شناسهٔ خبر: 35072 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

معرفی امریکایی‌ترین رمان‌ها از نگاه نویسندگان غیرامریکایی

سایت کتاب‌های ادبی امریکایی «مرکز ادبی» (Literary Hub) طی یک نظرسنجی از 50 نویسنده، ویراستار، ناشر، منتقد ادبی و مترجم غیرامرکایی از 30 کشور جهان 96 عنوان از رمان‌هایی را که جوهره و ماهیت اصلی فرهنگ امریکایی را نشان می‌دهند انتخاب کرده است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ در نظرسنجی این سایت ادبی ۱۹ عنوان از نویسندگان زن انتخاب شده‌اند.  کم‌ترین رمان‌های مورداستقبال مربوط به دهه ۱۹۴۰ بوده و بیشترین آن مربوط به دهه ۲۰۰۰ است. هم‌چنین بیشترین نویسندگان نام برده شده در این نظرسنجی «ویلیام فالکنر»، «هرمان ملویل»، «جی‌دی سلینجر» و «مارک تواین» بوده‌اند.

گستره موضوعاتی که نویسندگان غیرامریکایی از آن‌ها نام برده‌اند، از آثار دوران رکود، تا جنگ ویتنام و تا سفرهای جاده‌ای را دربر می‌گیرد. هم‌چنین این سایت از دیگر داوطلبان خواسته است در صورت تمایل سه اثر را انتخاب و به «مرکز ادبی» معرفی کنند.

نشریه «گاردین» از میان ۹۶ اثر انتخاب شده تعدادی از آن‌ها را برگزیده و به معرفی آن‌ها به نقل از انتخاب‌کنندگان پرداخته است؛ این کتاب‌ها عبارتند:

 «خانم لونلیهارتز» نوشته «ناتانیل وست» (۱۹۳۳)

«آندریس فلیپ سولانو» نویسنده کلمبیایی و بهترین رمان‌نویس اسپانیایی زبان درباره این کتاب گفته است: «یک کمدی سیاه درباره سرخوردگی دوران رکود امریکا از نگاه یک روزنامه‌نگار دچار مشکل؛ کسی که در دادن توصیه به خوانندگان تنهای خود ناکام می‌ماند.»

 «موبی‌دیک» نوشته «هرمان ملویل» (۱۸۵۱)

«موتویوکی شیباتا» مترجم و ویراستار ژاپنی درباره این اثر می‌گوید: «نمایانگر اشتهای سیری‌ناپذیر امریکایی‌ها در درک پدیده‌های ذهنی و امکان‌ناپذیری این درک؛ اشتهایی که نیمی از مالیخولیای مضحک و نیمی دیگر از خشمی شیطانی نشات گرفته است»

«شوخی بینهایت» نوشته «دیوید فوستر والاس» (۱۹۹۶)

«سم کونای» ناشر استرالیایی درباره این رمان نوشته است: «از هم‌پاشیدگی + رسانه‌های دیداری و شنیداری + مواد مخدر + شخصیت‌هایی خودفروش بیمناک از شناخته شدن که توسط نویسنده‌ای کاملا متزلزل خلق شده‌اند + ورزش‌های رقابتی +  ویران‌شهر + اعتیاد داشتن + ریاضیات مساوی است با امریکا»

«قلب تنها شکارچی است» نوشته «کارسون مک‌کالرز» (۱۹۴۰)

«النا رامیرز» نویسنده اسپانیایی و مدیر بخش ادبی «گروپو پالنتا» می‌گوید: «اگر بخواهم به عنوان یک خواننده کتاب به احساسات عاطفی خود رجوع کنم و درباره یک رمان امریکایی فکر کنم، این کتاب نخستین اثری است که انتخاب می‌کنم.»

«ماجراهای هکلبری‌ فین» نوشته «مارک تواین» (۱۸۸۴/۵)

«آذر نفیسی» نویسنده ایرانی که در این نظرسنجی شرکت کرده است، می‌گوید: «این جایی است همه چیز از آن‌جا آغاز می‌شود، یعنی دنیایی جدیدی که امریکا خوانده می‌شود. هیچ رمان دیگری پیش از این کتاب شخصیت‌های چون «هاک» و «جیم» و مناظری از رودخانه «می‌سی‌ سی‌پی» را که همچون رگ خون در جریان است در خود نداشته است و هیچ‌کس تا آن زمان از زبانی که شخصیت‌ها به‌کار می‌برند استفاده نکرده است. در کنار همه این‌ها، «هاک فین» سکوی پرشی شد برای آثار برجسته امریکایی که برخی اوقات رفتن به جهنم قابل‌ترجیح‌تر است تا انجام یک کار درست.»

«لولیتا» نوشته «ولادیمیر ناباکف» (۱۹۵۵)

«لیلا اعظم زنگنه» نویسنده اهل فرانسه گفته است: «مناظری با رنگ‌های واقعی، زندگی قبیله‌ای و سراب طی سال‌ها برای امریکا بیش از خود این کشور واقعیت یافته است. بازیادآوری امریکایی است که در نهایت قرار است کشوری ماندگار باشد.»

 «مجموعه داستان» نوشته «لیدیا دیویس» (۲۰۰۹)

«رعنا داسگوپوتا» نویسنده انگلیسی می‌گوید: «هیچ‌کس درخشان‌تر از «دیویس» به سکوت پرهیاهوی امریکای معاصر پاسخ نداده است. ورطه‌ای ژرف که در آن ابتذال درون آن پیچیده شده است.»

«روانی امریکایی» نوشته «برت ایستون الیس» (۱۹۹۱)
 
«پولا اولوخوراک»، نویسنده آرژانتینی درباره دلیل انتخاب خود آورده است: «کتاب نیمی کمدی اجتماعی و نیم دیگر مطالعه داستایوفسکی‌وار به نگاه خیره مردانه و بالاترین صادرات امریکا، کاپیتالیسم وحشی است.»

«روشنایی در ماه آگوست» نوشته «ویلیام فالکنر» (۱۹۳۲)

«حمید اسماعیلوف» روزنامه‌نگار و نویسنده اهل «ازبکستان» درباره این اثر نوشته است: «کتاب توضیحی است درباره بافت اجتماعی و روان‌شناختی جنوب امریکا؛ بافتی که بر تمامی این کشور سایه انداخته است.»

نظر شما