شناسهٔ خبر: 38892 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

سعید نورسی و دگردیسی ماهوی در جنبش اسلامی ترکیه

در ترکیه اصلی‎ترین نظریه‎پرداز مدرنیته اسلامی بدیع الزمان سعید نورسی بود که با ایجاد جنبش نور در ترکیه توانست تاثیر گسترده ای بر جنبش اسلامی ترکیه و برقراری آرامش و ثبات اجتماعی بگذارد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ بسیاری از نظریهپردازان و متفکرین توسعه نظیر دنیل لرنر، برنارد لویس، سموئل هانتیگتون بر این باورند که اسلام و یا به طور عموم دین مهمترین مانع بر سر راه مدرن شدن در جوامعی است که با نامهای مختلفی همچون عقبمانده، توسعه نیافته، جهان سوم، در حال توسعه، جنوب و ... خوانده میشوند. اعتقاد این گروه بر این مبناست که از جمله الزامات توسعه عبور از جزمگرایی و رسیدن به وضعیت پلورالیستیک است تا جامعه بتواند با بهرهگیری از رواداری نسبت به سایر گروههای موجود، متجانس و همگرا شود و به عبارت بهتر جامعه باید به وحدتی حداقلی برای تبدیل شدن به یک ملت برسد و بر اساس آن بتواند فرایند رشد و تکامل و حرکت به سوی مدرنیته را آغاز کند.

در حقیقت به تعبیر آلکس دوتوکویل «هنر بهم پیوستن» مقدمه متمدن شدن است. در حالیکه در جوامع اسلامی هنجارها و ارزشها و آموزههای اسلامی در صدد یک دست ساختن جامعه است و این سبب ایجاد تنش در جامعه میشود و مانع از این می شود که جامعهای که از ادیان، مذاهب، فرق و اقوام مختلف برخوردار است به سطح هم بستگی و پیوستگی برسد. هر چه این وضعیتِ پراکندگی بنمایههای بیشتری داشته باشد و به تعبیری جامعه موزاییکوار باشد احتمالا رسیدن به سطح ملت کمتر می شود.

بنابراین از آنجایی که هنجارهای اسلامی سایر رویکردها را به رسمیت نمی‎‎شناسد و داعیه صدق و رهنمایی و به سعادت رساندن دارد در نتیجه به مثابه سدی در برابر دمکراسی که پیش شرط آن پلورالیسم است عمل میکند و دستیابی به یک سامان سیاسی و اجتماعی در جامعه را غیرممکن میسازند. از این رو در کشورهای اسلامی یک رویکرد مهم در باب توسعه، رویکرد مدرنیته بدون اسلام بود، که در بسیاری از کشورها نظیر ترکیه و ایران با قوت تمام به اجرا گذاشته شد.

اما علیرغم این مباحث نظری، در چند دهه اخیر شاهد آنیم که برخی از کشورهای اسلامی همچون ایران، ترکیه، مالزی و اندونزی در تلاش هستند تا به سمت رویکرد دیگری بروند که به مدرنیته اسلامی مشهور است ـ البته با قرائتها و روشهای مختلف. مسئله مهم در باب هر یک از این قرائتها، رابطه میان رویکردهای اتخاذ شده و عقبه فکری آن است. در هر یک از این کشورها نظریه پردازانی وجود داشته اند که پس از شناخت مدرنیته تلاش کرده اند تا قرائتی از اسلام را ارئه دهند که هم کارایی‎هایی مدرنیته را داشته باشد و سطح زندگی را رشد دهد و هم ارزشهای اسلامی را حفظ نماید و در حقیقت جمع میان اسلام و مدرنیته و یا همان جمع میان دین و توسعه نمایند.

از اینرو ضروری است تا در پژوهشهایی، نظریهپردازان اصلی این رویکردها و آراء آنها و همچنین نتایج عملی مترتب بر این رویکرد مورد بررسی و مداقه قرار گیرد. آنچه که در این کشورها رخ داده است نوعی دگردیسی ماهوی است؛ زیرا علیرغم اسلامیبودن از حالت جزمگرایانه خارج شدهاند و به سمت نوعی کثرتگرایی و رواداری مذهبی سوق یافتهاند و در کنار آن به سمت اقتصادی پویا و سیاستی مبتنی بر دمکراسی گام برداشتهاند و در حقیقت در شکل ساختاری به لیبرال دمکراسی نزدیک شدهاند و تلاش کردهاند ارزش ها و هنجارهای اسلامی را نیز حفظ نمایند و از قابلیتهای آن برای حرکت به سمت توسعه بهره ببرند.

