شناسهٔ خبر: 37624 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

سیری در اندیشه و دیدگاه جلال آل احمد

زندگی او ۲ دوره داشته است، یکی دوره ی جوانی که از نظر سیاسی به مارکسیسم و حزب توده گرایش داشت و دوره ی دوم زندگی وی از هنگامی آغاز می شود که او بعد از شکست سیاسی و سفرش به مکّه نوشتن سفرنامه ای، موسوم به خسی در میقات را آغاز کرد

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایرنا؛

 جلال آل احمد روشنفکر و نویسنده ای شجاع و متعهد که در طول عمر کوتاه خود گام های بزرگی در راه اعتلای فرهنگ و ادبیات این مرز و بوم برداشت و به مخالفت با غربزدگی پرداخت که پیامد آن تقویت روحیه ی مقاومت در برابر استبداد حاکم و طرح مساله ی بازگشت به خویش، اسلام و سنت های بومی بود.

جلال الدین سادات آل احمد، مشهور به جلال آل احمد، فرزند سید احمد حسینی طالقانی در یازدهم آذر ۱۳۰۲ خورشیدی در محله ی سید نصرالدین از محله های قدیمی تهران به دنیا آمد. پس از پایان دوره ی ابتدایی، پدرش که مایل به تحصیل او در مدرسه ی دولتی نبود و معتقد بود که این امر، فرزندش را از راه دین و حقیقت منحرف می کند، وی را برای فراگیری درس های حوزوی به مدرسه ی مروی فرستاد. اما جلال آل احمد به دلیل اشتیاق فراوان نسبت به یادگیری سایر علوم، به طور مخفیانه در کلاس های شبانه ی دارالفنون شرکت می کرد.

جلال آل احمد در ۱۳۲۲ هجری خورشیدی نزد برادر بزرگش سید محمدتقی در نجف رفت تا در آنجا به تحصیل در علوم دینی بپردازد، پس از چند ماه به ایران بازگشت. پس از آن وارد دانشسرای عالی تهران شد و در رشته ی ادبیات فارسی به تحصیل پرداخت.

جلال آل احمد در ۱۳۲۸ خورشیدی با سیمین دانشور نویسنده و مترجم برجسته ی ایرانی ازدواج کرد. فعالیت های سیاسی او سبب شد تا در جریان کودتای بیست و هشتم مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی دستگیر شود اما پس از مدتی از زندان آزاد شد و هیچ گاه از مبارزه دست برنداشت.

جلال آل احمد در هجدهم شهریور ۱۳۴۸ خورشیدی در اسالم گیلان به صورتی مشکوک درگذشت و هیچ گاه دلیل واقعی مرگ این نویسنده مشخص نشد. سیمین دانشور علت مرگ او را شدت غصه می داند در حالی که شمس آل احمد برادر جلال؛ سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) را در قتل جلال آل احمد مقصر می خواند. به هر حال پیکر جلال آل احمد با دخالت ساواک به تهران منتقل و بدون برگزاری مراسم، در مسجد فیروزآبادی شهرری به خاک سپرده شد.

جلال آل احمد در ۱۳۲۴ خورشیدی با چاپ داستان «زیارت» در مجله ی «سخن» به دنیای نویسندگی قدم گذاشت. از دیگر آثار وی می توان به از رنجی که می بریم، اورازان، تات نشین های بلوک زهرا، مدیر مدرسه، سرگذشت کندوها، نون و القلم، غرب زدگی، سنگی بر گوری، خسی در میقات، غرب زدگی، یک چاه و دو چاله و در خدمت و خیانت روشنفکران اشاره کرد. جلال آل احمد همچنین به ترجمه ی کتاب های قمارباز، سوءتفاهم و بیگانه و دست های آلوده همت گماشت.

**پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت سالروز درگذشت جلال آل احمد با «بیژن عبدالکریمی» دانشیار گروه فلسفه و استاد دانشگاه آزاد اسلامی به گفت و گو پرداخت.

بیژن عبدالکریمی در مورد زندگی جلال آل احمد گفت: زندگی او ۲ دوره داشته است، یکی دوره ی جوانی که از نظر سیاسی به مارکسیسم و حزب توده گرایش داشت و دوره ی دوم زندگی وی از هنگامی آغاز می شود که او بعد از شکست سیاسی و سفرش به مکّه نوشتن سفرنامه ای، موسوم به خسی در میقات را آغاز کرد و از افکار و اندیشه های گذشته ی خود، نه تنها فاصله گرفت، بلکه آنها را باطل و مردود خواند.

وی در ادامه اظهار داشت: جلال آل احمد را به اعتبار دوره ی دوم زندگی فکری و اجتماعی اش، می توان یکی از شخصیت هایی دانست که به واسطه ی تاثیرپذیری از احمد فردید متفکر معاصر ایرانی، در گسترش گفتمان نقادانه ی مارتین هایدگر فیلسوف آلمانی نسبت به غرب و مدرنیته در جامعه ی ایران، بسیار اثرگذار بود.

این دانشیار و استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی درباره کتاب غرب زدگی این نویسنده بنام یادآور شد: کتاب غرب زدگی فریادی از روی دردمندی و آرزومندی بود، بی آنکه درد یا درمان را به صورتی روشن برای ما آشکار سازد. این فریاد دردمندانه و آرزومندانه در تاریخ اجتماعی دوره ی معاصر ما بسیار موثر بود.

