شناسهٔ خبر: 36755 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

دنبال نقش و کارگردان خوب می‌گردم/ بغضی که پایان فیلم را عوض کرد

در گفتگو با عوامل فیلم «خداحافظی طولانی» فرزاد موتمن درباره تغییراتی که در سکانس پایانی فیلم به وجود آمده سخن گفت و سعید آقاخانی و جهانگیر میرزاجانی نیز درباره تاثیر دریافت سیمرغ بر کارشان صحبت کردند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ «خداحافظی طولانی» این روزها در گروه اریکه ایرانیان در سینما اکران است اما به دلیل از دست دادن تعدادی از سینماهایش در تهران نارضایتی تهیه کننده و دیگر عوامل فیلم را در پی داشته است. این فیلم که روایتی عاشقانه از زندگی پرچالش یک کارگر کارخانه است توانسته بود در جشنواره فیلم فجر نظر مساعد علاقمندان به سینما و منتقدان را به خود جلب کند اما در نمایش عمومی قربانی همزمانی اکران با فیلم های مخاطب پسندتری شده است.

ساختار و فرم روایت متفاوت این فیلم بهانه ای برای گفتگو با عوامل «خداحافظی طولانی» شد که در بخش نخست بیشتر درباره ماجراهای اکران یک اثر در سینمای ایران به ویژه در گروه «هنر و تجربه» و مناسبات آن پرداختیم. همچنین موتمن درباره نظر منتقدانی که فیلم او را به عنوان یک اثر کارگری ضعیف می‌دانند پاسخ داد و گفت بارها گفته‌ام این یک درام عاشقانه است که در فضای کارگری رخ می‌دهد و اساسا فیلم کارگری با تعریف جهانی آن نیست.

در بخش دوم از گفتگو با عوامل فیلم سینمایی «خداحافظی طولانی» آقاخانی درباره تجربه بازی اش در یک نقش جدی، نگرانی که در ابتدای حضورش در فیلم در چهره عوامل کار می دیده است، تاثیر گریم و طراحی لباس در ایفای درست نقش یحیی و ... صحبت کرد.

در بخش پایانی گفتگو  فرزاد موتمن درباره صحنه پایانی فیلم و تغییری که این سکانس نسبت به فیلمنامه اصغر عبدالهی پیدا کرده است، سخن گفت. موتمن این نکته را هم بیان کرد که ساره بیات بازیگر نقش ماهرو حاضر نشده آخرین سکانس حضورش بر پرده را با لبخند بازی کند چون معتقد بوده به این شکل در حق کاراکتر ماهرو ظلم می شود.

سعید آقاخانی نیز درباره تجربیاتی که در طول سال ها بازیگری و کارگردانی به دست آورده، تنهایی یحیی و عشقی که تا آخرین لحظه به همسر مرده اش دارد، تاثیر دریافت سیمرغ بازیگری بر روند کارهای آینده اش و ... سخن گفت.

همچنین علی حضرتی درباره تجربه سرمایه گذاری در بخش خصوصی و مشکلاتی که پیش روی سرمایه گذاران قرار دارد، صحبت کرد و جهانگیر میرزاجانی نیز درباره دریافت سیمرغ بلورین بهترین طراحی لباس و تاثیری که می تواند در آینده کاری اش داشته باشد، نظراتش را ارایه داد.

در بخش سوم و پایانی این نشست با ما همراه باشید:

*نکته‌ای که علاقمندم به آن اشاره کنید درباره پایان‌بندی فیلم است. در طول فیلم شاهد جایگزین شدن یک عشق هستیم اما در پایان می‌بینیم که خیال و خاطره ماهرو همچنان وجود دارد. ادامه حضور او قرار است چگونه رقم بخورد؟ چون شاهد هستیم ماهرو با لباسی سفید و نگاهی که از سر رضایت نیست و انگار نمی‌خواهد جایگزینی وارد خانه‌اش شود، در پایان فیلم صحنه را ترک می‌کند.

موتمن: در پایان فیلم، ماهرو از آینه بیرون می‌رود. اینجا کمی فیلم با فیلمنامه متفاوت است. در فیلمنامه ماهرو با لبخند از آینه خارج می‌شد و رضایت داشت که البته من این پایان را نمی‌پسندیدم اما معمولا سعی می‌کنم در فیلمنامه‌هایی که انتخاب می‌کنم، تغییرات اساسی به وجود نیاورم و همیشه حقوقی را برای نویسنده قابل هستم. بنابراین باید آن چیزی را که نویسنده نوشته، رعایت کنم. می‌توانم فیلمنامه مورد نظر را نسازم اما وقتی قرار شد آن را بسازم باید حقوق او را رعایت کنم.

