد مذهبی در فرآیند تحول فرهنگی - مدرنیته - دستخوش تغییراتی شده است که این تغییرات هم شامل تغییرات معماری، ساختمان و مصالح و وجوه سخت این نهاد است و هم درباره وجوه نرم شامل سازمان اجتماعی مسجد و کارکردهای آن در جامعه.»

بنا به گفته نویسنده: «پیش‌فرض بنیادین ما در این مطالعه آن است که این گفتمان‌ها بیش از آنکه زاده ذهنیت و خلاقیت فردی گروهی از نظریه پردازان و نویسندگان تحلیل‌گر مسائل دینی و اجتماعی باشد، زاده ساختارهای اجتماعی-تاریخی و فرهنگی است. از این رو برای‌شناخت آن‌ها باید به شکل بندی‌های برون ذهنی توجه داشت.» (ص ۹۶) به همین جهت وی در ادامه با اشاره به آراء فوکو می‌نویسد: «پیش‌فرض دیگر ما این است که نهادهای اجتماعی شامل صورت‌بندی‌های ایدئولوژیک-گفتمانی گوناگونی هستند که با گروه‌های مختلف در درون نهاد پیوند دارند. از میان این صورت‌بندی‌ها معمولاً یکی بر دیگری مسلط است.» (فرکلاف، ۱۳۷۹: ۲۵) بنابراین، ما تلاش کرده‌ایم گفتمان‌های مسلط را‌شناسایی و تحلیل کنیم و گفتمان‌های حاشیه‌ای را نیز نشان دهیم. (همان)

بر همین اساس نویسنده با اشاره به سیر تطور نهادهای دینی در تاریخ جهان در بستر «تحول از سنت به مدرنیته، روشن‌گری، انقلاب صنعتی، انقلاب شهرنشینی، انقالاب اطلاعات و ارتباطات، تحول در نهادهای اجتماعی مانند خانواده و آموزش و پرورش، رشد فرآیندهای «تفکیک‌پذیری نهادی»، عقلانی شدن، بوروکراتیزاسیون و دموکراتیزاسیون از قرن نوزدهم به بعد تا دهه‌های پایانی قرن بیستم و همچنین تحولاتی که در نبمه دوم این قرن به وقوع پیوست، به‌خصوص فرایندهای جهانی شدن و پست‌مدرنیسم» (صص ۷-۹۶) و نیز تاریخ معاصر ایران: «تحولات سیاسی مانند انقلاب مشروطیت، روی کار آمدن خاندان پهلوی و انقلاب اسلامی و تحولاتی که بعد از انقلاب اسلامی رخ داده است» (ص ۹۷)، اشاره می‌کند که:

«هرکدام زمینه ظهور گفتمان‌های مشخصی درباره دین و مراکز و سازمان‌های دینی شده است. تمامی تحولات اجتماعی و سیاسی ایران ارتباط تنگاتنگی با مقوله مذهب داشته‌اند؛ زیرا مذهب همواره از دوره های باستان تا امروز یکی از مهم‌ترین بسترهای سازنده هویت ایرانی بوده است. مواجهه ایران با دنیای مدرن و تعارض‌ها و تقابل‌های سنت و مدرنیته بیش از هر جای دیگر در تقابل دین و مدرنیته تبلور یافته است.» (ص ۹۷)

از طرف دیگر، وقوع انقلاب اسلامی و پیدایش حکومت دینی در ایران باعث اهمیت یافتن مجدد و مضاعف مذهب در تمامی ابعاد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه ایران شد. در چنین بستری به ناچار مباحث مهمی مانند شیوه ارتباط حکومت با نهادهای دینی مانند مسجد، شیوه مدیریت و سازمان‌دهی مراکز و سازمان‌‌های دینی، جایگاه مردم در سازمان‌های دینی، کارکردهای سازمان‌های دینی، تأثیر دولتی شدن مراکز و سازمان دینی، پذیرش و اقبال مردم از این نهادها، منزوی شدن یا کاهش مشارکت مردم در سازمان‌های دینی، تأثیر دولتی شدن بر کارکردها و فعالیت‌های نهادهای دینی، میزان توانایی دولت برای حمایت و مدیریت مراکز و سازمان‌های دینی و مسائلی از این نوع در جامعه ایران شد.» (صص ۸-۹۷)

