شناسهٔ خبر: 35534 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

دو زندگینامه جدید از ماکس وبر

به مناسبت صدوپنجاهمین سال تولد ماکس وبر، دو زندگینامة جدید از وی در سال گذشته (۲۰۱۳) منتشر شد. زندگینامة ۱۰۰۰ صفحه‌ای دیرک کِزلِر، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه ماربورگ، با عنوان ماکس وبر: مرد پِروسی، متفکر و مادر پسرش و زندگینامة ۴۹۶ صفحه‌ای یورگن کاوبِه، سردبیر بخش فرهنگی روزنامة فرانکفورتر آلگماینه سایتونگ با عنوان عمری در گذار دو دوران تاریخی. این کتاب در سال ۲۰۱۳ نامزد دریافت جایزة ادبی نمایشگاه کتاب لایپزیک شد.

 

 

0,,17580360_303,00.jpg

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از سایت انسان شناسی و فرهنگ؛ مریم مؤیدپور در یادداشتی نوشت:

به مناسبت صدوپنجاهمین سال تولد ماکس وبر، دو زندگینامة جدید از وی در سال گذشته (۲۰۱۳) منتشر شد. زندگینامة ۱۰۰۰ صفحه‌ای دیرک کِزلِر، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه ماربورگ، با عنوان ماکس وبر: مرد پِروسی، متفکر و مادر پسرش و زندگینامة ۴۹۶ صفحه‌ای یورگن کاوبِه، سردبیر بخش فرهنگی روزنامة فرانکفورتر آلگماینه سایتونگ با عنوان عمری در گذار دو دوران تاریخی. این کتاب در سال ۲۰۱۳ نامزد دریافت جایزة ادبی نمایشگاه کتاب لایپزیک شد.

     ماکس وبر در ۲۱ آوریل ۱۸۶۴ در شهر اِرفورت آلمان به دنیا آمد و در روز ۱۴ ژوئن ۱۹۲۰ در مونیخ درگذشت. ماکس وبر ۵۶ ساله مانند بسیاری از اهالی اروپا قربانی گریپ اسپانیایی شد، بیماری واگیری که پس از جنگ جهانی اول در اروپا همه‌گیر شد.

     ماکس وبر یکی از سرشناس‌ترین بنیان‌گذاران جامعه‌شناسی آلمان بود. بسیاری از جامعه‌‌شناسان نسل‌های بعد زیر تأثیر نظریات او بودند و نظریه‌های او را پایة مطالعات اجتماعی خود قرار می‌دادند. بسیاری از آثار وبر، به‌ویژه اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری و اقتصاد و جامعه تأثیر زیادی بر مباحث جامعه‌شناسی نسل‌های بعد داشته‌اند و او بیش از هر اندیشه‌مند دیگر، جامعه‌شناسی آلمان را زیر تاثیر نظریات خود قرار داد. کارل یاسپِرز، فیلسوف نامدار آلمانی، در سال ۱۹۳۲ به وبر لقب «گالیلة علوم انسانی» را داد. نظریه‌های وبر دربارة سرمایه‌داری، سیاست و عقل‌گرایی هنوز هم در پژوهش‌های علمی دارای اهمیت بسیار است.

     ماکس وبر از کودکی علاقة زیادی به مطالعه داشت و در ۱۳ سالگی همة آثار ماکیاولی و مارتین لوتر را خوانده بود. او در سال ۱۸۹۳، در ۲۹ سالگی به مقام استادی دانشگاه برلن رسید و یک سال بعد با سخنرانی علمی‌اش در دانشگاه فرایبورگ مورد توجه بسیاری از دانشمندان علوم انسانی قرار گرفت. ولی پس از دو سال، به دلیل بحران شدید روحی دست از تدریس کشید. در چند آسایشگاه بستری شد و پس از بازگشت، نوشتن مقالاتی را آغاز کرد که بعدها به کوشش همسرش ماریانه منتشر شدند. خلاقیت وبر در این دوره به بالاترین حد رسید و هزاران صفحه نوشت: مقالات صد یا دویست صفحه‌ای. در زمان حیاتش تنها دو کتاب منتشر کرد: پایان‌نامة دکترا و پایان‌نامة فوق دکترایش برای دستیابی به کرسی استادی دانشگاه. در سال‌های پایانی عمرش، مجموعه مقالات پژوهشی‌اش را دربارة ادیان به پایان رساند، ولی مرگ زودهنگام مجال به انجام رساندن مقالاتش دربارة اسلام را به او نداد. بیشتر آثار منتشر شدة وبر مجموعه‌ مقالاتی بودند که همسرش ماریانه آن‌ها را پس از مرگش جمع آوری و منتشر کرد.

