شناسهٔ خبر: 35379 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

اسپانسرهای دولتی بی‌تفاوت و «رهاشدگی» تئاتر آزاد

تئاتر آزاد گونه‌ای از تئاتر که به جذب سرمایه و بازار تقلیل یافته است. محتوای هجو عرضه شده در برخی از این گونه‌های تئاتری درآمدهای ۱۰‌ها میلیونی برای عواملش به همراه داشته است. محتوایی که اسپانسرهای دولتی بی‌تفاوتی پشت سر خود دارد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از تسنیم؛ سال‌هاست فضای تئاتر ایران همانند دیگر ارکان جامعه وارد یک جریان دو قطبی مناقشه‌آمیز شده است. این جریان از تئاتر ایران دو جزیره دور از هم خلق کرده است که سربازانش برای هم از رو شمشیر می‌بندند. عده‌ای بواسطه برد هنری خود قدرت نسبتاً خوب «رسانه‌»ای دارند و به ساختارهای رقیب می‌تازند و دیگری پایگاهی به نام «بازار» دارد که زیاد گوشش به محتوا و همین‌طور قضاوت رسانه‌ها بدهکار نیست.

در این سال‌ها نام این دو قطبی دستخوش تغییرات عدیده‌ای شده است. فرآیندهای سیاسی و اجتماعی و تغییر پایگاه‌های فکری بخشی از دلایل جابه‌جایی نام‌ها بوده است: از دو قطبی «تئاتر روشنفکری / تئاتر لاله‌زاری» به «تئاتر هنری / تئاتر آزاد». مفاهیم نهفته در این لغات سرنخ‌هایی هستند برای دریافت ساختارهای این دو قطب مهم جامعه نمایشی ایران. کلماتی چون روشنفکری و هنری، بازتابی از پایگاه فکری اعضای این قطب و برخورداری بخشی از آن‌ها از سوبسیدهای دولتی است و عموماً کلماتی چون لاله‌زار و آزاد دال بر نگرش جذب بازار با نمایش هجو عامه‌پسند بوده است.

اما آیا تفاوت‌ها به همین چند مفهوم ساده ختم می‌شود؟ کوچ برخی از شاخصان حوزه تئاتر هنری به تئاتر آزاد همانند برخی مدیران سابق تئاتر شهر به تئاتر آزاد، نشانگر یک فاصله عظیم میان این دو قطب است. در طول این سال‌ها جامعه تئاتر(هنری) مدام علیه تئاتر آزاد صحبت کرده‌اند. بخش عمده صحبت‌های آنان پافشاری بر تئاتر نبودن این آثار و اتهام کلاهبرداری هنری بوده که البته بیشتر این صحبت‌ها متهم به از سر حسادت یا احساسات بودن، شده است.

برخی از بیان دلایل شکل‌گیری این گونه نمایشی در کشور طفره می‌روند و از آن سو نیز انجمن تئاتر آزاد در مقام متولی این گونه نمایشی سکوت پیشه کرده است. هرچند که برخی از گروه‌های هنری نوپا برای جذب بازار این روزها به برخی از شیوه‌های مرسوم تئاتر آزاد نم‌نمکی چنگ می‌زند؛ استفاده از بازیگران مشهور سینمایی، یا بازیکنان تیم‌های معروف ورزشی بخشی از این شیوه‌هاست. با این حال این اختلاف جذابیت‌هایی دارد که می‌تواند هر کدام یک پرونده پژوهشی باشد. در این مجال قصد است تنها به یکی از موارد قابل تامل اشاره شود: «گستره شهری».