گفتمان جامعه‌شناختی  مطالعه سازمان دین

در بخش نخست با عنوان «گفتمان جامعه‌شناختی مطالعه سازمان دین: کلیسا و مسئله سکولار شدن» نویسنده می‌نویسد: «گفتمان غالب جامعه‌شناسی برای مطالعه دین، رهیافت سکولار شدن بوده است»، چنانچه برایان ویلسون از نظریه‌پردازان‌شناخته‌شده جامعه‌شناسی دین، «سکولار شدن را اجمالاً فرایندی می‌داند که طی آن «اندیشه، عمل، و نهادهای دینی اهمیت اجتماعی‌شان را از دست می‌دهند» (ویلسون، ۱۹۶۶)، که البته به زعم نویسنده، «این تلقی ویلسون از سکولار شدن، مبتنی بر این واقعیت  است که اغلب نظریه‌پردازان کلاسیک علوم اجتماعی مانند آگوست کنت، ماکس وبر و زیگموند فروید، و بسیاری از نظریه‌پردازان اجتماعی قرن بیستم بر این باور بودند که با گسترش فرآیندهای صنعتی شدن، شهرنشینی، عقلانیت و تکثرگرایی دینی، از اهمیتن دین داری کاسته خواهد شد.» (ص ۱۰۰)

اما به زعم نویسنده: «انبوه بررسی‌های تجربی و همچنین واقعیت‌های اجتماعی در چند دهه اخیر نشان می‌دهند که معیارهای مدرنیته یعنی شهرنشینی، صنعتی شدن، عقلانیت و تکثرگرایی دینی باعث سکولار شدن یا کاهش اهمیت دین و نهادهای دینی نشده است... بنابراین پارادیم سکولاریزاسیون در تبیین وضع دین در جامعه معاصر ناکام مانده و پارادایم جدیدی در بین محققان ... بیش از آنکه درصدد تبیین اهمیت یافتن مذهب در جهان معاصر باشد، درصدد تبیین تنوعات و گوناگونی مذهبی است.» (ص ۱۰۱)

بر همین اساس، نویسنده ضمن اشاره به مهم‌ترین نحله‌های مطالعات جامعه‌شناختی سازمان‌های دینی - همچون مسجد و کلیسا - (بدون اشاره به تحلیل «کنش گفتمانی»)، شامل مطالعات گونه‌شناسانه سازمان‌های دینی همچون آراء ماکس وبر و ترولتچ (۴-۱۰۱)، مطالعه سازمان‌های دینی به‌مثابه سازمان‌های دموکراتیک (صص ۸-۱۰۴)، نظریه نونهادی و مطالعه سازمان‌های مذهبی به‌مثابه «سیستم باز» (۱۳-۱۰۸) به این نتیجه می‌رسد که: «نگرش کلاسیک تقابل بین مذهب و سکولاریسم برای فهم سازمان‌های دینی مانند کلیسا و مسجد در بستر جامعه معاصر کافی نیست و رهیافت سیستم باز بهتر قادر به فهم این سازمان‌هاست.» (ص ۱۵۵)

بر اساس همین دست نظریات، وی نکات روش‌شناختی زیر را در مطالعه مسجد و سازمان‌های دینی بر می‌شمرد:

۱- .... به مطالعه «فرایندهای فرهنگی که جامعه و نهادهای مذهبی را شکل می‌دهند و همچنین مطالعه فرایندهایی که هویت و معنا را می‌سازند، متمرکز شویم.»

۲- ... آنچه سازمان‌های مذهبی مانند مسجد را از دیگر سازمان‌ها متمایز می‌سازد این است که کنشگران و بازیگران سازمانی در مراکز دینی دارای هویت و تعلق مذهبی بسیار قوی هستند و این هویت به‌شدت بر محیط سازمانی این مراکز ازنظر جذب برخی عناصر و رد و طرد عناصر دیگر تأثیر می‌گذارد.