     زبان ماکس وبر بسیار پیچیده و گاه نامفهوم است. به گفتة یکی از وبرشناسان، ماکس وبر جمله‌های آلمانی‌اش را طوری می‌نوشت که خواننده احساس می‌کرد یک متن لاتین را می‌خواند. سبک نگارش وبر بسیار پیچیده است و با این‌که درک آثارش بسیار دشوار است، بیشترین تأثیر را بر مباحث روش‌شناسی و جامعه‌شناسی گذاشته‌اند. ولی مقالات وبر دربارة امریکا کاملاً متفاوت‌اند و در آن‌ها نشانی از پیچیدگی و ابهام دیده نمی‌شود. او در سفرش به امریکا در سال ۱۹۰۴با کنجکاوی بسیار، واقعیت‌های زندگی امریکایی را زیر ذرّه‌بین گرفت و حتی دربارة کشتارگاه‌های نیویورک و شیکاگو هم مطالبی نوشت.

     اما دلیل اهمیت علمی وبر تا به امروز چیست؟ شاید یکی از دلایلش کوشش خستگی‌ناپذیر او در پایه‌گذاری روش‌های علمی معتبر برای تحلیل روند شکل‌گیری جوامع مدرن بود. او با اندیشه‌ای منحصر به فرد و تیزبینی و روشن‌بینی می‌توانست تضادهای جوامع مدرن را تجزیه و تحلیل ‌کند. مقالات وبر دربارة سیر صنعتی شدن، توسعة شهرنشینی، اقتصاد، سرمایه‌داری، سوسیالیسم، جامعه‌شناسی سیاسی و جامعه‌شناسی ادیان، مبنای بسیاری از پژوهش‌های جامعه‌‌شناسی معاصر هستند.

 

 

۱. ماکس وبر: مرد پِروسی، متفکر و پسرِ مادرش

زندگینامة مفصل ماکس وبر اثر دیرک کِزِلر در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. بزرگ‌ترین بخش این زندگینامه به زندگی خانوادگی ماکس وبر اختصاص یافته است. کِزلِر در این کتاب ساختار خانوادگی وبر و جایگاه او را به عنوان فرزند ارشد یک خانوادة‌ بورژوا بررسی می‌کند. کِزلِر ساختار خانوادگی وبر را چنین توصیف می‌کند: پدرش زیر تأثیر اندیشه‌های ملّی و لیبرال بود و مادرش زنی ثروتمند و بسیار مذهبی. ماکس وبر بسیار بااستعداد بود و عاشق کتاب خواندن. او در عرصة آکادمیک به‌سرعت پیشرفت کرد. با زن ثروتمندی از اقوامش به نام ماریانه شنیتگِر ازدواج ‌کرد. ازدواجی که بیشتر به پیوند دو دوست یا همکار شباهت داشت، ولی یکی از بزرگ‌ترین شانس‌های زندگی وبر نیز بود. چون گذشته از مادر وبر، ماریانه نیز، به ویژه زمانی که او در سال ۱۸۹۸ به دلیل بحران شدید روحی دست از تدریس کشید، با ثروتش از ماکس وبر حمایت می‌کرد و پس از مرگش آثار او را گرد‌ آورد و منتشر ساخت.

     در نوشتن زندگینامة ماکس وبر دو نویسندة سرشناس الهام‌بخش کِزلِر بوده‌اند: گوته و داستایوفسکی؛ و به ویژه داستایوفسکی. چون به گمان کِزلِر او نویسنده‌ای است که طبیعت واقعی انسان‌ها را می‌شناسد و ماکس وبر نیز مانند شخصیت‌های رمان‌‌های او، انسانی عجیب، منحصر به فرد و تکرو است.

  کِزلِر آثار وبر را بررسی می‌کند و به اهمیت علمی آن‌ها می‌پردازد. در جست‌وجوی دلایل گرایش وبر به موضوع «اخلاق کاری پروتستانی»، سفر او به ناحیة باسک اسپانیا در سال ۱۸۹۷ را تحلیل می‌کند و به مطالعات وبر دربارة اخلاق کاری متمایل به سرمایه‌داری یزوئیت‌های باسکی می‌پردازد. او نقش وبر را در جنبش اجتماعی ۱۹۱۸ آلمان برجسته می‌سازد و به مقالات جامع او در نشریات آن زمان و همکاری‌اش با روزنامة فرانکفورتر سایتونگ اشاره می‌کند؛ همان روزنامه‌ای که مجموعه مقالات وبر دربارة ساختار نوین دمکراتیک آلمان را منتشر کرد.

