شناسهٔ خبر: 38298 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

چرا وصیت‌نامه شهدا به هم شبیه هستند؟

علیرضا کمره ای، پژوهشگر حوزه تاریخ شفاهی جنگ در نشست بررسی کتاب «وقتی مهتاب گم شد» گفت: متنی که به دست‌خط خوش‌لفظ (جانباز سوژه کتاب) در کتاب آمده بسیار متن متین با ایجاز و در کمال اعتدال است. این متن به مثابه (نی‌نامه) «مثنوی معنوی» مولوی است.

 

کمری: متن دست‌خط جانباز سوژه کتاب به مثابه نی‌نامه «مثنوی است/ چرا وصیت‌نامه شهدا به هم شبیه هستند؟

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست بررسی کتاب «وقتی مهتاب گم شد» با حضور علیرضا کمری(پژوهشگر حوزه جنگ)، علی خوش‌لفظ (جانباز سوژه کتاب)، حمید حسام (تدوین‌کننده اثر) و مسعود امیریان (دبیر نشست) چهارشنبه یکم مهرماه برگزار شد.
 
متن دست‌خط خوش‌لفظ شبیه نی‌نامه مولوی است

کمری در ابتدای نشست گفت: بنا ندارم این کتاب را با لفظ درشت نقد مورد بررسی قرار دهم در این جلسه به بررسی و بازشناختی متن می‌پردازم. این کتاب خاطرات شفاهی اظهار شده خوش‌لفظ به روایت حمید حسام است.
 
وی اظهار کرد: من نخست از روی جلد کتاب شروع می‌کنم تا به تحلیل متنی که در ریختار خاطره و نه تاریخ شفاهی آمده، برسم. روی جلد عنوان کتاب «وقتی مهتاب گم شد» برگرفته از رویدادی است که در صفحه ۳۹۰ درباره آن سخن گفته شده است. با این حال این اسم با شگرد ادبی که تدوین‌کننده دارد، دارای ایهام ادبی است. از این اسم دو معنا به ذهن متبادر می‌شود؛ نخست رخدادی که اشاره به ماه و آسمان دارد و دیگری ایهامی که پشت این عبارت است.
 
این پژوهشگر حوزه جنگ بیان کرد: پس از آن عنوان فرعی کتاب «خاطرات علی خوش‌لفظ» است که البته جای آن پس از عبارت اصلی است و باید در پایین نوشته شود. طرح روی جلد کتاب، تنها برای افرادی که جنگ و جبهه را تجربه کردند و به اصطلاح جبهه رفته هستند معنا دارد، اما برای کسانی که جنگ و جبهه را مشاهده نکردند یا امروزی‌ها، علامت سوال است.
 
کمری با اشاره به دست‌خط راوی خاطرات جنگ عنوان کرد: دست‌خط خوش‌لفظ در کتاب بسیار مهم و پرمعناست، این متن حاوی نکات لطیف، ظریف و باریکی است. با این حال قصد بنده تعریف از این متن نیست. در واقع باید بگویم این متن مانیفست روایت‌کننده خاطرات است. با وجود این بنده دچار تردید شدم که آیا این متن پرمعنا و محتوا را خوش‌لفظ به یکباره نوشته یا حسام نیز به وی در نگارش آن کمک کرده که گویای حال وی باشد.
 
وی ادامه داد: نخست این‌که این متن دست‌خط خوش‌لفظ مصداق تام ایجاز است، ایجاز متین و در کمال اعتدال است. همچنین متن از لحاظ نگارشی فاقد عیب، ایراد و تکلف است و بسیار ساده، راون و باورپذیر نوشته شده و همین حالا به ذهنم خطور کرد که این متن به مثابه (نی‌نامه) «مثنوی معنوی» مولوی است که این مثنوی دربرگیرنده کل معانی اثر است.
 
این تاریخ‌نگار گفت: خوش لفظ  نوشته است: «دوستان از من خواستند، خاطرات خود را از دفاع مقدس بگویم، راضی نمی‌شدم. می‌دانستم که خاطره، روایت شخصی با محوریت «من» است و حال آنکه اصلی‌ترین درس دفاع مقدس عبور از «منیت» و رسیدن به قله بی‌ادعایی بود.» این تعابیر ظاهرا ساده است، اما حرف‌های بسیاری در خود نهفته دارد.
 
کمری با خواندن متن دست‌خط خوش‌لفظ ادامه داد: «همزیستی با شهدا آموخت که «من» را هنگام عبور از «معبر» نفس، رها کنیم و به ما بیندیشیم. «مایی» که پاره‌های تن هم بودیم و در هر آوردگاه رزم، تکه‌ای از این «ما» آسمانی می‌شد. ... خدا می‌داند که در بیان خاطرات، هدفی جز انعکاس عظمت رزمندگان و حماسه و مظلومیت شهیدان نداشته‌ام. امید آن‌که این اثر آیندگان را «تذکره الشهدا» باشد وبرای من سرمایه شفاعت اصحاب مهر و وفا.»
 
وی اظهار کرد: آن‌چه که در متن دست‌خط خوش‌لفظ آمده، ظاهرا تعابیر ساده‌ای است، اما این‌گونه نیست. با این وجود این متن پاسخ برخی پرسش‌های مخاطب را داده است. وی در متن آورده که خاطرات به درخواست دوستان بیان شده، اما وی نمی‌گوید کدام دوستان؟ همین که نگفتند خود این ابهام بیشتر به شاعرانگی متن کمک کرده است. همچنین اشاره به یک آگاهی خود یافته می‌کند:«عبور کردن از من و رسیدن به ما». این حالت در دهه نخست جنگ خاطراتی که منتشر می‌شد، قابل مشاهده است، این آثار بیشتر صورت گزارش داشت و گوینده در آن مشخص نبود.
 