۳- برای شناخت سازوکار فعالیت و طرز عمل سازمان‌های دینی، نیازمند‌ شناخت و رویکردی تاریخی به شیوه و فرآیند نهادگرایی دینی در یک جامعه هستیم.

۴- شناخت تحولات و فرآیندهای جاری و معاصر در زمینه تحولات تکنولوژیکی مانند گسترش تکنولوژی‌های ارتباطی و رسانه‌های جمعی، ظهور اینترنت و عصر دیجیتال، تحولات فکری مانند ظهور اندیشه‌های معرفت‌شناختی و فلسفی، پست‌مدرنیسم، و تحولات ساختار اجتماعی مانند تحولات جمعیتی، اقوام، چند فرهنگی شدن، ظهور جامعه دانش‌محور و جامعه اطلاعاتی، باید در مطالعه سازمان‌های دینی مور توجه قرار گیرد.

۵- باید تفاوت‌های ساختاری جوامع از نظر مذهبی بودن یا میزان کاهش نفوذ دین در سطوح مختلف فردی، گروهی، و نهادی در مطالعه سازمان‌های دینی را در نظر داشته باشیم. بدون تردید ضریب نفوذ و تأثیرگذاری دین در جوامع معاصر یکسان نیست، هرچند همان‌طور که دیدیم برخی محققان استدلال می‌کنند که جنبش‌های احیای دینی در چند دهه گذشته شدت یافته‌اند... د. (صص ۵-۱۵۴)

مطالعه رویکردهای موجود در گفتمان مسجد در مطالعات اسلامی

در بخش دیگر این مقاله، به «مطالعه رویکردهای موجود در گفتمان مسجد در مطالعات اسلامی» (۲۵-۱۱۳) پرداخته شده که «ضمن اشاره به قلت و ضعف توجه به مسجد در مطالعات اسلامی و علل آن، به معرفی برخی رویکردها و دیدگاه‌های غالب در بین صاحب‌نظران اشاره‌کرده‌ایم و تلاش محققان برای فهم جایگاه مسجد در جامعه معاصر و نحوه واکنش مسجد به مدرنیته و تحولات گوناگون عصر حاضر به‌عنوان مهم‌ترین مسئله گفتمان مسجد طرح و بررسی شده است که آراء محمد ارغون، مارتین فریشمن، حسن اودن‌خان و رابرت هیلن‌براند بررسی و معرفی شده‌اند.» (ص ۹۹)

در بخش گفتمان‌‌‌های مسجد در جهان اسلام و مطالعات اسلامی، مجموعه مباحث ما را به نکات روش‌شناختی زیر رهنمون می‌سازد:

۱- در تمام کشورهای اسلامی، مسجد دست‌خوش تغییرات و تحولاتی هم از نظر کارکردها و هم از نظر معماری و فضای فیزیکی آن شده است. این روند تغییر، امری جهانی است و به نظر می‌رسد اجتناب‌ناپذیر باشد. این تحولات، بخشی متأثر و ناشی از تحولات مدرنیته یا امروزی شدن این کشورها به‌خصوص ناسیونالیسم و مدرنیسم است، و بخشی دیگر نیز ناشی از تحولات تاریخی مانند استعمار و رهایی از آن و دست‌یابی به استقلال می‌باشد.

بنابراین، تغییراتی که امروز در مسجد در ایران می‌بینیم را نباید صرفاً امری محلی و منحصربه‌فرد دانست و آن را در پرتو داخلی توجیه و تفسیر کرد. در این زمینه مطالعات و رهیافت تطبیقی می‌تواند فهم عمیق‌تری فراهم سازد،

۲- همان‌طور که ارغون استدلال کرده است، ‌شناخت مسجد مستلزم «نگاه جامع» است که ابعاد تاریخی، انسان‌شناختی و نشانه‌شناختی را با هم و در کنار هم مورد توجه قرار ‌دهد. متأسفانه اغلب مطالعات موجود درباره مسجد در جهان اسلام، به مطالعات تاریخی و مطالعات نشانه‌شناختی معطوف به ابعاد هنری و معماری با وجوه دینی و فقهی، محدود بوده و ابعاد فرهنگی یا انسان‌شناختی کمتر بررسی شده است.