فرزاد موتمن در نشست بررسی فیلم خداحافظی طولانی

اما مساله‌ای که اینجا پیش آمد این بود که وقتی می‌خواستیم این صحنه را بگیریم، ساره بیات گفت من خنده‌ام نمی‌آید و راضی نیستم این صحنه را با لبخند بازی کنم. به او گفتم چرا راضی نیستی؟ و بیات جواب داد «خب من به این راحتی مُردم و کسی هم آمد و جایم را گرفت، این که درست نیست». خانم بیات از نقطه دید زنانه به قضیه نگاه می‌کرد و این خیلی درست بود چون گاهی نقطه نظری که بازیگر نسبت به قصه دارد از آنچه که نوشته شده است، مهم‌تر است و تو خوب است که با حس بازیگرت به داستان نگاه کنی.

اما سعید موافق این برداشت نبود و می‌گفت اگر ماهرو با بغض از آینه بیرون برود، شخصیت یحیی زیر سوال رفته است. بحثی پشت صحنه پیش آمد که چطور باید این صحنه را فیلمبرداری کنیم. تصمیمی که گرفتیم این بود که دو برداشت بگیریم یک ورسیون با رضایت و یک ورسیون با بغض و بعد در تدوین تصمیم بگیریم چه کنیم و با خود آقای عبدالهی هم مشورت کنیم. اما اتفاقی که افتاد این بود که واقعا ساره بیات خنده‌اش نمی‌گرفت و هر دو برداشت را با بغض بازی کرد. اگر از دیدگاه زنانه به مساله نگاه کنیم این نارضایتی کاملا درست است.

آقاخانی: دلیل موافق نبودن من این بود که ماهرو در طول داستان خودش دارد مردش را تشویق می‌کند که از او دل بکند. بنابراین نباید از ازدواج یحیی ناراضی باشد چون با عشق او را از خودش دور می‌کند مثل وقتی که یحیی عاشقانه لوله اکسیژن ماهرو را قطع می‌کند چون همان کاری است که او از یحیی می‌خواسته است.

موتمن: نهایتا من رضایت دادم که ساره بیات با بغض از آینه خارج شود چون این تنها نمایی است که نقطه دید یحیی نیست. در آن لحظه این سوم شخص مفرد است که صحنه را روایت می‌کند و ما دیگر POV یحیی را نداریم پس می‌توانستیم به این شکل این صحنه را روایت کنیم. به نظرم طلعت دارد به یحیی کمک می‌کند که زندگی نرمال‌تری داشته باشد و حضور ماهرو در آینه به ما گوشزد می‌کند که عشقی که زمانی داشته‌اید به این راحتی و با مثلا یک بشکن زدن از بین نمی‌رود.

*آقای آقاخانی شما به عنوان هنرمندی که هم کارگردان است و هم بازیگر و اولین فیلم بلندتان هم اثری جدی درباره اعتیاد بود چقدر در این فیلم تجربیات گذشته‌تان را وارد کردید و از دید یک کارگردان به ماجرا نگاه کردید.

 آقاخانی: قطعا تجربیات گذشته‌ام کمک زیادی در پروراندن این نقش داشته اند چون من بیشتر از ۲۰ سال است که دارم در زمینه‌های مختلف تجربه‌اندوزی می‌کنم. این ۲۰ سال خودش پشتوانه‌ای است برای اتفاقات جدید.

ممکن است بعد از این نقش، نقش دیگری را بازی کنم و باز هم این سوال از من بشود که چطور به کاراکتر مورد نظر رسیدم. جوابش هم این است که من ۲۰-۲۵ سال است که دارم در این حرفه کار می‌کنم و قطعا در ناخودآگاه من اندوخته‌هایی ثبت شده و به من کمک می‌کند. اما در این نقش اصلا تجربیات کارگردانی‌ام را دخیل نکردم و صرفا تکیه‌ام بر فیلمنامه و راهنمایی‌های کارگردان بود. خیلی‌ها از من می‌پرسند که چطور توانستم به نقش برسم، اما باید بگویم واقعا کار خاصی نکردم و همه تکیه‌ام بر فیلمنامه و خود آقای موتمن بود.

سعید آقاخانی در نشست بررسی فیلم خداحافظی طولانی

*اگر بخواهید از بیرون به شخصیت یحیی نگاه کنید او را چطور آدمی دیدید؟

آقاخانی: به نظرم او فرد خیلی تنهایی است. اصلا یکی از شاخصه‌های من برای شناخت او تنهایی یحیی است. او به خاطر قضاوتی که مردم درباره‌اش می‌کنند، تمایلی به برقراری ارتباط با کسی ندارد. این تنهایی کلید رسیدن به یحیی بود و حتی در صحنه‌های خارج از خانه نیز این حس را داشتم که باید این ویژگی او را رعایت کنم. او از همه آدم‌های اطرافش رنجیده و تمایلی به ارتباط با آنها ندارد.

