شناسهٔ خبر: 37095 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

بحران آب، وخیم‎تر از لشکرکشی چند لشکر به ایران

صبح پنجشنبه پنجم شهریور ۱۳۹۴ کتابفروشی آینده میزبان دکتر پرویز کردوانی بود تا در بارۀ مسائل زیست محیطی ایران صبحت کند و به پرسش‎ها در این زمینه پاسخ دهد.

 

                                              

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی؛ در آغاز این نشست، علی دهباشی در معرفی خود از دکتر کردوانی چنین گفت:

پرویز کردوانی تحصیلات ابتدایی را در دبستان داراب ریکان و دوره متوسطه را تا کلاس ۹ در دبیرستان آفتاب گرمسار می‌گذراند. دیپلمش را از دبیرستان رازی تهران (مدرسه فرانسوی‌ها) می‌گیرد. کردوانی پس از پایان تحصیلات متوسطه برای ادامه تحصیل به آلمان می‌رود و مراتب تحصیلی‌اش را تا دکترای رشته عمران کویر طی می‌کند.

پس از بازگشت به ایران به عنوان اولین عضو هیأت علمی دانشکده جدیدالتأسیس کشاورزی ارومیه استخدام شد. پس از ۲ سال تدریس در این دانشکده در سال ۱۳۴۷ به گروه آموزشی جغرافیای دانشگاه تهران انتقال یافت و در همین سال‌ها است که مطالعه میدانی خود روی مناطق کویری ایران را با جدیت فراوان دنبال کرد.

دکتر کردوانی بیشتر به نگارش کتاب پرداخته است، کتاب‌هایی که علاوه بر رشته تحصیلی ایشان، گاه وارد حوزه‌های بسیار دور از رشته ایشان نیز می‌شود. این کتاب‌ها عبارت است از کویر بزرگ مرکزی ایران و مناطق همجوار آن ، جغرافیای خاکها؛ حفاظت خاک ، اکوسیستم‌های طبیعی، اکوسیستم‎های آبی؛ آب‌های شور؛ آبهای سطحی و زیرزمینی و ...

 سپس علی دهباشی از دکتر کردوانی خواست که خود رشته کلام را به دست گیرد.

« از مجله بخارا و سردبیر سخت‎کوش آن که یکی از خواندنی‎ترین مجلات زبان فارسی را منتشر می‎کند صمیمانه تشکر می‎کنم. همچنین از کتاب‎فروشی آینده و گنجینه پژوهشی ایرج افشار. آقای دهباشی ضمن معرفی و سوابق علمی و مطالعاتی‎ام اشاره مشخص به مسئله تخصص من در زمینۀ آب و مسئلۀ آب در این سرزمین فرمودند.

خب، همین طور که ایشان اشاره کردند بیش از سی و چند کتاب در این زمینه نوشته‎ام و فارغ‎التحصیل این رشته هستم  دو نسل از دانشجویان در کلاس‎های من تحصیل کردند و اکنون استادان همین دانشگاه تهران هستند. باری بحث جدی سردبیر بخارا و ظاهراً خواسته اصلی اکثر دوستانی که در این جا جمع شده‎اند بحث در بارۀ مسئله آب و خشکسالی در ایران است.

نمی‏دانم اطلاع دارید یا نه ، من بچه کویرم. در کویر به دنیا آمدم، در گرمسار که در حاشیه شمالی دشت کویر است. از دوران کودکی شاهد مشکلات و بالا پایین شدن آب رودخانه‎ها، بی‎آبی ، شوری آب، مسائل قنات‎ها و چاه‎های آب آن منطقه کویری، چاه‎های عمیق و نیمه عمیق بودم. حتی ما به صورت موروثی دارای چهار رشته قنات بودیم. بعضی سال‎ها آن قدر آب کم می‎شد که بعضی از روستاهای پایین دست با بی‎آبی رو به رو می‎شدند. امروز ما با بزرگ‎ترین بحران رو به رو هستیم که حتی از قشون‎کشی چند لشکر به ایران بحرانی‎تر است. و آن مسئلۀ بی‎آبی است.

به علت عدم توجه و بی‎مسئولیتی ما در طی چندین دهه، چه در سطح دولت‎ها و چه در سطح ملت، بلایی بر سر ما آمده که باید دعا کنیم سر سلامت به در بریم.

شما تصور می‎کنید چه بلاهایی که بر سر قنات‎های ما آوردند یا آوردیم. قنات‎هایی که عمرشان چهارصد سال، دویست سال، ۱۵۰ سال بود. این آب‎های زیرزمینی بودند که در بحران به داد ما می‎رسیدند و حالا ما بخش مهمی از آنها را نابود کردیم. در اثر حفر چاه عمیق در حریم قنات‎ها و تجاوزی که به حرم قنات‎ها شده، متأسفانه این سرمایه ملی ما، یعنی قنات‎ها، خشک شده‎اند و حالا ما با یک فاجعه رو به رو هستیم. طی چند صد سال این قنات‎ها ذخیرۀ آبی ما بودند. یکی دیگر از منابع مهم آبی ما که صورت هولناکی صدمه دیده است، چشمه‎هاست. قضیه را به این سادگی نبینیم. چشمه از منابع مهم آب است که به صورت‎های گوناگون وجود داشته است. چشمه‎های فصلی و همچنین دائمی بوده‎اند که در مناطق کوهستانی و دشتی به صورت بهاری، تابستانی، پاییزی و زمستانی عمل می‎کردند.

