شناسهٔ خبر: 38327 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

آشوویتس مفهومی عام نه نامی خاص

به باور آدورنو، نخستین ضرورت هر نوع آموزشی این است که آشوویتس تکرار نشود. برای آدورنو، آشوویتس نه یک زمان- مکان بلکه ساختاری از روابط منقادکننده‌ای است که بربریت شرورانه را پروبال می‌دهد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه شرق؛ اردوگاه آشوویتس بزرگ‌ترین اردوگاه از بین اردوگاه‌های مرگ بود که در خاک لهستان توسط نازی‌ها ساخته و تجهیز شد. آشوویتس به‌عنوان اردوگاه مرکزی برای انجام نابودی ملت یهود انتخاب شد. سرانجام با شکست نازی‌ها در جنگ دوم، این اردوگاه توسط سربازان اتحاد جماهیر شوروی آزاد شد. از آن روز نقد و تحلیل‌های بسیاری در این‌باره نوشته شده که دو مورد از مهم‌ترین نقدها، تحلیل‌های تئودور آدورنو و هانا آرنت است و اخیرا در یک کتاب با عنوان «دو جستار پیرامون آشوویتس» به فارسی منتشر شده است. عنوان نقد آدورنو «آموزش پس از آشوویتس» و عنوان تحلیل آرنت «محاکمه آشوویتس» است که در سال‌ ١٩٦٦ منتشر شد. مقاله آرنت در حقیقت مقدمه‌‌ای بر کتاب «آشوویتس: گزارشی از محاکمات رابرت کارل مولکا و دیگران در دادگاه فرانکفورت» اثر برند نویمان است. 
به باور آدورنو، نخستین ضرورت هر نوع آموزشی این است که آشوویتس تکرار نشود. برای آدورنو، آشوویتس نه یک زمان- مکان بلکه ساختاری از روابط منقادکننده‌ای است که بربریت شرورانه را پروبال می‌دهد. آشوویتس برای آدورنو برسازنده یک شخصیت است. شخصیت آشوویتس که کورکورانه با داستان قدرت هم‌داستان می‌شود، بربریت وحشیانه خود را با هر خشونتی نشان می‌دهد که انسان می‌تواند داشته باشد و هم‌زمان از توده‌های آرایش‌یافته در این جنایت استفاده می‌کند. آشوویتس آدورنو کارخانه‌ مرگ هیلمر یا هوس نیست؛ بلکه هرآنجایی است که مردمان آشوویتس هستند. و این آشوویتسی است که آدورنو ازبین‌رفتن آن را آرزو می‌کند. 
برای آرنت اما آشوویتس آن پدیده‌ای نیست که بتوان فارغ از زمینه، زیست‌جهان و ابتذال همه‌گیرش در نظر آورد. برای آرنت هم آشوویتس نه نامی خاص، که مفهومی عام است. برای او آشوویتس بازنمودی است از ابتذال شر. آرنت از میان پرونده‌ها و شواهد محاکمات نازی‌ها نشان می‌دهد این ابتذال چگونه از دستورالعمل‌های ماشین کشتار نازی و روایات پرآب‌وتاب آن فراتر می‌رود. برای آرنت آشوویتس آنجاست که میان‌مایگان در ابتذال یک جهان وحشی موج‌سوارند، اذهان توده‌ها را عدالت نیمه‌جان حکومت‌ها آزار می‌دهد و بسیاری گوش‌ها و چشم‌های خود را به نشانه انکار پوشانده‌اند. این اتفاقی است که در نظر آرنت زمانی رخ می‌دهد که انسان‌ها می‌کوشند جهان را باژگونه کنند. 
آشوویتس آن‌گونه که در این دو جستار در نظر آرنت و آدورنو تصویر شده است، کارخانه مرگی نیست که خاکستر و مواد شیمیایی و تل‌واره کفش و عینک‌ تولید کند. همچنین مفهومی قومی یا نژادی نیست. بلکه مفهومی است که با تصویر ارتجاعی «نژاد برتر» یا «قوم برگزیده» می‌جنگد و چشمان خود را نه صرفا به گذشته‌ای بحث‌برانگیز بلکه به آینده‌ای نامحتوم از بربریت دوخته است. چنین آینده‌ای قابل پیش‌بینی است. آشوویتس برای آدورنو و آرنت یعنی هزینه سکوت و شرارت ابتذال. نه جزواتی آماری و تحلیل‌های صرفا حقوق‌بشری یا مکان‌هایی که به درد موزه‌داران می‌خورد. 

نظر شما