مطالعه وجوه انسان‌شناختی مستلزم نگرشی است که مسجد را در بستر فعلی جامعه معاصر قرار دهد. این نگرش به‌جای در نظر گرفتن اصول ثابت، بر تفاوت‌ها و تکثرها در مساجد تأکید می‌نماید و به‌جای زبان تجویزی و هنجارهای دینی با زبان توصیفی، تحلیلی و انتقادی به مطالعه مسجد می‌پردازد... د. (صص ۶-۱۵۵)

به همین جهت است که نویسنده خود با اشاره به آراء پروفسور مارتین فریشمن در کتاب «مسجد: تاریخ، توسعه معماری و تنوع دینی آن» و پروفسور هیلن براند در کتاب «معماری اسلامی» بر تفاوت ماهیت کلیسا و مسجد تأکید می‌کند: «اسلام آن تمایزی را که کلیسا میان امر مقدس» و «امر نامقدس» ایجاد می‌کند، قائل نیست. در اسلام هرجایی که مسلمان و مؤمن بخواهد نیایش کند، می‌تواند مکان مقدس باشد... .

درنتیجه امر دنیوی و اخروی در اسلام در یکدیگر آمیخته شده‌اند. این امر باعث شده که نقش مسجد در اسلام از نقش کلیسا در مسیحیت متفاوت باشد و ازاین‌روست که مسجد می‌تواند کارکردهای متعدد دنیوی و اخروی داشته باشد. با توجه به این رویکرد است که از همان نخستین دوره‌های اسلام، مسجد یک مرکز و سازمان مذهبی، سیاسی و اجتماعی برای مسلمانان بوده است.» (صص ۲۰-۱۱۹)

گفتمان مسجد در ایران

بخش سوم این مطالعه به بررسی و معرفی «گفتمان مسجد در ایران» (۵۴-۱۲۵) می‌پردازد. در این بخش، چهار گفتمان مسلط در تبیین و فهم مسجد در ایران؛ شامل گفتمان سنتی (صص ۸-۱۲۶)، گفتمان سکولار (صص ۳۴-۱۲۸) که بخشی از مطالب آن را نویسنده تحت عنوان «مسجد زنان و مسجد لیبرال» در وبلاگ شخصی خود نیز آورده است، گفتمان ایدئولوژیک انقلابی (صص ۴۱-۱۳۴) با تکیه‌بر آراء دکتر شریعتی (ص ۱۳۵) و امام خمینی (ص ۷-۱۳۵) و نیز بررسی تحولات کارکردی مساجد در دوران پس از انقلاب و به‌ویژه در دوران دفاع مقدس، و گفتمان ایدئولوژیک انتقادی (صص ۵۴-۱۴۱) به‌مثابه گفتمان‌های غالب مسجد در ایران معرفی و ویژگی‌های کدام جداگانه تحلیل می‌شوند.

سپس با تأکید و تمرکز بر گفتمان ایدئولوژیک انتقادی که مبتنی بر تحقیقات جامعه‌شناختی است، ضمن ارائه نمونه‌هایی از این تحقیقات، مسائل کنونی مساجد در ایران‌ شناسایی و بررسی شده‌اند. بخش پایانی فصل، مجموعه رهیافت‌های روش‌شناختی برای مطالعه مسجد است. (ص ۹۹)

هر یک از این گفتمان‌ها در یک دوره تاریخی معین شکل گرفته و با تغییر شرایط اجتماعی و سیاسی، گفتمان دیگری به وجود آمده است. با وجود فراز و نشیب‌‌هایی که این گفتمان‌ها داشته‌اند، اما هیچ‌یک هرگز از بین نرفته و همواره در حاشیه گفتمان غالب استمرار پیدا کرده‌اند. این گفتمان‌ها عمدتاً متأثر از شرایط سیاسی ایران بوده‌اند و مهم‌ترین ویژگی که آن‌ها را از یکدیگر متمایز می‌سازد، نوع جهت‌گیری سیاسی آن‌هاست.