این پژوهشگر بیان کرد: مطلب دیگر، نوع نگرش و ذهنیت است که بسیار مهم است. باید دید خاطرات بر اساس چه ذهنیتی یا نگرشی گفته شده و بعد به نگارش درآمده است؟ باید گفت میان گوینده، شنونده و نگارنده خاطرات یک تجانس، هم‌ذهنی و هم‌زبانی وجود دارد. بارها گفته‌ام حکایت حمید حسام، حکایت رندان مست است که راز درون پرده را دیده، کشیده‌، می‌داند و می‌گوید. وی از متن «خوش‌لفظ» بیگانه نیست و با این «من» زیسته و گاه این زیستن باعث به وجود آمدن مشکلاتی شده است. درست همان‌جایی که قرار است ما به تاریخ با نگاهی صرفا تاریخ‌نگاری وارد شویم.
 
کمری عنوان کرد: خوش‌لفظ در دست‌خط خود، جامعه رزمندگان را معرفی کرده، معرفی که در آن «من» به ما تبدیل شده است. می‌توان استنباط کرد که رویدادهای صرف ظاهری جنگ و جبهه چندان موضوعیت اصلی در خاطرات ندارند. این نکته‌ای است که ما در تاریخ مدرن به آن توجه می‌کنیم. در واقع در اینجا با یک نگرش تاویلی، معناگرایانه و معناکاوانه سر و کار داریم. در واقع از جنبه‌های عینی به جنبه‌های فراعینی و متافیزیکی می‌رود.
 
وی افزود: با این همه باید گفت این کتاب در قالب تاریخ شفاهی نیست و در قالب پرسش و پاسخ که از ویژگی‌های تاریخ شفاهی است به نگارش درنیامده است. البته این موضوع را نمی‌توان عیب کتاب به شمار آورد.

                         
 
تنها یک سوم اسناد من در این کتاب گنجانده شده

خوش‌لفظ در ادامه این نشست گفت: درباره مطالبی که استاد کمری در رابطه با متنی که در کتاب آمده باید بگویم من سواد ادبی و هنری ندارم. در واقع این دست‌خط از همسرم است، که من به دلیل لرزش دست ‌نتوانستم خودم آن‌را بنویسم.
 
وی افزود: من انتظار داشتم که مطالب گنجانده در کتاب عمیق‌تر باشد، اما کتاب که در حدود ۲۰۰۰ صفحه بود به دلیل محدودیت اثر در ۷۰۰ صفحه منتشر شد. خاطراتی که با بیان آن تلاش کردم که حق مطلب درباره شهدای کمتر شناخته شده جنگ، ادا شود.
 
این جانباز شیمیایی عنوان کرد: درباره متنی که نوشتم بنده از آقای حسام کمک گرفتم و این متن در ابتدا چندین صفحه بود که بعدا در چندین سطر خلاصه شد. البته بسیاری به من خرده گرفتند که بسیاری از خاطرات جنگ در این کتاب نیامده است.
 
خوش‌لفظ بیان کرد: بنده به عکاسی علاقه داشتم و یک دوربین هندلی داشتم که هرجا می‌رفتم، اسناد و مدارک بسیاری جمع می‌کردم که یک سوم این اسناد در کتاب آمده است. هدف بنده این بود که در این کتاب با تکیه بر اسناد برخی از شخصیت‌های کمتر شناخته شده که نامی از آنها نیامده را در این کتاب مطرح کنم.
 
وی افزود: زبان بنده قاصرتر از آن بود ناگفته‌هایی که از شهدا و فرهنگ جبهه به جامانده را عمیق‌تر بیان کنم و یاد آنها را زنده نگه دارم.
 
شباهت متن وصیتنامه شهدا عجیب نیست
 
حسام نیز در ادامه این نشست گفت: بنده زمانی که خاطرات رزمندگان را تدوین می‌کنم، به راوی می‌گویم که بنویسد من خاطراتش را تحریف نکردم. در عین حال که به روایت‌کننده می‌گویم که خاطراتت حرف دل است پس حرف دلت را بزن. بنابراین باید بگویم این واژه‌ها، واژه‌های خود خوش‌لفظ است.
 
وی اظهار کرد: زمان جنگ وقتی وصیت‌نامه شهدا را نگاه می‌کردی، می‌دیدی همه شبیه هم بود؛ انگار همه از روی هم نوشته بودند. این شباهت جای تعجب نبود، زیرا همه رزمنده‌ها افرادی بودند که آبشخور یک فرهنگ بودند.
 
این خاطره‌نگار بیان کرد: بنده زمانی که خاطرات یک رزمنده را به نگارش درمی‌آورم، دوست دارم از مشاهدات به درون بروم. ضمن این‌که سراغ خاطراتی می‌روم که دارای یک روایت خاص باشد.
 
حسام افزود: درباره خاطرات خوش‌لفظ باید بگویم وی فردی بود که در زمان احمد متوسلیان به عنوان بلدچی یک گردان به خرمشهر اعزام شده بود. فردی که دارای سن چندانی نبود. پس از آن با کسب تجربه‌های بسیار در زمان حضور جنگ تلاش کرد در محضر کسانی که شاگرد وی بودند، بنشیند. این رفتار متواضعانه و میل به گمنامی وی به این دلیل بود که آن‌چه از شهدا آموخته بود از درون به وی تلنگر می‌زد و باعث می‌شد در عین این‌که صاحب عنوان بود از آن بگریزد. این قصه تلاش در گمنامی خوش‌لفظ توجه مرا جلب کرد.

نظر شما