شناسهٔ خبر: 35335 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

جایگاه دین در جوامع مدرنِ امروزی

جامعه مدرن از سوی برخی دانشمندان خود مغرب زمین مورد نقد جدی است وگروهی بر این باورند كه از پویایی افتاده و راه انحطاط را طی می‌كند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شبستان؛  برای روشن شدن نقش و جایگاه دین در دنیای مدرن لازم است ابتدا تعریف جامعه مدرن و دین و سپس مؤلفه‌های هر یك از آن دو تبیین و مشخص شوند تا با توجه به آن مبانی، كاربرد دین را در جامعه مدرن بررسی كنیم. وقتی از جامعه مدرن یا انسان مدرن سخن به میان می‌آید، ذهن آدمی ناخودآگاه متوجه جامعه یا شخصی می‌شود كه از محصولات مدرن مانند ماهواره، اینترنت، تلفن همراه و ماشین‌های تندرو و دیگر محصولات استفاده می‌كند.

این تصویر از جامعه مدرن غلط و ناصحیح است. جامعه مدرن آن چنان كه ماكس وبر تعریف می‌كند «فرآیند تعمیم یافته و همگانی عقلانی شدن است» یعنی فرآیندی كه در آن عقلانیت (ابزاری) بر تمام شئون جامعه سیطره می‌اندازد و به تبع آن سنت ها و خرافات و توهمات (یا آن چه خرافه و توهم شمرده می‌شد) از جامعه زدوده می‌شود.

و امّا تعریف دین: مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی است كه خداوند آن را برای هدایت بشر فرستاده است تا انسان در پرتو تعالیم آن، هوا و هوس خود را كنترل و آزادی خود را تأمین كند.

مؤلفه‌های جامعه مدرن عبارتند از: ۱. علم گرایی: به این معنا كه در پرتو آزمون و مشاهده همه عرصه‌های معارف بشری شكل می‌گیرد و تجربه تنها راه شناخت انسان از پدیده‌های جهان است؛ ۲. عقل گرایی: كه به عنوان عقل ابزاری و استدلالگر معرفی شده و معطوف به غایات و اغراض عملی صرف است، یعنی برای هر عملی یك هدف عقلائی وجود داشته باشد و قلمرو آن به عالم طبیعت و معیشت آدمی ختم می‌شود؛ ۳. مادی گرایی:تقدم واصالت با امور مادی است و حیات و كمال آدمی در گرو اهتمام ورزیدن به مسایل مادی است؛ ۴. انسان گرایی: محوریت با انسان است و همه چیز در جهان، در خدمت انسان و برای انسان، به عبارت دیگر انسان حق دارد نه مسئولیت؛ ۵. فردگرایی: همه چیز نه فقط در خدمت انسان بلكه در خدمت فرد است؛ ۶. سكولاریسم به معنای اندیشه‌ای فراگیر است كه تا سر حدّ توان می‌خواهد به اتكای خرد و علم، نفوذ و تأثیر دین را، خصوصاً از عرصه اجتماع و نهاد اجتماعی از بین ببرد. البته مدرنیته مؤلفه‌های دیگری نیز دارد كه در این جا مجال پرداختن به آنها نیست.