گفتمان سنتی، جهت‌گیری سیاسی محافظه‌کارانه‌ای دارد و درصدد استفاده از مسجد برای تغییرات سیاسی در جامعه نیست؛ اگرچه بر کارکردهای عبادی و اجتماعی تأکید می‌کند. گفتمان لیبرال یا سکولار مخالف دخالت مسجد در سیاست است و بر کارکردهای عبادی و نیایشی مسجد تأکید دارد. گفتمان ایدئولوژیک انقلابی، مسجد را بر اساس کارکرد سیاسی آن تعریف می‌کند، اگرچه کارکرد نیایشی مسجد را نیز در نظر دارد.

گفتمان ایدئولوژیک انتقادی، درصدد نقد سیاست‌های دولت و ارائه تعریفی از نسبت مسجد و حکومت در شرایط جمهوری اسلامی است. این گفتمان درصدد است تا از علوم اجتماعی و روش‌های آن برای شناخت مسجد و توسعه فرهنگ دینی کمک بگیرد و به‌جای زبان تبلیغی و هنجاری گفتمان ایدئولوژیک انقلابی، بیشتر از زبانی تحلیلی و انتقادی بهره می‌گیرد. اگرچه این گفتمان هم درنهایت معطوف به سیاست است. (ص ۱۵۷)

نتیجه‌گیری

در نهایت نویسنده با توجه به مجموعه گفتمان‌های مسجد در ایران نکات زیر را استنباط و نتیجه‌گیری می‌کند:

۱- دانش سیستماتیک و دقیق لازم درباره وضعیت مساجد در ایران در اختیار نداریم و گفتمان‌های موجود بر پایه گرایش‌های سیاسی است. کمبود بررسی‌های نظام‌مند نه‌تنها درباره مسجد، بلکه درباره توسعه فرهنگ دینی به‌طورکلی نیز وجود دارد و همان‌طور که ابوالقاسمی و فرمهینی در ارزیابی درباره مطالعات مسجد می‌نویسند: «هنوز تحقیقی درخور توجه و نیز جامع در خصوص آسیب‌شناسی توسعه فرهنگ دینی صورت نگرفته است و همچنان که فاقد پژوهش نظام‌مند و بنیادین در این زمینه هستیم، از پژوهش‌های تجربی و میدانی نیز بی‌بهره‌ایم (ابوالقاسمی و فرمهینی فراهانی، ۱۳۸۳: ۱۲۸).

این دو محقق بعد از مرور و بیان برخی از تحقیقات موجود در این زمینه اظهار می‌دارند که «آنچه از مرور پیشینه بحث به‌خوبی برمی‌آید این است که تحقیقات موجود درزمینهٔ آسیب‌شناسی توسعه فرهنگ دینی و بررسی علل و مشکلات آن، پراکنده، بی‌نظم و غیر نظام‌مندند و بیشتر مبتنی بر حدس‌ها، تجربیات و مشاهدات شخصی می‌باشند (همان: ۱۳۳). با توجه به این کمبود، از یک‌سو ضرورت انجام این مطالعات بیشتر آشکار می‌شود و از سوی دیگر نباید انتظار داشت که نخستین گام‌ها در این زمینه، شاهکارهای بزرگ علمی باشد؛ چراکه تجربه معرفت‌شناختی و روش‌شناختی کافی در اختیار نداریم.