در حقیقت هنجارهای اسلامی، از حالت «تنشزایی» در سطح اجتماع خارج شده و «تنشزدا» میشوند و این جوامع به جای تاکید بر فرقهگرایی، قومگرایی، مذهبگرایی به هویتی دستیافتهاند که تمامی افراد حاضر در جامعه حول آن گرد آمدهاند. این امر زمانی رخ می دهد که قرائت و برداشت و در حقیقت تفسیر از اسلام از حالت ثابت و ایستا خارج شود و به قرائتی پویا برسد. در حقیقت مهمترین گام در اغاز حرکت به سمت مدرنیته اسلامی را رهبرانی برداشته اند که قرائتی متفاوت از اسلام ارائه دادهاند که میتواند ضمن حفظ ارزشهای اسلامی، مدرنیته و توسعه مادی را نیز به ارمغان بیاورد.

در ترکیه اصلیترین نظریهپرداز  مدرنیته اسلامی بدیع الزمان سعید نورسی بود که با ایجاد جنبش نور در ترکیه ـ که البته پس از مرگ وی در ۱۹۶۰ ـ رشد کرد و فراگیر شد ـ توانست قرائتی از اسلام ارائه دهد که در کنار توجه به ارزشهای اسلامی، پیوستگی و همبستگی اجتماعی را ایجاد نماید و جامعه بیقرار ترکیه را که همچون پاندولی میان مدرنیته، اسلامیت و ملیگرایی در نوسان بود، به قرار و ثبات برساند. سعید نورسی از نظر هوش و استعداد فردی کم نظیر بود و از این رو به وی لقب بدیع الزمان (شگفتی دهر) داده شده است. وی تحصیلات حوزوی را که به طور معمول در ۱۵ سال طی می شد، در کمتر از یک سال گذراند و در مباحثات و مناظرات علمی مختلف سرفراز بیرون آمد.

علامه نورسی بر بسیاری از علوم جدید همچون فلسفه غرب، و نیز فیزیک، شیمی، طب و ... مسلط بود. از سویی دیگر وی  عالمی عملگرا بود و از اینرو نظریههای وی حالتی انتزاعی نداشت و لذا توانست با بافت و بستر خود ارتباط برقرار کند و در مرحله عمل از کارآیی مقبولی در سطح عمومی پیدا نماید. نورسی در ۱۸۷۶ متولد شد و حیات او تا سال ۱۹۶۰ در خلال مهمترین تحولات جهان به سر شد. دوره مشروطه عثمانی، جنگ جهانی اول، فروپاشی عثمانی، روی کارآمدن آتاتورک و سیاست لایسم ژاکوبین، مرگ آتاتورک، جنگ جهانی دوم و جهان دوقطبی را تجربه کرده است. نورسی اندیشههایش را در قالب رسالاتی در تفسیر قرآن به نگارش در آورد که بیش از ۶ هزار صفحه است که بعدها به کلیات رسائل النور مشهور شد. این رسائل نخستین اندیشههای مکتوب اسلامی در ترکیه  است.

نورسی، حیات خود را به دو دوره سعید قدیم و سعید جدید تقسیم میکند. در سعید قدیم وی کاملا انسانی عملگراست و در بطن تمامی تحولات سیاسی اجتماعی جامعه خود حضور دارد. در مشروطه حضوری فعال دارد و بر این باور است که آزادی بایستی با شریعت هماهنگ باشد. وی دمکراسی را با مقوله شورا در اسلام پیوند می دهد.

نورسی در جنگ جهانی اول نیز حضور می یابد و به اسارت روسها در میآید. وی پس از دو سال و چهارماه اسارت در روسیه، آزاد شد و در ۱۹۲۳م به ترکیه بازگشت و از این پس بود که سعید جدید که انسانی متفکر واندیشمند و عابد و زاهد بود پا به عرصه گذاشت. در این زندگی جدید اندیشهورزی را در کنار پرورش روح آغاز کرد. در این دوره بود که به نگارش تفسیر قرآن (کلیات رسائل النور) همت گمارد.