*درباره تمایل عاطفی یحیی چه نظری دارید؟ به عقیده شما ارتباط او با طلعت از روی عشق است یا می‌خواهد جایگزینی برای خیالاتش پیدا کند و به زندگی عادی بازگردد؟

آقاخانی: فکر می‌کنم حتی زمانی که یحیی با طلعت آشنا می‌شود هنوز آثار عشق ماهرو در وجودش است و نمی‌تواند شخص دیگری را جایگزین کند. حتی می‌بینیم بعد از اینکه با طلعت بیرون می‌رود وقتی که به خانه می‌آید از اتفاقاتی که افتاده ناراحت است و این خود ماهرو است که کمک می‌کند یحیی از عشق او دور شده و به شخص دیگری نزدیک شود.

*حتی در صحنه‌ای که یحیی و طلعت به فالوده‌فروشی می‌روند و بعد از آن یحیی به خانه بازمی‌گردد این حس به مخاطب منتقل می‌شود که یحیی احساس می‌کند به ماهرو خیانت کرده و به او می‌گوید من همان کاری را کردم که تو می‌خواستی.

آقاخانی: احساس کردم در این صحنه یحیی عذاب وجدان دارد. به هر حال با وجودی که ماهرو یک خیال است، یحیی به او دلبستگی دارد و این دلبستگی آزارش می‌دهد و به این راحتی نمی‌تواند او را فراموش کند. در فیلمنامه به شباهت ماهرو و طلعت اشاره شده و ابتدا هم قرار بود هر دو اینها یکی باشند. به نظرم یحیی به دلیل شباهت طلعت به ماهرو است که به او نزدیک می‌شود.

من حس می‌کنم یحیی عاشق طلعت نمی‌شود چون تا لحظه آخر به فکر ماهرو است. اما ارتباطش با طلعت شروع ارتباط با جامعه است و می‌بینیم که او شب ازدواجش برعکس همیشه می‌خواهد با همسایه‌اش ارتباط پیدا کند و کیک در خانه آنها می‌برد و سوار سرویس کارخانه می‌شود، اما عشقش به ماهرو همچنان باقی است.

*ارتباط یحیی با برادر ماهرو نیز بیشتر از اینکه از روی کینه باشد، پدرانه و برادرانه است.

موتمن: برادر ماهرو اصلا شخصیت منفی ندارد. او جوانی است که دوستانش تحریکش می‌کنند و به او می‌گویند یحیی خواهرت را کشته است. او هم به همین دلیل می‌آید لگد می‌زند، عربده می‌کشد و دعوا راه می‌اندازد، اما کارهایی که می‌کند با توجه به محیطی که در آن زندگی می‌کند طبیعی است.

آقاخانی: از آنجا که یحیی عاشق ماهرو است و با خیال او زندگی می‌کند پس نمی‌تواند راجع به برادرش هم  بی‌رحم باشد. حتی می‌گوید که من کاری به او نداشتم و او خودش شروع کرد. نهایتا یحیی نمی‌خواهد شروع‌کننده دعوا باشد.

موتمن: فیلم به خاطر روایت مینیمالیستی که دارد ساب‌ پلان‌ها را تعریف نمی‌کند اما به آنها اشاره می کند. در صحنه دعوا و کتک‌کاری یحیی و برادر ماهرو ما متوجه می‌شویم که برادر ماهرو سابقه دعوا و خشونت دارد و حتی ماهرو را هم کتک می‌زده است، چون در جایی ماهرو می‌گوید دفعه اولش که نیست...

اشاره‌های فیلم به گذشته کاراکترها و داستان‌های فرعی قصه خیلی کوتاه است، اما تاثیرگذار است و مخاطب را آگاه می‌کند.

علی حضرتی در نشست بررسی فیلم خداحافظی طولانی

*آقای حضرتی از سرمایه‌گذاری در بخش خصوصی و مشکلاتش بگویید. به عنوان کسی که تازه وارد عرصه تهیه‌کنندگی شده چقدر در جذب سرمایه‌گذار برای چنین فیلمی با مشکل روبرو بودید؟

حضرتی: قطعا از دور با مشکلات آشنا بودم چون به هر حال من قبلا در حوزه کارهای فرهنگی، مطبوعات و تئاتر کار کرده بودم و نسبت به سختی‌های کار فرهنگی در ایران شناخت کامل داشتم اما از آنجا که علاقه خیلی زیادی به سینما و این نوع فیلم دارم علاقمند بودم وارد این عرصه شوم و فعالیتم را در همین سبک و سیاق ادامه دهم. نه اینکه صرفا بخواهم یک حرکت تجاری و بیزینسی بکنم، بلکه با توجه به علایقی که دارم این حوزه را هم تجربه کنم.

