شناسهٔ خبر: 38285 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

سیاوش جمادی: درمان دردهای ما در گرو اندیشه انتقادی است

سیاوش جمادی از انتشار کتابی با عنوان ˝انکار حضور دیگری˝ خبر داد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ سیاوش جمادی گفت: مدتی است "انكار حضور دیگری" را تحویل انتشارات ققنوس داده‌ام. كتاب "خواب‌نوشت‌ها" هم به تازگی منتشر شده است.

او گفت: همین كتاب در دولت قبل غیر مجاز اعلام شده بود، اما در این دولت منتشر شد. آقای لامه این كار را ترجمه كرد و بر آن مقدمه نوشتم. كتاب دیگری هم هست در مورد ارسطو و هایدگر كه آقای لامه ترجمه كردند و من با ایشان همكاری می‌كنم. ممكن است این همكاری باعث شود كار بهتر شود.

او ادامه داد: كتاب‌های در دست خودم هم تالیف‌هایی هست كه در ۸ سال دوران رییس جمهور قبل به مانع خورده و من آنها را كنار گذاشته بودم. یكی‌یكی باید آنها را مرتب كنم و سامان دهم. امیدوارم كار خوبی كه بر آگاهی‌بخشی تاثیر بگذارد، ارائه دهم.

سیاوش جمادی در باب وضعیت تفکر و نوآوری به ویژه در ادبیات امروز ایران گفت: به یک دانش‌آموز موضوع طبیعت را می‌دهند و از او می‌خواهند در موردش انشاء بنویسند. او از کودکی آموخته که به طبیعت به عنوان یکی از مظاهر و مخلوقات خدا بنگرند. او پرسش‌گری را از کودکی نیاموخته. به او امکان برداشت آزاد را نداده‌اند.

او توضیح داد: باور خلق طبیعت توسط نیرویی خارج از خودش در ذهن او بدون برهان جای گرفته است. تا هر وقت این موضوع را نپذیریم و لباس میراث را بر تن خود نگه داریم وضعیت به همین منوال خواهد بود. باید لباس میراث را از تن در آوریم و با اندیشه انتقادی به تجزیه و تحلیل آن بپردازیم. تا پیش از این پیشرفتی در حوزه ادبیات نخواهیم داشت و این به نفع جریان فکری است که از جهل مردم سود می‌برند.

مترجم آثار هایدگر در ایران گفت: اقتصاد، ابزار و روش زندگی در حال تغییر است و این به معنای تغییر کلی مفهوم فضا، زمان و مکان است. در این صورت ما با عدم تغییر در روش تفکر در حقیقت با بحرانی بزرگ روبه‌رو خواهیم شد. دولت هم باید به پیشرفت تفکر اجتماعی در جامعه کمک کند، چون درمان درد کشور ما تفکر انتقادی است.

جمادی گفت: او در پایان گفت: این مشکل اساسا از بافت اجتماعی و فرهنگی ما نشات می‌گیرد و باید اذعان کرد که برخی ایدئولوژی‌ها هم از آن بهره‌برداری می‌کنند. البته مقصود من از ایدئولوژی محدود به دولت نمی‌شود و طبق نظر ارسطو که انسان را طبعا موجودی اجتماعی می‌دانست، منظورم به سیاست کلی جامعه بازمی‌گردد.

نظر شما