     عنوان کتاب بیانگر سه جنبه از زندگی وبر است که کزلر توجه بسیاری به آن‌ها دارد: وابستگی وبر به فرهنگ پروس، متفکر بودن او، و این که او پسر مادرش بود.

     شهر اِرفورت، زادگاه وبر، آن زمان زیر تأثیر فرهنگ سیاسی و اجتماعی پروس بود. ماکس وبر به یقین طرفدار بیشتر شدن قدرت آلمان پس از سال ۱۸۷۱ و شکل‌گیری یک دولت ملّی به رهبری پروسی‌ها بود، ولی برداشتی متناقض از بیسمارک داشت، هم او را ستایش می‌کرد و هم از او متنفر بود و ویلهلم دوم پادشاه پروس را تحقیر می‌کرد. وبر بیشتر عمرش را در شهرهایی گذراند که زیر تأثیر فرهنگ پروس نبودند. در شهرهای فرایبورگ و هایدلبرگ در ایالت لیبرال بادن و سپس در وین و مونیخ زندگی می‌کرد. کِزلِر او را یکی از بزرگ‌ترین اندیشه‌مندان زمان خود و جامعه‌شناسی می‌داند که با نظریه‌هایش دربارة «اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری» و بوروکراسی، بنیانگأار بسیاری از مباحث جامعه‌شناسی معاصر بود. «پسرِ مادرش» اشاره‌ای است به رابطة احساسی بسیار نزدیک وبر با مادرش هِلِنه. کِزلِر او را مهم‌ترین زنِ زندگی و تکیه‌گاه اصلیِ‌ وبر می‌داند. زنی که سال‌ها از پسر بزرگش ماکس حمایت مالی کرد، به ویژه زمانی که او به دلیل بحران روحی قادر به کار کردن نبود. کِزلِر به این نکته اشاره می‌کند که مادر وبر تنها ۵ ماه پیش از مرگ او در اکتبر ۱۹۱۹ درگذشت و خواننده احساس می‌کند که شاید این اشاره‌ای است به نزدیکی احساسی وبر با مادرش. کِزلِر برای نشان دادن اهمیت هلِنِه فالِنشتاین، مادر وبر، از همسرش ماریانه کمک می‌گیرد و بخش‌هایی از کتاب تصویر زندگی را که ماریانه در سال ۱۹۲۶ دربارة وبر نوشته بود نقل می‌کند. در مقایسه با زن‌های دیگر زندگی وبر، ماریانه، اِلزه یافِه و مینا توبلر نقش مادرش را پررنگ‌تر از همة آن‌ها می‌بیند و به همین دلیل او را «پسرِ مادرش» یا حتی گاهی «پسربچة مادرش» می‌نامد.

     کتاب ماکس وبر: مرد پروسی، متفکر، پسرِ مادرش طولانی و گاهی بسیار خسته کننده است. خواننده برای دنبال کردن جزئیات زندگی وبر و خواندن تک‌تک نامه‌های منتشر نشدة او نیاز به صبر و حوصلة زیادی دارد. کِزلِر حتی از بوهای متفاوت شهر اِرفورت در زمان تولد وبر در آوریل ۱۸۶۴می‌نویسد و از خانه‌های متفاوت اِلِزه یافه در شهر مونیخ و ملاقات‌های وبر.

     دیرک کِزلِر، استاد بازنشسته دانشگاه ماربورگ یکی از وبرشناسان سرشناس آلمان است و این کتاب بدون شک جامع‌ترین زندگینامة ماکس وبر است که تا کنون نوشته شده و شایستة ستایش است. اما یکی از اشکالات اساسی این زندگینامة هزار صفحه‌ای، نداشتن پانوشت برای مراجعه به منبع اطلاعات و نقل قول‌هاست. کِزلِر در آغاز کتاب توضیح می‌دهد که به دلیل سبک ویژة نگارش کتاب و حجم وسیع منابع، از آوردن ارجاعات در پانوشت خودداری کرده است. چنین روشی از ارزش علمی کتاب می‌کاهد، چون خواننده نمی‌تواند تشخیص دهد که کدام یک از مطالب کتاب از منابع اصلی یا فرعی یا حتی دست سوم گرفته شده‌اند.

