شناسهٔ خبر: 37324 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

عدالت‌نژاد: نواندیشی دینی در پی بیان روشن و شفاف از دین و بهبود وضع سیاسی‌ـ‌اجتماعی مردم است

سعید عدالت‌نژاد، دانش‌آموخته مطالعات اسلامی دانشگاه برلین معتقد است نواندیشی دینی که در تلاش برای رسیدن به نقطه بیان روشن و شفاف از دین است و می‌کوشد به شرایط سیاسی‌ـ‌اجتماعی مردم بهبود ببخشد، باید جوانان را به عنوان عنصر مهم جامعه در نظر داشته باشد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ دکتر سعید عدالت‌نژاد دارای تحصیلات حوزوی (پایان سطح چهار) و دانشگاهی در داخل و خارج کشور است. او کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی از ایران و دکترای تخصصی مطالعات اسلامی از دانشگاه برلین دارد. عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران و بنیاد دایرةالمعارف اسلامی (دانشنامه جهان اسلام) و دارای چهار کتاب و 35 مقاله تخصصی است. وی در سمینارهای علمی متعدد در زمینه‌های مطالعات اسلامی در کشورهای مختلف شرکت داشته است. به عقیده وی نواندیشی دینی جز در نمودهای اجتماعی، پروژه‌ای چندان موفق نیست و عالمان و متفکران این جریان در مباحث «معرفت‌شناسانه» نمی‌توانند به اجماع نظر برسند.

آن چه می‌خوانید، ماحصل گفت‌و‌گو با سعید عدالت‌نژاد است.

ـ آقای دکتر عدالت‌نژاد نگاه شما به پروژه روشنفکری دینی و نواندیشی دینی در ایران چگونه است؟
به نظرم پیش از این که به این سؤال پاسخ بدهم باید بین دو موضع «معرفت‌شناسانه» و «موضع مصلحتی ناظر به مسائل سیاسی و اجتماعی» تفاوت قائل شویم. ممکن است برخی متفکران، به دلیل رنجی که جوامع اسلامی همواره از استبداد نظام‌های سیاسی خود ‌کشیده‌اند، در پی اصلاح امور سیاسی‌ـ‌اجتماعی برآیند و چاره کار را در تصحیح مواضع دینی بیابند و در نتیجه بکوشند قرائت روشن و معقول‌تری از دین ارائه کنند. این موضع دوم که همان تجدید نظر در دین به واسطه مسائل سیاسی است، بیشتر در میان متفکران احیاگر کشورهای اسلامی به چشم می‌خورد و در نتیجه به مصالح عملی مردم معطوف می‌شود.

اما گاه در میان متفکران، با مباحث «معرفت‌شناسی» مواجه هستیم که در آن مباحث، دغدغه‌های معرفتی ــ فارغ از بستر سیاسی‌ـ‌اجتماعی آنها ــ مطرح می‌شود. به‌ عنوان مثال ممکن است اندیشمندی به لحاظ «معرفت‌شناختی» دغدغه و سؤال از چگونگی نزول قرآن و خطاب خدا با پیامبر داشته باشد، فارغ از این که موضعش چه نسبتی با مسائل سیاسی‌ـ‌اجتماعی پیدا می‌کند. اما اگر کسی با این باور از نواندیشی دینی بحث کند که نتیجه بحث، تبعات حقوقی و سیاسی‌ـ‌اجتماعی خواهد داشت، این نحوه بحث به نظرم به لحاظ ماهوی متفاوت از نحوه بحث معرفت‌شناسانه است.

تأکید می‌کنم که در بحث روشنفکری یا نواندیشی دینی باید این دو روش را از یکدیگر جدا کرد.
 