در آرم جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر یک شعار قدیمی آمده بود: «تئاتر برای همه». این شعار همواره محل مناقشه بوده است. از کم‌کاری‌های صورت گرفته در گسترش تئاتر به شهرستان‌ها می‌توان به تعطیلی سالن‌های نمایشی جنوب تهران اشاره کرد که جزو نقاط تیره و تار برای عملیاتی نشدن این شعار است. نتیجه این شعار در طول سالیان سال محدود شدن تئاتر تهران - به عنوان نماد تئاتر هنری کشور - به منطقه چهارراه ولیعصر و پارک هنرمندان بوده است. البته به لطف مخاطب بودن طبقه بورژوا و ثروتمند این عرصه فرهنگی، در معدود سالن‌های نمایشی در مناطق ۱ و ۲ تهران نیز فعالیت‌هایی داشته‌اند.

پراکندگی تئاتر هنری در تهران را می‌توان به چهار منطقه ۱، ۲، ۶ و ۱۱ خلاصه کرد و سهم ۱۸ منطقه دیگر تهران تقریباً صفر است. در حال حاضر در تهران ۲۹ نمایش روی صحنه هستند که فاقد هر گونه پراکندگی جغرافیایی است و باید گفت بدنه اصلی تئاتر تهران درگیر تمرکزگرایی است. در مقابل اما تئاتر آزاد رویه‌ای دیگری در پیش گرفته است. در حال حاضر طبق اطلاعات موجود در سایت‌های فروش بلیت تئاتر آزاد می‌توان گفت حدود ۳۵ نمایش در سالن‌ها و سینماهای مختلف تهران در حال اجرا است.

قسمت قابل تامل ماجرا گستردگی این گونه تئاتری در بافت جغرافیایی تهران است. گویا تئاتر آزاد شعار «تئاتر برای همه» را از حد یک عبارت زیبا به عمل ولو با کیفیتی بسیار نازل تبدیل کرده است. اگر شما در شرق تهران ساکن باشید سینما ماندانا و شهرکتاب تهران نو میزبان شماست و اگر در غرب سرای محله‌ها و پردیس کوروش. گستره جغرافیایی تئاتر آزاد حتی جنوب تهران را درنوردیده است و در میدان شهدا و بهارستان هم می‌توانید این گونه نمایشی را دنبال کنید.

تئاتر هنری فاقد چه مشخصات، ابزار یا امکاناتی بوده است که موفق به گسترده کردن جهان خود نشده است؟ در جایی همچون فرهنگسرای بهمن به عنوان یکی از مراکز فرهنگی جنوب تهران چه رخ داد که تئاتر از آنجا کوچ کرد؟ سهم مردم غرب تهران - که از قضا بیشتر از همان طبقه بورژوا هستند - از تئاتر رسمی کشور چه بوده است؟ آیا مشکل فقط مدیران هستند؟ مدیریت تئاتر نگذاشته تئاتر گسترش پیدا کند؟ سهم کم‌کاری در به وجود آمدن وضعیت فعلی چیست؟

امروزه بخش عمده‌ای از فضاهای فرهنگی تهران در اختیار گروه‌های تئاتر آزاد - در مقام بخش خصوصی - قرار گرفته است و سهم تئاتر هنری کشور از این فضاهای فرهنگی چه بوده است؟ برای نمونه سرای محله‌ها، پاتوق اصلی حضور گروه های تئاتر آزاد است، سراهایی که در اختیار شهرداری‌های مناطق است. طبق صحبت‌های مجتبی شاکری، عضو شورای شهر تهران در تاریخ ۲۰ خرداد ۹۴ اجاره دادن سرای محله به هر نحو غیرقانونی است. بی‌شک مسئولان سرای محله نیز بدون دریافت هزینه‌، سالن‌های خود را در اختیار گروهی هنری نمی‌گذارند که از آن سو، گروه بلیت ۲۰۰۰۰ تومانی بفروشد.

در حال حاضر سراهای محله جنت‌آباد، شهرک آزمایش (با دو اجرا)، باغ فیض، بوستان جوانمردان، شهرآرا، اکباتان، فردوس و میدان هلال احمر میزبانان نمایش‌های تئاتر آزاد می‌باشند. نکته جالب درباره این گروه‌ها حضور اسامی تکراری است. شاید پیگیری این مساله موجب رمزگشایی برخی روابط در اختصاص دادن فضاهای دولتی به یک جریان شود.