در این دوره که اوج اسلام زدایی افراطی آتاتورکی بود، نورسی تلاش کرد تا نقدهای جریان مدرنگرا به اسلام را با تفسیری پویا از قرآن پاسخ دهد. همین تفسیر قرآن بنیانی برای ایجاد جنبشی اسلامی نور، بزرگترین جنبش اسلامی ترکیه شد که امروزه فتح الله گولن هدایت معنوی آن را برعهده دارد.

جایگاه برجسته نورسی سبب شد که ایشان به امام نورسی موسوم شود و از اینرو بود که بسیاری از ایدههای وی در مورد تغییر وضعیت جامعه مورد اقبال عمومی قرار گرفت. سعید نورسی قائل به وحدت در سطح اجتماعی و بر مبنای اجتماع انسانی بود و فارغ از اینکه افراد چه دین و مذهبی را پیروی می‎کنند اصل اولیه ارتباط میان آنها ارتباط مسالمتآمیز همراه با تساهل و تسامح بود.

هیچ کس حق ندارد به دلیل برخورداری از اعتقاد خاصی دیگران را محکوم به کفر و ارتداد نماید. وی در باب همزیستی مذاهب و همزیستی اقوام در ترکیه تلاش های فراوانی کرد تا بتواند جامعه را به سطحی از رواداری برساند. نسبت به اهل بیت پیامبر اکرم(علیهم السلام) ارادت خاصی داشت و از اینرو هر چند شافعی مذهب بود اما این رویکرد وی به عنوان مرجع اهل سنت به اهل بیت سبب کاهش بسیاری از تنشها شده بود.

وی حفظ نظام ولو نظام غیراسلامی را واجب میدانست لذا به قیام هایی که علیه رفتارهای ضددینی آتاتورک صورت گرفت نظیر قیام شیخ سعید پیران توجه نشان نداد و آن را برادرکشی میدانست.

سعید نورسی بر این باور بود که حقیقت truth  در تمدن اسلامی را در همزیستی مسالمتآمیز و مصالحه جلوهگر میشود. وی مبنای همکاری را براساس اصطلاح تعاون تئوریزه کرده و بر این باور بود که تعاون در شتاب برای کمک به یکدیگر جلوهگر میشود. نورسی بر این باور بود که در تمدن غربی همبستگی بر اساس ناسیونالیسم منفی (البته در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم) شکل می گرفت اما مبنای همبستگی در جامعه اسلامی باید بر مبنای دین و طبقه و کشور باشد و به نوعی طراحی شود که همه افراد حاضر در یک گستره جغرافیایی را شامل شود.

ترکیه پس از عثمانی مهد منازعات قومیتی و مذهبی (مذهب و لامذهبی گری) شده بود. از این رو آراء سعید نورسی که پس از وفات وی اجرا شد توانست تا حد زیادی از این تنش ها بکاهد. وی از جمله مشکلات جوامع اسلامی را مشخص نبودن رشته های همبستگی و سلطه ناامیدی بر این جوامع می دانست و لذا تلاش کرد تا این دو معضل را با اتکاء و استناد به قرآن حل نماید.

نورسی در پی وحدت ایجابی در جهان اسلام بود به این معنا که وی تلاش داشت قرائتی از اسلام ارائه کند که نزد بیشتر مسلمانان از مقبولیت و پذیرش عمومی برخوردار باشد. وی در نخستین گام پس از آنکه «حزب اتحاد و ترقی» اعلام وجود کرد، او جمعیتی به نام «اتحاد محمدی» را تاسیس کرد؛ زیرا با هر گونه اندیشه واگرایانه در سطح جامعه مخالفت داشت. نورسی گام نخست را در اتحاد قلبها میبیند و همه را دعوت به کنارگذاشتن پراکندگی میکند و برای دست‌یابی به یکپارچگی، ترک تظاهر و افراط‌گرایی در سطح فردی و اجتماعی را مطرح میکند.