ـ با توجه به این تفکیک، فعالیت‌های روشنفکران دینی معاصر ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
به اعتقاد من، مباحث سیاسی و معرفت‌شناسی در کار روشنفکران دینی با یکدیگر خَلط شده است. به عنوان مثال، برخی روشنفکران دینی سؤال‌هایی درباره ماهیت وحی مطرح کرده‌اند. باید معلوم کرد این سؤال و سؤال‌هایی از این دست آیا قرار است با نگاه و روش معرفت‌شناسانه موضوع بحث این روشنفکران باشد یا با نگاه به مسائل سیاسی‌ـ‌اجتماعی؟ اگر سؤال، ناظر به مسائل سیاسی‌ـ‌اجتماعی باشد، ممکن است پاسخی پیدا کند که در آینده با تغییر اوضاع و احوال، آن پاسخ، معقولیت و تناسب خود را از دست بدهد و باز هم ابزاری برای کار سیاسی شود. اما اگر این‌ دغدغه‌ها و سؤال‌ها بخواهند پاسخی با نگاه معرفت‌شناسانه پیدا کنند، جای بحث آنها در میان توده‌هایی از مردم نیست که با دین و شعایر دینی درگیر هستند.

ـ پس مخاطبان مباحث دینی که در سپهر معرفت‌شناسانه بررسی می‌شوند، چه کسانی هستند؟ مگر نباید این مباحث در نهایت، به بدنه جامعه منتقل شوند و نمودهای عینی بیابند؟
این مسائل باید در دانشگاه‌ها و حوزه‌ها آزادانه دنبال شوند. نباید آنها را در قلمرو اجتماعی و سیاسی دنبال کرد، زیرا اینها سؤال مردم نیستند. دغدغه‌های مردم چیزهای دیگری است. منکر این موضوع نیز نیستم که برخی روشنفکران از مجرای همین مباحث معرفت‌شناسانه به دنبال اصلاح امور هستند، اما همان طور که گفتم ممکن است پاسخ‌هایی از سر مصلحت ارائه کنند که از حیث معرفت‌شناسی صادق نباشند و زمینه کج‌فهمی‌هایی دیگر را پدید بیاورند.

ـ مگر تأکید شما بر این نیست که گفتمان دینی باید ناظر به نمودهای اجتماعی باشد؟
تأکید من بر این است که اگر متفکران دینی مواضعی را بر اساس مصالح اجتماعی بیان می‌کنند، به گونه‌ای، روش و انگیزه خود را نیز بیان کنند یا اگر به لحاظ معرفت‌شناسی به آن چه می‌گویند، باور دارند، بیانی نظام‌مند از اندیشه‌های خود داشته باشند. این خواست، تنها از روشنفکران و نواندیشان دینی نیست بلکه از همه گرایش‌های سنتی و حتی سنت‌گرایان هم انتظار می‌رود.

ـ نمونه‌ای می‌فرمایید؟
مثلاً افکار و فعالیت‌های آقای دکتر سید حسین نصر، به عنوان یکی از پیشگامان سنت‌گرایان، بهترین نمونه است. وی در حال معرفی چهره اسلام به دنیاست و جنبه عرفانی اسلام را برجسته می‌کند. سؤال من از آقای نصر این است که آیا این روش و موضع شما موضعی بر اساس مصالح است؟ یا به لحاظ معرفت‌شناسی هم به آنچه می‌گویید باور دارید؟

این سؤال در حق روحانیون سنتی و در حق کل نواندیشان دینی ساری و جاری است. اگر کسی بگوید به آن چه می‌گویم و لوازم آن اعتقاد دارم، انتظار جامعه دانشگاهی و حوزوی این است که بیانی نظام‌مند از این اعتقاد بشنود یا بخواند. در این صورت ما با بیان‌های مختلف از نظام‌های فکری مختلف مواجه خواهیم بود و این اختلاف هیچ اشکالی ندارد و بسیار هم مطلوب است. نباید کسی فکر کند چون من زیاد سخنرانی کرده‌ام یا پا به سن گذاشته‌ام، اُتوریته یا مقبولیتی به دست آورده‌ام و از ارائه بیانی نظام‌مند درباره مواضعم معاف هستم. 