با تمام سختی‌ها آنقدر تجربه خوب و گروه خوبی داشتیم که من بهترین خاطراتم به زمان پیش‌تولید و تولید فیلم بازمی‌گردد. امیدوارم در کل، نگاه وزارت ارشاد و سازمان‌های دولتی به بخش خصوصی بیشتر باشد چون فعلا که آینده بخش خصوصی چشم‌انداز زیاد خوبی ندارد.

تهیه‌کنندگان این بخش کار پر ریسکی پیش رو دارند و از امنیت شغلی نیز ندارند. همین موضوع باعث می‌شود جذب سرمایه به کندی صورت گیرد و سرمایه‌گذارها سرمایه‌شان را وارد بخش خصوصی نکنند. ما دورنمایی از سینما و هنر ترسیم می‌کنیم که ممکن است هر اتفاقی در آن بیفتد و حتی مجوزهای ارشاد هم ضمانتی برای سرمایه گذاری روی آثار به سرمایه گذاران نمی‌دهد. باید برای این مساله چاره‌ای اندیشید تا بعد به فکر بازگشت سرمایه بیفتیم.

اصلا سرمایه گذاری روی فیلم‌هایی مثل «خداحافظی طولانی» از گذشته تا امروز با ریسک همراه بوده است و خیلی هم سخت به سود می رسند، اما اصولا علاقه من به این سبک فیلمسازی است و در هر زمان دیگری هم که تصمیم می‌گرفتم وارد عرصه تهیه‌کنندگی شوم باید این ریسک را قبول می‌کردم. اولویت دوم من در این مقوله بحث بیزینس و تجارت است.

*آقای میرزاجانی دریافت سیمرغ چه تاثیری می‌تواند در روند کاری یک هنرمند به خصوص یک طراح صحنه و لباس داشته باشد؟

میرزاجانی: دریافت جایزه باعث خوشحالی من شد، اما فکر می‌کنم در روند کاری‌ام تاثیری نداشته باشد. چون من همیشه به طراحی صحنه و لباس علاقه داشته‌ام اما گرفتن سیمرغ در من ایجاد انگیزه بیشتری کرد. البته این انگیزه را قبلا داشته‌ام، اما حالا پررنگ‌تر شده است.

فکر می‌کنم نوع میزانسن و دکوپاژی که آقای موتمن داشت باعث شد طراحی صحنه و لباسی که برای فیلم انجام داده بودم بیشتر دیده شود. چون خیلی وقت‌ها مثلا شما بهترین طراحی را برای یک اتاق انجام می‌دهید، اما کارگردان بدترین زاویه را برای به تصویر کشیدن انتخاب می‌کند و چیزی از فضاسازی و چیدمان و طراحی شما دیده نمی‌شود. همین‌طور حرکت دوربین و قاب‌بندی‌های آقای مرتضی غفوری هم در دیده شدن لباس و صحنه فیلم بی‌تاثیر نبوده است.

*آقای آقاخانی شما چطور؟ دریافت سیمرغ چه اثری بر روند کاری شما می‌گذارد. چون معمولا در ایران رسم بر این است هنرمندانی که سیمرغ می‌گیرند به جای پرکارشدن، یک روند رکود را طی می‌کنند چون هم کارگردان‌ها می‌ترسند هر فیلمی را به آنها پیشنهاد دهند و هم خود بازیگران محتاط‌‌ تر می‌شوند و دیگر هر نقشی را نمی‌پذیرند.

آقاخانی: اتفاق خاصی برای من نیفتاده و من همان کسی هستم که بودم، تا الان هم کارهایی که به من پیشنهاد شده نقش‌های کمدی بوده که دوست نداشتم و نپذیرفتم. به دنبال فیلمنامه و کارگردان خوب و نقشی متفاوت می‌گردم.

جهانگیر میرزاجانی در نشست بررسی فیلم خداحافظی طولانی

*اگر حرف ناگفته باقی مانده بفرمایید.

آقاخانی: می‌خواهم تشکر کنم از آقای موتمن و حضرتی که یک کارگروهی واقعا خوب را برای من رقم زدند. من خودم خیلی از این امر لذت می‌بردم که همه چیز طبق نظم و قاعده جلو می‌رفت و مثلا صبح به صبح سرویس می‌آمد در منزل و من را به محل فیلمبرداری می‌برد. خوشحالم که کار نتیجه خیلی خوبی داشت.

موتمن (با خنده): کلا زحمت های فیلم را من کشیدم ولی سیمرغ هایش نصیب این دو تا شد. (خنده جمع)

گفتگو از آروین موذن زاده

نظر شما