یادم می‎آید در زمستان سال ۸۳ بود که رئیس جهاد کشاورزی استان سیستان و بلوچستان طی مصاحبه‎ای گفت: حدود چهارده هزار هکتار باغ‎های قدیمی، دو هزار هکتار باغ‎های جدید، پنج میلیون واحد دامداری در این استان به کلی خشک شده و مرده‎اند. همچنین در همان سال شایع شد که به مناطق جنوب شرق خراسان از آن جمله ۱۲۰به روستاهای نواحی تایباد باید به وسیلۀ تانکر آب برسانند. مناطق جنوب خراسان، استان سیستان و بلوچستان به علت خشکسال و خشکی خاک و فقر پوشش گیاهی همواره در طول سال دچار توقان‎های شدید ماسه‎ای شدند و می‎شوند وو در بسیاری موارد حتی در زمستان‎ها باعث طوفان ماسه و خاک می‎شود.

در باره مقابله با خشکسالی اولین تصوری که به وجود می‎آید تغییرات آب و هواست. به عبارت دقیق‎تر کارهایی صورت می‎گیرد که آب و هوای خشک مملکت را به آب و هوای مرطوب با بارندگی کافی تبدیل کنند. طرح‎های زیادی در این زمینه ارائه می‎شود که بسیاری از آنها عجیب و غریب‎اند. مثلاٌ یکی از این طرح‌ها این بود که اگر با پمپ از خلیج فارس و دریای عمان به سه چاله بزرگ که درست کرده‎ایم، یعنی دریاچه‎های جدید، آب بریزیم با تبخیر آب از سطح این دریاچه‎ها رطوبت مورد نیاز برای بارندگی فراهم خواهد شد و باران خواهد آمد و در نتیجه آب زیاد می‎شود و بعد لازم نیست دیگر با ماشین از تهران به قم برویم، بلکه با ایجاد کانال‎های بزگ با کشتی سفر می‎کنیم. طراح یا طراحان این طرح نمی‎دانستند که تسط فشار زیاد مجاور حاره‎ای به مناطق خشک داخلی ها هم هست که موجب پخش رطوبت در شمال کشور می‎شود. آنها نمی‎دانستند که این تنها دریای خزر نیت که سبب بارندگی در کشور می‎شود بلکه دریای خزر و رشته کوه مرتفع البرز ( طالش) به طور توأم ایجاد بارندگی می‎کنند. کما این که در منطقۀ چاه بهار هم دریا وجود دارد و رطوبت نسبی هم در این منطقه همیشه خیلی بالاست ولی چاه بهار جزو مناطق خشک ایران به شمار می‎آید و بارش سالیانه آن فقط کمی بیش از یکصد میلی متر است. زیرا هم تحت تأثیر زیاد مجاور حاره‎ای و هم تحت تأثیر بادهای آلیزه قرار دارد. این عوامل به ویژه اولی مانع بارندگی می‎شود. و این شرایط بر مناطق داخلی کشور که این دریاچه‎ها را برای آنجاها در طرح در نظر گرفته‎اند نیز حاکم است.

یک طرح دیگر دیگر بود که پیشنهاد می‎داد کوه البرز را بشکافیم و یک کانال به منظور انتقال آب و هوای مرطوب شمال به دشت‎های داخلی کشور بکشیم. این طراح معتقد بود که اگر یک کانال ذوزنقه شکل که ضلع جنوبی آن پنج کیلومتر و ضلع شمالی آن هفت کیلومتر عرض داشته باشد، در منطقه‎ای مناسب در کوه البرز احداث گردد به نحوی که دشت‎های داخلی واقع در جنوب البرز به دشت یا جلگۀ مربوطه در شمال کشور از طریق این کانال متصل شود رطوبت یا هوای مرطوب منطقه شمال از طریق این کانال یا حفره وارد دشت‎های خشک داخلی می‎شود و با ورود رطوبت امکان بارندگی فراهم می‎گردد. بنده در رد این طرح‎ها بسیار نوشته‎ام که اینجا و آنجا مطرح شده است. اگر بخواهم فهرست طرح‎هایی را که به این منظور تهیه شده بگویم دو سه ساعتی زمان می‎برد.

اما واقعیت این است که با کمبود یا کم شدن آب برای ساکنان شهرها فشار به بهره‎برداری بیشتر و بی‎رویه از آب‎های زیرزمینی منطقه فزونی می‎یابد و مسائلی جدی نظیر آلوده شدن و پیشروی آب شور در چاه‎های آب شیرین، نشست کردن زمین سطح شهرها را سبب خواهد شد.

به علت همین خشکسالی از یک طرف و وجود گرد و غبارها را شاهد هستیم چون همیشه در تأمین آب الوویت به مناطق شهری داده می‎شود. در چنین خشکسالی که اکنون ما دچارش هستیم آب مناطق کشاورزی و روستایی برای کمبد آب شهری گرفته می‎شود. در نتیجه مهاجرت روستاییان بی‎آب به شهرها شدت می‎گیرد.»

دکتر پرویز کردوانی در طول یک ساعت و نیم به سئوالات حضار پاسخ داد که نظر به محدودیت وقت امیدوارم متن کامل سخنرانی ایشان و پرسش و پاسخ‎ها در مجله بخارا و نیز در سایت بخارا منتشر شود.

و در خاتمه سردبیر بخارا از خانم فریده گلبو پرسید که از تجربه زندگی مشترک یک داستان‎نویس را با یک متخصص آب و خاک بگوید و خانم گلبو گفت که همسر من در کار من هرگز دخالت نکرد و این بزرگ‎ترین مزیت این زندگی بود و وقتی هم که ما ازدواج کردیم من خبرنگار بودم و  آزادی خودم را داشتم.

 

نظر شما