ـ اما تکلیف مردم با این همه تنوع آرا چه می‌شود؟ 
در عالم اندیشه همیشه این اختلاف‌ها مایه رشد و تعالی فکری بوده است. این سیاستگذاران و اتاق‌های مختلف فکرند که باید از میان گنجینه آرا، متناسب‌ترین مورد با اوضاع مردم را انتخاب کنند. اگر از میان مردم هم کسی خودش بتواند با مراجعه به این آرا، معقول‌ترین را با ملاک‌هایی انتخاب کند، مانعی برای این انتخاب نیست. با این شیوه بحث، اولا معقول‌ترین آرا و ثانیاً ــ به تعبیر فقهی ــ اعلم اشخاص در رشته‌های مختلف شناخته می‌شوند و ثالثاً ــ که در نظر من اهمیت بیشتری دارد ــ میزان امید به زندگی بر اساس انتخاب‌های درست هم در میان مردم بالاتر می‌رود. اما از موضع معرفت‌شناسی نباید انتظار اجماع بین متفکران ــ اعم از روشنفکر و غیرروشنفکر ــ داشته باشیم.

ـ از منظر شما، نواندیشی دینی با چه چشم‌اندازی می‌تواند در جامعه نمود و بروز داشته باشد؟
به نظرم نباید فرصت‌ها را صرف بحث‌های کاملاً انتزاعی و گاه بی‌حاصل کرد. بحث از وجود یا عدم روشنفکری دینی از جمله بحث‌های بی‌حاصل است. امروزه مسائلی بنیادین و با نتایج ملموس ــ مانند ارتقای تفکر نقادانه در میان جوانان، حفظ محیط زیست، پیدا کردن راهکارهایی برای آسیب‌های اجتماعی، توسعه حقوق بشر و تأمل در کارآمدی فقه اسلامی با قرائت سنتی آن ــ از جمله اموری هستند که انتظار می‌رود نواندیشان دینی با اتکا بر مواضع فلسفی یا با اتکا بر متون دینی (بسته به موضع معرفت‌شناسانه هر کس) و با توجه به واقعیت‌های اجتماعی ایران به آنها بپردازند. مثلاً نواندیشان دینی با پرداختن به این موضوع‌ها می‌توانند مباحث دینی را با چشم‌اندازی جدید وارد زندگی مردم کنند. تفکر فلسفی تنها در پرداختن به مفهوم طبیعت، زمان، مکان، اصالت ماهیت یا وجود، عقول دهگانه و مباحثی از این دست خلاصه نمی‌شود، هر چند در این مباحث هم مطالعات ما به‌روز نیستند. امروزه فیلسوفان غربی نیز بر اساس مواضع فلسفی خود موضوع‌ها و مسائل جامعه را در دستور کار خود قرار داده‌اند. 

ـ به ارتقای تفکر نقادانه در میان جوانان به عنوان یکی از مسائل مهم جامعه ما اشاره کردید که انتظار می‌رود نواندیشان دینی به آن توجه کنند. به نظر شما چه شاخص‌هایی معین می‌کنند که تفکر نقادانه در میان جوانان ما رشد کرده است؟
به هرحال بر کسی پوشیده نیست که بعضی جوانان امروز، از دین (البته با تعریف خاصی از آن) گریزان هستند. نواندیشی دینی که در تلاش برای رسیدن به نقطه بیان روشن و شفاف از دین است و می‌کوشد به شرایط سیاسی‌ـ‌اجتماعی مردم بهبود ببخشد، باید جوانان را به عنوان عنصر مهم جامعه در نظر داشته باشد. در تربیت فکری جوانان باید ارائه نظام فکری روشن، صادقانه و با تکیه بر معیارهای عقلی، هدف اصلی باشد، به گونه‌ای که به تعبیر افلاطون وقتی کودکان ما بزرگ شدند، همچنان بر صدق ادعاهای شنیده‌شده در آن دوره مهر تأیید زنند، یا حداقل به تعبیر من مبنای آن ادعاها را بتوانند بفهمند و در صادق بودن ارائه‌کننده آن تردید نکنند.

نظر شما