نکته دیگر اینکه در فضای دولتی، قیمت بلیت یک کار مثلاً فرهنگی در یک سالن غیراستاندارد سرای محله، بیش از قیمت یک سالن حرفه‌ای تهران است. بلیت‌ تئاتر آزاد در حال حاضر از ۲۰هزار تومان تا ۵۰ هزار تومان به فروش می‌رسد. در حالی در تماشاخانه‌ها قیمت بلیت از ۱۰هزار تومان شروع می‌شود و اخیراً برای چند نمونه شبیه به همین دست تئاتر‌ها بلیط گران‌تری هم عرضه می‌شود. هزینه‌های یک نمایش معمولی تئاتر آزاد که نه از دکور گران‌قیمتی بهره می‌برد و نه بازیگرانش دستمزد بالایی دارند چه میزان است که به سمت فروش بلیت فراتر از عرف جامعه تئاتری می‌رود؟ جالب‌تر اینکه این گروه‌های نمایشی فاقد هر گونه شفافیت مالی در سطح رسانه‌ای هستند و شاید تنها بتوان به تعداد نت‌برگ‌های فروش رفته در سایت نت برگ اکتفا کرد.

با قبول این مساله که تئاتر آزاد گونه‌ای محبوب در جامعه شهری است و حضورش در عرصه اقتصادی و اجتماعی الزامی است؛ اما چرا در تخصیص فضای فرهنگی از عدالت فرهنگی خبری نیست؟ چرا سهم یک محله از هر دو قطب نمایشی یکسان نیست؟ برای مثال در حالی که در سرای محله شهرک آزمایش که دو نمایش تئاتر آزاد به طور همزمان اجرا می‌شود، آیا نمی‌توان نوبت اجرایی به یک گروه تئاتری دیگر داد؟ آیا سالن به شکل کامل در اجاره یک گروه نمایشی خاص است؟

شورای نظارت و ارزشیابی مرکز هنرهای نمایشی چگونه ۳۵ نمایش را همزمان با ۲۹ تئاتر دیگر از حیث محتوا رصد می‌کنند؟ نهاد نظارت بر قیمت‌گذاری یک کار هنری کجاست؟ جالب اینکه گردش مالی تعدادی از این نمایش‌ها به راحتی به رقم‌های چند ۱۰ میلیونی و چند میلیاردی در سال می‌رسد.

برخی معتقدند سیاست و شعار مشهور علی مرادخانی در خصوصی‌سازی تئاتر، فضای رانت‌خواری فرهنگی را برای برخی افراد باز کرده است. اتفاقات روی داده در یک بنیاد و مدیریت پر حاشیه آن که مصداق بارز تئاتر آزاد به حساب می‌آید یا صحبت‌های همیشگی همان مدیر سابق تئاتر شهر در ارائه پیشنهاد تفویض کامل مسئولیت حوزه تئاتر به وی - که به پشتوانه مالی او مرتبط است - همه نشان از آن دارد که سیاست غیراصولی معاون امور هنری موجبات ابتر شدن یک قطب تئاتر در مقابل رشد میتوزی قطب دیگر شده است. به نحوی که سالن‌های خصوصی تئاتر نیز رفتاری مشابه نسبت به گروه‌های هنری در حوزه جلب مخاطب داشته‌اند.

آیا معاونت‌ اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران نیز به همان نسبت در این امر مقصر است؟ در حالی که نمایش‌های موفق جشنواره تئاتر شهر که متولیش شهرداری تهران است، حتی در سالن‌های شهرداری تهران به نمایش درنیامده‌اند و بخشی از تعهدات شهرداری نسبت به این گروه‌های جوان مهیا کردن فضای اجرا بوده است؛ چگونه است تئاترهای آزاد به راحتی در فضای فرهنگی شهرداری روی صحنه می‌روند؟ شهرداری کدام خط هنری و فرهنگی را دنبال می‌کند؟

نظر شما