و امّا مؤلفه‌های دین: ۱. دین تمام توجه انسان را به رضا و سخط خداوند می‌داند؛ ۲. دین انسان را موجودی دوساحتی می‌داند «انی خالق بشراً من طین» (آیه ۷۱سوره ص) «فاذا سویته و نفخت فیه من روحی» (آیه ۲۹ سوره حجر) كمال و سعادت او را تنها در گرو بعد مادی نمی‌داند؛۳ . دین تنها منبع معرفت اندوزی را در علم تجربی خلاصه نمی‌كند، بلكه وحی، عقل كلی كه قادر به درك امور فراتجربی است، مشاهدات قلبی و تجربیات شهودی و فطرت را از منابع معرفت اندوزی می‌داند؛ ۴. دین به موازات حق دار بودن انسان، او را مكلف و مسئول می‌داند؛ ۵. فرد در نگاه دینی موظف است مصالح دین و جامعه را بر مصالح فردی مقدم كند. با توجه به نكات فوق می‌توان گفت:‌ از آن جایی كه بین مؤلفه‌های جامعه مدرن و دین مباینت و تضاد است،‌ این نتیجه حاصل می‌شود كه هر كدام از این دو، یك جهان بینی متمایز با دیگری ارایه می‌دهد كه هیچ گونه سنخیت و پیوندی بین این دو جهان بینی نمی‌توان تصویر كرد، زیرا در جهان بینی مدرن انسان تمام توجه‌اش به كشف پدیده‌های مادی برای بهره‌مند شدن از لذت های این جهان است ولی در جهان بینی دینی انسان تمام توجه‌اش به كمال و سعادت حقیقی است، و نگاهش به پدیده‌های مادی به عنوان ابزاری برای رشد و تعالی جان اوست. لذا اگر به صورت ایده‌آل به جامعه مدرن نگاه شود در چنین جامعه‌ای دین هیچ گونه نقشی نخواهد داشت،‌ به همین خاطر (تباین مؤلفه‌ها) در جوامع مدرن كه مهد آن در مغرب زمین است می‌بینیم كه دین در شكل دهی جامعه هیچ گونه نقشی ایفا نمی‌كند و اداره جامعه به عهده حكومت‌های سكولار است. ناگفته نماند جامعه مدرن از سوی برخی دانشمندان خود مغرب زمین مورد نقد جدی است و گروهی بر این باورند كه از پویایی افتاده و راه انحطاط را طی می‌كند، از باب نمونه: «دانیل بل، جامعه شناس و از برجسته‌ترین پست مدرنیست‌های آمریكایی با تأكید بر بازگشت به مذهب و شكست مدرنیته، وی احیاگری دینی را تنها راه حل بحران مدرنیته می‌داند و معتقد است ایمان و اعتقاد دینی در پیوند با ایمان به سنت، سبب می‌شود تا افراد هویت‌های كاملاً روشنی پیدا كرده و از امنیت وجودی برخوردار گردند.

مكتب پسامدرنیته به اشكال متفاوت از پوچ گرایی نیچه ‌ای تا حقیقت یابی و بازگشت به مذهب دانیل بل به جنگ جامعه مدرن رفته. اگر خوب دقت شود این نقد از آن جا گریبان جامعه مدرن را می‌فشرد كه مؤلفه‌های مدرنیته ناتوان از پاسخ‌گویی به پدیده‌ها و دغدغه‌های انسان است. حیطه مانور عقل ابزاری و علم تجربی (مشاهده و آزمون) محدود به دنیای طبیعی است و نهایت كاربرد آنها توضیح و تفسیر پدیده‌های مادی است و بهره‌برداری مطلوب از منابع طبیعت، امّا آیا تمام توجه آدمی معطوف به جهان ماده است. جهان مدرن برای اساسی‌ترین سؤالات و دغدغه‌های فكری هم چون آیا جهان مبدأ و مقصدی دارد، پاسخی در خور توجه دارد.

عقل ابزاری و علم آیا ضامن اجرای اخلاقیات است، اینان و هزاران نوع دیگر از این دست سؤالات در جامعه مدرن معطل مانده. امّا دین بر اساس آموزه‌های خود و منافع معرفت اندوزی كه در اختیار آدمی قرار می‌دهد، می‌تواند پاسخگوی سؤالات بی‌پاسخ جهان مدرن باشد و دغدغه‌های فكری انسان مدرن را به آرامش مبدل كند.

دین با تعریف انسان به موجودی دوساحتی (طبیعی و فراطبیعی) بدن را قشر و حقیقت و گوهر او را روح معرفی كرده و كمال و سعادت او را در گروی توجه به مطالبات روح می‌داند و با تبیین راه‌های كمال او را به سوی سعادت رهنمایی می‌كند، دین با پیوندی عمیق بین خدا، انسان و معاد بهترین ضمانت را برای اجرای اخلاقیات فراهم كرده كه بدون نظارت هیچ عامل بیرونی انسان دیندار شئون بایدها و نبایدهای فردی و اجتماعی را رعایت می‌كند. این پیوند آن چنان شدید است كه بعضی دین را مساوی با اخلاق پنداشته‌اند، لذا جامعه مدرن با بازنگری در مؤلفه‌های خود و جرح و تعدیل آنها و بهره‌بری از آموزه‌های دینی می‌تواند بحران معرفتی اخلاقی و اجتماعی كه سبب پوچ گرایی و انحطاط شده را مرتفع كند و راه سعادت و كمال را پیماید.

منبع: اندیشه قم

نظر شما