۲- با توجه به مطالعات موجود می‌توان فهرستی از موضوعاتی که به‌مثابه مسائل مسجد است، فراهم نمود. این مسائل می‌توانند به‌عنوان فرضیات ما برای مطالعات آتی لحاظ شوند. به‌عنوان نمونه آسیب‌هایی که صاحب‌نظران درباره نهادهای دینی ذکر کرده‌اند هرکدام می‌توانند فرضیه مناسبی برای بررسی‌های تجربی باشند. همچنین مسائلی که حداد و لومیس در مطالعه‌شان درباره مساجد در ایالات‌متحده آمریکا بر آن‌ها متمرکز شدند، دربردارنده نکات روش‌شناختی مهمی است که می‌تواند الهام‌بخش بررسی‌های تجربی آتی باشند. مسائلی که آن‌ها بررسی کرده‌اند، عبارت‌اند:

- محیط و فضای بیرونی مسجد،

- تعلق قومی-قبیله‌ای اعضای وابسته،

- برخورد و عکس‌العمل افراد وابسته به مرکز یا مسجد نسبت به رهبری، تشکیلات و نحوه اداره مرکز،

- برخورد و رابطه افراد با نهادهای سیاسی شناخته‌شده جامعه،

- نوع آموزش مذهبی ارائه‌شده توسط مساجد در کلاس‌های ویژه روزهای تعطیل و در سازمان‌های جوانان،

- نقش زنان در مساجد و مراکز اسلامی،

- دیدگاه‌های اسلامی مساجد درباره مسائل جهانی،

- درگیری‌های درون‌سازمانی در مساجدی که ساختار قدیم خود را حفظ کرده‌اند. این درگیری‌ها حاصل تأثیر مسلمانان بنیادگرایی است که در دهه اخیر به آمریکا مهاجرت کرده‌اند. (صص ۹-۱۵۸)

در نهایت نعمت الله فاضلی به‌عنوان نتیجه‌گیری این مقاله و این فصل کتاب می‌نویسد: «مطالعه مسجد یک ضرورت فوری در تمام جوامع اسلامی است؛ زیرا کارکردها و کاربردهای مسجد امروز تغییر کرده است و این تغییر بیانگر نوعی انفصال در روابط سنتی پذیرفته‌شده مسلمانان با محل عبادت آن‌هاست... تغییر کارکردها و کاربردهای مسجد در کنار اهمیت یافتن و احیای جایگاه و نقش مسجد در سراسر جهان بوده است... دین در جهان معاصر اهمیت یافته است و مراکز و سازمان‌های دینی مانند کلیساها و مساجد مجدداً اهمیت سیاسی و اجتماعی پیدا کرده‌اند. این اهمیت در کشورهای اسلامی و به‌خصوص ایران که دارای حکومت دینی است، بسیار بیشتر می‌باشد. مطابق اطلاعات سرشماری مراکز فرهنگی کشور در سال ۱۳۷۵ تعداد  ۷۸۹۰۸ مرکز مذهبی در ایران وجود دارد... ۵۷۶۳۵ یعنی ۷۳ درصد مراکز مذکور را مساجد تشکیل می‌دهند... با توجه به این واقعیت نمی‌توان جامعه ایران را بدون در نظر گرفتن انبوه مراکز فرهنگی و به‌خصوص مساجد آن‌ شناخت. این نکته‌ای است که محققان اجتماعی ایران تاکنون کمتر به آن توجه کرده‌اند و این امر شاید یکی از علل کم‌توانی محققان اجتماعی مسائل ایران در تبیین بسیاری از تحولات سیاسی و اجتماعی چند دهه اخیر بوده است.» (صص ۶۰-۱۵۹)

منابع:

- فاضلی نعمت‌الله، مدرن یا امروزی شدن فرهنگ ایران، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، ۱۳۸۷.

- مدرن یا امروزی شدن فرهنگ ایران، ایسکانیوز، به نقل از سایت فرهنگ‌شناسی (وبلاگ شخصی دکتر فاضلی).

- روستاهای ما نیز متجدد شده‌اند، گفت‌وگو با نعمت‌الله فاضلی مؤلف «مدرن یا امروزی شدن فرهنگ»، روزنامه اعتماد ملی، شماره ۷۶۰، مورخ ۲۰ مهر ۱۳۸۷

- مسجد و مدرنیته: تحلیلی بر گفتمان‌های مسجد در ایران معاصر، سایت انجمن جامعه شناسی ایران، مورخ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۶

- مسجد زنان و مسجد لیبرال، نعمت‌الله فاضلی، سایت فرهنگ شناسی، مورخ ۱۹ مهر ۱۳۸۶.

 

نظر شما