از این روست که با ناسیونالیسم و هرگونه تجزیه‌طلبی مخالفت میکرد. نورسی برخلاف آتاتورک ـ که با پیروی از اندیشه پان ترکیسم تلاش داشت که نژاد و قومیت کردها را انکار کند وآنها را ترک های کوهستان می نامید ـ میان ترکها و کردها تنش ایجاد کرده بود، تلاش داشت میان اقوام مختلف ترکیه اتحاد ایجاد نماید. تنش میان کردها و ترکها به سطح مخاصمات مسلحانه رسید و هنوز هم به طور کامل مرتفع نشده است. با این وجود او قائل به حذف تنوعات قومیتی و مذهبی و تکثرات در جامعه نبود بلکه بر این باور بود که این کثرات باید به سطحی از همدلی برسند که به عنوان موتور محرک جامعه به سمت تمدن حرکت نمایند.

او می‌گفت بایستی در سه سطح اتحاد ایجاد کرد: ۱. سطح گروههای سازنده جامعه یا همان سطح داخلی: وی بر خلاف آتاتورک که تلاش داشت وحدت ملی را از طریق نادیده گرفتن هویت سایر اقوام و مذاهب پیگیری کند، وی وحدت ملی را همدلی تمامی گروههای داخلی تعریف میکند. ۲. سطح امپراتوری: در سطح امپراتوری همدلی میان کشورهایی که تحت نظر امپراتوری عثمانی قرار دارند مورد نظر بود ۳. و نهایتا سطح جهان اسلام که همان اندیشه تقریب مذاهب اسلامی است. از اینروست که نورسی ار جمله مهمترین اندیشمندان حامی و عملکننده اندیشه تقریب بود و پیروان تمامی مذاهب اعم از شیعه و سنی را به کنار گذاشتن اختلافات جزیی که لازمه توحید است فرامیخواند.

نورسی برای آنکه مردم را نسبت به دین و کارکردهای اجتماعی آن آشنا کند، تفسیر قران را نوشت و به طوری نوشت که عامه مردم هم بتوانند از آن بهره ببرند. به دیگر بیان آموزش عمومی نخستین برنامه سعید نورسی برای ایجاد یک جامعه همگرا بود. جامعهای که اسلام را بهگونهای بشناسد که نتیجه این شناخت تغییر در باورها و در نتیجه رفتارهای تک تک افراد باشد تا برایند آن تغییر جامعه به سطح مطلوب باشد.

تاکید سعید نورسی بر مقولاتی همچون وحدت، تعلیم و تربیت، عدم تمایز میان علم و ایمان، در کنار نقدهایی به فلسفه و مباحث نظری تمدن غرب و ... ملت ترک را به سطحی از آگاهی داد که جنبش اسلامی در ترکیه، جنبش گروهی و یا قومیتی نیست و جنبشی است که در سطح جامعه باید صورت گیرد.

سعید نورسی دموکراسی را مترادف با شورا دانست و بر این باور بود که تمامی فعالیتهای اسلامی سیاسی فقط باید در قالب فعالیتهای دموکراتیک صورت پذیرد و هرگونه فعالیت مبتنی بر قدرت ممنوع است.

پس از طرح اندیشه های سعید نورسی بود که ترکیه از رویکرد آتاتورکی نسبت به سیاست، دین و جامعه عبور کرد. زیرا رویکرد آتاتورکی نه لیبرالیستی بود و نه اسلامی و از کارآمدی لازم هم برخوردار نبود. نه به آزادی های مدنی نظیر تعدد احزاب و آزادی بیان و پلورالیسم و ... ارجی می نهاد و نه برای قومیت ها ارزشی قائل بود، و نه ادیان را محترم می شمرد. صرفا با تکیه بر توهماتی تلاش داشت تا شکل و صورت و ظاهر جامعه را غربی نماید. اما از آنجایی که سعید نورسی بر این باور بود که میان تجدد خواهی و دین خواهی تضادی وجود ندارد، تلاش داشت تا جامعه خواهان پیشرفتی شود که در آن اخلاق اسلامی نیز حفظ شود.

 

نویسنده: رسول نوروزی فیروز، دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی(ره) تهران

نظر شما