 

 

۲. عمری در گذار دو دوران تاریخی

یورگن کاوبِه زندگی جنجال‌برانگیز ماکس وبر را به عنوان یکی از سرشناس‌ترین جامعه‌شناسان آلمان در گذار از قرن ۱۹ به ۲۰ میلادی به تصویر می‌کشد. کاوبه با مطالعة بسیار دقیق زندگی وبر، خواننده را با چشم‌اندازی از زندگی نسل پیش از جنگ جهانی اول و شرایط اجتماعی و فرهنگی شهر هایدلبرگ در سال‌های ۱۹۰۰ میلادی آشنا می‌کند. کاوبِه با زبانی ساده به جامعه‌شناسی وبر و نظریه‌هایش دربارة سرمایه‌داری، جامعه‌شناسی سیاسی، اندیـشة کاریزما، عقلانی‌سازی و سایر نظریه‌های او می‌پردازد. نحوة تحلیل او از آثار وبر بیشتر ‌توصیفی و غیرانتقادی‌ است و ‌برای جامعه‌شناسانی که با دیدی تئوریک کتاب را می‌خوانند، دارای اعتبار چندانی نیست. چون این سبک نگارش را شایستة وبر و ارزش علمی او به عنوان یکی از سرشناس‌ترین اندیشه‌مندان علوم انسانی نمی‌دانند. از سوی دیگر تیزبینی کاوبِه در شناخت تضادهای زندگی وبر برای خواننده قابل ستایش است؛ مانند تضاد در گفتار و رفتار. برای مثال، کاوبه به این نکته اشاره می‌کند که وبر به عنوان اندیشه‌مندی که ریاضت را همواره یکی از عوامل پیدایش سرمایه‌‌داری می‌دانست، خودش بیش از هر چیز تمایل به پرخوری داشت. برخلاف بسیاری از منتقدان وبر، کاوبِه نه تنها از او یک دانشمند آرمانی نمی‌سازد، بلکه تناقض‌های رفتار و گفتارش را آشکار می‌کند. کاوبِه ماکس وبر را شخصیتی متناقض، حساس، باهوش، تأثرآور و رنجور می‌داند. دانشمندی که در سن ۳۵ سالگی به دلیل بحران‌ روانی از مقام استادی‌اش کناره‌گیری و با مشکلات روحی بسیاری دست و پنجه نرم می‌کند. بحرانی که منجر به کناره‌گیری او از همه چیز و همه کس می‌شود و از سال ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۳ ادامه می‌یابد. در این ۵ سال نه می‌تواند با کسی معاشرت کند، نه کتاب بخواند، و نه حتی می‌تواند از خانه‌اش بیرون برود. ولی پس از این بحران، به‌سرعت و با خلاقیت بسیار آغاز به نگارش آثاری می‌کند که موجب شهرت جهانی‌اش می‌شوند. کاوبِه یکی از دلایل موفقیت وبر و مطرح بودن او تا به امروز را ناتمام ماندن بسیاری از آثار او می‌داند. ناتمام ماندن این آثار پس از مرگش موجب شد که جامعه‌شناسان نسل‌های بعد امکان تجزیه و تحلیل و برداشت‌های متفاوتی از آن‌ها را داشته باشند، یا به بیانی دیگر، ناتمام ماندن بسیاری از مقالات وبر، شرایط را برای تداوم بررسی و نقد آثار او فراهم کرد. به باور کاوبِه، ارزش علمی ماکس وبر برجسته‌تر از سایر پیشتازان جامعه‌شناسی از جمله گئورگ زیمِل نبود. ولی وبر شانس بیشتری داشت، چون یک دانشجوی امریکایی در دانشگاه هایدلبرگ با نظریات او آشنا شد و آن‌ها را به عنوان بهترین الگوی جامعه‌شناسی با خود به امریکا برد. آن دانشجو کسی نبود جز تالکوت پارسونز، جامعه‌شناس سرشناس امریکایی. از آن‌جا که پیشرفت جامعه‌شناسی به عنوان یکی از شاخه‌های علوم انسانی از سال‌های ۳۰ تا ۵۰ میلادی و از امریکا آغاز شد، نقش تالکوت پارسونز در شناسایی آثار وبر به باور کاوبِه بسیار برجسته بود.

مریم مؤیدپور استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه فرانکفورت است.

نظر شما