اندیشه های جلال آل احمد و کتاب غرب زدگی وی،گفتمان و نسل جدیدی را از روشنفکران ایرانی پدید آورد که بر نقد غرب و مدرنیته و بر اصالت ها، هویت و سنت تاریخی خویش تاکید می کردند. کتاب غرب زدگی طلیعه و نیز بازتاب ظهور این گفتمان و نسل تازه است، نسلی که بسیاری از نویسندگان و نام آوران عرصه ی روشنفکری و تفکر معاصر ایرانی چهره هایی چون احسان نراقی، حمید عنایت، علی شریعتی، داریوش شایگان، داریوش آشوری، سید حسین نصر، رضا داوری اردکانی و مرتضی آوینی را که در عرصه های گوناگون فلسفی، تاریخی، اجتماعی، ادبی و هنری قلم می زدند، بدان تعلق داشتند.

وی در ادامه با بیان این که جلال آل احمد با الهام از احمد فردید، تعبیر غرب زدگی را به کار بست، افزود: او مفهوم غرب زدگی را در راستای بیان آن چیزی به کار می برد که خود از معنا و مفهوم این تعبیر برداشت می کند، معنایی که به هیچ وجه با تفکر وی مشابهت نداشت. جلال آل احمد، خود از همان ابتدا دانسته بود که مقصود فردید با منظور او از غرب زدگی بسیار متفاوت است.

بیژن عبدالکریمی با اشاره به تمایل روشنفکران دهه ی ۴۰ به کتاب غرب زدگی بیان داشت: دلایل این استقبال را صرف نظر از وجود بحرانی تاریخی و تمدنی در کشورمان، باید در شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوره جست وجو کرد. پس از رویارویی جامعه ی سنتی ایران با تمدن جدید غرب، بسیاری از بنیان های نظری و فرهنگی و همچنین باورها و اعتقادهای سنتی جامعه ی ما متزلزل شد و این دوره که با بُهت، سرگشتگی و حتی خودباختگی نسبت به ارزش های فرهنگی دوران جدید همراه بود، سبب شد تا بسیاری از اندیشمندان و فرهیختگان این مرزوبوم به خود آمده و بکوشند تا با مقاومت در برابر نفوذ هر چه بیشتر مدرنیته غربی به یک هویت تازه ی تاریخی برپایه ارزش ها، اصالت، هویت دینی و ملی بپردازند. این جهت گیری نتیجه ی طبیعی بحران تاریخی و تمدنی ما بود و به منظور پاسخ گویی به این بحران فرهنگی و تمدنی، شعارهایی چون «بازگشت به خویش» یا «بازگشت به اسلام» به وسیله ی روشنفکران وابسته به گفتمان غرب زدگی مطرح شد.

این دانشیار و استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی درباره برداشت این اندیشمند از غرب و غرب زدگی خاطر نشان کرد: او غرب زدگی را در معانی متعدد و به هم پیوسته ای به کار می بست. مهم ترین و بنیادی ترین معنای غرب زدگی از نظر وی «وابستگی به ماشین» است، ما تا خریدار ماشین هستیم، فروشنده نمی خواهد ما را از دست بدهد. در این ارتباط بحث جلال آل احمد از غرب زدگی، «غرب زده» به معنای وابسته است و نیز تعبیر «ماشین» را می توان مترادف با مفهوم و تعبیر «تکنولوژی» قلمداد کرد. بنابراین اساسی ترین وصف یک جامعه ی غرب زده، وابستگی تکنولوژیک به غرب است که «دنباله روی سیاسی و اقتصادی از قدرت های سیاسی و اقتصادی غربی» را فراهم می آورد.

از نظر جلال آل احمد وابستگی تکنولوژیک، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به غرب، موجب از دست رفتن شخصیت فرهنگی و تاریخی ما می شود که انکار سنت، از دست رفتن اصالت، بی ریشگی تاریخی، احساس خودکم بینی از این امر نشات می گیرد.

بیژن عبدالکریمی در مورد راه حل جلال آل احمد برای درمان بیماری غرب زدگی تصریح کرد: از نظر جلال آل احمد، بیماری غرب زدگی، یک راه حل اساسی و بنیادین دارد و آن غلبه بر هراس از ماشین و ساخت آن است.

جلال آل احمد بازگشت به سنت ها و تکیه بر اصالت های تاریخی در عرصه ی فرهنگ را نیز به منزله ی دومین راه حل خود برای درمان بیماری غرب زدگی پیشنهاد می کند. درک او از سنت، درکی سیاسی بود، یعنی وی، سنت را به منزله ی منبعی برای مبارزه و مقاومت در برابر غرب سیاسی، استعمار و حکومت زمان خود عنوان می کرد و روحانیت را آخرین سنگر دفاع در برابر غرب زدگی می دانست.

این استاد دانشگاه در پایان گفت: اندیشه جلال آل احمد را باید تا حد امکان برپایه درد خودش و درد زمانه اش فهمید و ما تا آنجا که ممکن است، حق نداریم کتاب غربزدگی وی را برمبنای درد خود و دردهای زمانه مان فهم و تفسیر کنیم.

منابع:

- آل احمد، شمس؛ از چشم برادر، چاپ دوم ، تهران: انتشارات بدیهه، ۱۳۷۶.

- آل احمد، جلال؛ در خدمت و خیانت روشنفکران، تهران: انتشارات فردوس، ۱۳۷۲.

- آل احمد، جلال؛ غربزدگی، چاپ دوم، تهران: رواق، ۱۳۵۶.

- دانشور، سیمین؛ غروب جلال، تهران، انتشارات آئینه ی جنوب، ۱۳۸۴.

 

نظر شما